استرس میتواند مفید باشد اگر بلد باشید چگونه از آن کمک بگیرید
تاریخ انتشار: سپتامبر 2015
مولف : دکتر کن کول ول
منتشر شده در کلاید بانک مدیا
با توجه به تمرکز تمام رسانهها و پزشکان به استرس و تأثیرهای منفی آن بر سلامتی، به آسانی میتوان نتیجه گرفت که استرس به طرز جبرانناپذیری بد است و باید تا جای ممکن از آن دوری کرد.
البته ما دیدگاه متفاوتی داریم. به باور ما، دنبالِ زندگیِ «بدون استرس» بودن، خودش بعدها استرس بیشتری ایجاد میکند؛ زیرا مشکلات روی هم انباشته میشوند و به دلیل پرهیز از مواجهه با شدیدترین چالشها، نمیتوانیم بر آنها غلبه کنیم. به زمانی فکر کنید که در زندگی شخصی یا حرفهایتان به طرز قابلتوجهی رشد کردهاید یا کاری را در بالاترین سطح ممکن انجام دادهاید، مثل به پایان رساندن مسابقه، ایجاد یک کسبوکار بزرگ یا بزرگ کردن فرزند. در چنین موقعیتهایی، چه چیزی به ما انگیزه میبخشد و ما را به تحرک وامیدارد؟ با قاطعیت میگوییم که رسیدن به چنین موقعیتهایی همیشه نیازمند کمی استرس یا تقلاست. استرس خواص حیرتانگیزی دارد. یادمان میاندازد به زندگی اهمیت میدهیم و مستقیم ما را به چالشبرانگیزترین و مهمترین ابعاد زندگیمان پیوند میزند. البته منظورمان این نیست که استرسِ دائم اثر زیانباری ندارد، بلکه فقط حرفمان این است که ممکن است مزایای غیرمنتظرهای برای رشد شخصی نیز داشته باشد. ما در پی سالها تجربه برگزاری سمینارهایی با مضمون رهبری و آموزشِ مدیتیشن و هنرهای رزمی(تام) و انجام دادن تحقیقات تجربی در حیطه روانشناسی (آلیا)، دریافتهایم افرادی که در زندگیشان، با طرز فکر «استرس تقویتکننده است» پیشرفتهاند، در مقایسه با افرادی که استرس را مخرب میدانند، عملکردشان حرفهایتر و مشکلات جسمیشان کمتر بوده است. ما با اتکا به همکاری و تحقیقاتمان درباره مدیران اجرایی، دانشجویان، اعضای یگان ویژه نیروی دریایی ارتش آمریکا و ورزشکاران حرفهای، رویکردی سه مرحلهای برای واکنش به فشار طراحی کردهایم که فکر میکنیم به مهار قدرت خلاقیت آمیز استرس کمک میکند و در همین حال، آثار زیانبار آن را به
گام اول: استرس را ببینید
اولین گام برای تغییر واکنشمان به استرس، «دیدن» آن است. توصیه میکنیم به جای انکار استرس یا غرق شدن در آن، به سادگی برای آن نامی بگذارید. به عنوان مثال، فقط به خودتان بگویید:«من استرس رد شدن پسرم توی امتحانهای مدرسه را دارم» ، یا «من استرس ارقام و آمار کاری پایان سال را دارم.» یا « من از تشخیصی که برای بیماری همسرم دادند نگرانم.»
پژوهشهای علوم اعصاب مث لیبرمن نشان میدهد اذعان به وجود استرس میتواند واکنشپذیری در مغز را از مراکز غیرارادی و منفعل به قسمتهای آگاهتر و عمدیتر انتقال دهد. در یکی از پژوهشها، به کسانی که قرار بود مغزشان اسکن شود، تصاویری از لحاظ احساسی منفی نشان داده شد. وقتی از شرکتکنندگان خواسته شد برای احساسی که از دیدن تصاویر به آنها دست داده برچسبی بیابند، فعالیت عصبی آنها از منطقه آمیگدال (جایگاه احساسات) به قشر جلویی منتقل شد؛ همان بخش از مغز که تفکر آگاهانه و ارادی در آن صورت میگیرد. به عبارت دیگر، پذیرش آگاهانه استرس باعث میشود با متوقف کردن واکنش غریزی، واکنش قویتری نشان دهیم.
دلیل دیگرِ پذیرفتن و «دیدن» استرس این است که فرار کردن از آن به هر شکلی، نتایج منفی در پی دارد. تحقیقات ما با پیتر سالووی و شاون اِیکر نشان میدهد افرادی که استرس را ضعیف کننده میدانند، اغلب واکنشِ بیشتر یا کمتر از حد معمول به آن نشان میدهند؛ درحالی که در اشخاصی با طرز فکر« استرس تقویتکننده است»، کورتیزول در حد متعادلتری ترشح میشود و آنها واکنش مشتاقانهتر و بازتری نسبت به رفتارشان هنگام استرس دارند که در بلندمدت به یادگیری و رشد آنها کمک میکند.
توجه نشان دادن و انجام دادن دیگر تمرینهای متمرکز کننده میتواند به شما در پذیرش و تغییر واکنشتان به فشار کمک کند. هر شخصی به شکل متفاوتی واکنش نشان میدهد. آیا ضربان قلبتان در این موقعیت بالا میرود؟ عضلاتتان منقبض میشود؟ یا جزو اقلیتی هستید که ناگهان میل به خوابیدن پیدا میکنند؟ چه واکنشهای روانی نشان میدهید؟ قضاوت میکنید و دیگران یا خودتان را مقصر میدانید؟ واکنشهای رفتاریتان چه طور؟ آیا گفتوگوهایتان را بررسی میکنید؟ یا با سرعت به سمت یخچال میروید؟ توجه به این واکنشها ما را از زیر سایه آنها خارج میکند و کمکی است برای آن که روی واکنشهای مؤثرتر، بیشتر متمرکز شویم.
گام دوم: مهار استرس را در دست بگیرید
کلید در دست گرفتنِ استرس، درک این واقعیت است که آنچه برایمان اهمیت دارد، استرس بیشتر و شدیدتری ایجاد میکند. استرس به ما نشان میدهد موضوعی برایمان مهم است و نتیجه به دست آمده اهمیت دارد. رسیدن به این درک، انگیزه مثبتی در ما ایجاد میکند، زیرا در درون میفهمیم چیزهای مهم همیشه به آسانی به دست نمیآیند. «شب سرد و تاریکی در دامنه اورست است»، یکی از تعابیری است که برای توصیف این حالت به کار میبریم. هنگام صعود به اورست، میتوان انتظار شبهایی سرد و تاریک را داشت. اصلاً مگر قرار بوده صعود به اورست مثل قدم زدن در پارک باشد؟ آیا واقعاً انتظار دارید بزرگ کردن بچه، اداره یک کسبوکار یا داشتن یک زندگی تأثیرگذار، آسان باشد؟ در کنترل گرفتن استرس، لزوماً این شبهای تاریک و سرد را از بین نمیبرد؛ اما با کشف انگیزه و معنا، آنها را قابل تحمل تر میسازد.
کروت کرونین، فرمانده سابق یگانهای ویژه نیروی دریایی ارتش آمریکا، اخیراً به ما گفت:« در تمرینهای یگان ویژه، کادر رهبری موقعیتهایی را به وجود میآورد که به شکلی تصاعدی استرسزا و پر هرجومرج و متغیرتر از هرگونه عملیات رزمی است تا تیمها یاد بگیرند چگونه خودشان را در طاقتفرساترین اوضاع، متمرکز نگه دارند. وقتی استرس تمرینات،غیرقابلتحمل به نظر میرسد، میتوانیم آن را در اختیار بگیریم؛ میدانیم در نهایت این راهی است که خودمان انتخاب کردهایم، این که عضو تیمی باشیم که در هر مأموریتی به پیروزی میرسد».
گام سوم: از استرس استفاده کنید
برخلاف تصور، از ابتدا قرار نبوده است واکنش بدن به استرس ما را از پا در بیاورد. در واقع، هدف تکاملیِ واکنش به استرس، تقویت عملکرد بدن و ذهن، کمک به رشد ما و برآورده کردن خواستههایمان است. وقتی استرس میگیریم، بدن هورمونهایی مانند آدرنالین و دوپامین ترشح میکند که خون و اکسیژن بیشتری به مغز و بدن میرسانند، واکنشی که موجب افزایش انرژی فرد، بالا رفتن سطح هوشیاری و تمرکز بهتر او میشود. اگرچه واکنش به استرس گاهی ممکن است مضر باشد؛ هورمونهای استرس در بسیاری از مواقع، موجب رشد ما و آزاد شدن مواد شیمیایی در بدن میشوند که سلولها را بازسازی میکنند، پروتئین میسازند، ایمنی بدن را افزایش میدهند و موجب میشوند بدن ما نسبت به قبل قویتر و سالمتر شود.
محققان این اثر را شکوفایی فیزیولوژیک مینامند و تمام ورزشکاران از مزایای آن آگاهند.
پس موضوع واکنشی نیست که بدن به استرس نشان میدهد؛ موضوع این است که ما چگونه چنین واکنشی را هدایت میکنیم یا از آن بهره میگیریم. فقط تغییر دیدتان به واکنش به استرس، به شکل پدیدهای سودمند میتواند به ما کمک کند. تحقیق جرمی جیمسون نشان داده است دانشجویانی که اضطراب قبل از امتحان را برای خود سودمند میدانند، عملکرد بهتری در آزمونها دارند. آلیسون وود بروکس، استاد دانشکده کسبوکار هاروارد، نشان داده است نگاه به اضطراب به چشم هیجان، عملکرد را در کارهایی همچون مذاکره و سخنرانی مهم بهبود میبخشند.
با این همه، گاهی مشخص نیست چه طور میتوان به بهترین شکل از استرس بهره برد، به خصوص در موقعیتهای بلند مدت یا پیچیدهتر . برای نمونه دعوای دائمی با همسر یا رئیستان، مشکل جسمی پیچیده یا حتی فوت یکی از عزیزانتان را در نظر بگیرید. در چنین مواردی، کلید موفقیت، استقبال از فرصتها و یادگیری در اوضاع پراسترس است. از سر گذراندن این دشواریها به صورت بخشی جداییناپذیر از چرخه زندگی (هیچکسی زندگی را بدون تجربه اندوه یا دلشکستگی پشت سر نمیگذارد) میتواند به کسب سرسختی ذهنی، روابط اجتماعی عمیقتر، افزایش آگاهی، چشماندازهای جدید، احساس تسلط، قدر زندگی را بیشتر دانستن، یافتن معنا در دل زندگی و اولویتهای پررنگتر کمک کند. در واقعیت نیز برخی محققان حیطه رهبری که بارزترین آنها آبراهام زلنریک است، از مفهوم «تولد دوباره» ویلیام جیمز، استفاده کردند تا استدلال کنند رهبران بزرگ همگی تجربه عبور از ضربههای سخت و وقایع تکاندهنده را در زندگیشان داشتهاند.
این همان چیزی است که نیروهای یگان ویژه در سالهای اخیر و با افزایش تعداد مأموریتهایشان، در عمل به آن پی بردهاند. فرمانده کرانین اخیراً به ما گفت:« پس از سالهای متمادی مأموریت و اعزامهای پشت سرهم، اختلال استرس پس از سانحه در میان نیروهای ما روبه افزایش بود. مشخص شد یادگیری درباره رشد پس از سانحه، یادگیریِ مطرح کردن سؤال "این تجربهها چه کمکی به ما میکنند؟" و رفتن به سمت کنترل تجربههایمان و استفاده کردن از آنها در آینده در عمل، ابزار قدرتمندی است که به افراد، گروهها و سازمانها کمک میکند، نه با وجود استرس بلکه با کمک استرس، به شکوفایی برسند.»
ما در سطح جامعه، اغلب استرس را عامل تقویت نمیدانیم و فرصتهای یادگیری و رشد را در لحظات پراسترس از دست میدهیم. این به این معنا نیست که ما حامی مثبت دیدن عوامل استرسزا هستیم؛ ولی واقعاً توصیه میکنیم که باید از واکنشتان به استرس به عنوان ابزاری قدرتمند برای کمک به خودتان در غلبه بر مشکلات اجتنابناپذیر زندگی استفاده کنید؛ همان چالشهایی که در زندگی خواهناخواه رخ خواهند داد.
Stress can be useful if you know how to deal with it
Published in September 2015
Published in Clydebank Media
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است