راه‌اندازی کسب و کار _ فصل دوم : موفقیت قسمت یکم

 


راه‌اندازی کسب و کار 

فصل دوم : موفقیت

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

آنچه واقعاً برای موفقیت به عنوان یک کارآفرین به آن نیاز دارید، مروری بر تفکیک موجودات نامشهود در مقابل موارد نامشهود. جنبه‌های ملموس شروع به کار جنبه‌های ناملموسی که بیشترین تأثیر را بر موفقیت دارند اهمیت ذهن، آگاهی، تسلط، جریان، تعادل بین کار و زندگی و دارایی‌های زندگی ورزشی این بخشی از کتاب است که در آن فهرستی از ویژگی‌های مورد نیاز برای داشتن یک زندگی ورزشی را در اختیار شما قرار می‌دهم. کارآفرین موفق حدود 65 میلیون نتیجه ظاهر شد که بیشتر آن‌ها مربوط به فهرست شخصیت‌ها بود.


برخی از فاکتورهای اساسی که موردنظر هستند، به راحتی قابل‌محاسبه هستند و بر مهارت‌ها تأثیر می‌گذارند، در اهمیت هر یک از این ویژگی‌های تجاری شکی وجود ندارد، اما این ویژگی‌ها توسط بسیاری ارزیابی می‌شوند و مطمئناً موفقیت را تضمین نمی‌کنند.

من مدت زیادی است که کارآفرینان موفق را مشاهده می‌کنم و معتقدم یک ویژگی وجود دارد که مهم‌ترین عامل موفقیت است: ذهن آگاهی ذهن آگاهی اصطلاحی است که این روزها در همه‌جا ظاهر می‌شود و تا جایی استفاده می‌شود که در ابتدایی‌ترین حالت توجه، بدون توضیح توضیحی درباره معنای آن، یا آنچه انجام می‌دهند، یا به چه چیزی فکر می‌کنند، استفاده می‌شود.


این کلمه به معنای پشیمانی مداوم یا به یاد آوردن گذشته یا نگرانی در مورد آنچه ممکن است در آینده باشد است. افراد واقعاً آگاه همیشه دقیقاً می‌دانند که چه کاری انجام می‌دهند و چرا آن را انجام می‌دهند. ممکن است ساده به نظر برسد، اما اگر واقعاً به آن فکر کنید، بیشتر کارهایی که ما هر روز انجام می‌دهیم در واقع احمقانه هستند. ما آن‌ها را به طور منظم انجام می‌دهیم.

شاید به این دلیل که کسی به ما گفته این کار را انجام دهیم یا به این دلیل که بخشی از برنامه روزانه ماست. وقتی هر روز را با آرامش زندگی می‌کنید شما قادر خواهید بود هدف و نتایج مطلوب هر اقدامی را که انجام می‌دهید به دقت در نظر بگیرید. این تضمین می‌کند که شما آن را به دلایل درست انجام می‌دهید و نه بر اساس امیدها یا انتظارات کاذب. با این رویکرد به زندگی، دیدگاه شما را از راه‌های اساسی تغییر می‌دهد. بیایید به یک مثال ساده نگاه کنیم.

رانندگی افراد در حین رانندگی بدون هیچ دلیلی عصبانی و پرخاشگر می‌شوند و این فقط به آن‌ها آسیب می‌رساند. فرض کنید چراغ راهنمایی که منتظرش هستید سبز می‌شود و ماشین جلوی شما شروع به کاهش سرعت می‌کند. عصبانی می‌شوی و به راننده توهین می‌کنی، شاید هم بوق بزنی، عصبانیت از کجا می‌آید و هدفش چیست؟

افراد آگاه می‌دانند که خشم برایشان فایده‌ای ندارد، آن‌ها را سریع‌تر نمی‌رساند، فقط فشارخونشان را بالا می‌برد و روزشان را بدتر می‌کند. همان‌طور که می‌بینید، ذهن آگاهی شما را تشویق می‌کند تا افکار و احساسات خود را بررسی کنید تا بفهمید از کجا می‌آیند.

این به شما این امکان را می‌دهد که واضح‌تر بفهمید که چرا کاری را که انجام می‌دهید انجام می‌دهید و آیا این کار با اهداف شما مطابقت دارد یا اصلاً با اهداف شما مطابقت دارد. بیایید اصول ذهن آگاهی را بشکنیم، آیا کاری را که به آن علاقه دارید انجام می‌دهید؟ آیا این برای شما منطقی است؟ آیا به شدت احساس می‌کنید که این به زندگی شما معنا می‌بخشد؟ در غیر این صورت، احتمالاً به دلایل اشتباه وارد تجارت شده‌اید.

بسیاری از افراد به دلیل اینکه می‌خواهند پول زیادی به دست آورند جذب کارآفرینی می‌شوند، اما راه‌اندازی یک کسب‌وکار برای کسب درآمد کاملاً اشتباه است، راه موفقیت کارآفرینی طولانی، دشوار و بسیار نامشخص است. در ابتدا احتمال ترک کار بیشتر است و اگر از کاری که انجام می‌دهید ناراضی باشید، فرآیند شروع یک کار جدید به زمان و انرژی بیشتری نیاز دارد.


اگر نه، احتمالاً علاقه خود را از دست خواهید داد و حداقل برای مدت طولانی، احتمالاً شنیده‌اید که بسیاری از افراد به دلیل استقلال و تمایل به کار برای خود جذب کارآفرینی می‌شوند. تجارت چیزی به نام "گرگ". شما همیشه در قبال کسی پاسخگو هستید، حتی اگر رئیسی نداشته باشید. کارآفرینان در برابر ذینفعانی مانند مشتریان، تأمین‌کنندگان، سرمایه‌گذاران و کارکنان پاسخگو هستند.


شما نمی‌توانید هر کاری را که می‌خواهید انجام دهید و هر چه کسب‌وکار شما بیشتر رشد کند، فرصت‌های بیشتری خواهید داشت. مشاغلی هستند که بسیار تنها هستند، اما تجارت در درجه اول یک فعالیت اجتماعی است. خودآگاهی یعنی درک اینکه چرا کاری را که انجام می‌دهید دوست دارید و به آن اهمیت می‌دهید، اگر دلیل اصلی تصمیمات اساسی در زندگی را بدانید، در آن‌ها موفق خواهید بود. اگر این کار را نکنید، به زودی متوقف خواهید شد.

 

انعطاف‌پذیری هنگام شروع یک تجارت دشوار است. برای هر موفقیتی شکست‌ها و ناامیدی‌های زیادی وجود دارد. این واقعیت ساده شروع یک کسب‌وکار جدید است. افراد با وجدان در مسیر رسیدن به خواسته‌های خود دست‌اندازها می‌کنند و عقب‌نشینی از مسیر برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر استراتژی خوبی است.

آن‌ها نگران چیزهایی نیستند که نمی‌توانند کنترل کنند، نگران نتایج احتمالی آینده نیستند، یا زمانی که همه چیز بر وفق مرادشان پیش نمی‌رود، خود را کوچک نمی‌شمارند، آماده هستند تا خود را ببخشند. گذشته قبلاً اتفاق افتاده است، آینده نامعلوم است ما فقط می‌توانیم کاری را که در آن لحظه انجام می‌دهیم کنترل کنیم. افراد وظیفه‌شناس اهداف بلندمدت خود را بدون حواس‌پرتی روزانه یا تردیدها و نظرات منفی دیگران حفظ می‌کنند.


این بدان معنا نیست که کارآفرینان مشتاق مشاوره دریافت نمی‌کنند. ترفند در دانستن تفاوت بین توصیه و بازخورد منفی است، بنیان‌گذار و مدیرعامل آمازون، جف بزوس، زمانی از این طرز فکر به عنوان سختگیر اما انعطاف‌پذیر یاد کرد.

بسیاری از افراد به کسانی که کار خود را شروع می‌کنند توصیه می‌کنند. این توصیه می‌تواند از سوی افرادی باشد که هرگز شغلی نداشته‌اند که بسیار منفی است. همه به سرعت به شما می‌گویند که چرا کاری را اشتباه انجام می‌دهید، اما این به این معنی نیست که آن‌ها اشتباه می‌کنند

کارآفرینان موفق این توانایی را دارند که از نظر ذهنی بازخوردهایی را که دریافت می‌کنند بررسی کنند و توصیه‌های مضر را نادیده بگیرند، اما وقتی چیزی معنادار می‌شنوند، مایل‌اند و می‌توانند به سرعت عمل کنند. این غربالگری روان‌شناختی بخش مهمی از فرآیند تصمیم‌گیری است، اما همچنین فرصتی برای کارآفرینانی است که طعمه سندروم شی براق می‌شوند.

مانند کلاغی که لانه خود را با هر چیز براق پر می‌کند، بدون فکر کردن به گزینه‌ها یا پرسیدن سؤالات مهم در مورد آنچه مورد نیاز است و آنچه لازم است، به دنبال هر فرصت جدیدی است که سودآور به نظر می‌رسد.

در عوض، کارآفرینان می‌دانند که به کجا می‌روند و در نهایت می‌خواهند چه باشند، اما می‌دانند که همه پاسخ‌ها را ندارند و تغییر شرایط ممکن است به تاکتیک‌ها یا استراتژی‌هایی نیاز داشته باشد.

ریسک‌های محاسبه‌شده را بپذیرید در فصل قبل مفهوم ریسک را به تفصیل موردبحث قرار داده‌ام، بنابراین در اینجا آن نکات را تکرار نمی‌کنم. همه گزینه‌ها را به طور کامل بررسی کنید و اقدام را برای مدت نامحدود به تأخیر بیندازید.

ناگفته نماند که عمل مهم‌تر از صحبت در مورد دانسته‌های مردم است.
اگر چیزی جواب نمی‌دهد، بهتر است سریع شکست بخورید و سریع آن را بفهمید تا اینکه در مسیری که به اهدافتان منتهی نمی‌شود وقت خود را تلف کنید. کار سخت شروع یک کسب‌وکار موفق کار سختی می‌خواهد.


شک نکنید که انجام تقریباً هر کاری در زندگی به کار زیادی نیاز دارد. این همان چیزی است که رویکرد شهودی به کارآفرینی را بسیار مهم می‌کند - نکته کلیدی این است که بدانید چه کاری انجام می‌دهید و چرا آن را انجام می‌دهید، کاری که افراد باهوش انجام می‌دهند.
مفهوم کار سخت در واقع در مورد تعادل کار و زندگی است و هیچ پاسخ درست یا غلطی وجود ندارد.

بدیهی است که بخش اول مانند یک کارآفرین فکر می‌کند. اینکه چقدر کار می‌کنید و چقدر کار می‌کنید به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله نوع کسب‌وکاری که شروع می‌کنید یا هر گونه شک و تردیدی که در مورد توانایی‌های شخصی خود دارید، اما بدون فداکاری نمی‌توان از آن اجتناب کرد. افراد آگاه بیشتر اوقات فراغت خود را صرف فدا کردن دستاوردهای کوتاه مدت برای منافع بلندمدت می‌کنند.

اگر هر کاری که انجام می‌دهید روی جایی که می‌خواهید باشید تأثیر می‌گذارد و اشتیاق به زندگی در مکانی دارید که دوست دارید، کار خود را به عنوان کار تعبیر نمی‌کنید، این فقط کاری است که انجام می‌دهید، حتی اگر این نقل قول ممکن است کار باشد. کلیشه‌ای اما این به حکمت کار سخت کارآفرین اشاره می‌کند. نقل قول شغلی را پیدا کنید که انجام می‌دهید و هرگز مجبور نیستید یک روز در زندگی خود کار کنید. ، شما محلی هستید، تبریک می‌گویم.


حالت جریان یک حالت عاطفی مولد و محرک است که با غوطه‌ور شدن کامل در کار همراه است. وقتی می‌دوید متوجه گذر زمان نمی‌شوید. تمرکز و توجه شما کاملاً معطوف به کاری است که در دست دارید. چه نوع فعالیتی باعث ایجاد حالت جریان می‌شود؟ کسانی که خود را به چالش می‌کشند و پاداش می‌دهند. جریان حالتی از آگاهی در لحظه حال است راه دیگر برای اندیشیدن به جریان این است که آن را بر اساس آنچه نیست تعریف کنیم. هنگامی که یک کار برای سطح مهارت ما خیلی سخت می‌شود، می‌تواند باعث اضطراب و نگرانی شود و باعث شود که احساس کنیم کنترل نداریم.


آن‌ها برای ما ارزشی ندارند و باعث کسالت و بی‌علاقگی می‌شوند. بنابراین، استریم نقطه شیرینی بین خیلی چالش‌برانگیز و خیلی آسان است و ما سرمایه‌گذاری می‌کنیم. واضح است که استریم بهترین حالت برای یادگیری و بهره‌وری است.

علاوه بر این که ابزاری برای استفاده حداکثری از زمان شماست، بودن در جریان نیز احساس خوبی دارد. هدف نه تنها به ما امکان می‌دهد با کارایی بالا کار کنیم، بلکه به ما احساس رضایت زیادی از کاری که انجام می‌دهیم می‌دهد.

روانشناسان تحقیقات زیادی در مورد چگونگی دستیابی به جریان انجام داده‌اند، اما پاسخ کوتاه، تمرکز حواس است. با نشان دادن روش‌های ذهنی بینش عاطفی و انعطاف‌پذیری، شما به حالت جریان دعوت می‌شوید. هشت ویژگی جریان عبارت‌اند از:


نمونه‌ای از تمرکز کامل تمرکز بر روی کار انجام شده آنقدر که بقیه جهان ناپدید می‌شود. دگرگونی زمان به نظر می‌رسد زمان سرعت می‌گیرد یا کند می‌شود. وضوح، اهداف، پاداش در ذهن و پاسخ فوری. درک آنچه باید انجام شود. درک و خواستن یک نتیجه موفق بازخورد فوری برای هدایت اقدامات بعدی یک تجربه ارزشمند و یک هدف به خودی خود، یک کار و یک نتیجه برای شخصی است که آن را انجام می‌دهد.

تعادل ارزش بین کار و مهارت. مهارت بالا برای حل مسئله. احساس کنترل بر کار. پیچیدگی کار متناسب با سطح مهارت فردی است که آن را انجام می‌دهد. با وجود مشکلات یا مشکلات مختلف احساس آرامش و آسودگی می‌کند. اضطراب کم. انجام وظایفی که علم و تجربه را با هم ترکیب می‌کند، بخشی از طبیعت انسان است، بخشی از آن می‌شود و در آن لحظه تبدیل به یک تجربه واقعی زندگی می‌شود.

 

 


Starting a Business

Chapter 2: Success

Part 1

Published in Harvard Bussiness Journal

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها