بهترین طرح‌های تشویقی ارائه شده _ قسمت دوم

 

 


بهترین طرح‌های تشویقی ارائه شده

قسمت دوم

نویسنده : استیو کر

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

دلیل نگرانی

 

صبح روز بعد، هیرام که به خوبی استراحت کرده بود با قدم‌­های بلند وارد ساختمان شرکت شد، کارت شناسایی‌­اش را به چارلی مأمور حفاظت نشان داد و به جمعیتی پیوست که در راهرو منتظر آسانسور بودند. در بین جمعیت دو نفر از کارکنان خانم رین برل را شناختند که قهوه‌­ی اسپرسوی خود را به دست گرفته بودند و هدفون­‌هایشان دور گردنشان آویزان بود. یکی از آن‌ها به طرز غلوآمیزی ابروانش را در هم کشید و به دوستش گفت: «از اینکه به دفتر کارم بروم و پشت میز بنشینم وحشت دارم، دیشب درست زمانی که قصد ترک دفتر را داشتم ایمیل را از خریداری در شرکت سالیوان دریافت کردم. اکنون می­‌دانم که باید به مشکل بزرگ و پرمخاطره‌ای رسیدگی کنم. از روزی که ایمیل را دریافت کردم نتوانستم با آن به خوبی کنار بیایم. اما امروز قصد دارم که تمام تلاشم را انجام دهم و پیش از ساعت پنج به آن پاسخ دهم. دیگر نمی‌­توانم بیش از این در پاسخ­‌هایم دیر کرد داشته باشم مگر اینکه بخواهم از پاداشم صرف‌نظر کنم.»

 

دوستش کوله‌پشتی خود را زمین گذاشته بود و بی‌توجه به او در آن به جستجوی چیزی مشغول بود. اما گاه به گاه نگاهی به دوستش می‌­انداخت. «نه این‌طور نیست. ببین معیار آن‌ها تنها این مسئله است که ۲۴ ساعت پس از باز کردن ایمیل‌ها به آن‌ها پاسخ داده­‌ای یا نه. خب این نکته اصلی است. فقط تا زمانی که وقت رسیدگی به آن را پیدا نکرده‌ای ایمیل را باز نکن.»

 

در آن هنگام صدای زنگ پایین آمدن آسانسور را اعلام کرد و هر دو سوار آن شدند.

 

 

دلایل بیشتری برای نگرانی

 

کیس راندال یک ساعت بعد برای ترتیب دادن جلسه‌­ی شورای اجرایی شرکت که هر سه ماه یک‌بار برگزار می‌­شود تماس گرفت. ابتدا اعضا نتایج مطالعه سالانه­‌ی کارکنان را از طرف لو هارت جانشین مدیریت منابع انسانی خواهند شنید. سپس توضیحات مدیر ارشد بازاریابی در خصوص روندی که مدیر ارشد اجرایی امید دارد در تمامی جلسات آتی بگنجاند. این روند شامل دریافت «اخبار فوری بازار» یا (QMI) از طریق بررسی و شرکت دادن برخی از مشتریان ارزشمند رین برل در کنفرانس­‌های تلفنی از پیش برنامه‌ریزی‌شده (و نه ساده‌سازی شده) به منظور گردآوری اطلاعات طبقه‌بندی نشده و دست اول از نظرات و مسائل مربوط به خدمات مشتریان می‌­باشد. کیس افزود، «و در پایان هیرام قصد دارد که اخبار خوشایندی را از کاهش قیمت­‌ها و بهره­‌وری عملیاتی اعلام کند که تمامی آن‌ها به دلیل اصلاحاتی است که در طول سال گذشته طراحی و اجرا کرده است.»

 

هیرام با تکان دادن سر به تحسین حضار پاسخ گفت. برای ده دقیقه در عوض گوش دادن به شرح صورت جلسه بر نحوه‌­ی بیانش برای به حداکثر رساندن تأثیر کلام خود متمرکز شد. لو هارت با مرور کسل‌کننده‌ی «اهداف، روش‌شناسی و رویه‌­های تاریخی» در سخنرانی­اش درباره­­‌ی «مطالعات مردمی» از هیرام غافل شد.

 

سرانجام هیرام با شنیدن عبارت «افزایش بی‌مبالات شمار موارد حق انحصاری» توجهش به همکارش جلب شد. به نظر می­‌رسید که لو «یافته­‌های» مطالعه خود را بیان می‌­کرد. از کنار هم قرار دادن مطالب دریافت که موضوع گزارش لو سطح منفی بی‌سابقه‌ای است که در پاسخ­‌های بخش توسعه و تحقیق رین برل مشاهده‌شده و او در حال بازگو کردن شکایت‌هایی است که به‌طور نامفهوم از طرف مردم مطرح شده است. لو گفت «این‌گونه می‌­توان گفت که ما تنها بر این مورد متمرکز شده‌­ایم که بیش­‌ترین تعداد ثبت حق انحصاری، حق چاپ و پیشنهادهای اعطای کمک هزینه مربوط به چه شرکت‌­هایی می‌­باشد. اما آیا خودمان خلاقیت داشته‌­ایم؟ این مسئله‌­ی ساده­‌ای نمی­‌باشد.»

 

رئیس شورای رین برل اشاره کرد، «می‌­دانید اخیراً به این موضوع اندیشیده­‌ام که دعوای زیادی را بر سر مسئله حق انحصاری مطرح کرده‌­ایم که از لحاظ تجاری موفقیت‌­آمیز نبوده­‌اند.»

 

لو ادامه داد «اما به نظر می­‌رسد آنچه به راستی این افراد را مأیوس کرده است «پروژه­‌ای نوآوری ایکس» می‌­باشد. آن‌ها ادعا می­‌کنند که این بهترین طرح ارائه‌شده تا به امروز می­‌باشد، خیزی سازنده در خط تولید گرچه آن‌ها پاسخی از پروژه خود نگرفته‌­اند.»

 

تمامی نگاه­‌ها در اتاق به مدیر بخش تولید چرخید که بی‌درنگ دستانش را به هوا بلند کرد، «چه می­‌توانم بگویم، دار و دسته­‌ی خلاف‌کاران؟ انتظار چنین موفقیتی را در این سال مالی نداشتیم. این موفقیتی تنها در بخش بودجه‌­ای که به بازار می‌­آوریم نمی‌­باشد.»

 

لو هارت با یادآوری این نکته به جمع که هنوز نتایج بیشتری برای ارائه باقی‌مانده است، سروصداهای ایجاد شده را فرو نشاند. متأسفانه نتایج مثبت به همین‌جا ختم می­‌شوند. هر دو گروه مشتریان جاری و خرده‌فروشی از این امر شکایت داشتند که فروشندگان در زمان ثبت سفارش یا اطلاع‌رسانی در خصوص تولیدات شرکت رفتار مناسبی با آن‌ها نداشته­‌اند و ناخوشنودی­‌هایی نیز نسبت به طرح­‌های تعلیق خدمت به جای مانده است که تنها به دلیل وظایف سنگین­‌تری نیست که به دوش کارمندان حفظ شده محول گشته است. برخی به این امر اشاره داشته­‌اند که به دلیل آنکه کاهش تنها در شمار کارکنان بوده و نه در هزینه­‌ها، مدیران متمایل به اخراج کارکنان سطح پایین بوده‌­اند و بدین ترتیب شرکت بدون صرفه‌­جویی چندان مالی تنها خود را زمین‌گیر کرده است و از آنجایی که این طرح در سرتاسر بخش­‌های شرکت انجام می­‌پذیرد، قسمت­‌هایی که بالاترین عملکرد را داشته‌­اند نیز نا گریز از تعلیق خدمت برخی از بهترین کارمندان شرکت می­‌باشند. برخی دیگر از عدم مساوات دریافت حقوق انفصال از خدمت مطالبی را شنیده­‌اند، نقل‌قول یکی از کارمندان این است: «تا جایی که می­‌دانم بسته پیشنهادی شرکت برای کارمندان ناکارآمدش بهتر از بسته‌ای است که به کارکنان خویش ارائه می‌­دهد.»

 

و نیز صدای شکایت‌­ها از سازمان­‌های فروش در خصوص «فقدان الگوی مناسب»، «فقدان بازرسی»، «فقدان فرصتی برای استفاده از افراد مجرب»، «فقدان به اشتراک‌گذاری دانش در خصوص صورت‌حساب‌ها» نیز به گوش می­‌رسد. فروشندگان بیش‌ازپیش از وضعیت مكان استخدامی خود ناخشنود بودند و برای حضور در فروشگاه­‌های بزرگ محله‌­های ثروتمند هیاهو به راه انداخته بودند. یک فروشنده چنین اظهار داشته بود که «چه فایده‌­ای دارد هنگامی که تمامی برندگان مسابقه‌­ی فروش از نواحی اسکار سدال، شیکر هایت و بورلی هیلز هستند.» و در انتها لو تعهد کرد که به بررسی عمیق‌­تری در این افول آشکار در روحیه‌­ی کارکنان بپردازد تا دریابد آیا این یک شکلی از نابه‌هنجاری بوده است یا خیر.

 

 

حقیقت ناخوشایند

 

اما گروه متوجه شد که سخت در اشتباه است و بهبودی در این وضعیت در جلسه‌­ای که در بخش دیگر صورت پذیرفت نیز مشاهده نگردید (گفتگو بر سر اخبار فوری بازار با مشتریان قدیمی فروشگاه برادران برنتون). از اسپیکرهای تلفنی که در وسط میز قرار داشت لهجه جنوبی بیلی برنتون و سه تن از کارکنانش به گوش می‌­رسید که بخش­‌های گوناگون فروشگاه را معرفی می­‌کردند.

 

بیلی با صدای بلند پرسید، از بخش حمل‌ونقل چه خبر؟ افرادم به من گفته­‌اند که پر کردن مجدد انبارها تا ابد طول می­‌کشد.»

 

هیرام راست ایستاد، سپس به سمت اسپیکر تلفن خم شد و گفت، «ببخشید آقای برنتون، من هیرام فیلیپس هستم، گمان نمی­‌کنم که یکدیگر را ملاقات کرده باشیم. اما منظور شما این است که کالاها را در زمان تعهد شده ارسال نکرده‌­ایم؟»

 

صدای سرفه یا قهقهه‌ای از آن سوی خط آمد. «بین پسر. بزار روشنت کنم. اول اینکه هر چه شما تعهد کردید رو ما نخواستیم، درسته آنی؟»

 

مسئول خرید گفت «بله آقای برنتون، بعضی اوقات به من گفته شده است که یا از خرید منصرف شوم یا با دیر کرد آن را دریافت کنم. شاید منظور از تاریخ تعهد شده همین باشد، به هر حال تاریخی نیست که من خواسته بودم.»

 

بیلی ادامه داد، «دوماً نمی­توانم بفهمم که منظور شما رفقا از «محموله» چیست، چهارشنبه‌­ی گذشته به ما گفتند که سفارشتان ارسال شده ولی فهمیدیم کالاها در خط آهن کنار خیابانی است که کارخانه­‌تان آنجاست.»

 

«آن سفارش برای ما خیلی مهم بود». یکی دیگر از برنتون‌­ها یک دفعه دهانش را باز کرد و گفت، «یک ایمیل فرستادم تا کارها رو راست و ریست کنم، ولی جوابی نگرفتم.» هیرام ناگهان از به یاد آوردن مکالمه‌ای که در آن صبح بین دو زن شنیده بوده چهره‌­اش در هم کشیده شد. برنتون اصرار می­‌کرد که «فکر می­‌کردم این روزها راه‌­های بهتری هم باید برای تماس با آدم‌­هایتان در بخش خدمات وجود داشته باشد!؟ وقتی زنگ می‌­زنم انگار همیشه عجله دارند تا زودتر تلفن رو قطع کنند. بعضی وقت­‌ها برای انجام کارها باید دو سه بار زنگ بزنم.»

 

تماس با برادران برنتون در اینجا خاتمه نیافت و درباره­ی کاستی‌­های دیگری نیز بحث شد. سپس کیس راندال با تأکید دوباره بر احترام شایانی که رین برل برای فروشگاه برادران برنتون قائل است و ارزش متقابل این ارتباط طولانی به خوبی توانست گفتگو را به سمت‌وسوی مثبتی بکشاند. گروه تعهداتی را بر عهده گرفت و از فرانک به سبب ارائه بازخورد صادقانش تشکر کرد. در همین هنگام هیرام متوجه همکارانش شد که به او خیره شده بودند. در پایان مدیر ارشد اجرایی اعلام کرد که به نوبه خویش پیش از رسیدگی به آخرین دستور کار جلسه نیاز به وقفه­‌ای دارد.

 


The Best Incentive plans

Part 2

Author : Steve Kerr

Published in Harvard Bussiness Journal

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها