درک مدیران ، کلید اصلی عملکرد کارکنان  _ قسمت سوم

 

 


درک مدیران ، کلید اصلی عملکرد کارکنان 

قسمت سوم

تاریخ انتشار: نوامبر 2013

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

جوانان در حال پیشرفت

 

در نظر بگیرید که شرکت تحقیقاتی وی نشان داد که «انتظارات اولیه شرکت‌­های بزرگ (با مسئولیت‌­های واقعی) انتظارات و رفتارهای بعدی را قالب‌بندی می­‌کنند، jrR.W.Walters  مدیر اشتغال کالج در AT and T ادعا می­‌کند که اولین رئیس‌های استخدامی شرکت جدید باید در سازمان بهترین باشند. متأسفانه، عملکرد بیشتر شرکت‌­ها دقیقاً برعکس بوده است.

 

به‌ندرت فارغ‌­التحصیلان جدید کاری را انجام می­‌دهند که با تجارب مدیران میانی یا مدیران ارشد اجرایی نزدیک باشد. معمولاً آن‌ها از مدیران خطی دستور می­‌گیرند، کسانی که حداقل تجربه و تأثیر در سازمان را دارند. زمانی که استثنائاتی وجود داشته باشد، مدیران خطی معمولاً «جوانب مثبت قدیمی» هستند که به عنوان عدم داشتن شایستگی برای سطوح بالاتر مسئولیت مورد قضاوت قرارگرفته‌اند، یا آن‌ها افراد جوانی هستند که در حال گذار از «انجام دادن» به «مدیریت کردن» می­‌باشند.

 

اغلب این مدیران با فقدان دانش و مهارت مورد نیاز برای توسعه استعدادهای بهره‌­وری زیردستانشان روبه­‌رو هستند. به عنوان نتیجه­‌گیری، بسیاری از فارغ­‌التحصیلان کالج شغل خود را در کسب‌وکار تحت بدترین شرایط ممکن شروع کردند. زمانی که آن‌ها بفهمند که توانایی­‌هایشان توسعه و یا استفاده نمی­‌شود. احتمالاً کاملاً به طور طبیعی، نسبت به شغل خود، کارفرماها و حرفه‌­ی شغلی خود منفی می­‌شوند.

 

اگرچه بیشتر مدیران اجرایی عالی هنوز متوجه مشکل نشده­‌اند، صنعت بزرگ­‌ترین چالش برای اصلاح فاصله زیاد توسعه‌نیافتگی، عدم بهره‌برداری و مدیریت ناکارآمد با استفاده باارزش‌ترین منابع - جوان مدیریتی و استعداد حرفه‌­ای هستند.

 

رهایی از شیفتگی و گردش مالی. مشکل مطرح‌شده به مدیریت شرکت، افزایش شدید نرخ ساییدگی (نرخ کناره‌گیری) میان مدیران جوان و پرسنل حرفه­ای را تأکید می‌­کند. کل فروش یک تا پنج سال مدیران خارج از کالج تقریباً دو برابر بیشتر از یک دهه پیش است و پنج برابر بیشتر نسبت به دو دهه قبل. سه پنجم شرکت‌­های بررسی شده توسط مجله فورچون در پاییز ۱۹۶۸ گزارش کردند که نرخ گردش مالی (حجم معاملات) میان مدیران جوان و حرف‌ه­ای نسبت به پنج سال گذشته بیش‌تر بوده است. در حالی که سطح بالایی از فعالیت‌­های اقتصادی و نقصان مهارت­‌های پرسنل، جابه‌جایی افراد از شغلی به شغل دیگر (تغییر شغل) را آسان کرده است. متقاعد شده‌­ام که دلیل بنیادی توسعه‌نیافتگی استفاده نابجا از نیروی کاری است که دارای روحیه کاری بالایی می‌­باشد.

 

در نرخ­‌های کناره‌گیری فارغ‌­التحصیلان کالج و دانشگاه کسانی که حرفه خود را در پست شروع کرده­‌اند ممکن است مشکل به شکلی افراطی دیده شود. در حالی که میانگین شرکت‌­ها حدود ۵۰ درصد از فارغ­‌التحصیلان جدید دانشگاه و کالج خود را در طول سه یا پنج سال از دست داده‌­اند، نرخ‌­های کناره­‌گیری بیشتر از ۴۰ درصد در سال اول در میان فارغ‌­التحصیلان کالج که پست فروش را در یک شرکت متوسط پذیرفته­‌اند بسیار متداول است. به نظر من، اساساً پایه­‌های این کناره­‌گیری، ناشی از شکست مدیران خط اول می‌­باشد. در آموزش، افراد جدید الاستخدام کالج باید چیزهایی که برای مدیر فروش شایسته شدن نیاز دارند را بدانند.

 

همان‌طور که دیدیم، افراد جوان، کسانی که کار در حرفه خود را با مدیران فروش دارای شایستگی کمتر شروع کردند، احتمالاً بهره­‌وری پایین­‌تری را به ثبت می­‌رسانند. افراد جوان زمانی که به وسیله مشتریانشان رد می‌­شوند و توسط مدیرانشان به عنوان داشتن پتانسیل پایین در موفقیت در نظر گرفته می­‌شوند، طبیعتاً در حفظ اعتمادبه‌نفس مشکلات زیادی پیدا می­‌کنند. به زودی آن‌ها رضایت فردی کمی در شغل خود پیدا می‌­کنند و برای پرهیز از فقدان بیشتر احترام به خود، کارفرمای خود را برای شغل­‌هایی که به نظر بیشتر امیدبخش هستند رها می­‌کنند.

 

علاوه بر این، به عنوان یک گزارش درباره گردش مالی بالا و سرخوردگی کسانی که کسب‌وکارهای فروش را شروع کرده‌­اند و در بازگشت به پردیس‌­های کالج فیلتر شده‌­اند، فارغ‌­التحصیلان جدید به شدت نسبت به گرفتن شغل­‌هایی در فروش بی‌میل می­‌شوند.

 

بنابراین، تجربه آن مدیریت فروش ناکارآمد به اجتناب فارغ‌­التحصیلان کالج و دانشگاه از حرفه‌­های فروش منجر می­‌شود و این به الگویی مشابه در عملکردهای دیگر کسب‌وکارها تبدیل می­‌گردد، حتی در دنبال کردن شغل­‌هایی «بامعناتر»، مانند تدریس و خدمات دولت.

 

یک دلیل عمده دیگر شکست، «تفاوت نسل» جدی بین روسا و زیردستان می­‌باشد. تعدادی از مدیران، خشمی انتزاعی، زبانی آکادمیک و شخصیت عقلانی ضعیف به وسیله­‌ی فارغ‌­التحصیلان جدید مورد استفاده قرار می­‌دهند. همان‌طور که یک مدیر برای من بیان کرد: «به خاطر خدا، شما به یک لغت‌نامه برای حرف زدن با این بچه‌­ها نیاز دارید.» مخصوصاً اغلب مدیران غیردانشگاهی، بی‌میل هستند، شاید به این دلیل که آن‌ها احساس می­‌کنند، به وسیله‌­ی افراد جوان تیزهوش و با دانشی که از کتاب­‌ها فهمیده‌­اند که آن‌ها (مدیران) نمی­‌فهمند، تهدید می­‌شوند.

 

به هر دلیلی، تفاوت نسل‌­ها در بسیاری از شرکت‌‌­ها، انتظارات مدیریتی از فارغ‌التحصیلان جدید کالج را از بین می­‌برد. برای مثال، از یک بررسی نگرش­‌های مدیریتی فهمیدم در یکی از بزرگ‌­ترین شرکت­‌های ملی نشان داده شده است که ۵۴ درصد از خط اول و مدیران خط دوم معتقدند که استخدامی‌­های جدید کالج «نسبت به پنج سال پیش خوب نیستند.» چیزی که مدیران از زیردستانشان انتظار دارند، به گونه­‌ای بر رفتار آن‌ها با زیردستانشان تأثیر می­‌گذارد و قابل درک است که فارغ‌­التحصيلان جدید اغلب نگرش­‌های منفی نسبت به شغلشان و کارفرماهایشان را توسعه می‌­دهند. صراحتاً، انتظارات مدیریتی پایین و نگرش‌­های خصمانه، پایه‌­ای برای مدیریت اثربخش افراد جدیدی که وارد کسب‌وکار می‌­شوند، نمی­‌باشد.

 

صنعت مدیران خط اول اثربخش به سرعت توسعه و گسترش نیافته است تا با نیازهای آنان مواجه شود. به عنوان نتیجه‌گیری، بسیاری از سازمان‌­ها باارزش‌ترین منابع خود (مردان و زنان جوان با استعداد) را توسعه نداده‌­اند. به سازمان­‌ها هزینه­‌های سنگین در استفاده از افراد مستعفی و گسترش نگرش­‌های منفی نسبت به افراد جوان تحمیل شده است.

 

برای مدیران عالی اجرایی در صنعت همان کسانی که نگران بهره­‌وری سازمانشان و شغل­‌های کارکنان جدید هستند، چالش مشخص است: سرعت بخشیدن به رشد و توسعه مدیران، کسانی که با زیردستان خود به گونه‌­ای رفتار خواهند کرد که به عملکرد و رضایت شغلی بالاتر منجر می‌­شود. مدیران نه تنها به انتظارات و بهره‌­وری زیردستانشان شکل می­‌دهند بلکه بر نگرش‌­های آنان نسبت به شغلشان و خودشان تأثیر می­‌گذارند.

 

اگر مدیران فاقد مهارت باشند، آن‌ها جای زخمی را در پست­‌های افراد جوان به جا می­‌گذارند و عمیقاً تصویر آن‌ها نسبت به خودشان به عنوان یک انسان و احترام آن‌ها به خودشان را از بین می­‌برند. اما اگر آن‌ها با مهارت و دارای انتظارات بالایی باشند اعتمادبه‌نفس زیردستان و توانایی­‌هایی آن‌ها رشد خواهد کرد و بهره­‌وریشان نیز افزایش خواهد یافت. پس چندین بار فهمیدیم که مدیر پیگمالیون است.

 


Understanding managers is the key to employee performance

Part 3

Publish date : November 2013

Published in Harvard Bussiness Journal

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها