چطور به پرسنل خود انگیزه کافی بدهیم؟
قسمت دوم
تاریخ انتشار: ژانویه 2003
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
عوامل بهداشتی در مقابل عوامل انگیزشی
این تئوری اولین بار در پی بررسیهایی در مورد زندگی مهندسان و حسابداران صورت گرفت. یافتههای این مطالعات که با تائید سایر محققان نیز همراه بود، نشان داد که عوامل مؤثر در رضایت شغلی افراد، متفاوت از عواملی هستند که باعث نارضایتی افراد میشوند. آنچه مشخص است اینکه علیرغم جدا بودن این دو نباید آنها را مخالف یکدیگر دانست. متضاد رضایت شغلی نارضایتی نیست بلکه نبود رضایت شغلی است. این عبارت ابتدای امر ازنظر لغوی و معناشناسی بهنوعی مسئلهدار مینماید ولی وقتی رفتار افراد را با درک بهتر بررسی میکنیم میبینیم که این چیزی بیش از بازی با لغات است.
دو نیاز بشری در اینجا مطرح است. اولین دسته برگرفته از طبیعت حیوانی انسان است و شامل نیازهای اساسی زیستی است. مثلاً گرسنگی بهعنوان یک محرک باعث میشود تا انسان به دنبال پول درآوردن باشد و در نتیجه پول بهعنوان یک محرک اساسی مطرح میشود. دسته دیگر نیازها به شاخصههای بارز انسانی برمیگردد، توانایی دستیابی به موفقیت و رشد. محرک اینگونه نیازها وظایفی هستند که رشد را تحت تأثیر قرار میدهند. در دستهبندی صنعتی، این امر عبارت است از رضایت شغلی، عوامل درونی که باعث انگیزش شغلی میشوند عبارتاند از:
موفقیت، مهم بودن شغل، مسئولیت و رشد و پیشرفت.
اجتناب از نارضایتی شغلی با فاکتورهای kita جزء عوامل خارجی محسوب میشوند و عبارتاند از: مدیریت و قوانین شغلی، نظارت، روابط بین فردی، شرایط محیط کار، حقوق و امنیت.
ترکیب عوامل مؤثر در رضایت و عدم رضایت افراد با بررسی و آزمایش بر ۱,۶۸۵ تن از کارکنان نشان داد که: انگیزانندهها عامل اصلی رضایت شغلی هستند و بهداشتیها عامل اصلی نارضایتی افراد میباشند. از آنها سؤال شد که چه عواملی باعث خشنودی و با ناخشنودی شما طی فعالیتتان شدهاست: «من ناراضی بودم چون وظیفهام را بهخوبی انجام ندادم» و غیره. نتایج نشان داد که ۸۱ درصد عوامل مؤثر بر رضایت شغلی عوامل انگیزاننده بودند و از عوامل مؤثر در عدم رضایت شغلی، ۶۱ درصد مربوط به عناصر بهداشتی بود.
در مورد مدیریت کارکنان سه فلسفه وجود دارد. اولی بر اساس تئوری سازمانی، دومی بر پایه مهندسی صنعتی و سومی بر اساس علوم رفتاری است. تئوری پردازان سازمانی معتقدند که نیازهای انسان یا غیرمنطقیاند یا خیلی متنوع و منطبق با هرگونه شرایط که میطلبد تا مدیریت کارکنان نسبت به تقاضاهای مختلف فعال باشد. اگر مشاغل در جهت مناسبی طراحیشده باشند رفتارها و نگرشهای مطلوب را به وجود میآورند. مهندسین صنعتی بر این باور هستند که نیاز افراد وقتی برآورده میشود که بین آنها و فرایند شغلی هماهنگی لازم وجود داشتهباشد. بنابراین وظیفه مدیریت کارکنان این است که شرایط کاری مطلوب برای افراد ایجاد کرده تا بیشترین استفاده را از بهرهوری آنان کرد.
دانشمندان رفتاری بیشتر بر عواطف گروهی، نگرشهای فردی و شرایط اجتماعی و روانی تأکید میکنند. این قسم بیشتر بر روی عوامل انگیزاننده و بهداشتی تأکید میکند. در زمینهٔ مدیریت کارکنان بیشترین تأکید این گروه بر روی آموزش روابط انسانی است باهدف تزریق نگرشهای سالم به کارکنان و محیط سازمانی که متناسب با ارزشهای انسانی است.
در مورد درستی و مؤثر بودن دو نظریه آخر همچنان بحثهایی وجود دارد. ظاهراً هر دو به موفقیتهایی دستیافتهاند. اما سؤالی که از نظریهپردازان رفتاری میشود این است که: چه مسائل انسانی هست که باعث بروز مشکلاتی از قبیل ترک خدمت و جابجایی، غیبت، خطاها، خشونتها و غیره میشود؟ و از طرفی دیگر دانشمندان رفتاری بهسختی میتوانند موفقیت تئوریشان را درزمینهٔ مدیریت کارکنان به اثبات برسانند.
تئوری انگیزش - بهداشت معتقد است که مشاغل میبایست غنیسازی شود تا استفاده مؤثر از کارکنان صورت پذیرد. اعمال چنین تلاش سیستماتیکی در جهت انگیزاندن کارکنان فقط شروع کار است. عبارت «غنیسازی» شغلی این حرکت اولیه را توصیف میکند. از واژه قدیمی توسعه شغلی میبایست به علت سوءتعابیر مختلفی که از آن انجام شده است اجتناب ورزید. غنیسازی شغلی فرصتهایی برای رشد و توسعه روانی کارکنان فراهم میکند، در حالی که توسعه شغلی صرفاً منجر به گسترش و توسعه ساختاری شغل میشود این نوع غنیسازی که افقی نامیده میشود (در مقابل غنیسازی عمودی) از مشکلاتی محسوب میشود که قبلاً در توسعه شغلی مشاهده شدهاست. بارگیری شغلی فقط بیمعنی بودن شغل را افزایش میدهد. مانند:
افزایش میزان تولید بیشازحد مورد انتظار توسط کارکنان؛ چرخاندن شماری از مشاغلی که نیاز به غنیسازی دارند؛ حذف قسمتهای سخت شغل و تکیه بر موارد آسان برای تولید بیشتر.
برخی از اصول بارگیری عمودی شغل
حذف برخی کنترلها و تکیهبر پاسخگویی؛ افزایش پاسخگویی افراد در رابطه با شغل خود؛ واگذاری کامل یک واحد کاری به یک فرد؛ آزادی شغلی و تخصصی کردن کارها.
یک مثال بارز از تجربهی موفقیت غنیسازی شغلی میتواند مقایسه بین بارگیریهای افقی و عمودی را نشان دهد. موضوع مورد مطالعه این آزمایش سهامداران یک کارخانه بزرگ بود. بهظاهر، کار موردنیاز این سهامداران، بهدقت انتخابشده و نیازمند آموزشهای بسیار پیچیده و چالشبرانگیز بود. اما تقریباً شاخصهای عملکرد و نگرشهای شغلی بسیار کم بود و نتایج تائید کرد که چالشی بودن و پیچیدگی این کار صرفاً در حد حرف است. دو گروه تعیین شدند، گروه achievement و گروه control. بررسیها نشان داد که تغییراتی در عملکرد افراد، طی ماههای فوریه و مارس و نسبت به قبل از دوره مطالعه رخ داده است. شاخص خدمت سهامگذاران حاکی بود از کیفیت نامهها که شامل صحت اطلاعات و سرعت جوابدهی به نامهها توسط سهامداران بود. در مقابل، عملکرد گروه دستیابی (موفقیت) نسبت به شش ماه پیش مخصوصاً بعد از اعلام انگیزانندهها به آنها افت چشمگیری داشت، شاید به این دلیل که آنها از مسئولیتهای اعطاشده زیاد مطمئن نبودند. گرچه بعد از سه ماه عملکرد آنها بهتر شد. درنهایت آنچه مشخص شد اینکه گروه achievement رضایت بیشتری نسبت به قبل کسب کردهاند در حالی که گروه کنترل تا آخرین مرحله در وضعیت یکسانی به سر میبردند. حال طبق اصول غنیسازی عمودی که قبلاً به آن اشاره شد به نتایج استفاده از اصول این روش میپردازیم:
۱- حذف کنترلها. | بیشتر افراد پاسخگوی قدیمی و باتجربه در اتاق و سر میز خود بدون نظارت ناظران کار میکردند. |
2- افزایش میزان پاسخگویی فردی. | افراد پاسخگو خود، نامهها را امضا در حالی که قبلاً این کار توسط ناظرين انجام میشد. |
3- اعطای کامل اختیارات به فرد در حوزهی کاری خود | نحوه نگارش نامهها شخصیتر و غیررسمیتر شد.
|
4- تفویض اختیار و آزادی عمل بیشتر در حیطه کاری خود | میزان تولید ملاک واقع شد و نه تعداد مشخص کار در ساعات معین. |
5- گزارشدهیهای دورهای مستقیماً به خود کارکنان و نه به ناظرین. | هر فرد مسئول صحت و کیفیت نامههای خود شد. |
6- محول کردن وظایف اختصاصی به افراد بهمنظور حرفهای کردن آنها درزمینهٔ تخصصشان. | کارشناسان هر واحد مسئولیت نظارت بر کار سایر کارکنان را بر عهده گرفتند. |
مراحل فرایند غنیسازی شغلی
- شغلهایی انتخاب شوند که در آن: نگرشها نسبت به شغل بسیار ضعیف هستند، عوامل بهداشتی بسیار هزینهبر است و انگیزش میتواند راه گشا باشد.
- مشاغل را تا وقوع تغییر پیش برید.
- از طریق طوفان فکری تعدادی تغییرات محتمل را بدون در نظر داشتن امکان وقوعشان لیست کنید.
- لیست خود را از طریق حذف برخی عوامل بهداشتی غربال کنید.
- نیست را از عبارات کلی مثل «به افراد مسئولیت بیشتری بدهید و ...» که عملی نمیشوند خالی کنید.
- لیست پیشنهادات خود را از هرگونه فعالیت غنیسازی افقی عاری کنید.
- از مشارکت مستقیم افرادی که شغلشان نیاز به غنیسازی دارد خودداری کنید. از ایدههایشان کمک بگیرید نه اینکه آنها را بهطور مستقیم مشارکت دهید. اینگونه مشارکتها بیشتر به اهداف کوتاهمدت کمک میکنند.
- در تلاشهای اولیه در غنیسازی شغلی، یک آزمایش کنترلشده انجام دهید. حداقل دو گروه مساوی باید انتخاب شود، یک واحد تجربی که در آن انگیزانندهها بهطور سیستماتیک طی یک دوره از زمان معرفی شوند و دیگری یک گروه کنترل که در آن هیچ تغییری ایجاد نشود. برای هر دو گروه، بهداشت باید مجاز به تحقق یافتن طبیعی خود در طول مدتزمان آزمایش باشد. آزمون قبل و بعد از نصب و راهاندازی و عملکرد شغلی جهت بررسی اثربخشی برنامه غنیسازی شغلی ضروری است.
- منتظر افت عملکرد در گروه تجربی در چند هفته اول باشید. تغییرات در یک واحد کار جدید ممکن است به کاهش موقت در بهرهوری منجر شود.
- انتظار تجربهی مقداری اضطراب و خصومت از سرپرستان خط اول خود را داشته باشید. اضطراب ناشی از ترس از تغییرات که عملکرد ضعیفتری را برای واحدشان ایجاد میکند و دشمنی و خصومت هنگامیکه کارکنان فرض کنند که ناظران بر عملکرد محوله به آنها کنترل دارند افزایش مییابد.
اگرچه چنانچه این آزمایش با موفقیت انجام شود بسیاری از دستورالعملهای مدیریتی به خاطر صرف وقت با زیردستان نادیده گرفته میشود. آنچه سبک نظارت کارمند محور نامیده میشود از طریق آموزش ناظران محقق نمیشود و فقط از طریق تغییرات شغلی که انجام میدهند ممکن میشود.
غنیسازی شغلی یک فرایند موقتی نیست بلکه یک فعالیت مدیریتی دائمی است.
تغییرات اولیه باید در یک دوره بسیار طولانی از زمان به طول انجامد. تعدادی از دلایل عبارتاند از:
تغییرات باید این کار را به سطحی از چالش که متناسب با مهارت است، برساند.
درنهایت کسانی که توانایی بیشتری دارند قابلیت ارتقاء به مشاغل سطح بالاتر را خواهند داشت.
ماهیت انگیزانندهها، در مقابل عوامل بهداشتی، این است که آنها یک اثر بسیار طولانیمدت بر نگرش کارکنان دارند.
همه مشاغل نیاز به غنیسازی ندارند و نمیتوان همه مشاغل را غنی کرد. اگر تنها درصد کمی از زمان و پولی که در حال حاضر به عوامل بهداشتی اختصاص دادهشده، به تلاشها در مسیر غنیسازی شغلی اختصاص داده میشد، رضایت شغلی و منافع اقتصادی بیشتری را شاهد میبودیم.
بهطور خلاصه میتوان گفت که: اگر شما افرادی را در یک سری مشاغل در اختیار دارید سعی کنید که از آنها به نحو مطلوب استفاده کنید. اگر نمیتوانید از آنها استفاده کنید آنها را کنار بگذارید چه از طریق اتوماسیون و چه از طریق استخدام فردی حتی بامهارت کمتر. اگر هیچکدام از این دو را نمیتوانید انجام دهید پس شما با مشکل انگیزش مواجه هستید.
How to motivate our staff
Part 2
Publish date : January 2003
Published in Harvard Bussiness Journal
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است