چطور می‌توان آستانه تحمل را بالا برد ؟ _ قسمت یکم

 

 


چطور می‌توان آستانه تحمل را بالا برد؟

قسمت یکم

تاریخ انتشار : می 2002

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

وقتی کار خود را به عنوان روزنامه‌نگار شروع کردم در آن موقع من گزارشگر یک مجله پرفروش بودم و آنجا با مردی آشنا شدم که نامش کلاوس اشمیت(نام مستعار است) بود که سن او بین ۵۰  تا ۶۰ سال بود و از نظر من که فردی بسیار دقیق و حساس هستم او یک روزنامه‌نگار نمونه بود او به شدت مرا تحت تأثیر قرار داده بود گاهی بدبین بود و گاهی سرشار از شور و هیجان زندگی گاهی کنجکاو و گاهی بسیار بذله‌گو و شوخ‌طبع می‌شد او چنان با سرعت مقاله‌ها و مطالب افشاگرانه خود را می‌نوشت که حتی من در خوابم هم نمی‌توانستم تصور کنم او داستان‌های روی جلد مجلات را چنان تأثیرگذار می‌نوشت که فکر می‌کردم چرا او به پست سردبیری  نتوانسته ارتقا  پیدا کند .

 

کسانی که با کلاوس بیشتر از من آشنایی داشتند  او را نه‌تنها یک روزنامه‌نگار برجسته‌ای می‌دانستند بلکه او را فردی که می‌توانست از محیط‌هایی که ممکن است انسان را به نابودی سوق دهد نیز رهایی پیدا کند او توانسته بود از سه تغییری که در کل سردبیری مجله رخ داده بود همچنان با پابرجا بماند کلاوس بیشتر دوستان خود را در محل کارش از دست داده بود او در محیط خانه‌اش نیز با معلولیت دو تا از فرزندانش روبرو بود و فرزند سوم خود را نیز در تصادف از دست داده بود در عین حال او هر روز با انرژی خاصی به دنبال خبرها بود و هر روز به روزنامه‌نگاران جوان کمک می‌کرد و در مورد رمان‌هایی که در حال نوشتن آن‌ها بود نیز صحبت می‌کرد و همیشه امیدوار به آینده بود و منتظر بود ببیند روزگار چه چیزی را برای او رقم می‌زند .

 

 

چرا بعضی افراد با همه سختی‌هایی که در زندگی دارند هیچ‌وقت به بیراهه نمی‌روند؟

 

کلوس اشمیت با این همه گرفتاری ممکن بود راه دیگری را در زندگی در پیش بگیرد ما همه شاهد اتفاقاتی از این دست هستیم فردی که بعد از اخراج شدن از کار نمی‌تواند اعتماد به نفس خود را حفظ کند و دچار افسردگی می‌شود یا پس از طلاق از همسر خود چندین سال از زندگی خود را از دست می‌دهد پرسشی که همه مایلیم بدانیم این است چرا واکنش‌ها متفاوت است؟ این خصلت تاب‌آوری چیست که باعث می‌شود انسان از این مرحله از زندگی خود به آسانی بگذرد؟

 

این موضوعی بود که همیشه دوست داشتم در مورد آن بیشتر بدانم مخصوصاً وقتی حادثه هولوکاست اتفاق افتاد مجذوب آن شدم که بدانم بازماندگان هولوکاست چگونه توانستند شیوه مدارا و تاب‌آوری را در خود پرورش دهند در دانشگاه و بعد از آن در تحقیقاتی که به عنوان پژوهشگر وابسته به موسسه روانکاوی بوستون دوباره روی این موضوع کار کردم، در چند ماه اخیر با عملکرد جدیدی به آن نگاه کردم و فهمیدم که تروریسم ،جنگ و رکود اقتصادی در ماه‌های گذشته باعث شده اهمیت تاب‌آوری را بیشتر کند بعد از آن به بررسی نقش تاب‌آوری افراد و همین‌طور دلایلی که باعث می‌شوند شرکتی نسبت به بقیه تاب‌آوری بیشتری داشته باشد پرداختم اینکه چرا بعضی از شرکت‌ها خیلی زود در مقابل فشارها از پا در می‌آیند و چه چیزی مانع می‌شود که اگرچه در ابتدا کمی ضعیف می‌شوند در نهایت به اقتدار خود ادامه می‌دهند؟

 

با اینکه هیچ‌کدام از ما شاید نتوانیم این موضوع را درک کنیم اما تحقیقاتی که انجام دادم به من درس‌های بیشتری آموخت و متوجه شدم تاب‌آوری تقریباً مثل خلاقیت و مذهب از بزرگ‌ترین مسائل زندگی بشر محسوب می‌شود اما با بررسی‌ها و تحقیقات روانشناسی و با بررسی بسیاری از داستان‌های افراد که  تاب‌آوری خوبی داشته‌اند نگاه دقیق‌تری به روح و ذهن افرادی مثل کلوس اشمیت انداختم و روح و روان انسان‌ها را به صورت عمیق‌تری مورد بررسی قرار داد

 

 

خلاصه مطلب

 

 بعضی از روزها برای افراد روزهای سیاهی هستند زیرا افراد شغل‌های خود را از دست می‌دهند یا ممکن است حقوق آن‌ها کاهش پیدا کند و از پس پرداخت اقساط وام‌های خود برنیایند بعضی‌ها ممکن است خانه‌های خود را از دست بدهند بعضی از آن‌ها ممکن است از نظر روحی به هم بریزند و در افسردگی غرق شوند و یا برای همیشه اعتماد به نفس خود را از دست بدهند اما بعضی دیگر خیلی زود دوباره سر پا می‌شوند و از فرصت اخراج خود پلی می‌سازند و کار جدیدی را شروع می‌کنند چه چیزی باعث تقویت قوای آن‌ها شده است و در روزگار سخت دست آن‌ها گرفته است؟تاب‌آوری افرادی که در شرایط خاص می‌توانند تاب‌آوری داشته باشند سه شاخصه مهم دارند: آن‌ها با خونسردی با واقعیت‌های سخت زندگی خود روبرو می‌شوند و از درون حوادث تلخ منطق بیرون می‌آورند و توانایی خارق‌العاده‌ای در مدیریت شرایط سخت دارند و با آنچه که در اختیار دارند سازگار می‌شوند در زمانی که بحران‌های سخت به انسان روی می‌آورد تاب‌آوری از همیشه اهمیتش بیشتر می‌شود و به ما کمک می‌کند که شرایط سخت را بهتر تحمل کنیم

 

 

خلاصه مطلب

 

 بعضی از روزها برای افراد روزهای سیاهی هستند زیرا افراد شغل‌های خود را از دست می‌دهند یا ممکن است حقوق آن‌ها کاهش پیدا کند و از پس پرداخت اقساط وام‌های خود برنیایند بعضی‌ها ممکن است خانه‌های خود را از دست بدهند بعضی از آن‌ها ممکن است از نظر روحی به هم بریزند و در افسردگی غرق شوند و یا برای همیشه اعتماد به نفس خود را از دست بدهند اما بعضی دیگر خیلی زود دوباره سر پا می‌شوند و از فرصت اخراج خود پلی می‌سازند و کار جدیدی را شروع می‌کنند چه چیزی باعث تقویت قوای آن‌ها شده است و در روزگار سخت دست آن‌ها گرفته است؟تاب‌آوری افرادی که در شرایط خاص می‌توانند تاب‌آوری داشته باشند سه شاخصه مهم دارند: آن‌ها با خونسردی با واقعیت‌های سخت زندگی خود روبرو می‌شوند و از درون حوادث تلخ منطق بیرون می‌آورند و توانایی خارق‌العاده‌ای در مدیریت شرایط سخت دارند و با آنچه که در اختیار دارند سازگار می‌شوند در زمانی که بحران‌های سخت به انسان روی می‌آورد تاب‌آوری از همیشه اهمیتش بیشتر می‌شود و به ما کمک می‌کند که شرایط سخت را بهتر تحمل کنیم

 

 

شهرت  تاب‌آوری

 

تاب‌آوری گزینه‌ای جدید که امروز در کسب‌وکارها نیز به موضوعی داغ تبدیل شده است  . به تازگی با یکی از شرکای ارشد شرکت مشاوره معروف  در مورد استخدام بهترین کارشناسان مدیریت بازرگانی(‏aba) صحبت کردیم گفتگوی ما بیشتر در مورد رشته‌ها و معیارهای مد نظر این فرد بود که در آنجا آموزش می‌دادند این شرکت که نامش  ساواجیو(نام مستعار است) فهرستی بزرگ از ویژگی‌هایی را نوشته بود که به دنبال آن بود فهرست شامل هوش ، بلند پروازی ، صداقت ،توانایی تجزیه و تحلیل و غیره..‌‌. بود از او پرسیدم پس تاب‌آوری چه؟ جواب داد که خوب این موضوع اکنون خیلی مورد توجه قرار گرفته و تبدیل به شعار شده که همه افراد متقاضی کار معتقدند که از میزان تاب‌آوری خوبی برخوردار هستند حتی اگر ما از آن‌ها بپرسیم باز در مورد خود این گزینه را بیان می‌کنند اما می‌توانم به صورت صریح بگویم که آن‌ها خیلی جوان و بی‌تجربه هستند و مسئله تاب‌آوری چیزی است که باید اتفاقی برای کسی بیفتد تا بتواند خود را محک بزند پرسیدم :ای کاش این موضوع را می‌توانستید آزمایش کنید آیا این خصلت برای کسب‌وکار مهم است؟

 

ساواجیو مکث کوتاهی کرد او مردی  تقریباً ۴۰ ساله بود و از نظر شخصیتی و حرفه‌ای بسیار فرد موفقی بود اما مسیری که برای موفقیت طی کرده بود بسیار پرمخاطره بود او یک مرد کانادایی  فرانسوی فقیر که زندگی خود را از وونسوکت ،رودآیلند شروع کرده بود و در ۶ سالگی پدر خود را از دست داده بود او توانست به صورت معجزه‌آسایی به یک دانشگاه فوتبال بورسیه بگیرد اما به لحاظ مشروب‌خوری او را از دانشگاه اخراج کردند او در سن ۲۰ سالگی در زندگی خود تغییر و تحولی ایجاد کرد ازدواج کرد و دوباره طلاق گرفت و مجدداً ازدواج کرد و ۵ فرزند را بزرگ کرد او قبل از اینکه شرکت مشاوره‌ای خود را تأسیس کند و به این مرتبه برسد دو موقعیت طلایی خود را از دست داد .

 

اینطور جواب داد که البته که مهم است هر فرد میزان تاب‌آوری خوبی داشته باشد در واقع این موضوع از هر چیز دیگری مهم‌تر است من در جریان منتشر کردن این مقاله همین دیدگاه‌ها را بارها و بارها شنیده‌ام همان‌طور که دین بکر رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل ادپتیو لرنینگ سیستمز شرکتی ۴ ساله در کینگ آو پروسیای  پنسیلوانیا که برنامه‌هایی در خصوص آموزش تاب‌آوری ارائه داده بود اذعان می‌کند در موفقیت و شکست هر فرد میزان تاب‌آوری او بیشتر از آموزش نظری و حتی بیشتر از تجربه و حتی بیشتر از آموزش عملی می‌تواند تعیین کننده باشد در بیماری‌هایی مثل سرطان نیز تاب‌آوری بسیار مهم است در المپیک نیز به همین منوال و همین‌طور در اتاق هیئت‌مدیره .

 

تحقیقات دانشگاهی در خصوص تاب‌آوری از تقریباً ۴۰ سال پیش توسط نورمن گارمزی شروع شد او اکنون یکی از اساتید بازنشسته دانشگاه مینه سوتا در مینیا پولیس است او مطالعاتی را روی کودکانی انجام داد که والدین آن‌ها به اسکیزوفرنی مبتلا بودند ولی این کودکان هرگز به آن بیماری دچار نشدند و به این نتیجه رسید که تاب‌آوری مهم‌ترین نقش را در سلامت روحی افراد بازی می‌کند مسئله‌ای که قبلاً هیچکس به آن فکر نکرده بود .

 

امروزه تئوری‌های زیادی در مورد عوامل به وجود آورنده تاب‌آوری وجود دارد موریس واندرپل یکی از روسای سابق جامعه انستیتو روانکاوی بوستون پی برد که بسیاری از بازماندگان اردوگاه‌های مرد از یک چیزی برخوردار بوده‌اند که به آن سپر پلاستیکی می‌گویند این سپر از چندین عامل تشکیل شده است اولین چیز خصلت شوخ‌طبعی است اگرچه طنز تلخی بود ولی انتقادها از طریق طنز پیرامون جدی‌ترین مسائل روز بیان می‌شد و ویژگی دوم توانایی ایجاد دلبستگی نسبت به دیگران و ایجاد فضای روانی درونی نسبت به بازماندگان که آن‌ها را از نفوذ و سو استفاده دیگران محافظت می‌کند .

 

تحقیقات در مورد گروه‌های گوناگون دیگر نیز از دیگر ویژگی‌های تاب‌آوری نیز پرده‌برداری کرد سرچ اینستیتوت سازمان غیرانتفاعی که مرکزش مینیا پولیس قرار داشت و تمام توجه خود را بر روی تاب‌آوری جوانان متمرکز کرده بود متوجه شد که کودکانی که در مقابل مشکلات تاب‌آوری بیشتری دارند از نوعی توانایی غیر طبیعی برخوردار هستند که می‌توانند از افراد بزرگسال برای کمک به خودشان استفاده کنند و تحقیقات دیگر نیز نشان داد جوانانی که در مراکز شهری نیز تاب‌آوری خوبی دارند اغلب دارای استعدادهای ورزشی خوبی هستند .

 

بعضی از تئوری‌ها در خصوص تاب‌آوری به این نیز پرداخته که ممکن است زمینه وراثتی هم در آن نقش داشته باشد مثل اینکه بعضی از افراد با این ویژگی‌ها به دنیا می‌آیند البته این تئوری تا اندازه‌ای می‌تواند درست باشد حقایق بسیاری نیز این مطلب را برایمان روشن می‌کند همه کودکان بازمانده  اردوگاه‌های کار اجباری و صاحبان صنایعی که توانستند خود را از دام ورشکستگی نجات دهند توانایی یادگیری  تاب‌آوری را دارند برای مثال جرج وایلانت مسئول تحقیقات درباره رشد و تغییرات بزرگسالان در دانشگاه پزشکی هاروارد روی گروه‌های متفاوتی که در طول ۶۰ سال انجام داده بود به این نتیجه رسید که بعضی از افراد در طول مدت زندگی خود میزان تحملشان بیشتر شده روانشناسان بر این باورند که آن‌هایی که میزان  تاب‌آوری خوبی در ابتدا ندارند بهتر می‌توانند از کسانی که از ابتدا تاب‌آوری دارند این ویژگی را در خود پرورش دهند .

 

در تحقیقاتی که بر روی تئوری‌ها انجام دادم  به این موضوع روبرو شدم که همه تئوری‌ها از سه دیدگاه با هم همپوشانی دارند بر اساس این تئوری‌ها افرادی که تاب‌آوری دارند سه ویژگی دارند اول آن‌ها واقعیت را بدون چون و چرا می‌پذیرند دوم آن‌ها زندگی را بسیار هدفمند می‌دانند و برای هدف‌ها ارزش قائل‌اند سوم آن‌ها از ارزش‌های ریشه‌دار زندگی حمایت می‌کنند و توانایی خاصی در بدیهه‌سازی دارند شما حتی اگر دو مورد از این سه مورد را داشته باشید به راحتی از پس مشکلات بر خواهید آمد اما اگر بخواهید کاملاً تاب آور باشید باید هر سه مورد را در خود داشته باشید این سه ویژگی در سازمان‌های تاب آور هم می‌تواند صادق باشد اجازه بدهید به نوبت به هر کدام نگاهی بیندازیم .

 

 

خلاصه مطلب

پیشنهاد ابتکار عمل

 

تاب‌آوری کمک می‌کند تا در شرایط سخت مجدداً شما آماده بقا شوید و کمک می‌کند تا بتوانید بازسازی زندگی خود را از نو شروع کنید برای اینکه تاب‌آوری را در خود پرورش  دهید از این روش‌ها استفاده کنید .

 

 

واقعیت‌ها را بپذیرید

 

در هنگام مواجه شدن با سختی‌ها به جای اینکه آن‌ها را انکار کنید می‌توانید واقعیت زندگی خود را بپذیرید و شما می‌توانید خود را آماده مقابله با مشکل به شیوه‌ای کنید که تحملتان را بالا ببرد و پیش از اینکه واقعه اتفاق بیفتد خود را برای بقا آموزش دهید .

 

مثال: آدمیرال جیم استاکدیل توانست از زندان و شکنجه ویت کنگ‌ها نجات پیدا کند او آنقدر خود را آماده کرده بود که توانست ۸ سال زیر شکنجه دوام پیدا کند آن‌هایی که در این اردوگاه‌ها تاب نیاوردند کسانی بودند که خیلی خوش‌بینانه فکر می‌کردند که ظرف مدت کوتاهی از زندان آزاد خواهند شد آن‌ها با هر عید و کریسمس یا روز استقلال امید داشتند که آزاد می‌شوند استایل کدیل می‌گفت آن‌ها از دل‌شکستگی مردند

 

 

در جستجوی معنا

 

وقتی روزگار سخت به سراغ شما می‌آید هرگز فکر نکنید شما قربانی هستید و باید داد و بیداد را بیندازید و بگویید چرا من؟ شما باید مقاومت کنید و به عمق رنجی که حالا می‌کشید نگاه کنید و برای رنج خود منطقی پیدا کنید با این کار از مصیبتی که بر شما واردشده پلی به سمت آینده‌ای کامل‌تر و بهتر می‌کشید این پل زدن‌ها می‌تواند قابل تحمل‌تر کند لحظاتی را که در آن سپری می‌کنید و حال را کنترل‌پذیر می‌کند .

 

مثال: ویکتور فرانکل روانشناس اتریشی و یکی از کسانی که از  جان به در بردگان حادثه آشویتس بود متوجه شد که برای بقا باید هدفی پیدا کند او هدف خود را اینطور معنا کرد که باید کسی باشد که بعد از جنگ برای بقیه بیان کند که چه بر سر آن‌ها آمده و او باید درباره روانشناسی اردوگاه‌های مرگ سخنرانی کند او اهداف جدیدی برای خود خلق کرد و قدرتی بالاتر از رنج‌های آن لحظه برای خود قرار داد .

 

 

دائماً  بداهه‌سازی کنید

 

وقتی برایتان فاجعه‌ای رخ می‌دهد خلاق باشید و از تمام آنچه در اختیار دارید بهترین بهره را ببرید و منافع خود را در کاربردهای ناآشنا استفاده کنید و امکانات خود را طوری برنامه‌ریزی کنید که دیگران از آن هیچ تصوری ندارند .

 

مثال : مایک و دوستش پل کسب‌وکاری با هم داشتند آن‌ها به مدارس و صاحبان کسب‌وکار و شرکت‌های مشاوره مطالب آموزشی می‌فروختند اما بعد از مدتی برای آن‌ها بحران‌های مالی پیش آمد آن‌ها بسیاری از مشتریان خود را از دست دادند علاوه بر این برای پل نیز مشکل طلاق پیش آمد و پل با افسردگی دست به گریبان شد و دیگر نتوانست به کار خود ادامه دهد مایک به پل پیشنهاد داد تا سهمش را بفروشد که با نارضایتی پل روبرو شد و علیه او اقامه دعوا کرد که مایک می‌خواهد کسب‌وکار مرا برباید اما مایک مصمم‌تر از قبل به کار خود ادامه داد و مشتریان جدیدی از رقبای چینی و روسی پیدا کرد و به آن‌ها مطالب آموزشی انگلیسی می‌فروخت و برای سایر مشتریان خبرنامه منتشر می‌کرد و حتی به رقبای خود فیلمنامه می‌فروخت و سرانجام دعوا به سود او تمام شد و اکنون کسب‌وکار جدیدی حتی استوارتر از قبل برای خود راه‌اندازی کرد ه است .

 

 


How to raise the threshold of tolerance

part 1

Publishion date: May 2002

Published in Harvard Bussiness Journal

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها