ایجاد هوشهیجانی در گروهها
قسمت یکم
تاریخ انتشار : مارس 2001
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
وقتی مدیران برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ با مفهوم هوش هیجانی باخبر شدند چشمانشان به دنیای دیگری باز شد و پیام اصلی آن نیز این بود که در اداره سازمانها همانقدر که بهره هوشی ارزشمند است هوش هیجانی نیز نقش مهمی دارد و این مطلب به شدت افکار عمومی را تحت تأثیر قرار داد مهمترین مطلب این بود که هوش هیجانی قابلیت تغییر مثبت را مطرح میکرد مردم دیگر مجبور نبودند اسیر سرنوشتی باشند که با آن به دنیا آمدهاند بلکه میتوانند هوش هیجانی خود را ارتقا دهند و زندگی شخصی خود را متحول کنند.
در واقع مفهوم هوش هیجانی تأثیرات واقعی به بار آورد تنها مشکل آن این بود که به هوش هیجانی به عنوان یک شایستگی فردی نگاه میکردند در صورتی که کارها در سازمانها به صورت گروهی انجام میشود و اگر مدیران نیاز مبرم داشته باشند باید به دنبال راههایی باشند تا کار گروهی افراد اثربخش شود.
بنابراین ما شما را در هیجان نتایجی که از تحقیقات خود به دست آوردهایم شریک میکنیم و آن اینکه در مقابل هوش هیجانی فردی یک هوش هیجانی مشابهی نیز در گروه وجود دارد که به همان اندازه هوش هیجانی فردی برای گروه مؤثر است و تیمها میتوانند هوش هیجانی بیشتری به دست بیاورند و با این کار عملکرد خود را بهتر کنند
چرا تیمها باید هوش هیجانی را در خود پرورش دهند؟
در اینکه تیمها باید کار تیمی خود را به گونهای اثربخشتر کنند تردیدی ندارند اما بیشتر تحقیقاتی که در این باره انجام شده توجه خود را بر شناسایی فرایندهایی در کار متمرکز کردهاند که بتوانند به کمک آن موفقترین تیمها را از سایر گروهها تشخیص دهند یعنی بیشترین تمرکزشان در مشخص کردن نیاز به همکاری ،مشارکت تعهد نسبت به اهداف و غیره ... میباشد
ظاهراً فرض بر این است که وقتی توانستیم فرایند را تشخیص بدهیم گروههای دیگر به سادگی میتوانند از آنها تقلید کنند و اثرات مشابهی به دست آورند اما این فرضیه درست نیست .
به این مثال که در آن مقایسه صورت گرفته توجه کنید: میتوان به یک دانشجو نواختن پیانو را آموخت تا منوئت درسل را بنوازد اما بدون اینکه تئوری موسیقی را بداند و با قلبش بنوازد باخ امروزی تبدیل نخواهد شد پس میتوان گفت منشأ واقعی موفقیت یک گروه بزرگ در شرایط بنیادی نهفته شده است که امکان بروز آیندههای کاری مؤثر را فراهم میکند و این مهم باعث میشود اعضای گروه با تمام وجودشان در کارها مشارکت داشته باشند.
تحقیقات ما اثربخش بودن گروه را در رعایت سه شرط میداند: 1-وجود اعتماد میان اعضا 2- حس هویت گروهی 3- خودباوری گروه اگر این سه شرط نیز رعایت نشود باز هم میتوان به همکاری و مشارکت رسید اما دیگر تیم اثربخش نخواهد بود زیرا به جای اینکه اعضای تیم خود را وقف کار کنند خود را کنارمی کشند تیم برای اینکه بیشترین اثربخشی را داشته باشد باید هنجارهای هوش هیجانی را در خود نهادینه کند که به مرور زمان به عادت تبدیل شوند این فرایند تعهد کامل به وظایف گروه است برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اینکه هوش هیجانی چگونه بر این شرایط تأثیر میگذارد به مطلب( الگویی برای اثربخشی تیم مراجعه کنید)
سه سطح تعامل احساسی
نباید به اشتباه فکر کنید که تیمی که اعضای آن هوش هیجانی دارند الزاماً به گروهی که هوش هیجانی دارند تبدیل خواهند شد هر گروه درست مانند گروه اجتماعی دیگر شخصیت منحصر به فرد خود را دارد بنابراین گذشتن از جاده پرپیچوخم که رو به سربلندی باشد و به طور دائم اعتماد هویت گروهی و خودباوری گروهی را تقویت کند نیازمند چیزی بیشتر از چند عضو است که از خود رفتارهایی با هوش هیجانی نشان دهند این وضعیت مستلزم فضای تیمی است که در آن هنجارها ،ظرفیتی هیجانی به وجود آورند(توانایی ارائه پاسخهای سازنده به شرایطی که از نظر احساسی ناراحتکننده است) به روش سازندهای بر احساسات تأثیرگذار باشد
هوش هیجانی تیم پیچیدهتر از هوش هیجانی فردی است زیرا تیم در سطح بالاتری با دیگران در ارتباط هستند برای اینکه تفاوتها را بهتر درک کنیم ابتدا مفهوم هوش هیجانی فردی را طبق تعریف دنیل گلمن بررسی میکنیم گلمن در کتاب هوش هیجانی خود توضیح میدهد که خصوصیات اصلی فردی که هوش هیجانی بالایی دارد چگونه است از نظر او این افراد از احساسات خودآگاه برخوردارند قادر هستند احساسات خود را کنترل کنند و این آگاهی و کنترل هم در مقابل خود فرد و هم در مقابل دیگران است از نظر گلمن شایستگی فردی یعنی اینکه به احساسات خود واقف باشی و بتوانی احساساتت را کنترل کنی و شایستگی اجتماعی یعنی اینکه آگاهی از احساسات دیگران داشته باشی و آن را بتوانی تنظیم کنید .
اما با وجود هوش هیجانی باید در سطح دیگری نیز آگاهی و کنترل داشته باشد گروه باید به احساسات اعضای خودش و وضعیت روحی روانی گروه و احساسات گروهها و افراد دیگری خارج از تیم نیز اهمیت بدهد .
ما در این مقاله ثابت خواهیم کرد که نداشتن شایستگی هیجانی در هر سطح چطور ناکارآمدی را به دنبال خواهد داشت و همینطور بررسی خواهیم کرد که چطور داشتن هنجارهای گروهی که آگاهی از احساسات و کنترل در هر سه سطح در آن رعایت میشود که میتوانند نتایج بهتری به دست آورند در ابتدا بر سطح فردی متمرکز خواهیم شد که چگونه گروههایی دارای هوش هیجانی روی احساسات تکتک اعضایشان کار میکنند و سپس روی سطح گروهی متمرکز خواهیم شد و در آخر نیز نگاهی هم به خارج از گروه خواهیم انداخت .
خلاصه مطلب
چرا آی دی او شرکت معروف طراحی صنعتی مطمئن است که تیمهایش در سختترین شرایط مالی میتواند مبتکرانه محصولات خود را تولید کند؟ این شرکت با تأکید بر روی هوش هیجانی تیمهایش که به راحتی میتوانند خود را مدیریت کنند و توانایی برقراری ارتباط با دیگران را نیز دارند به موفقیت دست پیدا میکنند .
بسیاری از مدیران اجرایی میدانند بهره هوشی یا همان آیکیو به همان اندازه مهم است که هوش هیجانی ( آیکیوی هیجانی) دارای اهمیت است اما هوش هیجانی در کار تیمی بیشترین اهمیت را دارد .
ای آی گروه توانایی یادگیری استدلال ،تشخیص و حل مسئله که فقط از هوش انسانی برمیآید پژوهشها نشان میدهند برای اینکه این رفتارها اتفاق بیفتد سه شرط اساسی لازم است اعتماد بین اعضا ایجاد حس هویت گروهی( یعنی احساس کنند که به یک گروه عالی و با ارزش تعلق دارند) و نوعی حس اثربخش گروهی یعنی گروه احساس کند که به خوبی میتواند عمل کند و اعضای گروه با همکاری هم میتوانند کاری را بهتر از زمانی که به تنهایی آن را انجام دادند انجام دهند
هنجارهای هوش هیجانی گروه تشکیل میشود از همکاری واقعی ، تیمها با مهارتهای متفاوت با یکدیگر برای شکوفا شدن هرچه بیشتر استعدادها را به وجود میآورد .
گروه برای آنکه تشکیلاتی برای هوش هیجانی به وجود آورد باید از احساسات نیروهای زیر آگاه و آنها را به شکل سازنده کنترل کند
تکتک اعضای تیم در گروههای مهمی که به آنها تعامل دارد
احساسات | ایجاد شوق به یادگیری | تنظیم | مثالهایی از آگاهی |
تکتک اعضای گروه | منابع رفتار افراد را بشناسید و برای جلوگیری از رفتارهای ناهنجاری اقدام کنید | رویارویی را به شکل سازندهای حلوفصل کنند اگر اعضای گروه از کاری به هدف نرسند با تشویق کردن آنها به آنها بفهمانند که گروه به آنها نیاز دارد | آگاهی :موقعی که رهبر گروه تشخیص میدهد یکی از طراحان در مورد ارزیابی نمیتواند مستقیم تصمیم بگیرد با او گفتوگو کند |
همه اعضای گروه را تشویق کند قبل از اینکه اقدام به هم کاری کنند تصمیمات خود را با دیگران در میان بگذارند | با دلسوزی به همه مطالب را آموزش دهید وقتی کسی ناراحت است از او دلجویی کنید و به او احترام بگذارید | تنظیم : در جلسات توفان فکری اگر کسی زودتر از موقع در ایدهها نظر بدهد بقیه به طرف او اسباببازیهایی میتوانند پرتاب بکنند |
با قرار دادن دستورات ای آی(هوش هیجانی) قواعدی از طرف رهبران گروه و یا کادر آموزشی و فرهنگ سازمان برقرار میشود ما به برخی از این هنجارهای نمونه و اینکه در عمل این هنجارها به چه شکل در خواهند آمد از آی دی ای او ذکر میکنیم .
کل گروه |
با قرار دادن دستورات ای آی(هوش هیجانی) قواعدی از طرف رهبران گروه و یا کادر آموزشی و فرهنگ سازمان برقرار میشود ما به برخی از این هنجارهای نمونه و اینکه در عمل این هنجارها به چه شکل در خواهند آمد از آی دی ای او ذکر میکنیم . | ساختارهایی ایجاد کنید که به گروه امکان میدهد احساسات خود را ابراز کند جوی ایجاد کنید که همکاران احساس کنند که مورد حمایت هستند افرادی را که بهصورت خلاقانه مشکلات را حل میکنند را تشویق کنید | آگاهی : گروه با شناخت چیزهایی که اصلاح نیاز دارند با مشتریان همکاری دارند مستقیم اسباببازیهایی در تمام دفترهای کار قرار دارند تا افراد بتوانند استرس را از خود دور کنند |
دیگر گروه های مهم | از اعضای گروه به عنوان رابط گروههای حامی مهم خارجی انتخاب کنید انتظارات و نیازهای گروههای دیگر را شناسایی کنید | روابط میان گروهی را توسعه دهید تا اعتماد افراد خارج از گروه را نیز جلب کنید محیط اجتماعی و سیاسی وسیعی را که گروهتان باید در آن به موفقیت برسد را بشناسید قدردانی خود از گروههای دیگر نشان دهید | تنظیم : آی دی ای او چنان روابط خوبی با یک سازنده خارجی به وجود آورد که میتوانست هنگام بروز بحران در روزهای تعطیل آخر هفته از او کمک بخواهد |
الگویی برای اثربخشی تیم
مطالعات بسیار زیادی به ما نشان داد که گروهها وقتی میتوانند خلاقتر و مبتکرانه باشند که به سطح بالایی از همکاری میان اعضایشان دست پیدا کنند اما اگر بخواهیم همه اعضای گروه را تحت یک قاعده و قانون تعامل در بیاوریم چندان کار سادهای نخواهد بود تحقیقات ما نشان داده که اگر بخواهیم ایجاد تعامل در میان اعضا ایجاد کنیم سه شرط لازم و اساسی خواهد بود 1- اعتماد متقابل میان اعضا 2- هویت گروهی( یعنی اعضای گروه احساس کنند به یک گروه یگانه و ارزشمند تعلق دارند) 3-احساس اعتماد به نفس گروهی (یعنی اعتماد به اینکه تیم میتواند عملکردی خوبی داشته باشد و اعضای گروه وقتی با هم کار میکنند اثربخشتر ظاهر میشوند)
در بطن این سه شرط احساسات قرار دارند اعتماد ، احساس هویت و احساس خودباوری که این احساسات در محیطهایی بروز میکنند که با آن خوشرفتاری صورت گرفته باشد در چنین وضعیتی است که گروهها با ایجاد هوش هیجانی از آن بهرهمند میشوند هوش هیجانی گروه به این معنی نیست که با یک عنصر مداخله جو سرکار داریم و باید هر احساسی که اوج میگیرد را تحت کنترل درآوریم و بدون درنگ آن را سرکوب کنیم بلکه هدف آن است که احساسات را آگاهانه در سطحی نگه داریم که کیفیت تأثیر آن بر کار تیمی را بفهمیم و همچنین طوری رفتار کنیم که روابط بین فردی هم در داخل و هم در خارج را در تیم ایجاد کنیم و تیمها به راحتی بتوانند با چالشها مبارزه کنند هوش هیجانی در واقع به این معنی است که توانایی یادگیری ، استدلال ، تشخیص و حل مسئله و در نهایت تکیه بر احساسات در کار است که این یک شیوه انسانی است
تصمیمات بهتر راهحلهای خلاقتر بهرهوری بیشتر |
مشارکت ،همکاری |
اعتماد هویت ،خودباوری |
هوش هیجانی گروه |
Creating emotional intelligence in group
part 1
Publishion date: March 2001
Published in Harvard Bussiness Journal
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.