بوتههای آزمایش رهبری
قسمت سوم
تاریخ انتشار : سپتامبر 2002
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
فقط آن دسته از روباههایی که رفتار تهاجمی کمتری داشتند و قابلدسترستر بودند پرورش داده شدند. این آزمایش 40 سال به طول انجامید و امروزه پس از 35 نسل، این مزرعه محل پرورش روباههای اهلی است که بیشتر از روباههای جوان و حتی سگ شبیه به روباههای قبلی خود هستند. تغییرات فیزیکی این حیوانات شگفتانگیز است، برخی آونگها، گوشهای سگ دارند، اما چیزی که واقعاً شگفتانگیز است، تغییری است که نیوتن در واکنش مردم به آنها ایجاد کرد، به جای اینکه این حیوانات از گاز گرفتن یا گاز گرفتن این حیوانات سوءاستفاده کنند. افرادی که از این حیوانات نگهداری میکنند نیز آموزشدیدهاند تا ویژگیهای جوانی این موجودات را فراموش کنند و فراموش کنند که زمانی وحشی بودهاند. به نظر میرسد که رابطه نزدیکی بین نگهبانان و روباهها وجود دارد، آنقدر نزدیک که ننوتنی سعی میکند راههایی برای نجات این حیوانات از کشته شدن بیابد. و حتی پس از دستگیری دوم، زمانی که به انتقام از حمایت از دموکراسی باز در جریان انقلاب فرهنگی به مدت ده سال در سلول انفرادی قرار گرفت، ریتنبرگ نگذاشت روحیهاش بشکند. در عوض، او از دوران زندان به عنوان فرصتی برای زیر سؤال بردن نظام اعتقادی خود، به ویژه تعهدش به مارکسیسم و رئیس مائو استفاده کرد، او گفت، زندان مرا آزاد کرد، برای مطالعه، خواندن، نوشتن و فکر کردن.
و در این روند، او چیزی در مورد خود آموخت: متوجه شدم که میترسم به عنوان یک دانشمند دیده شوم. این ترس آنقدر قوی است که حتی زیر سؤال بردن آنها نیز خیانت است. خوب بخوان.
بعد از اینکه از زندان بیرون آمدم، ناگهان متوجه حقیقت شدم و متوجه شدم که نظریه دستیابی به دموکراسی از طریق دیکتاتوری اشتباه است. به هر حال، پس از خروج از زندان، ریتنبرگ مطمئن شد که هیچ چیز نمیتواند او را در زندگی حرفهای شکست دهد و با همسرش یک شرکت راهاندازی کرد. Rittenberg Associates یک شرکت مشاوره است که به توسعه روابط تجاری بین ایالاتمتحده و چین اختصاص دارد. امروز، ریتنبرگ به همان اندازه که 50 سال پیش، زمانی که با این مصیبت روبرو شد، به آرمانهای خود متعهد است - حتی اگر آنها را بهترین راه برای رسیدن به آن نبیند. تحقق رویاهای بزرگ خوشبختانه، همه گیاهان آزمایشی مضر نیستند. در واقع، آنها میتوانند شامل تجربیات مثبت، هرچند عمیقاً دشوار، مانند داشتن یک رئیس یا استاد دشوار باشند. بهعنوانمثال، ناتانیل رجنز، قاضی دادگاه استیناف ایالاتمتحده، بیشتر موفقیت خود را به رابطه خود با یک استاد برجسته نسبت میدهد. - روزنامه آمریکایی دیکرسون جونز را در سطوح مختلف تحت تأثیر قرار داد، از جمله بردن جونز به روی صحنه برای مشاهده مبارزه بزرگ حقوق مدنی در دهه 1950، مصاحبه با فعالان حقوق مدنی مانند تورگود مارشال، والتر وایت، روی ویلکینز و رابرت پیشنهاد کرد. C. بافنده بودن جونز میگوید: «من تحت تأثیر حس شوخطبعی و عزم آنها قرار گرفتم که اجازه ندهند سیستم آنها را محدود کند. این تجربه بدون شک بر بسیاری از تصمیمات حقوق مدنی جاستیس جونز تأثیر گذاشت. دیکرسون هم الگو بود و هم مربی درسهای او کلیه جنبههای رشد فکری و ابراز وجود جونز را از جمله تعلیم در حوزهای که امروز به آن هوش هیجانی میگوییم در برمیگرفت دیکرسون بالاترین استانداردها را، به ویژه در عرصۀ مهارتهای ارتباطی حوزهای که تحقیقات ما نشان داد برای رهبری اهمیت اساسی دارد برای جونز تعیین کرد دیکرسون تلاشهای اولیه جونز برای نوشتن مقالهای ورزشی را با بیرحمی احترامآمیزی با جوهر قرمز ویرایش کرد جونز هنوز به یاد دارد که نسخهای که او ویرایش کرد: چیزی شبیه به صحنه جنگ بود؛ اما دیکرسون همچنین برای توضیح تکتک اشتباهات و علت اهمیت آنها وقت میگذاشت
معلم او همچنین از جونز جوان انتظار دارد که همیشه درست صحبت کند و اگر متوجه شود که تعجب کرده است، مؤدبانه با او صحبت میکند. انتظارات بزرگ نشاندهنده احترام زیادی است، و در حالی که جونز پیچیدگیهای موفقیت را آموخته است و اغلب انگیزه او، هر چند کوچک، مردی را که هنوز هم او را «آقای دیکرسون» مینامد، نمیسازد. دیکرسون وقف آموزش دقیق جونز بود، زیرا او خود را آماده میکرد و برای مشاغل خاص و اخلاقی آماده میشد جونز معنای متحول کننده زندگی مدیتیشن دیکرسون را دید که ناشی از این باور قوی بود که او نقش مهمی در جامعه و سرنوشت مهمی دارد. داستان دیگری درباره مربی قدرت مایکل کلین مرد جوانی است که در کودکی با خرید ملک در کالیفرنیای جنوبی میلیونها دلار به دست آورد و وقتی 20 ساله شد آن را از دست داد. سپس پدربزرگ مربی او، مکس اس. این کلاین بود که نقاشی اعداد را برای کودکانی که در دهه 1950 و 1960 در ایالاتمتحده مورد تعرض قرار گرفتند، پس از اینکه پدربزرگش پیشنهاد داد که او را برای چندین سال با مایکل کلاین در میان بگذارد تا یاد بگیرند و با آموزش تغییر برخورد کنند، ایجاد کرد و هر دو هر روز تا کمی قبل از مرگ مکس کلاین یک ساعت در روز با یکدیگر تلفنی صحبت میکردند. مبانی رهبری ما در مصاحبههایمان بسیاری حکایات دیگر درباره تجربه بوتههای آزمایش شنیدیم. جک کولمن را در نظر بگیرید که رئیس سابق هفتاد و هشت ساله هاورفورد کالج در پنسیلوانیاست. او از روزی برای ما تعریف کرد که در جریان جنگ ویتنام شنید که گروهی از دانشجویان تصمیم دارند پرچم آمریکا را پایین بکشند و آن را آتش بزنند - و این که اعضای سابق تیم فوتبال دانشکده تصمیم دارند نگذارند.
دانش آموزان این کار را انجام میدهند. کلمن ناگهان به این فکر افتاد که با درخواست از دانشآموزان معترض که پرچم را پایین بیاورند، آن را بشویند و دوباره بالا ببرند، از خشونت جلوگیری کند - لحظهای سخت که حتی اکنون، همانطور که کلمن آن روز را توصیف میکند، نشان میدهد که احساسات بسیاری در او موج میزند. همچنین باید از جان دبلیو گاردنی، بنیانگذار کامان کاز باشد که در سن هشتادونه سالگی درگذشت. او آموزش سخت خود را در سپاه تفنگداران دریایی در طول جنگ جهانی دوم به عنوان محل تمرینی که در آن مهارتهای رهبری او ظهور کرد، میداند. معمار فرانک گری در مورد تعصبی که به عنوان یک یهودی در دانشگاه تجربه کرده بود به ما گفت. جف ویلک، مدیرعامل یک شرکت تولیدی بزرگ، روزی را بازگو کرد که فهمید یک کارمند در کارخانهاش کشته شده است - تجربهای که به او آموخت که رهبری چیزی بیش از تولید فصلی است. چه چیزی این افراد را قادر ساخت که نه تنها بر این شرایط سخت غلبه کنند، بلکه از آنها درس بگیرند؟ ما بر این باوریم که رهبران بزرگ چهار مهارت اصلی دارند و از اینکه متوجه شدیم این مهارتها همان مهارتهایی هستند که به افراد اجازه میدهند در موقعیتهایی که میتواند طاقتفرسا باشد، معنی پیدا کنند، شگفتزده شدیم. سیدنی هارمون را در نظر بگیرید که گام دوم را برای بسیج کارمندان حول یک رویکرد کاملاً جدید برای مدیریت یک محل کار آشفته برداشت. به توانایی جک کلمن برای خنثی کردن یک موقعیت بالقوه خشونتآمیز با چند کلمه توجه کنید.
سوم، احساس یکپارچگی شامل مجموعهای قوی از ارزشها است. در اینجا دوباره به کلمن اشاره میکنیم که ارزشهای او حتی در درگیری احساسی بین معترضان مسالمتآمیز و اعضای عصبانی و قدرتمند تیم سابق فوتبال حاکم بود. اما تا حد زیادی مهمترین مهارت در بین این چهار مهارت، سازگاری است. این ویژگی مبتنی بر خلاقیت عملی است، توانایی تقریباً جادویی برای غلبه بر مشکلات با تمام فشارهای مرتبط با آنها و قویتر شدن از قبل. این مهارت از دو ویژگی اساسی تشکیل شده است، توانایی درک موقعیت و برعکس، توانایی درک موقعیت که نشاندهنده توانایی سنجش ترکیب است. این یکی از عواملی است که در چگونگی تفسیر گروههای مختلف یک جنبش به توانایی ارائه موقعیت به چشمانداز مناسب نقش دارد. رهبران بدون این ویژگی کاملاً بیتأثیر هستند زیرا نمیتوانند با نیروهای خود ارتباط برقرار کنند
ام داگلاس اوستر که جانشین روبرتو جویس زون در کوکاکولا شد، متأسفانه وضعیت را درک نکرد و تنها 28 ماه در سمت خود باقی ماند. در یک دعوای دسته جمعی که توسط کارمندان سیاهپوست در آتلانتا، شهری با اکثریت قوی آفریقایی-آمریکایی، علیه شرکت مطرح شد، 200 میلیون دلار از دست داد. او همکار ارشد آفریقایی-آمریکایی خود را تنزل داد. اوستر را با ورنون جردن مقایسه کنید. اردن متوجه شد که دوران ریاست جمهوری او به پایان رسیده است
به همین دلیل، جردن میتواند بفهمد که چرا رئیس سابقش به او توهین کرده است و بفهمد که چرا جراحت او حملهای از ناامیدی بوده است. سرسختی سخت به نظر میرسد و پشتکار به مردم کمک میکند در مواجهه با مشکلات ویرانگر تسلیم نشوند به مایکل کلین نگاه کنید که با شکست مواجه شد و شرکتی را که خریده بود به شبکههای کلاین ترانس سافت تبدیل کرد که هیولت پاکارد در سال 1999 خرید. همچنین نگاه کنید به میکی سیبرت، که از عقل خود برای رهایی از یک مکالمه دشوار استفاده کرد، یا قدرت سیدنی ریتنبرگ را در دوران زندانش تصور کنید. او از خاطرات شخصی و نیروی درونی برای رهایی از یک دوره طولانی زندان بدون ناامیدی و عصبانیت استفاده کرد، اما از آن درس گرفت و قویتر، با انگیزهتر و متعهدتر از همیشه بیرون آمد. این ویژگیها به رهبران اجازه میدهد تا از آزمایشهای خود بیرون بیایند تا اینکه نابود شوند و به چیزی تبدیل شوند که دیگران آن را ناامید میدانند.
Leadership test plant
part 3
Publishion date: September 2002
Published in Harvard Bussiness Journal
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.