چرا باید کسی رهبری شما را بپذیرد؟
قسمت یکم
تاریخ انتشار : سپتامبر 2000
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
رابرت گافی و گرت جونز اگر میخواهید کل گروه مدیران را بیصدا کنید، این ترفند کوچک را امتحان کنید. از آنها بپرسید: "چرا کسی میخواهد که شما آنها را رهبری کنید؟" ما این سؤال را در ده سال گذشته پرسیدیم، زمانی که درباره ده ها شرکت در اروپا و آمریکا بحث کردیم. بدون استثنا، پاسخ یک سکوت ناگهانی و شوکه کننده بود. تنها صدایی که به گوشت میرسید، ضربه زدن زانوهایت بود. مدیران ارشد حق دارند ترس داشته باشند که بدون فالوور هیچ اتفاقی برای تجارت شما نخواهد افتاد و یافتن فالوور در این عصر تفویض اختیار بسیار دشوار است. بنابراین، خوب است مدیران بیاموزند که رهبری مؤثر چیست تا راههایی برای جذب افراد و افزایش اهداف شرکت بیابند.
اما اغلب آنها نمیدانند چگونه این کار را انجام و چه کسی میتواند آنها را سرزنش کند؟ در این زمینه تا دلتان بخواهد سفارش و توصیه هست. دهند - تنها در سال گذشته بیش از دو هزار کتاب دربارۀ رهبری منتشرشدهاند که برخی از آنها حتی موسی و شکسپیر را به عنوان استادان رهبری معرفی میکنند و ما همچنان منتظر نظری هستیم که تمام حقیقت رهبری را به ما بگوید. بله، همه قبول دارند که رهبران به چشمانداز، انرژی، اقتدار و جهتگیری استراتژیک نیاز دارند. اما ما متوجه شدیم که رهبران الهامبخش چهار ویژگی غیرمنتظره نیز دارند. • آنها نقاط ضعف خود را نشان میدهند، با نشان دادن آسیبپذیری، دسترسی و انسانیت خود را نشان میدهند. آنها برای تعیین زمان مناسب و مسیر صحیح عمل به شدت به شهود متکی هستند. توانایی آنها در جمعآوری و تفسیر دادههای نرم به آنها کمک میکند بدانند چه زمانی و چگونه باید عمل کنند. . آنها کارکنان را با چیزی که ما همدلی شدید مینامیم مدیریت میکنند. رهبران الهامبخش مشتاقانه و واقعبینانه با مردم همدلی میکنند و به کارهایی که کارکنان انجام میدهند توجه میکنند. تفاوت خود را نشان میدهند. آنها از ویژگیها منحصربهفرد خود استفاده میکنند. شما میتوانید بدون این ویژگیها در بالاترین موقعیت قرار بگیرید، اما برخی از افراد هستند که میخواهید آنها را مدیریت کنید. لازم به ذکر است که نظریه ما در مورد چهار ویژگی اساسی رهبری فی نفسه در مورد نتایج نیست. در حالی که بسیاری از رهبرانی که ما تحلیل میکنیم و بهعنوان مثال از آنها استفاده میکنیم، در واقع بازده مالی بالایی را نشان میدهند، تمرکز تحقیقات ما بر رهبرانی است که با تسخیر قلب، ذهن و روح افراد، الهامبخش هستند. این توانایی همه چیز در تجارت نیست، اما هر مدیر با تجربهای به شما میگوید که آنقدر مهم است که بدون آن نمیتوان به نتایج خوب دست یافت.
تحقیقات ما درباره رهبری حدودی ۲۵ سال قبل آغاز شد و از آن هنگام تاکنون سه مرحله را پشت سر گذاشته است نخست ما به عنوان افرادی دانشگاهی در تئوریهای برجسته رهبری قرن گذشته کنکاش ۲ دادههای نرم soft data منظور اطلاعات داستان گونه است که در ارتباطات غیر رسمی جمعآوری میشود.
سؤال چرا کسی باید رهبری شما را بپذیرد؟ باعث وحشت در دل اکثر مدیران شد، دلیلش هم واضح است. شما نمیتوانید بدون پیروان این کار را انجام دهید، و در این عصر تفویض اختیار، یافتن پیروان دشوار است، مگر اینکه شما یکی از آن رهبرانی باشید که در به دست آوردن قلبها، ذهنها و روحها مهارت دارند. چگونه این کار را انجام میدهید؟ البته، شما به چشمانداز، انرژی، قدرت و جهت استراتژیک نیاز دارید و این چهار ویژگی اضافی نشان میدهد که شما انسان هستید، به طور انتخابی نقاط ضعف خود را برجسته میکنید، حسگر هستید و دادههای نرم مردم را جمعآوری میکنید. این به شما امکان میدهد به شهود تکیه کنید. کارکنان را با همدلی قوی مدیریت کنید، از آنها و کارشان با مهربانی و شفقت مراقبت کنید، در حالی که فقط آنچه را که برای بهترین عملکرد نیاز دارند به آنها بدهید. جرئت داشته باشید متفاوت باشید و روی منحصربهفرد بودن خود سرمایهگذاری کنید. این ویژگیها را با هم ترکیب کرده و مطابقت دهید تا به سبک مناسب برای لحظه مناسب برسید. بدون این چهار ویژگی، ممکن است به اوج برسید، اما تعداد کمی از افراد تمایل دارند شما را دنبال کنند و شرکت شما بهترین نتایج را نخواهد گرفت.
ما مدل رهبری مؤثر خود را توسعه دادیم. برای اطلاعات بیشتر در مورد تاریخچه تفکر رهبری، به رهبری تاریخچه کوچک یک مشکل بزرگ مراجعه کنید. دوم، ما به عنوان یک مشاور، تئوری خود را در کارگاههای آموزشی در سراسر جهان با هزاران نفر از مدیران ارشد و با کمک بازخورد ده ها مشتری آزمایش کردیم. سوم، ما به عنوان مدیران ارشد، نظریههای خود را به دقت و انتقادی در سازمان خود بررسی میکنیم و هنگامیکه رهبران نقاط ضعف خود را آشکار میکنند، نقاط ضعف خود را آشکار میکند یعنی ویژگیها غیر جذابی از خود نشان میدهند. صبح دوشنبه، کمی بینظم و شاید حتی کمی خجالتی خواهید بود. این مفید است زیرا افراد باید قبل از تعهد به کاری ببینند که مدیرشان بینقص است، که به آنها اعتمادبهنفس میدهد تا کاستیهای خود را پنهان کنند و به جذب افراد به سمت کار کمک میکند، بنابراین نیازی به کمک به آنها نیست. هر راهی که به آنها بفهمانیم که کامل هستند. آنها این پیام را میدهند که نیازی به فالوور ندارند، آنها میتوانند هر کاری را خودشان انجام دهند. علاوه بر ایجاد اعتماد و یک محیط مشارکتی، نشان دادن آسیبپذیری به توسعه روابط بین پیروان و رهبران کمک میکند. علیرغم اینکه از وضعیت پزشکی خود متزلزل شده بود، پذیرفت که یک سخنرانی کلیدی داشته باشد و مخاطبان منتقد او شجاعت او را در نشان دادن ضعفش تحسین کردند. این سخنرانی جرئت کرد که بگوید من مثل شما کامل نیستم. به اشتراک گذاشتن عیوب با دیگران بسیار قدرتمند است زیرا بر صحت فرد تأکید میکند. ریچارد برانسون، بنیانگذار ویرجین، یکی از بزرگترین کارآفرینان و قهرمانان بریتانیا است. در واقع مارک ویرجین آنقدر به خودش وابسته است که انتخاب جانشین موضوع مهمی است.
برانسون به ویژه در مطلع کردن دیگران از آسیبپذیری خود بسیار اثربخش بود هنگامیکه با او در منظر عمومی مصاحبه میشود او مشوش میشود و بیوقفه لکنت زبان پیدا میکند این یک نقطهضعف است اما ریچارد برانسون همین است.
اهمیت برملا کردن نقطهضعف در اینجاست به پیروانتان نشان میدهید که شما واقعی و قابلدسترسی انسانید و ویژگیها انسانی دارید هستید.
مزیت دیگر افشای ضعف است که محافظت ارزشمندی برای رهبر فراهم میکند. این ذات انسان است، اگر ضعف نشان ندهی، بینندگان ضعف پیدا میکنند. سلبریتیها و سیاستمداران همیشه این را میدانستند، آنها به مردم چیزی میدهند که درباره آن صحبت کنند، زیرا به خوبی میدانند که مطبوعات اگر این کار را نکنند، حتی بدتر از این هم خواهند شد، اما وقتی بمیرند، شهرتشان ثابت میشود و در واقع افزایش مییابد. با این حال، مؤثرترین رهبران میدانند که افشای ضعف باید با دقت انجام شود. آنها نقاط ضعف انتخابی را آشکار میکنند. دانستن اینکه کدام نقاط ضعف باید افشا شود، یک قانون سرانگشتی خوب برای جلوگیری از افشای نقطهضعفی است که میتواند یک نقص کشنده در نظر گرفته شود - به مدیر مالی جدید یک شرکت بزرگ فکر کنید که جنبههای کلیدی نقش حرفهای شما را تهدید میکند. آنها ناگهان اعتراف نمیکنند که هرگز تنزیل جریان نقدی را درک نکردهاند. یک رهبر باید فقط یک عیب کوچک را افشا کند، شاید حتی چند ایراد کوچک. جالب اینجاست که اعتراف به این ضعف توجه را از ضعفهای اساسی منحرف میکند. یکی دیگر از استراتژیهای شناختهشده، انتخاب نقطهضعفی است که به نوعی میتواند به عنوان یک نقطه قوت در نظر گرفته شود، مانند اهمالکاری. هنگامیکه رهبران این عیوب محدود را آشکار میکنند، چیزی چشم مردم را جلب نمیکند و آسیب بزرگی به آنها وارد نمیکند. اما یک هشدار مهم باید رعایت شود، اگر آسیبپذیری رهبر واقعی به نظر نرسد، او هیچ حمایتی نخواهد داشت. برعکس، او خود را در معرض تمسخر و اهانت قرار خواهد داد. سناریویی که به طور مکرر در تحقیق خود به آن برخورد کردیم آن بود که مدیرعامل برای پنهان کردن پیگیری نکردنها یا حتی بیصداقتیها خود را به حواسپرتی میزد. انتخاب این روش قطعاً پیروانی را که به دقت به یاد دارند چه روی داد یا چه گفته شد از او بیگانه میکند نقاط ضعف خود را آشکار کنید هیچکس نمیخواهد با یک رهبر کامل کار کند. بنابراین، ویژگیها انسانی، ایرادات و دلایل خود را نشان دهید، به این ترتیب بین خود و مخاطبان خود همکاری و همبستگی ایجاد میکنید و بر رویکرد خود تأکید میکنید، به عنوان مثال، حساس به تجارت باشید، توانایی شما در دریافت و تفسیر نشانههای ظریف بین فردی قوی است وقتی دیگران به شما میگویند راهی وجود دارد که نمیتوانید بدون آن کار کنید، به آنچه در اطرافتان میگذرد توجه کنید: برای مثال، فرانتس هومر، مدیرعامل شرکت Roche، یک شرکت تحقیقاتی بسیار موفق در زمینه سلامت و خدمات، جریانهای فکری را حس میکند، اندازهگیری میکند و به دقت ارزیابی میکند. احساسات غیرمنتظره کیفیت اتصالات در حلقه درونی شما. از همدلی چالشبرانگیز استفاده کنید رهبران واقعی عمیقاً با پیروان خود همدلی میکنند و عمیقاً به کار افراد اهمیت میدهند. این بدان معناست که آنها آنچه را که برای دستیابی به بهترین نتایج ممکن به آنها نیاز دارند، میدهند، نه آنچه را که میخواهند. مثال: مدیرعامل بیبیسی، گرگ دایک، میدانست که برای زنده ماندن در دنیای دیجیتال، بیبیسی باید بیشتر برای برنامهنویسی و کمتر برای مردم هزینه کند، اما تنها پس از توضیح آشکار و مستقیم به کارکنان.
Why do anyone accept your leadership
part 1
Publishion date: September 2000
Published in Harvard Bussiness Journal
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.