یک رهبر باید چه ویژگیهایی داشته باشد ؟!
قسمت پنجم
تاریخ انتشار : ژوئن 1996
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
آیا عجیب نیست که مدیر اول با رفتن بسیاری از کارمندان به خصوص مستعدترین کارمندان روحیه خود را از دست داد و اداره خود را در هرجومرج دید، اما مدیر دوم یک رهبر قوی باقی ماند، بهترین افراد هنوز در کنار او هستند. و دپارتمانش مثل قبل پربار است؟ امروزه، همدلی به عنوان یکی از اجزای رهبری حداقل به سه دلیل اهمیت ویژهای دارد: افزایش استفاده از تیم. سرعت جهانی شدن در حال افزایش است. و نیاز شدید به حفظ استعداد. چالش رهبری یک تیم را در نظر بگیرید. هر کسی که تا به حال در یک گروه بوده است میتواند تأیید کند که گروهها از نظر احساسی تخلیه میشوند. آنها اغلب باید به توافق برسند، که بین دو نفر به اندازه کافی دشوار است، چه رسد به بین افراد زیادی که با افزایش تعداد آنها بسیار دشوارتر میشود. حتی در گروههای چهار یا پنج نفره، اتحاد و درگیری رخ میدهد. اتفاق میافتد رهبر تیم باید بتواند دیدگاههای همه افراد تیم را احساس و درک کند. این همان کاری است که یک مدیر بازاریابی در یک شرکت بزرگ فناوری اطلاعات زمانی که رهبری یک تیم در حال مبارزه را بر عهده میگیرد، ممکن است انجام دهد. تیم در هرجومرج، کار بیش از حد و با ضربالاجلهای از دست رفته زیاد بود و تنش بین اعضا بالا بود. ساده کردن فرآیندها برای گرد هم آوردن تیم و تبدیل آن به بخشی مؤثر از شرکت کافی نیست. بنابراین مدیران اقداماتی را انجام دادند. او در یک سریال تک به تک از افراد تیم پرسید که چه چیزی آنها را آزار میدهد: آنها به همکاران خود چه نمرهای میدهند، آیا احساس میکنند نادیده گرفتهشدهاند؟
سپس تیم را به گونهای هدایت کرد که گرد هم آمدند: او مردم را تشویق کرد تا آزادانه در مورد نگرانیها و ناراحتیهایشان صحبت کنند، و به مردم کمک کرد، و شکایات سازندهای را در طول جلسات مطرح کرد تا متوجه شوند که نتیجه نه تنها باعث افزایش همکاری بین اعضا شد، بلکه کار بیشتر را افزایش داد. زیرا طیف وسیعی از مشتریان داخلی از تیم کمک خواستند. جهانی شدن دلیل دیگری برای اهمیت فزاینده همدلی برای رهبران تجاری است. گفتگوی بین فرهنگی به راحتی میتواند منجر به اشتباهات و سوءتفاهم شود. همدلان ظرافتهای زبان بدن را درک میکنند. آنها میتوانند پیامهایی در مورد کلماتی که گفته میشود بشنوند، علاوه بر این، آنها درک عمیقی از وجود و اهمیت تفاوتهای فرهنگی و قومی دارند. یک مشاور آمریکایی را در نظر بگیرید که تیمش به تازگی پروژهای را به یک مشتری بالقوه ژاپنی ارائه کرده بود. تیم عادت داشت در جلسات مشابه با آمریکاییها پس از ارائه این پیشنهاد، با سؤالات مختلف بمباران شود، اما این بار با سکوتی طولانی از آنها استقبال شد. سایر اعضای تیم این سکوت را به عنوان رد پیشنهاد خود دانستند و آماده شدند تا وسایل خود را بسته و محل را ترک کنند. رئیس مشاور به آنها توصیه کرد که در نظر بگیرند. اگرچه او با فرهنگ ژاپنی آشنایی خاصی نداشت، اما از حالات صورت و حرکات بدن مشتری، احساس میکرد که پیشنهاد را رد نمیکند، بلکه به آن علاقهمنداست، حتی توجه عمیق. وقتی کارفرما بالاخره حرفش را زد و تصمیم گرفت کار را به یک شرکت مشاوره بدهد درست متوجه شد به طور خلاصه، همدلی نقش مهمی در حفظ استعداد یک شرکت، به ویژه در اقتصاد اطلاعات امروزی دارد. وقتی افراد خوب شرکت را ترک میکنند، دانش شرکت را با خود میبرند. اینجاست که مربیگری و رابطه معلم و شاگرد کار میکند بارها و بارها ثابت شده است که مربیگری و معلم و شاگرد نه تنها منجر به عملکرد بهتر، بلکه به رضایت شغلی بیشتر و تغییر و تحول کمتر میشود. اما آنچه بهترین نتیجه را برای مربیگری و معلم و شاگرد میدهد، ماهیت این رابطه است. آنها میدانند چگونه بازخورد مؤثر بدهند، میدانند چه زمانی برای عملکرد بهتر فشار بیاورند و چه زمانی فکر کنند. آنها با انگیزه دادن به دانش آموزان خود در عمل همدلی خود را نشان میدهند. اجازه دهید تکرار کنم، در یک کلمه که شبیه کلیشه به نظر میرسد، همدلی در تجارت کم ارزش است. علاقه به افراد اطرافشان، همدلی و مهارتهای اجتماعی، مرتبط با توانایی فرد برای مدیریت است
مهارتهای اجتماعی فقط در مورد تعاملات دوستانه نیست، اگرچه افراد با مهارتهای اجتماعی بالا افراد بسیار ظالمی هستند، در عوض مهارتهای اجتماعی در مورد تعاملات دوستانه با یک هدف خاص است، یعنی هدایت افراد به سمتی که دوست دارید، اجماع چیست؟ چه استراتژی فروش جدید باشد و چه نشان دادن اشتیاق برای یک محصول جدید، افراد دارای مهارتهای اجتماعی دارای طیف گستردهای از دیدگاهها و استعداد منحصر به فرد برای یافتن زمینههای مشترک با همه افراد هستند - استعداد ایجاد دوستی 1 دائماً معاشرت کنید. این بدان معناست که آنها با این فرض عمل میکنند که هیچ کار مهمی را نمیتوان به تنهایی انجام داد. شایستگی اجتماعی نقطه اوج سایر ابعاد هوش هیجانی است و افراد میتوانند احساسات خود را درک و کنترل کنند و با احساسات دیگران همدلی کنند و آنها را در مدیریت روابط بسیار مؤثر میکند. حتی انگیزه به مهارتهای اجتماعی کمک میکند. به یاد داشته باشید که افراد موفق با وجود شکستها و شکستها خوشبین هستند. از آنجایی که شایستگی اجتماعی نتیجه سایر ابعاد هوش هیجانی است، میتوان آن را به روشهای مختلفی تشخیص داد که اکنون آشنا به نظر میرسد، به عنوان مثال، افراد دارای شایستگی اجتماعی تمایل به رهبری تیم دارند که به همدلی آنها در محل کار مربوط میشود.
آنها نیز باورهای تخصصی هستند که تجسم خودآگاهی، خودکنترلی و همدلی هستند.با توجه به این مهارتها، سخنرانان خوب دارای خودآگاهی هستند، به عنوان مثال، آنها میدانند که چه زمانی باید احساسات خود را ابراز کنند و چه زمانی باید فکر کنند و در هنگام حضور در جمع این افراد بسیار خوب هستند. همکاران اشتیاق خود را برای کار با دیگران گسترش میدهند، آنها همیشه به دنبال راه حل هستند، اما گاهی اوقات مهارتهای اجتماعی خود را به گونهای متفاوت از سایر زمینههای روانشناسی نشان میدهند.
به عنوان مثال، گاهی اوقات به نظر میرسد افرادی که مهارتهای اجتماعی خوبی دارند عملکرد ضعیفی دارند. آنها بیهدف صحبت میکنند، با همکارانشان در راهروها گپ میزنند، یا با افرادی که به شغل "واقعی" آنها مرتبط نیستند شوخی میکنند. اما افراد دارای مهارتهای اجتماعی نمیدانند چگونه دامنه روابط خود را به نوعی محدود کنند. آنها پیوندهای گستردهای ایجاد میکنند زیرا میدانند در این وضعیت سیال ممکن است به کمک افرادی که امروز با آنها ملاقات میکنند نیاز داشته باشند.
به عنوان مثال، مثال یک مدیر در بخش استراتژیک یک تولید کننده جهانی کامپیوتر را در نظر بگیرید. در سال 1993، او به این نتیجه رسید که آینده شرکت در اینترنت است. سال بعد، او افرادی همفکر پیدا کرد و از مهارتهای اجتماعی خود برای متحد کردن جوامع مجازی در بخشها و کشورها استفاده کرد. او سپس از این تیم واقعی برای ایجاد یک وبسایت برای این شرکت استفاده کرد، اولین شرکتی که توسط یک شرکت بزرگ به ابتکار خودش راهاندازی شد، بدون هیچگونه بودجه رسمی یا اختیاری در کنفرانس سالانه صنعت اینترنت
او ضمن ملاقات با همه متحدان خود و تشویق بخشهای مختلف به ارائه حمایتهای مالی، بیش از 50 نفر را از 12 واحد مختلف برای شرکت در این مسابقات جمعآوری کرد. مدیران متذکر شدند: در عرض یک سال از این کنفرانس، تیم مدیر مؤسس اولین واحد اینترنتی شرکت را تشکیل داد و او رسماً به عنوان رئیس آن واحد معرفی شد. این مدیر برای دستیابی به این موقعیت، مرزهای سنتی را نادیده گرفت و با افراد در اقصی نقاط سازمان تعامل داشت و آن روابط را حفظ کرد. آیا شایستگی اجتماعی یکی از مهمترین ویژگیهای رهبری در اکثر شرکتهاست؟ پاسخ مثبت است، به خصوص در مقایسه با سایر جنبههای هوش هیجانی، به نظر میرسد که مردم به طور شهودی میدانند که رهبران باید روابط را به طور مؤثر مدیریت کنند. هیچ رهبر جزیره نیست، وظیفه رهبر این است که کار را از طریق دیگران انجام دهد و مهارتهای اجتماعی این امکان را فراهم میکند. رهبری که نمیتواند همدلی خود را ابراز کند، ممکن است چنین مهارتهایی نداشته باشد. و اگر رهبر نتواند شور و شوق خود را به سازمان منتقل کند، انگیزه او کاملاً بیهوده خواهد بود. مهارتهای اجتماعی به رهبران این امکان را میدهد که از هوش هیجانی خود استفاده کنند. احمقانه است اگر بگوییم ضریب هوشی خوب و مهارتهای فنی اجزای مهم رهبری قوی نیستند، اما این دستورالعمل بدون هوش هیجانی کامل نیست. زمانی تصور میشد که داشتن مقداری هوش هیجانی در رهبران کسبوکار خوب است. اما اکنون به دلیل اهمیت عملکرد، میدانیم که اینها عناصری هستند که رهبران باید داشته باشند، خوشبختانه هوش هیجانی قابل یادگیری است. این فرآیند ساده نیست. زمان میبرد و بالاتر از همه به تعهد نیاز دارد؛ اما مزایایی که از داشتن هوش هیجانی کاملاً توسعه یافته عاید فرد و سازمان میشود ارزش این تلاش را دارد .
What qualities should a leader have
part 5
Publishion date: June 1996
Published in Harvard Bussiness Journal
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.