سری مصاحبه با رهبران موفق
مصاحبه با لورن مایکلز
پدیدآورنده و مدیر تولید برنامه زنده شنبه شبها در آمریکا
قسمت دوم
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
نویسنده: آیا با خودتان میگفتید: «میخواهم زندگی حرفهای خودم را در کانادا دنبال کنم؟» یا در آمریکا به این فکر افتادید؟
لورن: سال ۱۹۶۷ که یک صدمین سال تولد کشور کانادا بود، در کشور شور و حال عجیبی برپا شده بود و من با خودم میگفتم: «همینجا میمانم و بقیه عمرم را کاملاً خوشبخت خواهم بود.» اما بعدها فرصتی فراهم شد تا در کالیفرنیا برنامهای اجرا کنم.
با همکاری یکی از دوستانم برنامه مینوشتیم و خودمانم هم آنها را اجرا میکردیم. گاهی برای وودی آلن و امثال او هم برنامههای کمدی مینوشتیم. اینگونه بود که ما توانستیم در کالیفرنیا برنامهای اجرا کنیم که مقدمهای بود برای کارهای بعدی ما.
نویسنده: سرانجام همانطور که اشاره کردم، شما در سال ۱۹۷۵ برنامه شنبه شبها را در شبکه تلویزیونی انبیسی روی آنتن بردید. آیا با تمام بازیگرانی که آنجا حضور داشتند مصاحبه کردید؟
لورن: خير. من نخستین کارمندی بودم که برای این سری برنامهها انتخاب شدم.
نویسنده: شما افرادی را انتخاب کردید که صاحب شهرت و ثروت شدند. آیا وقتی نخستین برنامه شما با موفقیت به پایان رسید، به این نتیجه رسیدید که به موفقیت بزرگی دست یافتهاید؟
لورن: خصوصیت من در زندگی این است که فقط اشتباهات را میبینم. به همین دلیل وقتی برنامه به پایان رسید، متوجه اشتباهات زیاد آن شدم. برنامه هیچگاه کامل و بینقص نیست، به همین دلیل من همچنان به تلاش خودم ادامه میدهم.
نویسنده: ایده اولیه شما این بود که یک مجری یا میزبان و چندین مهمان داشته باشید.
لورن: هر هفته میزبان ما تغییر میکرد.
نویسنده: میزبان نخستین هفته و نخستین برنامه شما چه کسی بود؟
لورن: جرج كارلين.
نویسنده: آیا او در آن زمان آنقدر شوخ و بامزه بود که شما انتظار داشتید؟
لورن: میدانستم که او حرفهای زیادی برای گفتن دارد، در عین حال تصور میکردم آدم بامزهای هم هست. بزرگترین مشکل ما با او این بود که گروه از او میخواست کت و شلوار همراه با کراوات و ژاکت بپوشد. اما او میخواست تیشرت به تن کند.
نویسنده: چون برنامههای شما زنده است، نمیتوانید چیزی را سانسور کنید. آیا سخنان افراد را قبلاً سانسور میکنید؟
لورن: در آن دوران، بحثهای زیادی وجود داشت که با توجه به اینکه اجرای برنامه در ساعات پایانی شب بود، چگونه رفتار کنیم و چه سخنانی بگوییم. ما فقط تلاش میکردیم زندگی را آنگونه که هست نمایش دهیم. ضمن اینکه سال ۱۹۷۵، سال پایان جنگ ویتنام هم بود. رئیسجمهور استعفا داده بود، نیویورک با ورشکستگی روبهرو بود و کسبوکارها تعطیل بودند.
نویسنده: شما از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ نمایشنامه مینوشتید، اما یکباره تصمیم گرفتید فیلم تولید کنید.
لورن: علت این بود که مردم تغییر کرده بودند.
نویسنده: به این ترتیب، شما شروع کردید به تولید فیلم سینمایی و نمایشهای تلویزیونی.
لورن: همینطور است.
نویسنده: در سال ۱۹۸۵ اوضاع عوض شد و از آن زمان تا ۲۰۱۹ مشغول تولید برنامه هستید.
لورن: بله، تا چند هفته پیش.
نویسنده: آیا کاری که بیش از چهل سال تکرار کرده ید، شما را خسته نکرده است؟
لورن: چرا! اما فقط خستگی جسمانی دارد، همین.
نویسنده: از اواخر دهه ۱۹۷۰ یا اوایل دهه ۱۹۸۰ طنز چه تغییری کرده است؟ آیا مردم به همان چیزهای گذشته میخندند؟ آیا الآن چیزهایی هستند که در گذشته نمیتوانستید مردم را با کمک آنها بخندانید، اما الآن میتوانید یا برعکس؟
لورن: تقریباً چیزی وجود ندارد که در دهه ۷۰ میتوانستیم با کمک آنها مردم را بخندانیم و الآن هم بتوانیم. ارزشها تغییر کردهاند. در فاصله تولید فیلم آرتور ۱ و آرتور ۲، الکلیسم به یک بیماری تبدیل شده و دیگر کسی مایل نیست به افراد مست بخندد. در حالی که دو قرن بود مردم به افراد مست میخندیدند.
نویسنده: آیا مردم با شما تماس میگیرند و میگویند: «من میتوانم میزبان خوبی برای مهمان شما باشم؟»
لورن: بعضی افراد از این کارها میکنند، اما بیشتر مدیران و نمایندگیها هستند که تماس میگیرند. در دهه ۷۰ باید دائم پاسخ منفی میدادیم.
نویسنده: به این ترتیب، شما روزهای دوشنبه با ایدههای جدید از راه میرسیدید.
لورن: در جلساتی که داشتیم، اگر ایدهای جدیدی ارائه میشد، همه گوش میکردند و روی ایدهها بحث میشد.
نویسنده: روز پنجشنبه و جمعه با لباس نمایش تمرین انجام میدادید.
لورن: روز چهارشنبه نمایش را انتخاب میکردیم و برای تمرینات لازم فرصت کافی داشتیم.
ادامه دارد...
Interview series with successful leaders
Interview with Lorne Michaels
Television Writer and film producers
Part 2
Published in Harvard Business Journal