سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با یو-یو ما قسمت یکم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با یو-یو ما

نوازنده ویولون‌سل ، شهروند جهانی ، دریافت‌کننده مدال آزادی ریاست‌جمهوری

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

بهترین لذت این است که در کنار مردم باشید. منظورم کسانی هستند که برای آن‌ها ساز می‌نوازید. موسیقی زنده به انسان آرامش می‌دهد. لزومی ندارد من و شما آنجا حضور داشته باشیم. اما اگر قرار باشد لحظاتی را در کنار یکدیگر بگذرانیم، سعی کنیم به آن اهمیت بدهیم و حداکثر بهره را از آن لحظات ببریم. اگر این طور نباشد، اگر قرار باشد شما فردا فراموش کنید که امروز چه کرده‌اید، و اگر قرار باشد من فردا فراموش کنم امروز چه کرده‌ام، هدف از انجام دادن کاری که انجام می‌دهیم، چیست؟

 

چندین سال است که «یویو ما» به عنوان یکی از موسیقیدان‌های بزرگ کلاسیک مورد قدردانی و تحسین واقع شده است. در سال‌های اخیر، او ضمن ادامه اجرای برنامه‌های خود در سطح جهان، بیشتر وقت خود را به عنوان سفیر فرهنگی سپری کرده، یعنی تلاش کرده عموم مردم را در هر سن و سالی که هستند، با اهمیت هنر در توسعه آموزش، رأفت انسانی و تمدن ما آشنا کند.

 

با «یویو ما» در مرکز آموزشی هنرهای جان اف. کندی آشنا شدم. او به عنوان سفیر این مرکز شناخته شده است. با «یو-یو ما» در سفرهایی همراه بوده‌ام که او در راستای اهداف فرهنگی خود داشته و با فعالیت‌های او بیشتر آشنا شدم.

 

اگر کسی مدتی را در کنار یو-یو ما بوده باشد می‌داند که او پر از انرژی می‌باشد. او علاوه بر مهارت‌هایی که در نواختن ویولن‌سل دارد -جانشین پابلو کاسالز معروف است- به زندگی عشق می‌ورزد او برای داشتن روابط صمیمانه، برای نقش خودش به عنوان سفیر فرهنگی و نیز برای نقش خودش به عنوان یک معلم و مربی، اهمیت زیادی قائل است.

 

یو-یو ما در پاریس متولد شده است. پدر و مادر او چینی بودند. وقتی پسربچه‌ای بیش نبود با والدینش به آمریکا آمد و در همان کودکی به عنوان دانش‌آموزی زرنگ و نوازنده‌ای چیره دست شناخته شد. به مدرسه جولیارد و دانشگاه هاروارد رفت. اگرچه چندین سال با او معاشرت داشتم، فرصت سپس مصاحبه با او را پیدا نکرده بودم تا اینکه فرصت نشست حضوری که در آوریل ۲۰۱۷ در مرکز کندی فراهم شد.

 

اما در مورد اینکه او چگونه یو-یو ما شد، پاسخ ساده‌ای وجود ندارد. اما خود او معتقد است نبوغ هنری و شهرت او ناشی از آن می‌باشد که می‌تواند با دقت زیادی بر آنچه انجام می‌دهد، تمرکز کند. او توانایی خود را در آموزش و نواختن موسیقی ناشی از زندگی فرهنگی خودش می‌داند.

 

اما اینکه مردم به سخنان او در مورد مسائل فرهنگی توجه می‌کنند، بی شک ناشی از اعتباری است که او به عنوان نوازنده‌ای توانمند کسب کرده و در دنیا از او به عنوان نابغه هنری یاد می‌شود. توانایی‌های تحسین‌برانگیز هنری که در کودکی از خود نشان داده بود، باعث شد طوری پرورش یابد که به هنرمندی جهانی تبدیل شود. (اگرچه بسیاری از کودکان نابغه و تیزهوش به شکوفایی نمی‌رسند و معمولاً استعدادهای آن‌ها از بین می‌رود).

 

البته داشتن رتبه جهانی در نوازندگی حاصل یک عمر تمرین مستمر و تلاش‌های روزانه می‌باشد. اما عشق و علاقه بی‌نظیر او به موسیقی و دقت بی‌نظیری که یو یو ما هربار برای نواختن از خود نشان می‌دهد، بی شک نقش مهمی در این قضیه داشته است.

 

نویسنده: شما در فرانسه متولد شدید و چند سالی در همان‌جا ساکن بودید. درست است؟

 

يو-يو ما: من در یکی از زمستان‌های بسیار سرد در فرانسه متولد شدم و از آنجا که امکانات گرم کردن منزل را نداشتیم، ناچار بودند من را یک ماه در هتل نگهداری کنند.

 

نویسنده: آیا زبان مادری شما چینی است؟

 

يو-يو ما: چینی و فرانسوی.

 

نویسنده: شما یک خواهر بزرگ‌تر هم دارید که ویولن می‌نوازد. پدر شما که معلم موسیقی بود به شما می‌گفت: «چرا ویولن هم تمرین نمی‌کنی؟» چه شد که شما نوازنده ویولن نشدید؟

 

يو-يو ما: خواهرم بهتر از من ویولن می‌زد. تصور می‌کنم در هر فردی یک علاقه ذاتی خاصی وجود دارد. برای نمونه، من تصور می‌کردم به هر حال نمی‌توانم در نواختن ویولن بدرخشم.

 

تا مدتی هیچ ساز دیگری را نمی‌نواختم. حتی به صدای کنترباس هم گوش نمی‌کردم. به عنوان یک کودک چهار ساله با خودم می‌گفتم: «چه ساز بزرگ و غول‌پیکری. من می‌خواهم همین ساز را بزنم.» بعد هم می‌گفتم: «خواهش می‌کنم یک کنترباس به من بدهید. می‌خواهم کنترباس بزنم.» البته ما كُنترباس نداشتیم. به نظر من بهترین ساز پس از آن، ویولن‌سل بود.

 

نویسنده: به نیویورک می‌روید و پدرتان با برادرش صحبت می‌کند تا بلکه او را برای برگشتن به چین راضی کند. پدر شما می‌گوید: «شاید اگر پسرم بخواهد ویولن‌سل یاد بگیرد اینجا محل بهتری باشد».

 

يو-يو ما: اتفاقی که افتاد این بود که من و خواهرم در شهر منهتن ساکن شدیم. خانمی فرانسوی-آمریکایی که در نیویورک مدرسه‌ای تأسیس کرده بود به دنبال معلم موسیقی می‌گشت و مطالبی در مورد دکتر ما شنیده بود.

 

نویسنده: یعنی پدر شما؟

 

يو-يو ما: خانم مزبور به مدرسه آمد تا با پدرم در مورد تدریس در مدرسه گفت‌وگو کند. اگر با این خانم آشنا نمی‌شدیم، به فرانسه برمی‌گشتیم.

 

نویسنده: شما به قدر کافی شهرت پیدا کرده بودید، زیرا با پابلو کاسالز که خیلی‌ها او را بزرگ‌ترین نوازنده ویولن‌سل می‌دانند، آشنا شده بودید. چطوری با پابلو کاسالز ملاقات کردید و نظر او در مورد نحوه نواختن شما به عنوان یک کودک چه بود؟

 

يو-يو ما: وقتی هفت سال داشتم من را نزد او بردند تا نواختنم را از نزدیک ببیند. از او خواهش کردم تا در دفتر من چیزی با خط خودش بنویسد و امضا کند. سپس چند دقیقه برای او ویولن‌سل نواختم و او گفت: «خیلی خوب است! اما باید هر روز بیسبال هم بازی کنی.» این سخن خیلی برای ما جالب بود، چون او بیش از هفتاد سال داشت! یکی از سخنان او را که خوب به یاد دارم این است که: «من نخست خودم را یک انسان می‌دانم، سپس یک موسیقیدان و در مرحله سوم، نوازنده ویولن‌سل».

 

این سخن برای من خیلی جالب بود. به این نکته توجه کنید که ما انسان‌ها هویت خودمان را چگونه تعیین می‌کنیم. مردها معمولاً کار خودشان را هویت خودشان می‌دانند. اما اگر این پرسش مطرح شود که حرفه ما چیست؟ بسیاری از مردم من را نوازنده ویولن‌سل می‌دانند. اما از نظر کاسالز، وجه انسانی او مهم‌تر از هر چیزی بود. این نکته‌ای بود که همیشه ذهنم را به خود مشغول داشته است.

 

نویسنده: و او شما را به لئونارد برنشتاین معرفی کرد تا در واشینگتن برنامه اجرا کنید. شما در هفت سالگی در یک برنامه زنده تلویزیونی و در حضور رئیس‌جمهور کندی برنامه اجرا کردید. اوضاع چطور بود؟ آیا می‌ترسیدید؟

 

يو-يو ما: ما از مهاجرینی بودیم که تازه‌وارد آمریکا شده بودیم، با این حال می‌دانستم که کندی آدم مهمی می‌باشد.

 

نویسنده: شما در یکی از دانشکده‌های هاروارد درس خواندید.

 

یو-یو ما: من به رشته مردم‌شناسی و باستان‌شناسی علاقه داشتم.

 

نویسنده: چرا؟

 

يو-يوما: در سرزمین جدید همه چیز برای من عجیب بود. من و خیلی از دوستانم که از فرانسه مهاجرت کرده بودیم، نمی‌دانستیم برای چه به سرزمین جدید آمده‌ایم. خیلی از آمریکایی‌ها تصور می‌کردند کشورشان بهترین کشور دنیاست. والدین من دائم می‌گفتند: «فرهنگ چینی خیلی مهم است». در نتیجه من خیلی گیج شده بودم. رشته مردم‌شناسی این فرصت را به من می‌داد تا با فرهنگ‌های مختلف آشنا شوم و بدانم اندکی تغییر در ارزش‌ها، جامعه‌ای را خلق می‌کند که دارای ارزش‌ها و نمادهای متفاوت است.

 

 

ادامه دارد...


Interview series with successful leaders

Interview with Yo-Yo Ma

American Cellist

Part 1

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها