سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با کریستین لاگارد قسمت دوم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با کریستین لاگارد

رئیس بانک مرکزی اروپا و رئیس سابق صندوق بین‌المللی پول

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

نویسنده: آیا تعداد زنانی که در آن روزها در فرانسه حقوق خوانده بودند، زیاد بود؟

 

لاگارد: به هیچ‌وجه. یکی از دلایل پیوستن من به بیکر مکنزی، این بود که مدیر ارشد شرکت پاریس آفیس یک زن بود و او در آن زمان الگوی من شده بود.

 

نویسنده: بیکر مکنزی سال‌های سال یکی از بزرگ‌ترین دفترهای وکالت در جهان محسوب می‌شد.

 

لاگارد: بله، بزرگ‌ترینشان بود.

 

نویسنده: و دفتر اصلی‌اش در شیکاگو بود. چطور شد که رئیس‌کل شرکت شدید؟ شما زنی بودید در یک دفتر کمابیش مردانه، اهل فرانسه، در شرکتی آمریکایی در شیکاگو. چطور شد که به‌عنوان رئیس‌کل شرکت انتخاب شدید و به شیکاگو رفتید؟

 

لاگارد: به نظر من فقط شایسته‌سالاری و کیفیت کار من مطرح بوده. من مدیرکل شرکت پاریس آفیس بودم که شغل خیلی خوبی بود. کمیته انتصاب، من را به‌عنوان عضو کمیته اجرایی انتخاب کرد. اما وضع شرکت از هر جهت نامناسب بود و مدیریت شرکت اعتبار خود را از دست داده بود. معمولاً در چنین موقعیتی است که یک زن خود را نشان می‌دهد. به همین دلیل، من به‌عنوان رئیس مؤسسه انتخاب شدم.

 

نویسنده: به این ترتیب، شما رئیس مؤسسه بیکر مکنزی شدید و شیکاگو را به‌عنوان محل زندگی انتخاب کردید. وضعیت زندگی برای شما به‌عنوان یک خارجی در شیکاگو چگونه بود؟

 

لاگارد: شیکاگو شهر فوق‌العاده‌ای می‌باشد. من آنجا دوستان زیادی داشتم و هنوز هم با خیلی از آن‌ها در ارتباط هستم. واقعاً از شش سال زندگی در شیکاگو لذت بردم.

 

نویسنده: شما مشغول به کار بودید که نیکولاس سارکوزی به‌عنوان رئیس‌جمهور فرانسه انتخاب شد. آیا او را می‌شناختید؟

 

لاگارد: دو سال پیش از آن بود. ژان شیراک هنوز رئیس‌جمهور بود و دومنیک دوولپین، نخست‌وزیر آن زمان، سر کار بودند. او کسی است که از من خواست تا وزیر بازرگانی شوم.

 

نویسنده: شما به فرانسه برگشتید و چند سالی را به‌عنوان وزیر بازرگانی گذرانید. آیا شغلتان را دوست داشتید؟

 

لاگارد: عاشقش بودم، واقعاً دوستش داشتم. این شغل تغییر عظیمی از نظر جغرافیایی، اجتماعی و نیز مالی در زندگی‌ام به‌حساب می‌آمد.

 

نویسنده: تصور می‌کنم درآمد شما به اندازه قبل نبود.

 

لاگارد: تقریباً یک‌دهم درآمد قبلی‌ام بود، اما شغلی بود که خیلی در دولت از آن لذت می‌بردم؛ چون نماینده فرانسه در جهان بودم. آقای شیراک می‌دانست که موجود عجیبی هستم که از بخش خصوصی و دنیای شرکت‌های سرمایه‌گذاری آمده‌ام. اما فکر می‌کنم احترام زیادی برایم قائل بود و من هم بسیار به او احترام می‌گذاشتم.

 

نویسنده: مدتی بعد، سارکوزی رئیس‌جمهور فرانسه شد.

 

لاگارد: بله. او از من خواست تا وزیر کشاورزی، که هیچ تجربه‌ای در مورد آن نداشتم، بشوم. ولی من آمادگی آشنایی با آن را داشتم.

 

نویسنده: شما ظرف چند ماه با موضوع آشنا شدید. لاگارد: بله، ظرف دو ماه با موضوع کشاورزی آشنا شدم. اما او از من خواست تا وزیر اقتصاد شوم.

 

نویسنده: آیا شما نخستین زنی بودید که وزیر اقتصاد یک کشور مهم در اروپای غربی شدید؟

 

لاگارد: دقیقاً. من نه تنها نخستین زن در مقام وزیر اقتصاد در کشورهای جی ۷، بلکه در بسیاری از کشورهای آن زمان بودم.

 

نویسنده: تخصص شما در وکالت بود و ناگهان، مسئول امور مالی فرانسه شدید. آیا از اینکه در این زمینه تجربه نداشتید نگران شدید، یا کارتان به‌عنوان وزیر بازرگانی به شما کمک کرد؟

 

لاگارد: سابقه پیشینم به من کمک کردم، اما از همان روز نخست فهمیدم که باید خیلی چیزها را از تیم بخش خزانه‌داری یاد بگیرم و البته، باید خیلی تلاش می‌کردم.

 

نویسنده: بنا‌بر گفته دیگران، کار شما در آنجا خیلی خوب بود. بعد، پست مدیرکلی صندوق بین‌المللی پول مطرح شد. آیا واقعاً این شغل را دوست داشتید یا متقاعد شدید که به ایالات‌متحده برگردید؟

 

لاگارد: این گونه اتفاقات در زندگی من در زمان مناسب توسط افراد خوب روی می‌دهند. ضمن اینکه من معتقدم: «هرچه پیش آید، خوش آید!» وقتی به‌عنوان وزیر به فرانسه برگشتم، به فکر مستمری دوران بازنشستگی و درآمد و امثال آن نبودم. فقط می‌خواستم مسئولیت محول‌شده را انجام دهم و به کشورم خدمت کنم.

 

نویسنده: در آی‌ام‌اف، مسئله فقط نگرانی در مورد کشورهایی که وضع مالی‌شان خراب می‌باشد و به پول نیاز دارند نیست، بلکه باید به فکر اقتصاد کل جهان بود. وظیفه شما کمک به ایجاد ثبات و پیشرفت و همین‌طور اشتغال می‌باشد. آیا الآن در مجموع، آمادگی بهتری برای مقابله با سقوط مالی مشابه ۱۰ سال پیش را داریم؟

 

لاگارد: در حال حاضر آمادگی بیشتری داریم، چون در برخی از زمینه‌ها از قبیل سیستم بانکداری، درس‌های خوبی آموخته‌ایم. البته در برخی زمینه‌ها مانند مدیریت دارایی‌ها و صندوق‌های بازنشستگی، تصور نمی‌کنم به اندازه سیستم بانکی امنیت ایجاد کرده باشیم.

 

نویسنده: آیا متوجه شده‌اید که وقتی مسئله‌ای بسیار پیچیده پیش می‌آید، گاهی مردها از حل آن شانه خالی می‌کنند و آن را به یک زن می‌سپارند؟

 

لاگارد: این نظر شماست، نه من.

 

نویسنده: ظاهراً هیچ‌یک از آقایان مایل نیستند در این موارد مسئولیتی بر عهده بگیرند، زیرا می‌دانند که وضع به گونه‌ای نیست که با پیروزی همراه باشد.

 

لاگارد: نه. آن‌ها احتمالاً حاضرند بعداً بیایند و این شغل را قبول کنند.

 

نویسنده: شما در مورد این واقعیت صحبت کرده‌اید که زنان باید به‌عنوان مدیرعامل یا به‌عنوان عضو هیئت‌مدیره شرکت‌ها حضور داشته باشند. آیا شما موجب پیشرفت‌های زیادی شده‌اید و چرا فکر می‌کنید زنان باید در چنین پست‌هایی قرار بگیرند؟

 

لاگارد: در حال حاضر یک نمونه خیلی واضح اقتصادی وجود دارد که هرچه تعداد زنان در هیئت‌مدیره یا در کمیته‌های اجرایی و تیم‌های مدیریتی بیشتر باشد، هم سود بیشتری به دست می‌آید هم نتایج بهتر و منافع بیشتری حاصل می‌شود. بنابراین، اگر شما خیلی هم بی‌اعتنا باشید، هیچ ضرورت اخلاقی احساس نکنید و به هیچ‌وجه حامی زنان نباشید، باز هم باید به زنان توجه کنید و از آن‌ها نظر بخواهید.

 

آیا پیشرفت کرده‌ایم؟ مقداری بله. به ارقام که نگاه می‌کنم به من می‌گویند که پیشرفت کرده‌ایم. آیا هنوز راه طولانی‌ای در پیش داریم؟ باز هم بله.

 

نویسنده: آیا در دوران زندگی شغلی خودتان به‌عنوان یک زن مورد تبعیض قرار گرفتید؟ آیا امروز هم این تبعیض را احساس می‌کنید؟

 

لاگارد: بله. از همان روز نخست که با مؤسسات حقوقی مصاحبه کردم، تبعیض را احساس می‌کردم. یاد آن روزهایی افتادم که چون زن بودم، من را در کارها شرکت نمی‌دادند. هنوز هم وقتی وارد اتاقی می‌شوم که مردان زیادی در آنجا حضور دارند، وقتی با چهره‌ای عبوس به من نگاه می‌کنند، انگار با چشمان خود می‌گویند: «باز هم آمد. لابد می‌خواهد در مورد زنان صحبت کند.» یا می‌گویند: «نمی‌دانم چه چیزی می‌خواهد بگوید.» البته این موارد امروزه کمتر دیده می‌شوند، اما به‌طور قطع وقتی در جمعی در اقلیت قرار دارید، چنین حرف‌هایی را می‌شنوید.

 

نویسنده: بزرگ‌ترین لذت رئیس آی‌ام‌اف بودن چیست؟

 

لاگارد: کار تیمی.

 

نویسنده: بدترین بخشش چیست؟

 

لاگارد: اینکه در جلسه‌ای بنشینم که دائم حرف‌های تکراری می‌زنند و به هیچ نتیجه‌ای هم نمی‌رسند.

 

نویسنده: وقتی رئیس صندوق بین‌المللی پول بودید و بنا به فرض برای صرف صبحانه یا ناهار در واشینگتن یا شهر معروف دیگری به رستورانی می‌رفتید، آیا مردم نزد شما می‌آمدند و درخواست می‌کردند تا با شما عکس بیندازند؟ آیا مایلید به جایی بروید که کمتر شما را اذیت کنند؟ آیا مردم شما را می‌شناسند؟

 

لاگارد: بله، مردم من را می‌شناسند و پیشنهاد می‌دهند که با من عکس بگیرند. معمولاً بیشتر مردم ابراز محبت می‌کنند.

 

نویسنده: هیچ تأسفی در رابطه با زندگی شغلی‌تان دارید؟

 

لاگارد: نه، به قول ادیت پیاف، هیچ تأسفی ندارم.

 

 


Interview series with successful leaders

Interview with Christine Lagarde

President of the European Central Bank

Part 2

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها