سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با نانسی پلوسی قسمت سوم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با نانسی پلوسی

رئیس مجلس نمایندگان آمریکا

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

نویسنده: آیا تاکنون به فکر افتاده‌اید تا برای ریاست جمهوری کاندیدا شوید؟

 

نانسی: خیر. من برای کنگره هم اقدام نکرده‌ام، اما به این معنا نیست که مردم در این خصوص به من پیشنهاد نکرده باشند.

 

نویسنده: خانم سالا برتون که تا زمان مرگش در سال ۱۹۸۷ نماینده منطقه پنج کالیفرنیا در کنگره بود، از دوستان نزدیک شما محسوب می‌شد. او در بستر مرگ از شما خواست تا برای کنگره کاندیدا شوید. آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که این کار را انجام دهید؟

 

نانسی: خیر.

 

نویسنده: وقتی به همسر و فرزندانتان گفتید که قصد دارید برای کنگره کاندیدا شوید، آن‌ها چه گفتند؟

 

نانسی: من هیچ علاقه‌ای در این خصوص نداشتم و همان‌طور که پیش‌تر گفتم، وقتی من متولد شدم، پدرم نماینده بالتیمور در کنگره بود. وقتی کلاس اول بودم او شهردار بالتیمور شد و هنگامی هم که وارد دانشگاه شدم، او همچنان شهردار بود. زندگی ما این‌گونه بود. خانواده ما کاتولیک و به‌شدت میهن‌پرست و هم عاشق آمریکا بودند. هم به اینکه آمریکایی ایتالیایی تبار هستند افتخار می‌کردند و هم طرفدار جدی دموکرات‌ها بودند.

 

ما با توجه به اعتقادات مذهبی خود طوری بزرگ شدیم که همه انسان‌ها را تجلی خداوند می‌دانیم. به همین دلیل، همه انسان‌ها قابل‌احترام‌اند، ما همه بندگان خداییم، بنابراین در مقابل دیگران مسئولیم. این چیزی بود که والدین ما در ما نهادینه کردند.

 

اما نه من و نه هیچ یک از اطرافیان من به فکر تلاش برای رفتن به مجلس نبودیم. من در حزب دموکرات به‌طور داوطلبانه برای کاندیداهای دیگر تلاش می‌کردم. وقتی به کالیفرنیا مهاجرت کردیم، من و بچه‌ها به کتابخانه می‌رفتیم و داوطلبانه در آنجا کار می‌کردیم. روزی شهردار، من را صدا کرد و گفت: «می‌دانم که شما کتابخانه را دوست داری، می‌خواهم شما را به‌عنوان عضو کمیته کتابخانه منصوب کنم.» گفتم: «خیلی ممنون. این کار را برای فرد دیگری انجام دهید. ما کتابخانه را دوست داریم و داوطلبانه کار می‌کنیم.»

 

شهردار آلیوتو که هنوز به عنوان طرفدار حقوق زنان شناخته نشده بود گفت: «نانسی! حالا که کار می‌کنید، اگر به عنوان کارمند رسمی شناخته شوید، عضو این کمیته می‌شوید. در نتیجه، دارای رأی خواهید بود و می‌توانید تصمیم‌گیری کنید و به این ترتیب، مردم متوجه افکار شما خواهند شد.»

 

این‌گونه بود که عضو کتابخانه شدم و همچنان با آن کتابخانه در ارتباط هستم. پیام این داستان به زنان این است که اگر کار می‌کنید، روشی به کار بگیرید تا شناخته شوید. هرگز نمی‌دانستم سالا از من می‌خواهد که برای مجلس کاندیدا شوم، اما وقتی این پیشنهاد را داد، من آماده بودم. به همین دلیل به مردم می‌گویم: توانمندی‌های خودتان را بشناسید. برای هر کاری که می‌کنید اهمیت قائل باشید. اعتماد‌به‌نفس داشته باشید. صداقت همه چیز است. اخلاص و صداقت همه چیز هستند. به‌جای اینکه سعی کنید نقش دیگران را بازی کنید، سعی کنید خودتان باشید و آماده حرکت و تلاش باشید.

 

نویسنده: حتماً وقتی انتخاب شدید، پدر و مادرتان که هنوز در قید حیات بودند، خیلی خوشحال شدند. حتماً هنگام سوگند خوردن شما حضور داشتند، این‌طور نیست؟

 

نانسی: بله. پدر من نماینده کنگره بود و نمایندگان کنگره حق حضور دارند. بنابراین هنگام سوگند خوردن من، او البته مادرم در مجلس نمایندگان حضور داشتند. لحظه جالبی بود! اما چند ماه بعد، پدرم فوت کرد!

 

نویسنده: بدیهی است که از شغلتان لذت می‌برید. تصور می‌کنید چند سال دیگر به کارتان ادامه خواهید داد؟

 

نانسی: من وظیفه و رسالتم را انجام می‌دهم و هیچ برنامه زمان‌بندی‌شده‌ای برای این کار ندارم. ضمن اینکه کارهای دیگری هم در زندگی دارم که باید انجام دهم.

 

نویسنده: چیزی در مورد همسرتان نمی‌گویید؟ کسی که همسر رئیس مجلس نمایندگان است، چه حسی دارد؟

 

نانسی: این پرسش را باید از خودش بپرسید. اما او گه‌گاه می‌گوید: «انتظار چنین چیزی را نداشتم!» یا «چطوری این اتفاق افتاد؟» ما ازدواج کردیم و خوشبختانه صاحب فرزند شدیم و زندگی روال خود را طی کرد.

 

نویسنده: مایلید مردم آمریکا در مورد نانسی پلوسی چه چیزی را بدانند؟

 

نانسی: بدانند که چرا من از آشپزخانه به کنگره رفتم و بدانند چرا به‌جای خانه‌داری، مجلس نمایندگان را رهبری می‌کنم. و بدانند که دلیل حضور من در مجلس این است که از هر پنج کودک آمریکایی، یک کودک در فقر زندگی می‌کند. از نظر من، وقتی همه کودکان آمریکایی نتوانند از فرصت‌ها استفاده کنند، به زیان همه کودکان آمریکایی می‌باشد. کشور ما بزرگ‌ترین کشور تاریخ است، اما از هر پنج کودک، یک کودک شب را گرسنه می‌خوابد.

 

علت حضور من در مجلس این نکته است که آن را با عشق به کشورم همراه می‌کنم. همان عشقی که والدینم در من نهادینه کردند، عشقی که می‌گوید هر کاری در آمریکا امکان‌پذیر است، هر کاری!

 

این باور، شما را امیدوار می‌کند که اگر سخت تلاش کنید و ایمانتان هم محکم باشد، می‌توانید به هر هدفی که بخواهید برسید.

 

من سخنم را با شما با این نکته به پایان می‌برم که کشور ما بزرگ‌ترین کشور تاریخ است و می‌تواند در مقابل هر مشکلی ایستادگی کند. باید به یاد داشته باشیم که همه ما مسئولیتی بر عهده داریم. به قول توماس پین: «روزگار، ما را یافته است.» روزگار اکنون نیز ما را یافته است تا توانایی‌های خود را هدایت و به آن‌ها جهت بدهیم، به تنوع و تفاوت دیدگاه‌ها در کشورمان احترام بگذاریم و همواره تلاش کنیم تا از هر ملیتی که هستیم، به وحدت و یکپارچگی برسیم. می‌خواهم مردم بدانند علت اینکه خانه را ترک کردم، علت اینکه هر روز از خواب برمی‌خیزم تا تلاش خود را آغاز کنم، این است که از هر پنج کودک، یک کودک در فقر زندگی می‌کند.

 

 


Interview series with successful leaders

Interview with Nancy Pelosi

United State Representative

Part 3

Published in Harvard Business Journal

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها