سری مصاحبه با رهبران موفق
مصاحبه با کاندولیزا رایس
وزیر امورخارجه و مشاور امنیت ملی سابق آمریکا، استاد دانشگاه و فارغالتحصیل دانشکده بازرگانی استنفورد ، عضو ارشد انستیتو هوور
قسمت یکم
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
من تصور میکردم وقتی بزرگ شدم، پیانیست بزرگی خواهم شد. پدر و مادرم متقاعدم کرده بودند که اگرچه ممکن است نتوانم به استرالیا سفر کنم، اما اگر اراده کنم میتوانم رئیسجمهور ایالاتمتحده شوم. از نظر خانواده من، هر کسی میتواند به هر موفقیتی دست یابد. روزی پدرم به من گفت: اگر به این علت که تو سیاهپوست هستی کسی مایل نبود کنار تو بنشیند، هیچ نگران نباش! به عبارت دیگر، تعصبات و پیشداوری دیگران را خیلی جدی نگیر. مشکل، مشکل آنهاست، نه تو. مراقب باش تعصبات دیگران باعث ضعف و انفعال تو نشود.
زمانی که کاندولیزا رایس در دهه ۱۹۶۰ به عنوان دختری آفریقایی تبار در شهر بیرمنگام در ایالت آلاباما (که شدیداً تحت تأثیر تبعیض نژادی بود)، دوران رشد را سپری میکرد، بهطور قطع او و خانوادهاش پیشبینی نمیکردند که روزی دخترشان مشاور امنیت ملی و وزیر امورخارجه ایالاتمتحده آمریکا شود. آرزوی آنها این بود که دخترشان پیانیست مشهوری بشود، چراکه او استعداد خود را در این زمینه نشان داده بود.
اما سرنوشت طرحهایی را که به بهترین نحو برنامهریزی شدهاند، تغییر میدهد. تحصیلات رایس در دانشگاه دنور ارتباطی با موسیقی نداشت، بلکه با خطمشیگذاری عمومی در ارتباط بود که تحت راهنمایی دکتر ژوزف کاربل، دانشمند اهل کشور چک، پدر مادلین آلبرایت، تحقیق خود را طی میکرد.
رایس در ادامه در رشته علوم سیاسی دکترای تخصصی دریافت کرد و در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول و در همانجا رئیس دانشکده شد. در زمان ریاست جمهوری جرج بوش به عنوان کارشناس در امور شوروی سابق، در کمیسیون امنیت ملی همکاری داشت. به توصیه جرج شولتز، وزیر امورخارجه سابق در سال ۲۰۰۰ به عنوان مشاور جرج بوش منصوب شد که در آن زمان فرماندار بود و در مبارزات انتخاباتی شرکت داشت.
پس از آن، کاندولیزا رایس به عنوان نخستین زن آمریکایی آفریقایی تبار تحت ریاست جمهوری بوش، در دو پست منصوب شد. حال ممکن است این پرسش مطرح شود که او چگونه به این مقامها دست یافت و چگونه بر پیشداوریها و تعصبات ناشی از تبعیض نژادی فایق آمد؟
خانم رایس در مصاحبه حضوری که در ماه مه ۲۰۱۸ در استودیو بلومبرگ و در حضور مردم با او داشتم، هم در مورد این مطالب صحبت میکند، هم دیدگاه خود را در مورد رهبری میگوید.
از طریق روابطی که با جرج بوش پدر و نیز جرج بوش پسر داشتم و حضور در کمیته روابط خارجی سنا و مراکز دیگر، سالها بود که با رایس آشنا بودم، اما هیچ مصاحبهای با او نداشتم. گفتوگوی ما همزمان بود با چاپ کتاب پنجم او با عنوان: ریسک سیاسی: سازمانها و مؤسسات کسبوکار چگونه میتوانند بر عدم ثبات در جهان غلبه کنند.
خانم رایس میگوید تصور میکند رهبران بزرگ مانند نلسون ماندلا آرمانی دارند مبنی بر اینکه جهان به کدام سو باید برود و معمولاً آن آگاهی و تواضع لازم را دارند تا پیروان خود را به سمت آرمان خود هدایت کنند. از نظر خانم رایس، تکبر و نخوت بهطور کلی نمیگذارد رهبران به آرمان خود برسند و حتی نمیتوانند پیروانی را برای خود جذب کنند.
در مورد تبعیض نژادی، پدر رایس این دیدگاه را در او نهادینه کرده که خود را قربانی و بدبخت تلقی نکند و در ضمن، اجازه ندهد دیگران زندگی او را تحت تأثیر قرار دهند. پدر رایس به او یادآوری کرده بود که: انسان همیشه نمیتواند اوضاع را کنترل کند، اما همیشه میتواند مراقب واکنش خودش نسبت به موقعیتها باشد.
عمل کردن به این توصیه، خیلی هم آسان نمیباشد، اما بدیهی است دکتر کاندولیزا رایس در دوران زندگی حرفهای خود مسئلهای نداشته که به اندازه خطمشیگذاری و رهبری دشوار بوده باشد.
نویسنده: اگر رئیسجمهور ترامپ شما را صدا میکرد و میگفت: «من واقعاً به شما نیاز دارم، بیا و به کشورت کمک کن.»، شما چه میگفتی؟
رایس: میگفتم: «آقای رئیسجمهور! این همه آدمهای فوقالعاده وجود دارند که میتوانند به کشور کمک کنند. این شماره تلفن من، اگر موضوعی بود که خواستید در مورد آن با من صحبت کنید، با من تماس بگیرید. واقعاً خوشحال میشوم.»
نویسنده: گهگاه نام شما به عنوان معاون رئیسجمهور یا کاندیدای ریاست جمهوری مطرح میشود. آیا مطمئن هستید تمایلی برای این دو جایگاه ندارید؟
رایس: من با اطمینان خاطر این را میگویم. هر کسی ذات خود را میشناسد، من ذاتاً سیاستمدار نیستم و هیچ علاقهای هم به سیاست ندارم.
نویسنده: شما در شهر بیرمنگام در ایالت آلاباما و در جنوب کشور متولد شدهاید که در آنجا، تبعیض نژادی حاکم میباشد. برخی از دوستان شما در حادثه وحشتناک بمبگذاری در کلیسای بیرمنگام حضور داشتند. آیا هرگز تصور میکردید وقتی بزرگ شدید به پستهایی که تا به الان داشتهاید برسید؟
رایس: هرگز چنین چیزی به ذهنم خطور نمیکرد، بیشتر به این علت که تصور میکردم در آینده پیانیست بزرگی خواهم شد. پدر و مادرم متقاعدم کرده بودند که اگرچه ممکن است نتوانم به استرالیا سفر کنم، اما اگر اراده کنم، میتوانم رئیسجمهور ایالاتمتحده شوم. از نظر خانواده من، هر کسی میتواند به هر موفقیتی دستیابد. ما باید تلاش میکردیم تا به دانشگاه برویم، به همین دلیل، من تنها فرد خانواده نیستم که دارای دکترای تخصصی پیاچدی میباشد.
نویسنده: پدر شما هم پیاچدی داشت.
رایس: پدر و عمه من، هر دو پیاچدی داشتند.
نویسنده: شما تنها فرزند خانواده هستید؟
رایس: بله، تنها فرزند خانواده.
ادامه دارد...
Interview series with successful leaders
Interview with Condoleezza Rice
Former United State Secretary of State
Part 1
Published in Harvard Business Journal