سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با بوش و کلینتون قسمت سوم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با بوش و کلینتون

رئیس‌جمهور جرج دبلیو بوش و رئیس‌جمهور بیل کلینتون

قسمت سوم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

نویسنده: صحنه جالبی بوده! وقتی خود شما رئیس‌جمهور ایالات‌متحده بودید و مادرتان برای نخستین‌بار وارد دفتر مخصوص شد، چه حالی داشتید؟

 

کلینتون: او خیلی غیرمنتظره و با صدای بلند شروع کرد به خندیدن. البته وقتی فعالیت انتخاباتی خود را آغاز کردم، او تنها کسی بود که تصور می‌کرد شانس موفقیت دارم. همسر و دخترم در آغاز تردید داشتند. از این بابت خیلی خوشحال بودم، چون مادرم زندگی سختی را پشت سر گذاشته بود. او هر روز ساعت پنج صبح بیدار می‌شد، ساعت هفت کارش را شروع می‌کرد و تمام تلاش خود را انجام می‌داد تا از من نگهداری کند. بنابراین، افتخار می‌کردم که دفتر کارم را به او نشان دهم. بعد هم مریض شد و در کمتر از یک سال بعد فوت کرد!

 

بوش: می‌دانی مادر من چه چیزی گفت؟ او گفت: «از پشت میز جفرسون بیا بیرون!»

 

نویسنده: برخی از مردم زندگی در کاخ سفید را نوعی زندان می‌دانند، زیرا نمی‌توانید خیلی از کاخ خارج شوید. آیا واقعاً زندگی در کاخ سفید لذت دارد و خیلی عالی است؟ این همه خدمتکار داشتید و هر وقت مایل بودید می‌توانستید به اقامتگاه ییلاقی کمپ دیوید بروید؟

 

کلینتون: زندگی غیررسمی زندگی خاصی می‌باشد؛ اگرچه من سال‌های زیادی در ساختمان فرمانداری زندگی را سپری کرده‌ام. از زمانی که نوزده سال داشتم، باید دائم مراقب خودم می‌بودم و به این کار عادت کرده بودم. اما برای افرادی که در آنجا کار می‌کردند علاقه و احترام خاصی قائل می‌شدم. خودم را با اوضاع هماهنگ کرده بودم و زندگی در کاخ سفید را دوست داشتم.

 

نویسنده (خطاب به بوش): آیا شما هم زندگی در کاخ سفید را دوست داشتید؟

 

بوش: بله، خیلی هم عالی است! کارکنان خیلی زحمت می‌کشند و ما بیشتر آن‌ها را می‌شناختیم، چون در زمان پدرم همین افراد در آنجا کار می‌کردند. بله، زندگی در کاخ سفید واقعاً عالی می‌باشد و من از هر دقیقه زندگی در آنجا لذت می‌بردم.

 

نویسنده: اقامتگاه کمپ دیوید چطور است؟ آیا آنجا برای استراحت و تفریح جای مطلوبی است یا زیادی از آن تعریف می‌کنند؟

 

کلینتون: بله، جای عالی‌ای هست!

 

نویسنده (خطاب به بوش): آیا شما هم آنجا را دوست داشتید؟

 

بوش: بله، شاید بیش از هر رئیس‌جمهوری دیگری به آنجا می‌رفتیم.

 

نویسنده: شما دو نفر جزء سیزده نفری هستید که در تاریخ کشور ما دوبار پشت سرهم رئیس‌جمهور شدید. به نظر شما کدام یک بیشتر لذت دارد: دو دوره رئیس‌جمهور ایالات‌متحده بودن یا پس از سی یا چهل سال، بگویند شما رئیس‌جمهور سابق هستید؟

 

کلینتون: بستگی به نحوه امتیازدهی شما دارد. ما مدت‌های مدید به عنوان رئیس‌جمهور سابق زندگی کرده‌ایم و بر زندگی افراد بسیاری تأثیر گذاشته‌ایم. من سعی کرده‌ام تا در حد توان خودم این وظیفه را به نحو احسن انجام دهم، ضمن اینکه من با اجازه شما، دو دوره خدمت کردم.

 

بوش: من هم همین‌طور. علت این است که تصمیماتی که ما می‌گیریم تأثیر جدی و ماندگار بر مردم دارد. حضور در این فضا جالب می‌باشد. این فضا ایجاب می‌کند که انسان از تمام توان و مهارت‌های خود استفاده کند تا بر خط‌مشی‌ها تأثیر مثبت بگذارد. نکته جالب در مورد رئیس‌جمهور بودن این است که انتظارات غیر‌منتظره‌ای از او دارند و همین امر کار را دشوارتر می‌کند.

 

کلینتون: با این حال، خیلی جالب است. بسیاری از رؤسای جمهور سابق که افراد مهمی هم بودند، یک‌بار انتخاب شدند؛ مانند جان آدامز که به کنگره برگشت و مدت شانزده سال آنجا بود و به یکی از حامیان مهم ضد برده‌داری تبدیل شد. ویلیام هوارد تافت، رئیس دیوان‌عالی کشور شد. هربرت هوور بازنشسته شد و قانون خدمات شهری را نوشت. آن‌ها خدمات مهمی انجام دادند. من و جرج از نعمت جوانی برخوردار بودیم. کسانی که جوان هستند می‌توانند هشت سال در مقام ریاست جمهوری خدمت کنند، سپس به کارهای مهم دیگری بپردازند.

 

نویسنده: از جان کندی در یک کنفرانس مطبوعاتی پرسیدند: «آیا این شغل را به کسی توصیه می‌کنید؟» او جواب داد: «در حال حاضر خیر. صبر می‌کنم تا دوره تصدی من تمام شود.» شما چطور؟ آیا توصیه می‌کنید تلاش کنند تا رئیس‌جمهور شوند؟

 

كلينتون: حتماً.

 

بوش: من هم همین‌طور.

 

نویسنده: کشور ما در طول تاریخ خود حدود ۵۵۰ میلیون نفر جمعیت داشته که ۴۵ نفر از آن‌ها به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شده‌اند. به نظر شما در طول هشت سال ریاست جمهوری شما، کدام کارتان بیش از بقیه باعث افتخار بوده؟

 

کلینتون: مهم‌ترین افتخار من این است که وقتی کاخ سفید را ترک کردم، طولانی‌ترین دوره رونق را طی پنجاه سال داشته‌ایم. یعنی، درآمد ۲۰ درصد قشر پایین جامعه از نظر درصد، بیش از ۲۰ درصد قشر بالای جامعه رشد داشته. و این امر در میان نژادها، مذاهب و مناطق مختلف برابر بوده است. ممکن است بپرسید آیا من عدم مساوات (نابرابری) را برانداختم؟ پاسخ این است که خیر. در جامعه مبتنی بر بازار، این کار امکان‌پذیر نیست. اما دست‌کم راهی پیدا کردیم تا توزیع رونق یکسان باشد. اگر کسی شغل مناسبی پیدا کرده و مشغول به کار شده باشد، ۹۰ درصد مسائل دیگر حل خواهد شد. هرگونه بحث دیگری، مانند خط‌مشی خدمات پزشکی یا دیگر خط‌مشی‌های اجتماعی، کم‌رنگ خواهد شد. در این صورت، هم خانواده ثبات پیدا خواهد کرد، هم جامعه و هم مسائل دیگر کمتر خواهد شد.

 

نویسنده (خطاب به بوش): شما به چه چیزی در دوران هشت سال ریاست جمهوری خود افتخار می‌کنید؟

 

بوش: افتخار من این بود که دخترانم من را دوست داشتند. به قول بیل، وقتی رئیس‌جمهور هستید، داشتن دختران نوجوان مشکل بزرگی می‌باشد. البته داشتن دختر نوجوان در هر زمانی کار دشواری است. به خاطر رهنمودها و محبت‌های لورا، خانواده کوچک ما روز‌به‌روز استحکام بیشتری یافت. تصور می‌کنم این امر، دستاورد بزرگی بود!

 

کلینتون: به نظر من بسیاری از مردم مانند ما فکر نمی‌کنند. اگر این موضوع را مهم و جدی بدانید، مهم‌ترین کار شما تا زمانی که فرزندانتان بیرون از خانه هستند، این است که پدر یا مادر باشید.

 

نویسنده (خطاب به بوش): بسیار گفته می‌شود که شما کشیدن تابلوی نقاشی را دوست دارید. نقاشی را چگونه انتخاب می‌کردید و چرا انقدر آن را دوست دارید؟

 

بوش: من هر وقت خسته می‌شدم نقاشی می‌کردم. من نقاشی را دوست دارم.

 

نویسنده: رئیس‌جمهور کلینتون! از زمانی که دوران ریاست جمهوری شما تمام شد، هم رژیم غذایی خود را تغییر دادید، هم کارهای دیگری انجام می‌دادید. آیا در حال حاضر بنیاد جهانی کلینتون برای شما بیش از هر چیز دیگری لذت‌بخش‌تر است؟

 

کلینتون: بله، تأسیس بنیاد و سرمایه‌گذاری در آن را دوست دارم. توجه به آن، تمام وقت من را به خود اختصاص داده. سعی می‌کنم بیشتر در حوزه کارآفرینی فعال باشم، اما بخش سلامت ما در حال حاضر داروی ایدز را برای درمان نیمی از مردم جهان تأمین می‌کند. بنیاد جهانی کلینتون جان بیش از چهارصد میلیون نفر را نجات داده است. دائم باید برای آن وقت بگذارم. ابتدا با خودم فکر می‌کردم: «تمایلی برای این کار ندارم.»، اما الآن به آن عشق می‌ورزم. در ضمن، من هم به نقاشی علاقه دارم!

 

نویسنده: اگر کسی بخواهد رئیس‌جمهور ایالات‌متحده باشد، کدام ویژگی او مهم‌تر است: تلاش زیاد، داشتن هوش، خوش‌بینی یا شانس؟ اگر کسی بگوید: «می‌خواهم رئیس‌جمهور باشم، من می‌خواهم مانند شما باشم.»، کدام ویژگی مهم است؟

 

بوش: تواضع. خیلی مهم است که بدانید چه نمی‌دانید و گوش به سخن کسانی بدهید که حرف تازه‌ای برای گفتن دارند.

 

کلینتون: من هم تصور می‌کنم ابتدا باید نتیجه را در ذهنتان مجسم کنید. یعنی با خودتان بگویید: «بله، من در این انتخابات پیروز می‌شوم.» و البته باید برنامه داشته باشید و بدانید برای چه تلاش می‌کنید. اگر کسی می‌خواهد رئیس‌جمهور شود، باید بداند که این موضوع به مردم مربوط است، نه خود او. بسیاری از افراد خودشیفته وقتی رئیس‌جمهور می‌شوند این نکته را فراموش می‌کنند. زمان سریع‌تر از آنچه تصور می‌کنید می‌گذرد. کسی که رئیس‌جمهور می‌شود، پس از پایان دوره تصدی‌اش باید بتواند بگوید: «پس از اتمام دوران مسئولیتم زندگی مردم بهتر شده، کودکان آینده بهتری خواهند داشت و هماهنگی بین امور خیلی بیشتر شده است.» او نباید بگوید: «خدایا! ببين من بر این افراد پیروز شدم. من این افراد را لت‌وپار کردم!» مهم‌ترین چیز همان تواضع و گوش کردن به سخن دیگران می‌باشد و اینک،ه مانند بچه‌ها مشتاق یادگیری باشد.

 

 


Interview series with successful leaders

Interview with Bush and Clinton

President George W. Bush and President Bill Clinton

Part 3

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها