سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با ایندرا نویی قسمت دوم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با ایندرا نویی

مدیرعامل و رئیس هیئت‌مدیره سابق شرکت پپسی

قسمت دوم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

نویسنده: شما در هند تحصیلاتی کسب کردید، سپس تصمیم گرفتید تا در دانشگاه مدیریت پیل هم دوره‌ای را بگذرانید. وقتی به والدینتان گفتید: «می‌خواهم برای ادامه تحصیل به دانشگاه ییل در ایالات‌متحده بروم.»، آن‌ها چه گفتند؟

 

ایندرا: شاید این نکته، بزرگ‌ترین رمز موفقیت زندگی من باشد. زیرا مادر سنتی و پدر حامی و پشتیبان من، عملاً با آمدنم به آمریکا موافقت کردند. من از این کار به شدت متحیر شدم! زیرا تصور می‌کردم مادرم عصبانی خواهد شد و تا چند روز اجازه نخواهد داد از خانه بیرون بروم. او نه تنها این کار را نکرد، بلکه برای بدرقه به فرودگاه هم آمد و بلیتم را هم تهیه کرد. این موضوع هنوز هم برای من عجیب می‌باشد و با خودم فکر می‌کنم چه عاملی باعث شد آن‌ها این‌گونه رفتار کنند!

 

هر دو آن‌ها از من حمایت کردند. آن‌ها کسانی را در اینجا داشتند که مراقب من باشند و یک نظام حمایتی ایجاد و من را نیز تشویق کردند که برای تحقق رؤیاهایم تلاش کنم.

 

نویسنده: وقتی درستان تمام شد، در پست‌های مختلف راهبردی قرار گرفتید. نخستین جایی که رفتید کجا بود؟

 

ایندرا: وقتی دانشگاه ییل را تمام کردم، وارد گروه مشاوره بوستون در شیکاگو شدم و شش سال و نیم در آنجا کار می‌کردم که شاید تعیین‌کننده‌ترین دوران تجربه من بود. زیرا حضور در یک گروه مشاوره راهبردی، به‌ویژه گروه مشاوره بوستون در آن زمان، که در واقع بنیان‌گذار برنامه‌های راهبردی بود، به من کمک کرد تا مسائل شرکت‌ها را با نگاهی کل‌نگر ببینم. برنامه کاری آنجا صرفاً بازاریابی یا بررسی عملیات یا زنجیره عرضه کالا نیست، بلکه تمام امور شرکت مد نظر قرار می‌گیرد. من در عرض شش سال به اندازه ده سال تجربه کسب کردم و به همین دلیل، به قابلیت‌های مهمی دست پیدا کردم.

 

نویسنده: پپسی چطور از توانمندی‌های شما با خبر شد؟

 

ایندرا: روزی یکی از افرادی که کار آن‌ها پیدا کردن افراد نخبه یا کارکشته برای شرکت‌ها بود، با من تماس گرفت و گفت: «شرکت پپسی مایل است با شما گفت‌وگویی داشته باشد.» من به شرکت پپسی آمدم و با مدیر مربوط گفت‌وگویی داشتم و از بقیه ماجرا را هم خبر دارید.

 

نویسنده: آن‌ها مسئولیت برنامه‌ریزی و تعیین راهبردها را به شما دادند.

 

ایندرا: بله، رئیس بخش راهبردی شرکت شدم.

 

نویسنده: تصور می‌کنم هر کسی که شما را می‌بیند، می‌گوید: «شما باعث شدید طعم پیسی تغییر کند.» آیا شما دائم نظر مردم را می‌پرسید؟ و آیا اصلاً به نظر مردم توجه می‌کنید؟

 

ایندرا: مردم در مورد محصولات ما، طعم آن‌ها و حتی در مورد محصولاتی که احتمالاً قصد تولید آن‌ها را داریم، نظرهایی ارائه می‌کنند. آن‌ها در مورد آگهی‌های بازرگانی ما، هم ایده می‌دهند و هم بازخورد ارائه می‌کنند. من در مورد هر چیزی ایده می‌گیرم.

 

مهم‌ترین مطلب، این است که ما کاملاً هوشیار باشیم و به نظر دیگران با دقت تمام توجه کنیم. چون هرگز نمی‌دانیم آیا اساس یک ایده می‌تواند به موفقیت شرکت ما منجر شود یا خیر. یکی از نکاتی که آموخته‌ام، این می‌باشد که ایده دیگران را دست کم نگیرم. پس از آنکه لیست تمام ایده‌هایی که به دستم می‌رسد را تهیه می‌کنم، آن‌ها را برای همکارانم می‌فرستم و می‌گویم: «من به سخن این افراد که در مورد محصولات ما اظهار نظر کرده‌اند، گوش داده‌ام و این فهرست نظرهای مردم و شنیده‌های من می‌باشد. آیا نکته‌ای در این فهرست می‌بینید که ما باید انجام دهیم؟» در واقع من به نظر مردم توجه می‌کنم.

 

نویسنده: آیا خود شما هم این موضوع را بررسی می‌کنید؟

 

ایندرا: مهم‌ترین نکته در مورد شغل من، این است که می‌توانم طعم و کیفیت تمام محصولات خودمان را در مراحل مختلف فرآوری بررسی کنم. به عنوان نمونه، در مراحل برنامه‌ریزی سالانه ما، در عرض سه روز، باید طعم پنجاه تا یک‌صد محصول مختلف، مانند نوشابه، اسنک و هر محصول دیگری را که برای سه تا پنج سال آینده قرار است تولید کنیم را مورد بررسی قرار دهم. آن‌ها نمونه غذا را به من می‌دهند و من باید در مورد آن‌ها نظر بدهم. البته این‌گونه نیست که فقط نظر من مهم باشد، اما من می‌توانم اظهار نظر کنم.

 

من کار دیگری هم انجام می‌دهم که ممکن است کمی بی‌معنی باشد، اما آن را به شما می‌گویم. وقتی به خانه دیگران می‌روم، ظرف نیم‌ساعت بهانه‌ای می‌یابم تا سری به آشپزخانه‌ی میزبان بزنم و با باز کردن کابینت‌ها بفهمم آن‌ها چه چیزی می‌خورند. وقتی در خانه کسی حضور می‌یابم، هر کسی که من را به خانه‌اش دعوت می‌کند، چه دوست و چه غریبه، برای من مهم است که آیا از محصولات پپسی استفاده می‌کنند یا خیر.

 

نویسنده: مدیرعامل بودن در حال حاضر مشکل‌تر از ده سال قبل می‌باشد؟

 

ایندرا: بحران مالی، تغییری جدی‌ در جهان به وجود آورد و هنوز جهان از آثار این بحران رها نشده و آشفتگی‌های ژئوپلیتیک را در سراسر جهان می‌بینیم. مهم‌تر از همه، آشفتگی در وضعیت فناوری هاست که باعث شده بیشتر شرکت‌ها قوانین خود را مورد بازبینی قرار دهند. شما چه نوع مشاغلی را می‌توانید در شرکت خود حفظ کنید؟ زنجیره ارزش خودتان را چگونه می‌خواهید دیجیتالی کنید؟ تجارت الکترونیکی چه تأثیری بر کسب‌وکار شما گذاشته؟ فناوری‌هایی هستند که بر تمام ارکان شرکت تأثیر می‌گذارد، به‌ویژه در هفت سال گذشته که برای رهبری شرکت‌های بزرگ چالش واقعی به وجود آمده، چراکه باید در سیاست خارجی تخصص داشته باشید، باید خودتان با فناوری کاملاً آشنا باشید، باید بتوانید از یک‌سو با کارکنان خط مقدم تولید و از دیگر سو، با رهبران جهان گفت‌وگو کنید. رهبران برای اینکه در این موقعیتی که جهان به شدت دچار بحران شده بتوانند شرکت خود را مدیریت کنند، باید از قابلیت‌های زیادی برخوردار باشند. ملاحظه می‌کنید که ما با چالش بزرگی روبه‌رو هستیم.

 

نویسنده: در گذشته نه چندان دور، یکی از فعالان اجتماعی می‌گفت: «شاید بهتر باشد شما در تولید محصولات اسنک خودتان بازنگری کنید.» پاسخ شما به پیشنهاد این شخص چه بود؟ آیا توانستید رضایت او را جلب کنید؟

 

ایندرا: کار من این نیست که رضایت فعالان اجتماعی را جلب کنم، وظیفه من این است که اطمینان بیابم این شرکت برای نسل آینده مدیریت می‌شود و به بهترین نحو عمل می‌کند و اگر رضایت این فعال اجتماعی در این فرایند جلب شود، چه بهتر. من فعال داخلی هستم. تمام دارایی خالص من در این شرکت قرار دارد. بنابراین، اگر فعال اجتماعی یا هر فرد دیگری در خارج از شرکت برای افزایش ارزش سهام سهام‌داران ایده‌ای دارد، من آماده‌ام تا به پیشنهاد او گوش کنم.

 

به همین دلیل، به سخنان آن فعال اجتماعی گوش کردم. ضمن اینکه خودم باورهایی دارم و دارای مدیران بسیار عالی‌ای هستم. به همین دلیل، راهبرد شرکت را با آن‌ها در میان گذاشتم و می‌دانید که در این خصوص با آن‌ها بسیار شفاف هستم. به آن‌ها گفتم می‌دانید ما به کدام جهت حرکت می‌کنیم و آن فعال اجتماعی از ما انتظار دارد به کدام سو برویم. برای هیئت‌مدیره و همچنین برای خود من کاملاً مشخص بود که پیشنهاد فرد مزبور، راهبردی کوتاه‌مدت بود و مسیری را که ما انتخاب کرده بودیم، واقعاً راهبردی بلندمدت بود. هیئت‌مدیره سخن من را تأیید کردند، از این رو ما در همان مسیری گام برمی‌داریم که پیش از آمدن این فعال اجتماعی حرکت می‌کردیم و عملکردمان هم خیلی خوب می‌باشد.

 

 

ادامه دارد...


Interview series with successful leaders

Interview with Ginni Rometty

Former CEO of PepsiCo

Part 2

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها