سری مصاحبه با رهبران موفق
مصاحبه با اریک اشمیت
مدیر اجرایی سابق گوگل و رئیس هیئتمدیره شرکت آلفابت
قسمت یکم
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
روش کار مدیران به گونهای نمیباشد که جهان امروز انتظار دارد. ممکن است امروز مدیران در کار خاصی تخصص داشته باشند، اما برای فردا باید چیز دیگری یاد بگیرند. نکته دیگر اینکه مهم نیست کارتان را از کجا آغاز میکنید، اما مهم است که در آن کار خاص، فوقالعاده خوب باشيد و البته در ادامه به افزایش مهارتهای خود بپردازید. داشتن نظم، تلاش فراوان و عشق به کاری که انجام میدهید، باعث میشوند که به پیشرفتهای فوقالعادهای دست یابید.
اریک اشمیت پس از تحصیل در حوزه مهندسی و کسب مهارت، مدیرعامل شرکت تخصصی ناول شد و با توجه به استعداد و دانشی که در منطقه سيليكون ولی کسب کرد، سرنوشت او را به عنوان رهبری بلندمدت در دنیای فناوری تبدیل کرد. البته پس از دیدار او با سرگی برین و لری پیج، بهعنوان مدیرعامل شرکت گوگل منصوب شد.
پیشرفت شدید و انفجاری گوگل آلفابت فعلی و الگوریتم ماشین جستوجوی فوقالعاده شگفت آن در بیست سال گذشته بر همگان آشکار میباشد. ارزش فعلی بازار آن بیش از یک میلیارد دلار است، ضمن اینکه درآمد سالانه آن در سال ۲۰۱۹ تقریباً ۱۶۱ میلیارد دلار و تعداد کارکنان آن در اوایل سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۲۳ هزار نفر بود. همچنین، تخمین زده میشود که جستوجوهای انجام شده سالانه در آن، ۱/۲ تریلیون مورد بوده باشد. آنچه احتمالاً خوب به آن پرداخته نشده، این است که اشمیت به عنوان مدیرعامل گوگل (به مدت بیش از نه سال)، آنچنان تجربه مدیریتی، مالی و عملیاتی برای شرکت به ارمغان آورد که سرمایهگذاران منطقه سیلیکون برای حمایت مالی از دو بنیانگذار گوگل، از آنها انتظار چنین پیشرفتی را داشتند.
وقتی گوگل پا به عرصه فعالیت گذاشت، به دلیل وجود شرکتهای متعددی که ماشین جستوجو داشتند، موفقیت گوگل امری بعید به نظر میرسید. اگرچه تله موش آن بهتر از بقیه بود، اما این امر در منطقه سیلیکون نمیتواند تضمینکننده موفقیت باشد.
گوگل، مقدار زیادی از موفقیت اولیه خود را مدیون رهبران خبره و باتجربه آن، یعنی اریک، سرگی و لری و نیز تکنولوژیستها و مهندسان آن در روزهای نخست کار شرکت میباشد. اریک پس از بازنشسته شدن از پست مدیرعاملی و عضویت در هیئتمدیره در گوگل و آلفابت، به یکی از کارشناسان و مفسران مورد احترام در دنیای فناوری تبدیل شد که به سرعت در حال تغییر میباشد. ضمن اینکه از او به عنوان مشاور دولت ایالاتمتحده، دولتهای محلی، دانشگاهها و سازمانهای غیرانتفاعی نیز استفاده میشود. او، هم یک سرمایهگذار معروف در کارهای پُرریسک میباشد و همچنین با تمرکز خاص بر آموزشوپرورش، به امور خیریه و بشردوستانه نیز میپردازد.
نخستین بار که با اریک ملاقات کردم، او مدیرعامل گوگل بود و از آن پس در مؤسسات غیرانتفاعی و زمینههای مختلف بشردوستانه با او کار کردهام. ضمن اینکه در مسائل مختلف مربوط به فناوری نیز از توصیههای او بهره بردهام.
در طی سالها، با او در همایشهای مختلف مصاحبه انجام دادهام که البته کار آسانی نبوده، زیرا اریک خودش فردی خبره و باتجربه در مصاحبه میباشد. گفتوگوی حضوری که در ادامه ملاحظه خواهید کرد در سال 2016 در تشکیلات مرکزی گوگل در واشینگتن دی.سی. انجام شده است.
در مورد اینکه چه عاملی از انسان یک رهبر میسازد، اریک بر این نکته تأکید میکند که انسان، پیش از هر کاری باید در امر خاصی مهارت کافی پیدا کند و سپس به سراغ مهارتهای دیگر برود. من نیز همین توصیه را برای دیگران بازگو میکنم.
لازم است در آغاز هر شغلی، در کاری متخصص شوید، بهطوری که دیگران برای کمک و راهنمایی به سراغ شما بیایند. وقتی در زمینهای صاحب دانش و صلاحیت کافی شدید، مهارتها و اعتباری که در آن حوزه کسب میکنید، به شما کمک میکنند تا بتوانید در زمینههای دیگر نیز دانش و تخصص خود را گسترش دهید.
اریک این نکته را خیلی خوب ثابت کرده، زیرا وقتی تخصص لازم را در حوزه مدیریت و مهندسی کسب کرد، از تجربه خود در سرمایهگذاری، خطمشیگذاری عمومی و امور بشردوستانه استفاده کرده است.
نویسنده: شما زمانی به شرکت گوگل پیوستید که هنوز کوچک بود. آیا هرگز تصور میکردید که شرکت شما یکی از مهمترین و گرانبهاترین شرکتهای جهان شود؟
اریک: هیچیک از ما تصور آن را هم نمیکردیم. وقتی من با سرگی و لری پیج ملاقات کردم فقط این نکته به نظرم رسید که آنها افرادی دقیق و هوشیار هستند. آنها دائم در مورد فناوری بحث میکردند و من مدتهای مدید در این باره با کسی بحثی نکرده بودم. با خودم فکر میکردم: «فرصت خوبی نصیبم شده که میتوانم با این افراد کار کنم.» من میخواستم با شرکتی کار کنم که تمام تشکیلات آن در یک ساختمان متمرکز باشد. البته امروز ما دارای ساختمانهای متعددی میباشیم.
نویسنده: زمانی که در صدد رفتن به گوگل بودید، مدیر شرکت ناول بودید و فرصتهای زیادی پیش رو داشتید. چه شد که گوگل را انتخاب کردید؟
اریک: واقعیت این است که با شرکت دیگری مصاحبه انجام نداده بودم. جان دوئر از من دعوت کرد تا از گوگل بازدیدی داشته باشم. من گفتم: «کسی به ماشین جستوجو اهمیتی نمیده. کسی به دنبال ماشین جستوجو نیست.» اما او جواب داد: «با این حال، دیداری با سرگی و لری داشته باش.» کاری که آنها انجام میدادند خیلی جالب بود ویژگی افرادی که آنها استخدام کرده بودند به قدری موردتوجه من قرار گرفت که تصمیم گرفتم به آنجا بروم.
نویسنده: با توجه به اینکه میدانستید تعداد شرکتهایی که ماشین جستوجو داشتند زیاد بود، چطور شد به این نتیجه رسیدید گوگل ماشین جستوجویی دارد که میتواند جهان را متحول کند؟
اریک: به این نتیجه نرسیده بودم که گوگل موفق خواهد شد، بلکه تصور میکردم فناوری آنها پدیده خاصی میباشد. آلفابت، روش جدیدی برای رتبهبندی ابداع کرده بود. تمام ماشینهای جستوجوی قبلی از روشی برای رتبهبندی استفاده میکردند که توسط عوامل کسبوکار به راحتی قابل دستکاری بود. اما در آن زمان، لری پیج روشی ابداع کرده بود با عنوان پیجرنک، که با الگوریتمی متفاوت، روشی جدید برای جستوجو ارائه میکرد و این روش، به سرعت و دهانبهدهان گسترش یافته بود. با خودم گفتم: «عجب پروژه جالبی!»
نویسنده: لری و سرگی با عنوان «بنیانگذاران شرکت» شناخته شده بودند. اما آنها به مدیرعاملی نیاز داشتند که از تجربه بیشتری برخوردار باشد. آیا کار کردن با عنوان مدیرعامل با کسانی که بنیانگذار شرکت بودند، اما خودشان فاقد این عنوان بودند، کار مشکلی بود؟
اریک: آنها مدت شانزده ماه به دنبال کسی بودند که بتوانند با او کار کنند. آنها از هر کاندیدایی میخواستند تا در تعطیلات آخر هفته، کاری برای آنها انجام دهد. بنابراین، با تکتک آنها برای ورزش اسکی میرفتند و با آنها ورزش میکردند تا ببینند آیا آنها افراد سازگاری هستند یا خیر.
وقتی به ملاقات آنها رفتم، متوجه شدم سابقه کاری و شرایط یکسانی داریم. به این معنا که هر سه در زمینه کار در شرکتها دارای دانش و اطلاعات یکسانی بودیم، اما خیلی زود با یکدیگر رفیق شدیم. بر اساس آنچه برای جان اسکالی و استیو جابز در شرکت اپل پیش آمد، همیشه باور من این بود که شرکت، متعلق به سرگی و لری میباشد، وظیفه من این است که کاری کنم تا شرکت آنها موفق باشد.
نویسنده: آیا مصاحبه شما با آنها عادی و ساده بود؟
اریک: وقتی وارد دفتر آنها شدم، دفتری کوچک در همین ساختمان فوقالعاده شلوغ که هنوز هم گوگل آن را حفظ کرده، دیدم آنها تصویر بیوگرافی من را روی دیوار انداختهاند. آنها بر اساس بیوگرافی من پرسشهایی را مطرح میکردند. هرگز با چنان پرسشهای دقیقی روبهرو نشده بودم. تا اینکه به محصولی رسیدند که در شرکت ناول در حال ساخت آن بودم و گفتند: «این احمقانهترین محصولی است که تاکنون ساختهشده.» البته من هم باید جواب آنها را میدادم.
ادامه دارد...
Interview series with successful leaders
Interview with Eric Schmidt
Former CEO of Google
Part 1
Published in Harvard Business Journal