سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با جیمی دایمن قسمت دوم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با جیمی دایمن

مدیرعامل و رئیس هیئت‌مدیره جی.پی.مورگان چیس

قسمت دوم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

نویسنده: وقتی شما اخراج شدید و به دنبال کار می‌گشتید، کارهای زیادی به شما پیشنهاد شد، مانند پست مدیرعاملی فروشگاه بزرگ هوم دپات.

 

جیمی: هم از این فروشگاه پیشنهاد داشتم، هم از یک سری بانک‌های سرمایه‌گذاری و بین‌المللی بزرگ.

 

چند شرکت کامپیوتری تماس گرفتند که برای همه آن‌ها پول از همه‌چیز مهم‌تر بود و از من نیز انتظار داشتند برای آن‌ها درآمد زیادی کسب کنم. در مورد شرکت بنک وان با خودم گفتم: «شانس من اینجاست.» این بانک، شرکت‌های مالی متعددی دارد و فقط چهار یا پنج تا از آن‌ها مدیر ارشد خود را در یک دوره چهار پنج ساله عوض کرده‌اند. یکی از این شرکت‌ها وضع بسیار بدی دارد. از این رو با خودم گفتم: «قرار است بخت من در این شرکت آزمایش شود. من باید به توسعه و بهبود این شرکت کمک کنم.»

 

مقدار زیادی از پولم را به خرید سهام آن اختصاص دادم. البته نه به این علت که سهام آن ارزان بود، بلکه تصمیم داشتم با همه توان برای آن کار کنم و سرانجام آن را به دیگری بسپرم. دوست ندارم در شرکتی که کار می‌کنم، وقتی کارکنان در مورد آن صحبت می‌کنند، به گونه‌ای حرف بزنند که گویی در مورد فردی غریبه صحبت می‌کنند. از نظر من، شرکتی که در آن کار می‌کنم، همه زندگی من است. من کار را برای دستمزد آن انجام نمی‌دهم.

 

نویسنده: پس از رفتن به بنک وان، مجبور شدید به شیکاگو بروید. آیا هرگز تصور می‌کردید مجبور شوید به نیویورک برگردید؟ یا تصور می‌کردید به خاطر شغلتان برای همیشه در آنجا بمانید؟

 

جیمی: ایده خاصی نداشتم، ضمن اینکه شیکاگو را هم دوست دارم. واقعاً چیزی نمی‌دانستم. البته یک انیمیشن از من ساخته‌اند که در هواپیما نشسته‌ام و کسی که کنار من نشسته به من می‌گوید: «آقای دایمن ما هیچ برنامه‌ای برای پرواز به نیویورک نداریم.»

 

صنعت بانکداری، صنعت باثباتی بوده و هست. من یقین داشتم که اگر قرار است شغل خوبی داشته باشم، باید شغل بانکداری باشد. اما نمی‌دانستم که آیا بانکی به من ارث خواهد رسید، بانک بزرگی را در منطقه تأسیس خواهم کرد یا خودم بانکی را خواهم خرید. به یاد داشته باشید که این موضوع از نظر من اهمیتی ندارد. از نظر من، مهم این است که کاری کنم تا شرکت تا حد امکان خوب باشد و عملاً فرصت‌های زیادی را خلق کند.

 

نویسنده: شما گه‌گاه به واشینگتن می‌آیید تا با نمایندگان مجلس و قانونگذاران ملاقات کنید. چه حسی در این‌باره دارید؟

 

جیمی: خیلی مهم است که صاحبان کسب‌وکار با واشینگتن در ارتباط باشند. من مانند کسانی نیستم که می‌گویند هرگز به آنجا نروید. قوانین در آنجا تصویب می‌شود. افراد زیادی در آنجا هستند که برای بهبود و پیشرفت کشور تلاش می‌کنند. اگر با آن‌ها در ارتباط نباشید، به این معناست که خط مشی‌ها را افراد دیگری تعیین می‌کنند. بنابراین، ارتباط با نمایندگان امری ضروری است.

 

من به ایالات مختلف سفر می‌کنم و با هر نماینده که رو به رو می‌شوم، درباره قوانین و مقررات، به ویژه آنچه به نظام بانکی مربوط می‌شود، به آن‌ها گوشزد می‌کنم. این موضوع خیلی مهم است که مقررات نامربوط که باری برای نظام اقتصادی هستند، حذف شوند.

 

وقتی به عنوان یک بازرگان به واشینگتن می‌روید باید منافع کشور، بیشتر از منافع شرکت شما یا منافع صنعت اهمیت داشته باشد. مدیران کسب‌وکارهای مختلف دائم اینجا می‌آیند و درخواست‌هایی ارایه می‌کنند که فقط منافع آن‌ها را تأمین می‌کند. من از این داستان‌های زننده زیاد می‌شنوم. در حالی که اگر کشور قوی و در حال پیشرفت باشد، کسب‌وکارها هم وضع بهتری خواهند داشت. در نتیجه، بازرگانان و صاحبان کسب‌وکار باید مراقب باشند که فقط به فکر منابع خود نباشند، چراکه این کار به نفع جامعه آمریکا نیست. این امر نمی‌گذارد سیاستمداران به وظایف خود بپردازند.

 

به همین دلیل است که می‌گویم افزایش مالیات بر درآمد، قانونی به نفع آمریکاست. ما باید این کار را انجام دهیم و به کسانی که از نظر میزان تحصیلات و درآمد در سطح پایینی قرار دارند کمک کنیم. و البته مهم‌ترین چیزی که نیاز داریم، اصلاح قانون مالیات بر شرکت هاست.

 

نویسنده: شما به تمام داده‌هایی که جی.پی. مورگان از سراسر جهان به دست می‌آورد دسترسی دارید. آیا به نظر شما، در حال حاضر اقتصاد آمریکا در وضعیت معقولی قرار دارد؟ آیا شما نگران رکود اقتصادی نیستید؟ حدود هفت سال است که دچار رکود اقتصادی نشده‌ایم، اما هر هفت سال یک بار رکود اقتصادی را تجربه می‌کنیم.

 

جیمی: من بر این باور نیستم که قاعده‌ای وجود دارد که به طور خودکار هر هفت سال رکود اتفاق خواهد افتاد. در اقتصاد همیشه به دنبال گپ‌ها باشید. ما در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ این گپ‌ها را در خریدهایی دیدیم که با وام و استقراض انجام شده بود.

 

در حال حاضر چنین گپ‌هایی وجود ندارد. بیش از پانزده میلیون نفر نیروی فعال مشغول به کار هستند. دستمزدها در حال افزایش می‌باشند. افزایش سهام بیش از هر زمان دیگری است. تعداد زیادی خانه باید ساخته شود. مردم درآمد خود را خرج می‌کنند. بازارها کاملاً فعال هستند. وضع نقدینگی شرکت‌ها هم که خوب است. گپ‌های اقتصادی خود به خود اتفاق نمی‌افتند. مدت وام خودرو شاید کمی طولانی باشد و وام‌های دانشجویی با دقت کافی پرداخت نشود، اما آسیبی به اقتصاد آمریکا نمی‌زنند. امروزه سیاستمداران از مسائل جدی‌ای صحبت می‌کنند که با آن‌ها روبه‌رو هستیم. اما من نظر دیگری دارم. امروزه آمریکا برای دادوستد با هر کشوری، در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد. ما همسایگان خیلی خوبی مانند کانادا و مکزیک داریم که با آن‌ها در حالت صلح و آرامش قرار داریم. از آب و غذا و انرژی کافی برخورداریم. بهترین ارتش جهان را داریم و اوضاع اقتصادی ما نسبتاً خوب می‌باشد. ما بهترین دانشگاه‌های جهان را داریم. البته کشورهای دیگر هم دانشگاه‌های خوبی دارند، اما دانشگاه‌های ما بهترین هستند. ما همچنان بیشترین کودکان آماده کار را آموزش می‌دهیم.

 

ما اصول اخلاق كاري فوق‌العاده خوبی داریم. از نوآوری خیلی زیادی برخورداریم. این گونه نیست که فقط استیو جابز از نوآوری برخوردار باشد. همه ما اگر تلاش کنیم، می‌توانیم نوآوری داشته باشیم. ما دارای بزرگ‌ترین و قوی‌ترین بازارهای مالی‌ای هستیم که جهان تاکنون به خود دیده است. من فقط به برخی از موارد اشاره کردم و این فهرست می‌تواند همچنان ادامه داشته باشد.

 

نویسنده: شما مایل نیستید کاندیدای ریاست جمهوری شوید. درست گفتم؟

 

جیمی: من مایلم رئیس جمهور آمریکا شوم، خیالتان راحت شد؟! تا زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور نشده بود، می‌گفتند هرگز تاجر پولداری که سابقه کار سیاسی ندارد رئیس جمهور نخواهد شد. من کاملاً با این حرف مخالف بودم. کار دشواری می‌باشد. از نظر مردم کسی که می‌خواهد رئیس جمهور شود، باید سناتور یا فرماندار باشد و سال‌ها کار حزبی کرده باشد. به همین دلیل است که خیلی‌ها کاندیدا نمی‌شوند.

 

امروزه می‌گویند: «متخصصان باید از اتاق‌های خودشان خارج شوند.» پیش‌تر هم این عبارت را شنیده‌ایم. خط‌مشی‌ها باید توسط افراد متفکر تعیین شود. ما به افراد تحلیلگر نیاز داریم تا خط‌مشی‌ها با دقت و به صورت گروهی نوشته شوند. در آمریکا ۱۴۵ میلیون نفر مشغول کار هستند که ۱۲۵ میلیون نفر از آن‌ها در بخش خصوصی کار می‌کنند. دولت نمی‌تواند تمام این موارد را به تنهایی رسیدگی و مدیریت کند. در حالی که آن‌ها طوری عمل می‌کنند که گویی تمام راه‌حل‌ها به دولت ختم می‌شود. من ناچارم به نهادهایی اشاره کنم که توسط بخش خصوصی مدیریت می‌شوند. تنها کاری که دولت آن را خوب مدیریت می‌کند، ارتش ایالات متحده است.

 

اگر گردشی در سطح کشور انجام دهید، متوجه همکاری و تشریک مساعی در تمام شهرها و ایالات خواهید شد. اما بنا به هر دلیلی، مانع کار ما می‌شوند. شاید انجام دادن این کارها برای نوع بشر خیلی پیچیده باشد.

 

نویسنده: شما در حال حاضر شانزده سال است مدیر عامل یک بانک هستید: بنک وان و جی.پی. مورگان. چه حسی بیش از همه موجب رضایت خاطر شما در مدیریت بانک می‌شود؟

 

جیمی: هدف من از مدیریت جی.پی. مورگان این است که قدمی بردارم تا وضعیت جهان بهتر از اینکه هست، باشد. به مردم می‌گویم: «اگر وظیفه‌ام را در جی.پی. مورگان خوب انجام ندهم، فرصت‌هایی را که برای ملت ما وجود دارد از دست داده‌ام. به دو هزار شهر یا آبادی که در آنجا مشغول فعالیت هستیم، آسیب زده‌ایم. ما می‌توانیم افرادی خیر و بشردوست باشیم. ما می‌توانیم به رشد و تعالی انسان‌ها کمک کنیم. اگر من کارم را خوب انجام دهم، می‌توانم به همه این اهداف دست یابم. من نه هنرمند هستم، نه بلدم تنیس بازی کنم، نه موسیقیدان هستم و نه سیاستمدار. خدمتی که از دستم برمی‌آید همین است که گفتم.

 

نویسنده: حدس من این است که سهامداران شما خوشحال خواهند شد که برای همیشه در این مقام باقی بمانید. آیا برای ماندن در این پست برنامه خاصی دارید؟

 

جیمی: می‌دانید که من کارم را دوست دارم و همچنان نیروی لازم را برای انجام دادن این کار دارم. اگرچه انجام دادن این کار، انرژی زیادی می‌خواهد.

 

 


Interview series with successful leaders

Interview with Jamie Dimon

CEO OF JPMorgan Chase

Part 2

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها