سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با رابرت اسمیت قسمت یکم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با رابرت اسمیت

بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت ویستا اکوییتی پارتنرز

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم و عناصر و عواملی را که شکل‌دهنده هویت ما در جامعه بودند، مورد بررسی قرار می‌دهم، مهر والدینی را می‌بینم که با همه وجود، وقت، انرژی و توان فکری خود را صرف رشد و تعالی ما کرده‌اند. این امر باعث شد تا همیشه به این موضوع فکر کنم که باید تلاش کنم تا انسانی فوق‌العاده باشم.

 

رابرت اسمیت، ثروتمندترین مرد آمریکایی آفریقایی‌تبار در تاریخ آمریکا بوده است. تاجری کاملاً خود‌ساخته که بنیان‌گذار یکی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری خصوصی موفق، به نام ویستا اکیتی پارتنرز می‌باشد که تخصص آن فعالیت در شرکت‌های بازرگانی‌ای است که نرم‌افزارهای مالی مدرن می‌خواهند یا کسب‌وکارهای نوپایی هستند که از فن‌آوری استفاده می‌کنند. شرکت ویستا، در صدها شرکت کوچک و بزرگ سرمایه‌گذاری کرده و تمام موفقیت‌های او در کمتر از بیست سال به دست آمده است.

 

ابتکار رابرت اسمیت در برنامه‌ریزی و اجرای چند مرحله اقدامات فشرده و بسیار دقیق، برای تغییر چشمگیر در نحوه کار آتی شرکت‌های نرم‌افزاری‌ای که می‌خرید بود. ظاهراً فرمولی که او به دست آورده بود بدون خطای مشهودی کار می‌کرد و باعث شد میزان بازگشت سرمایه برای سرمایه‌گذاران به‌سرعت در حال افزایشش در سرتاسر جهان، به نحو خارق‌العاده‌ای بالا برود.

 

رابرت که دوره مهندسی را طی کرده بود، از مهارت‌هایش ابتدا برای بانکداری سرمایه‌گذاری در شرکت گلدمن ساکس استفاده کرد و سپس، به دنیای سرمایه‌گذاری خصوصی قدم گذاشت. وقتی شرکت او موفقیت فوق‌العاده‌ای به دست آورد و سود آن به‌شدت افزایش یافت، در مسیر امور خیریه و بشردوستانه گام نهاد و در واقع، رهنمودهای والدین خود را پی‌گرفت که در دوران کودکی و نوجوانی او در شهر دنور، در خدمت به مردم الگوی او شده بودند.

 

تعهدی که او در امور خیریه از خود نشان داده، باعث شد تا او به‌عنوان مشهورترین آمریکایی آفریقایی‌تبار در امور خیریه و بشردوستانه شناخته شود. او با همه وجود به آمریکایی‌های آفریقایی‌تباری کمک می‌کند که از نعمت آموزش و پرورش برخوردار نیستند و تلاش می‌کند تا تمام آمریکایی‌ها بدانند آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار چه خدمات ارزنده‌ای به این کشور ارائه کرده‌اند.

 

در سال ۲۰۱۹، رابرت به خاطر سخنرانی‌ای که در آغاز سال تحصیلی در دانشگاه مورهاوس ارائه کرد، موردتوجه جهانیان قرار گرفت. او در سخنرانی خود اعلام کرد قصد دارد تمام بدهی‌های وام‌های دانشجویی فارغ‌التحصیلان و بدهی والدین آن‌ها را که برای فرستادن فرزندان خود به دانشگاه دریافت کرده‌اند پرداخت کند. این بدهی‌ها ۳۴ میلیون دلار برآورد شدند.

 

به خاطر مشارکت و کمک‌های او به مؤسسه اسمیتسونین و سازمان پارک‌های ملی (ایالات متحد) و نهاد میثاق بخشش، به این نتیجه رسیدم که او یکی از رهبران با بصیرت در حوزه کسب‌وکار و از افرادی است که به امور خیریه و بشردوستانه عشق می‌ورزند. در ماه مارس ۲۰۱۸ در موزه ملی اسمیتسونین که مربوط به تاریخ و فرهنگ آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار می‌باشد، با او گفت‌وگویی داشتم. هر دوی ما در این مؤسسه فعالیت‌هایی داریم.

 

رابرت اسمیت، الگو و سرمشق کاملی برای آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار و برای مردم آمریکاست. او کسب‌وکاری تشکیل داده که از بهترین‌های جهان می‌باشد و این موفقیت، باعث شده تا او تلاش کند در امور خیریه و بشردوستانه نیز از بهترین‌های جهان حساب آید.

 

برخلاف بسیاری از این‌گونه افراد موفق که برای لباس پوشیدنشان اهمیت چندانی قائل نیستند، او در مورد ظاهرش بسیار وسواس به خرج می‌دهد. ظاهر تو یادآور دورانی است که رهبران موفق کسب‌وکار همیشه کت‌و‌شلوار سه‌تکه می‌پوشیدند؛ رابرت همیشه یکی از آن‌ها را بر تن دارد.

 

نویسنده: در کودکی که در شهر دنور ساکن بودید، هرگز تصور می‌کردید روزی ثروتمندترین آمریکایی آفریقایی‌تبار در ایالات‌متحده شوید؟

 

رابرت: من در خانواده‌ای بزرگ شدم که به هرچه می‌خواستند می‌رسیدند. پدر و مادرم هردو دکترای تعلیم‌و‌تربیت داشتند. آن‌ها روی اهمیت سه چیز تأکید می‌کردند؛ تحصیل کردن، سخت کار کردن و تلاش برای رسیدن به اوج موفقیت در جامعه خود.

 

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم و عناصر و عواملی را که شکل‌دهنده هویت ما در جامعه بودند مورد بررسی قرار می‌دهم، مهر والدینی را می‌بینم که با همه وجود، وقت، انرژی و توان فکری خود را صرف رشد و تعالی ما کرده‌اند. این امر باعث شد تا همیشه به این موضوع فکر کنم که باید تلاش کنم تا انسانی فوق‌العاده باشم.

 

نویسنده: آیا در زمان کودکی شما در دنور تبعیض زیادی علیه آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار وجود داشت؟

 

رابرت: من در محیط و شهری بزرگ شدم که بیشتر مردم آن آمریکایی‌های آفریقایی ‌بار بودند. دلیل اصلی زندگی ما در آنجا این بود که هنوز به افراد فقیر کارت اعتباری یا وام پرداخت نمی‌کردند و مردم همچنان برای خرید خانه سرمایه کافی نداشتند.

 

در دوران رشد خود، به اهمیت وحدت در جامعه پی بردم. تا زمانی که ما کسب‌وکار خود را آغاز کردیم، جامعه‌ای که من در آن بزرگ شدم جامعه‌ای پُر از تبعیض بود. رفت‌وآمد اجباری دانش‌آموزان سفید‌پوست و رنگین‌پوست در کنار یکدیگر، حداقل موجب لغو تبعیض نژادی در سرویس‌های مدارس شد.

 

نویسنده: شغل پدربزرگ و مادربزرگتان چه بود؟

 

رابرت: پدربزرگم رئیس سه اداره پست در اینجا، یعنی واشنگتن دی.سی. بود. پیش از آن، وقتی به دبیرستان می‌رفت، در سالن استراحت سنا، در ساختمان سنا (راسل) کار می‌کرد. او چای و قهوه می‌آورد و کلاه و کت سناتورهای مختلف را موقع ورودشان می‌گرفت. وقتی اوباما رئیس‌جمهور شد، پدربزرگم را که آن موقع ۹۳ سالش بود به مراسم تحلیف آوردم. همان‌طور که در آن لحظات باشکوه روی صندلی‌هایمان نشسته بودیم، پدربزرگم گفت: «می‌بینی نوه عزیزم؟ آن بالا ساختمان سنا را نگاه کن.» او یکی از پنجره‌های بالای پرچم‌ها را نشان داد و گفت: «من در آن اتاق کار می‌کردم. یادم می‌آید آن موقع از آن پنجره مراسم تحلیف فرانکلین دلانو روزولت را تماشا کردم. یادم می‌آید حتی یک سیاه‌پوست هم بین جمعیت نبود.»

 

ولى ما الآن اینجا حضور داریم. من کنار نوه‌ام نشسته‌ام و برنامه معارفه نخستین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست را تماشا می‌کنم. همچنین او گفت: «آمریکا تا زمانی مهم و بزرگ خواهد بود که تو با اشتیاق تمام، سخت کار کنی و بر اساس اصول و ایده آل‌هایی حرکت کنی که مهم و ارزشمند باشند.» این سخنان همچنان در ذهن من باقی‌مانده‌اند.

 

نویسنده: در رابطه با سه شغلی که قبل از رفتن به دانشکده بازرگانی داشتید، آیا از اینکه یک آمریکایی آفریقایی‌تبار (سیاه‌پوست) بودید، احساس می‌کردید که مورد تبعیض قرار می‌گیرید؟

 

رابرت: بله، در آمریکا احساس تبعیض کرده‌ام و هنوز هم این حس را تجربه می‌کنم. یادم می‌آید موقعی که در شرکت ایر پروداکتس کار می‌کردم، از من دعوت کردند تا در یک همایش بزرگ در سان فرانسیسکو سخنرانی کنم. مردی آمد و پرسید: «این کار برای طولانی کردن عمر برنج در قفسه فروشگاه‌ها چطور انجام می‌شود؟» من سازوکار بیولوژی و نکات مربوط به ارزیابی حسی (ارگانولپتیک) را که باید در نظر گرفته شود، و همین‌طور مشکلات میکروبیولوژیکی را برایش شرح دادم. بعد او گفت: «تو آدم خیلی باهوشی هستی، فقط باید به سیاه‌پوست بودنت غلبه کنی تا بتوانی در کسب‌وکار موفق شوی.» این حرف او یادم نرفت. بعد از این همه کار فوق‌العاده‌ام، او هنوز به‌جای اینکه من را بر اساس کاری که انجام داده بودم قضاوت کند، فقط سیاه‌پوست بودنم را می‌دید.

 

 

ادامه دارد...


Interview series with successful leaders

Interview with Robert smith

Chairperson of Vista Equity partners , LLC

Part 1

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها