سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با وارن بافت قسمت چهارم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با وارن بافت

بنیان‌گذار و مدیرعامل شرکت برکشایر هاتاوی

قسمت چهارم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

نویسنده: شما موفقیت‌ها و شکست‌های زیادی در زندگی تجربه کرده‌اید.

 

وارن: حق با شماست.

 

نویسنده: یکی از شکست‌هایتان، سرمایه‌گذاری مشترک با برادران سالومون بوده.

 

وارن: بله، همین‌طور است.

 

نویسنده: پس از آنکه در آنجا سرمایه‌گذاری کردید، شرکت دچار بحران شد. بنا به دلایلی، آن‌ها روی اوراق قرضه کوتاه‌مدت سرمایه‌گذاری کردند و شما مجبور شدید مدیرعامل شرکت شوید. موضوع از چه قرار بود؟ شما مایل نبودید مدیر عامل سالومون باشید، غیر از این است؟

 

وارن: حق با شماست. یک روز ساعت ۷ صبح جمعه ماه اوت ۱۹۹۱، تلفنم زنگ خورد. جان گاتفروند، مدیرعامل شرکت و تامی استراوس، رئیس هیئت‌مدیره سالومون تماس گرفته بودند. آن‌ها گفتند جری کوریگان، رئیس بانک فدرال رزرو نیویورک به آن‌ها گفته است که غیرقابل تحمل هستند و باید استعفا دهد. آن‌ها نیز قصد دارند اوراق تجاری خود را آزاد کنند. ضمن اینکه نظر من را برای مدیریت شرکت مزبور جویا شده بودند.

 

گفتم: «بگذارید فکرهایم را جمع‌وجور کنم.» آن‌ها گفتند: «می‌توانی اعلامیه فوت ما را در صفحه اول نیویورک‌تایمز بخوانی.» من هم به دفترم رفتم و نیویورک‌تایمز را خواندم.

 

من به موفقیتی رسیدم که آرزوی سیاست مدارهاست. بدون رقیب برنده شدم. هیچ‌کس دیگری برای این شغل وجود نداشت. خوشبختانه کار من طوری بود که می‌توانستم از آن استعفا بدهم. اطلاعاتی در مورد کسب‌وکار داشتم و اتفاقات گذشته به هیچ‌وجه دامن من را نمی‌گرفت. در واقع، همان روز دوباره برگشتم و روز یکشنبه هیئت‌مدیره رسماً به مدیرعامل شدنم رأی داد (بافت ۹ ماه شرکت را اداره کرد.)

 

نویسنده: خیلی‌ها می‌گویند در آن زمان اعتبار و حسن شهرت شما باعث نجات برادران سالومون شد، اما از نظر شغلی مسئله چندان به نفعتان نبود؛ چون مجبور شدید کاری را انجام دهید که واقعاً دوست نداشتید.

 

وارن: چندان کار جالبی نبود، اما به هر حال انجامش دادم .راستش را بخواهید، بدون کمک دریک موگان که شرکت را مدیریت می‌کرد، نمی‌توانستم موفق شوم؛ بدون کمک خیلی‌ها، از عهده این کار برنمی‌آمدم.

 

نویسنده: به نظرتان نقاط قوت شما چه چیزهایی بودند؟ چه معاملاتی انجام دادید که به آن‌ها افتخار می‌کنید؟ برویم سراغ یکی از کارهایی که شما به تازگی انجام داده‌اید. بزرگ‌ترین معامله‌ای که تاکنون انجام داده‌اید پرسیسیون کستپارتس می‌باشد که حدود ۳۷ میلیارد دلار قیمت آن بوده.

 

وارن: بین ۳۲ تا ۳۳ میلیارد دلار نقد بود. و به گمان ما، با حدود ۴ میلیارد دلار بدهی.

 

نویسنده: آیا برای هزینه کردن ۳۷ میلیارد دلار، برای بررسی شرکت یک سال وقت صرف کردید؟

 

وارن: خیر، این طور نیست.

 

نویسنده: ملاقاتتان با مدیرعامل چه مدت طول کشید؟

 

وارن: گمان می‌کنم اول جولای سال گذشته بود که با مدیرعامل دیدار داشتم. او در حال تماس با برخی از سهام‌داران بود و یکی از افراد دفتر ما، برای مدتی جایگاهی در بازار سهام داشت. برحسب اتفاق او را دیدم و او به مدت سی دقیقه صحبت کرد. سپس به شخصی که در دفتر ما کار می‌کرد گفتم: «فردا با او تماس بگیر و بگو اگر مایل است، فردا بیاید و از شرکت برکشایر هاتاوی پول نقد بگیرد. ما فردا پیشنهاد قیمت خواهیم داشت و اگر مایل نیست، تماس ما را نادیده بگیرد.» نویسنده: آیا تا‌به‌حال از شرکت تامین سرمایه برای تجزیه‌وتحلیل استفاده کرده‌اید؟

 

وارن: خیر.

 

نویسنده: آیا اتفاق افتاده که برای تجزیه‌وتحلیل شرکتی از شرکت تامین سرمایه استفاده کنید؟

 

وارن: برای تجزیه‌وتحلیل شرکت خیر، اما برای انجام دادن معاملات گاهی از آن‌ها استفاده کرده‌ام. ما برای پرداخت حق‌الزحمه کلان آمادگی داریم.

 

نویسنده: یک‌بار برایم تعریف کردید که چطور شخصی که می‌خواستید شرکتش را بخرید، یک بانکدار متخصص سرمایه‌گذار استخدام کرده بود تا شما را راضی کند قیمت را بالا ببرید و برای این کار یک هفته تلاش کرد. در نهایت هم فقط کمی قیمت را بالا بردید.

 

وارن: کاری که ما انجام دادیم این بود که تصمیم گرفتیم برای هر سهم شرکت برق آمریکایی ۳۵ دلار پرداخت کنیم. آن‌ها از شرکت تامین سرمایه استفاده کردند. شرکت مزبور نیز حدود یک هفته تلاش کرد تا ما قیمت بالایی را بپذیریم. آن‌ها می‌گفتند: «قیمت بالایی ارائه کنید تا رضایت ما هم تأمین شود.» من هم گفتم: «برای من اصلا اهمیتی ندارد که رضایت شما جلب شود یا خیر.» آن‌ها بعد از یک هفته تماس گرفتند و با التماس گفتند: «نمی‌شود قیمت خود را مقداری افزایش دهید تا خدمات ما هم به عنوان مشاور مالی جبران شود؟» گفتم: «بسیار خوب! به آن‌ها بگویید من ۳۵/۰۵ دلار پرداخت خواهم کرد تا شما هم نفع ببرید.» ما هم همان ۳۵/۰۵ را پرداخت کردیم.

 

نویسنده: معمولاً اگر شما قیمتی را تعیین کنید، از آن عدول نمی‌کنید. آیا معاملاتی هم انجام می‌دهید که غیر‌منصفانه باشند؟

 

وارن: هرگز.

 

نویسنده: چرا نه؟

 

وارن: البته، شاید بشود گفت برکشایر هاتاوی در اصل یک معامله غیرمنصفانه بود. ما اصلاً علاقه‌ای به این کار نداشتیم. البته نه اینکه این‌جور معامله‌ها لزوماً بد باشند؛ گاهی لازم است مدیریت تغییر کند.

 

نویسنده: قاعدتاً مردم هر روز با شما تماس می‌گیرند و می‌گویند: «برایتان یک پیشنهاد معامله داریم.» معمولاً چقدر از این معامله‌ها به نتیجه می‌رسند؟

 

وارن: البته که تماس‌ها هر روزه نیستند. ما معیارهای کاملاً مشخصی داریم، به همین دلیل تعداد تماس‌ها برای این کار خیلی محدود می‌باشند. اما وقتی کسی تماس می‌گیرد، ظرف دو سه دقیقه خواهم گفت که پیشنهاد را پذیرفته‌ام یا خیر. ما چندین فیلتر داریم؛ پیشنهادی که ارائه می‌شود ممکن است از این فیلترها عبور کند یا اینکه متوقف شود.

 

نویسنده: یک‌بار شنیدم که شما نامه‌ای با این مضمون، از شخصی در اسرائیل دریافت کرده‌اید: «مایلم شما نگاهی به شرکت من بیندازید.» چند درصد احتمال وجود دارد که فردی از اسرائیل کلیه اطلاعات مربوط به سهام شرکت خود را برای شما ارسال کند و شما با خرید آن موافقت کنید؟ اصلاً چنین موردی وجود داشته؟ همچنین، شما یکی از بزرگ‌ترین خطوط ریلی جهان را هم خریدید. آیا وضعیت آن در این روزها مطلوب می‌باشد؟

 

وارن: بله، خوب بوده است.

 

نویسنده: دلیل خرید شرکت ریلی مزبور چه بود؟ برخی از مردم تصور می‌کنند نحوه مدیریت آن‌ها بسیار واپس‌گرا بوده.

 

وارن: در ایالات متحده فقط چهار شرکت بزرگ راه‌آهن وجود دارد. البته دو شرکت کانادایی هم وجود دارد. کسب‌وکار ریلی در قرن گذشته خوب نبوده؛ هر شرکتی ممکن است گه‌گاه وضعیت بدی داشته باشد. صنعت ریلی تا حدودی از وضعیت منطقی برخوردار بود. حرفه راه‌آهن وضع خوبی دارد. کسب‌وکار بزرگی نیست، اما از وضع خوبی برخوردار می‌باشد.

 

در پاییز سال ۲۰۰۹، ما تقریبا صاحب قسمت اعظم سهام خط آهن برلینگتون-سانتافه شمالی (بی‌ان‌اس‌اف) بودیم. ما در فورت وورت جلسه‌ای برای مدیران ترتیب دادیم و من بی‌خبر به دیدن مت رز رفتم. (رز مدیرعامل بی‌ان‌اس‌اف بود.) آن روز، او گزارشش در مورد درآمد سه ماهه سوم سال ۲۰۰۹ را آماده کرده بود. اگر یادتان باشد، سه ماهه سوم آخر رکود اقتصادی بود. می‌دانستم این خط آهن خوبی است و مسیرش عالی می‌باشد.

 

به نظر می‌آمد بتوانیم با یک قیمت منطقی آن را بخریم. پنجشنبه بود؛ روز جمعه به آن‌ها گفتم که اگر مدیران موافق باشند، برای هر سهم ۱۰۰ دلار می‌دهیم. مت رز در آخر هفته با آن‌ها تماس گرفت و یکشنبه بعد، قرارداد را امضا کردیم.

 

 

ادامه دارد...


Interview series with successful leaders

Interview with Warren Buffett

Founder and CEO of Berkshire Hathaway

Part 4

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها