سری مصاحبه با رهبران موفق
مصاحبه با اپرا وینفری
مدیرعامل، صاحب شبکه O.W.N ، هنرپیشه و تولیدکننده
قسمت یکم
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
میراث تو تکتک زندگیهایی است که رویشان تأثیر گذاشتهای. دوست داریم تصور کنیم آن لحظههای باشکوه و انسان دوستانه است که بر دنیا اثر میگذارند یا تغییر بزرگی در آن به وجود میآورند، اما در واقع آنچه که هر روز انجام میدهید است که این کار را میکند؛ اینکه چطور از زندگیات استفاده کنی تا چراغ راه زندگی آدم دیگری باشی.
کمتر داستانی در موضوع رهبری و موفقیت در آمریکا به پای داستان اپرا وینفری میرسد. اپرا در کنار مادربزرگش در فقر مطلق بزرگ شد. وقتی ۱۹ ساله بود با استخدام در تلویزیون شهر نشویل، نخستین شغل خود را به دست آورد و هنگامی که در واحد اخبار محلی در شهر بالتیمور کار میکرد، از گویندگی خبر به حوزه خبرنگاری تنزل رتبه پیدا کرد. سپس به شیکاگو رفت و در آنجا به مدت ۳۰ سال، به محبوبترین شخصیت تلویزیونی ایالاتمتحده تبدیل شد.
در ۲۵ ماه مه ۲۰۱۱ که برنامههای اپرا خاتمه یافت، با توجه به پخش نمایشهای او در ۱۵۰ کشور جهان، نامزد دریافت جایزه ایمی شد. بنابراین اپرا به عاملی پر حضور در زندگی و گفتوگوهای مردم آمریکا و نیز، ثروتمندترین زن آمریکایی آفریقاییتبار در ایالاتمتحده و فردی مشهور در بشردوستی تبدیل شد و توانست از طریق شبکه اودبلیوان پیش از ۵۱ میلیون دلار درآمد کسب کند که هالیوود هم نتوانسته اینگونه به همچون ثروتی دست پیدا کند!
اپرا علاوه بر برنامه تلویزیونی روزانهاش، اداره مجلهای را بر عهده دارد، مدیر شبکهای کابلی به همین نام میباشد و از طریق باشگاه کتاب معروفش که به فروش بیش از ۵۵ میلیون جلد کتاب کمک کرده، به تشویق مردم به کتابخوانی ادامه میدهد. او در سال ۲۰۰۷ به صورت علنی از باراک اوباما در مبارزه انتخاباتیاش حمایت کرد. پس از سخنرانیاش هنگام پذیرفتن جایزه گلدن گلوب سال ۲۰۱۸ که بهشدت مورد توجه مردم قرار گرفت، هشتگ اپرا ۲۰۲۰ در رسانههای اجتماعی به صدر هشتگها صعود کرد. (او همچنان از نامزدی در هرگونه منصب دولتی پرهیز میکند). او چطور توانسته از عهده انجام همه این کارها برآید؟ اپرا چگونه به بخشی اینچنین مهم و مورد توجه در زندگی آمریکاییها تبدیل شد؟
بدیهی است که او مصمم بود تا از زندگی محقری که داشت رها شود و خود را نجات دهد. افراد بسیاری چنین رویاهایی داشتهاند اما هیچ یک اپرا نشدند. (واقعاً او از این منظر نیازی به اسم فامیل ندارد. او مانند الويس، مادونا و بونا میباشد که فقط با یک کلمه شناخته میشوند.)
هنگام مصاحبه با اپرا در استودیو بلومبرگ که بهطور زنده و در حضور عده زیادی در سال ۲۰۱۶ در شهر نیویورک انجام میشد، سعی کردم دیدگاه او را در مورد زندگی و دوران شغلی او -که بسیار عجیب بوده- بپرسم. مصاحبه با کسی که خودش در امر مصاحبه استاد است کار آسانی نمیباشد، اما در هر حال این کار را به نحوی انجام دادم که خیلی هم دشوار نبود. از سال ۲۰۰۹ که به عنوان رئیس هیئتمدیره مرکز هنرهای نمایشی جان اف. کندی در واشینگتن دی.سی. برگزیده شدم، اپرا را میشناسم. او در آن سال، مدال این مرکز را دریافت کرد. این جایزه به کسانی تعلق میگیرد که واقعاً از صلاحیت بالایی برخوردار باشند و تاکنون، هیچ یک از مجریان یا کسانی که در تلویزیون کار مصاحبه را بر عهده دارند، این جایزه را دریافت نکردهاند.
در آن گفتوگو به داستانی اشاره کردم که وقتی در کالج بودم مادرم برایم تعریف کرده بود. داستان از این قرار بود که یکی از شخصیتهای تلویزیون محلی در شهر بالتیمور که به تازگی مشغول به کار شده بود، خیلی خوب درخشیده بود و تردیدی وجود نداشت که به زودی، برای جایگاهی بهتر به شهر دیگری دعوت خواهد شد. گویندگان خبر در شهر بالتیمور هرگز موقعیت خیلی عالیای نداشتند.
من باید به توصیه مادرم گوش میدادم و روی آینده اپرا سرمایهگذاری میکردم. اپرا گفت: «بزرگترین مهارت من در مقام مصاحبهکننده این بود که خوب به سخنان مصاحبهشونده گوش میکردم و سعی میکردم تأثیر مطالب طرف مقابلم را درک کنم؛ من سعی کردهام با تمام توان از این روش استفاده کنم.» اما اپرا همواره برای ابراز همدلی با فرد مصاحبهشونده و شنوندگان و بینندگان از روش خاصی استفاده میکرد و همین توانایی برقراری ارتباط قوی با تماشاچیان بوده که باعث شد تا او مورد استقبال قرار بگیرد و ضمن اینکه فردی ممتاز باشد، بتواند تأثیر زیادی بر بینندگان یا افراد حاضر در استودیو بگذارد. واقعیت این است که نیازی نیست تا فرد مصاحبهکننده با شیوه خاصی، کاری کند تا مصاحبهشونده هرآنچه در دل دارد بیان کند.
چهارچوب مصاحبه را همیشه اپرا تعیین میکند. مصاحبه با او یک کلاس آموزشی در سطح عالی بود. به او گفتم فکر میکنم اگر بخواهد، در تلویزیون آینده خوبی در انتظارش خواهد بود. به او گفتم احتمالاً اگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری هم بشود، موفق خواهد شد و همه مهارتهای لازم برای یک نامزد تأثیرگذار را دارد. اما بعدها همانطور که خودش بهطور غریزی میدانست، متوجه شدم اپرا بودن بهتر از رئیسجمهور بودن میباشد.
نویسنده: حضور تماشاگرها در استودیو تو را وحشتزده نمیکند، درست است؟
اپرا: در واقع، کاملاً راحتم. در حقیقت این تنها قسمتی از برنامه تلویزیونیام میباشد که دلم برایش تنگ میشود.
کاری که هر روز انجام میدادم دیدار و گفتوگو با مردم بود. من بعد از هر برنامه، سی تا چهل دقیقه با مردم صحبت میکردم و شروع این کار از ده سال قبل بود. نخست، هر روز به علاقهمندان امضا میدادم. جلوی صف میایستادم و گاهی بدون اینکه سرم را بالا بیاورم به ۳۵۰ نفر امضا میدادم. یک روز با خودم گفتم: «دیگر این کار را نمیکنم. بهتر است برای این مردم صحبت کنم. میخواهم بدانم آنها کی و اهل کجا هستند.» در نتیجه، این کار بخشی از فعالیت موردعلاقه روزمره من شد.
نویسنده: چقدر جالب!
اپرا: این کار خواست خود من بود. به همین دلیل بود که مدت بیستوپنج سال رتبه نخست را بین مردم داشتم. من هر روز اطلاعات را از خود مردم که بهترین منبع خبری هستند جمعآوری میکردم. در میان مردم، عدهای با بستگان خود برای دیدن برنامههای من و تعداد کمی از آقایان هم فقط برای دیدن خود من میآمدند.
نویسنده: برنامه شما ۲۵ سال در شیکاگو اجرا شد. شما تقریباً ۵۰ جایزه امی بردهاید و این برنامه به رأی مردم یکی از بهترینها در تاریخ تلویزیون بوده. اما بعد از ۲۵ سال اجرا را کنار گذاشتی تا کارهای دیگری انجام دهید. آیا از اینکه برنامه را تعطیل کردید پشیمان نیستید؟
اپرا: به هیچوجه پشیمان نیستم. نمیخواستم مانند آدمهای سرگردان دائم از خودم بپرسم: «فعالیت بعدی من چیست؟» طی این سالها، برنامه ما بیرقیب بوده. وقتی در سال ۱۹۸۶ برای نخستینبار برنامهام برای کل
کشور پخش شد، دائم از من میپرسیدند: «برنامه بعدی شما چیست؟» و پس از یکی دو سال بود که متوجه این نکته شدم:
هر کسی باید تلاش کند تا در کار خود بینظیر باشد. اگر وقت خود را صرف کنید تا ببینید دیگران چه میکنند، فرصت خود را از دست میدهید. من باید سعی کنم هر روز بهتر از روز قبل خود باشم، نه آنکه خود را با دیگران مقایسه کنم؛ لزومی ندارد که این کار را انجام دهم.
من متوجه شدم که این برنامه فقط یک نمایش تلویزیونی نیست، بلکه سکویی برای گفتوگو با دنیا میباشد. حدود سال ۱۹۸۹ بود که به فکر افتادم: «خب، به دنیا چه میخواهی بگویی؟ چطور میخواهی مفید باشی و نگذاری تلویزیون از تو استفاده کند؟ چطور میخواهم از این استفاده کنم؟»
نویسنده: چه انگیزهای باعث میشود شما آنقدر سخت کار کنید؟
اپرا: چیزی که در تمام این سالها باعث موفقیتم شد، چه در مجلهای که هنوز دارمش و چه در برنامه تلویزیونی، این است که فهمیدم آدمها وجه مشترکی در تجربیاتشان دارند. من همان چیزی را میخواهم که تو و دیگران میخواهید.
آنچه همه ما به عنوان یک انسان میخواهیم، این است که هویت انسانی ما تحقق پیدا کند. اوج انتظاری که از خودتان دارید چیست؟ در هر موقعیتی که قرار داشته باشید، همیشه فرصت پیشرفت بیشتر و برداشتن گام بعدی وجود دارد و این حرکت، تا آخرین لحظه عمر ما ادامه دارد.
در مورد نمایش هم، همیشه یقین داشتم که اگر روزی با خودم بگویم: «من هرچه میتوانستم از طریق این تریبون گفتهام، پس وجود من در اینجا خاصیتی ندارد»، یعنی اینکه كار من با برنامه تمام شده.
ادامه دارد...
Interview series with successful leaders
Interview with Oprah Winfery
CEO , Owner of O.W.N network , Actor and producer
Part 1
Published in Harvard Business Journal