هوش اجتماعی و زیست‌شناسی رهبری قسمت یکم

 

 


هوش اجتماعی و زیست‌شناسی رهبری

قسمت یکم

تاریخ انتشار : سپتامبر 2008

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

دانیل گلمن، یکی از نویسندگان این مقاله، اولین مقاله خود را در مورد هوش هیجانی و رهبری در این صفحات در سال 1998 منتشر کرد. چه چیزی یک رهبر را می‌سازد پاسخ این سؤال است؟ این اشتیاق و علاقه بود. همچنین افرادی از جوامع مرتبط افراد خارج از تجارت شروع به صحبت در مورد نقش مهم همدلی و خودآگاهی در رهبری مؤثر کرده‌اند. مفهوم هوش هیجانی هم در ادبیات رهبری و هم در فرآیند عملی رهبری و مربیگری جایگاه بالایی پیدا کرده است. با این حال، طی پنج سال گذشته، تحقیقات در زمینه نوظهور علوم اعصاب اجتماعی این حوزه را به مطالعه آنچه نحوه عملکرد مغز انسان در حین همکاری، حقایق ظریف جدیدی را در مورد آنچه که یک رهبر را مطلوب می‌کند، آشکار کرده است. یک کشف قابل توجه رفتارهای خاصی است که رهبران انجام می‌دهند به ویژه بیان همکاری و کک در چارچوب رفتار (پیروان) با هدف و عمل اختلال عملکرد شیمیایی مغز آن‌ها بر آن‌ها و پیروانشان تأثیر می‌گذارد. در واقع، محققان دریافته‌اند که پویایی رهبر-پیرو این نمونه‌ای از پاسخ عمدی یا غیرعمدی دو یا چند مغز مستقل از یکدیگر نیست بلکه از مغز است.

 

آن‌ها به طور مستقل در یک سیستم حل می‌شوند. به نظر ما رهبران قدرتمند کسانی هستند که رفتارشان در سیستم مغزی قدرتمند است ما چنین افرادی را با افراد دارای ناتوانی‌های اجتماعی شدید، مانند اوتیسم یا سندرم آسپرگر مقایسه می‌کنیم، که در زمینه‌ای مرتبط با همکاری اجتماعی توسعه‌نیافته‌اند. ما مغز را شناسایی کرده‌ایم. اگر درست باشد، یک راه ممکن برای تبدیل شدن است. یک رهبر بهتر و قدرتمندتر این است که موقعیت‌های معتبری را بیابد که در آن رفتارهای اجتماعی مختلف با مطالعه مدارها و مناطق اجتماعی در مغز تقویت می‌شوند. این شامل مدیریت موقعیت‌ها یا حتی تسلط بر مهارت‌های اجتماعی است، اما می‌تواند به معنای ایجاد علاقه و اشتیاق واقعی برای استعدادها نیز باشد.

 

دانستن به‌گونه‌ای که احساسات مثبت را نسبت به افراد ترویج دهد و همکاری با کسانی که نیازهای رهبر را برآورده می‌کنند. تأثیر وجود مدارهای اجتماعی قوی در مغز بر مفهوم رهبری مؤثر ما را بر آن داشت تا مفهوم هوش هیجانی خود را بر اساس نظریه‌های روان‌شناختی فردی گسترش دهیم. هوش اجتماعی یک ساختار رابطه‌ای برای ارزیابی رهبری است که به عنوان مجموعه‌ای از مهارت‌های فردی بر اساس مدارهای مغزی خاص تعریف می‌شود. ما قدرت انگیزه و اقناع را تعریف کرده‌ایم.اینکه رهبران به مهارت‌های اجتماعی نیاز دارند، ایده جدیدی نیست. در سال 1920، ادوارد ثورندایک، روانشناس دانشگاه کلمبیا، خاطرنشان کرد که مهم‌ترین عاملی که باعث شکست یک رئیس در صنعت می‌شود، فقدان هوش اجتماعی است.


در مطالعه‌ای که توسط فرناندس آرروز انجام شد، با تجزیه‌وتحلیل و آزمایش رهبران ارشد، مشخص شد که آن‌ها زمانی دارای نظم، شخصیت، رفتار و هوش بودند. بعداً به دلیل کمبود استخدام شدند و مهارت‌های اجتماعی اولیه انکار شد. به عبارت دیگر افرادی که این محقق مورد تحقیق و مطالعه قرار داده است دارای مهارت‌های حرفه‌ای بوده‌اند اما این ناتوانی آن‌ها در اتصال مهارت‌های اجتماعی به کار است که باعث شکست آن‌ها می‌شود. آنچه که تعریف هوش اجتماعی را بدیع می‌کند، مبنای زیستی آن است. یه چیزی شبیه اون در صفحات بعدی با پرداختن به روش‌های تحقیق مرتبط با هوش هیجانی در فعالیت‌ها یا مؤسسات علوم اعصاب آن را برای شما توضیح می‌دهیم و می‌خواهیم آن را به شما نشان دهیم.
او اکتشافات جدید در دانش اعصاب قرنیه ، سلول‌های دوکی  و نوسانگرها را به‌گونه‌ای تفسیر می‌کند که هوش هیجانی می‌تواند ارتباط طبیعی بین شما و رفتار عملی ایجاد کند. دنبال کردن خود را گسترش دهید.

 

 

پیروان رهبران خود را آینه می‌کنند

 

شاید  v کشف در این زمینه باشد علوم اعصاب رفتاری شناخت بسیار توزیع‌شده اعصاب رفلکس در بافت مغز. عصب شناسان ایتالیایی این را به طور تصادفی در حین مطالعه سلولی در مغز میمون کشف کردند (تنها زمانی که میمون بازوی خود را بلند کرد هیجان‌زده شد). یک روز، دستیار آزمایشگاه جسمی را در دهان او گذاشت و باعث واکنش در سلول‌های مغزی میمون شد. این اولین مدرکی است که نشان می‌دهد قدرت مغز توسط نورون‌هایی تحریک می‌شود که فعالیت‌های موجودات دیگر را تقلید می‌کنند. این گروه از سلول‌های مغزی که قبلاً ناشناخته بودند، به‌عنوان یک سیستم وای‌فای طبیعی عمل می‌کنند و به ما اجازه می‌دهند به دنیا دسترسی پیدا کنیم.


بیایید مردم خود را رهبری کنیم. هنگامی که ما آگاهانه یا ناخودآگاه احساسات دیگران را از طریق اعمال آن‌ها تحت تأثیر قرار می‌دهیم، سلول‌های بازتابی ما همان احساسات را تولید می‌کنند. این سلول‌ها به طور جمعی بازخورد فوری یک تجربه مشترک را حس می‌کنند آن‌ها درست می‌کنند.

 


خلاصه کلام


رفتار شما می‌تواند با ایجاد عفونت کل یک سازمان را به وجود آورد یا از بین ببرد. به عنوان مثال، اگر اغلب می‌خندید، دهان خود را ببندید و از لحن نرم استفاده کنید، باعث شکل‌گیری ارزش‌ها در بین اعضای تیم می‌شود و منجر به اتحاد می‌شود و تیم متحد بهتر از تفرقه است. آن‌ها نشان می‌دهند که سرایت خلق‌وخوی ناشی از علوم اعصاب است. رهبران با ایجاد ارتباط شیمیایی بین مغز رهبر همدل و مغز پیرو، مدیر می‌شوند. این مهارت ارتباطی می‌تواند منجر به نتایج ملموس تجاری شود، به عنوان مثال، پس از ملاقات مدیر اجرایی در یک شرکت Fortune 500 با یک مربی و این مدل برای بهبود رفتار خود، افزایش نرخ بقای کارکنان و وابستگی عاطفی به واحد کاری، و افزایش گردش مالی سالانه 6٪ کار کرد. چگونه با این تغییرات روبرو شویم؟


شناخت عصبی را به‌گونه‌ای توسعه دهید که رفتار و احساسات مثبت را در کارکنان خود ایجاد کند؟ گلمن و بویاتزیس شما را شکل می‌دهند مهارت‌های هوش هیجانی می‌تواند مفید باشد. سلول‌های بازتابی در سازمان‌ها معنای خاصی دارند از آنجایی که احساسات و اعمال رهبران و پیروان انگیزه نمایش احساسات و اعمال مشابه است، تأثیرات مدار طبیعی در مغز پیروان می‌تواند بسیار مهم باشد. دو گروه اخیراً در یک مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند، گروه اول بازخورد عملکرد منفی همراه با نشانه‌های عاطفی مثبت مانند تکان دادن سر و لبخند را دریافت کردند و گروه دوم بازخورد مثبت همراه با اخم کردن و بستن چشم‌ها را دریافت کردند. پس از آن مصاحبه‌ای برای مقایسه حالات روحی این دو گروه برخی از افراد بازخورد عملکرد مثبت با علائم عاطفی منفی دریافت کردند.


در مقایسه با شرکت‌کنندگانی که بازخورد منفی با احساس خوب دریافت کردند، نسبت به عملکرد خود احساس بدی داشتند. در واقع همه می‌دانند که نحوه ارسال پیام مهم‌تر از خود پیام و زمان آن است. وقتی مردم نسبت به خود احساس خوبی داشته باشند، عملکرد بهتری دارند، بنابراین اگر رهبران می‌خواهند نتایج و نتایج خوبی را از مردم ببینند، باید خواسته‌ها و نیازها برآورده شوند.

 


روحیه دادن


خوب بودن در گروه، پاداش دادن به روش‌های قدیمی دیگر طبیعی نیست. اگرچه سیستم‌های تشویقی سنتی ساده بودند، اما برای دستیابی به بهترین عملکرد از طرف پیروان کافی بودند. در اینجا نمونه‌ای از نتایج ظاهر شده را می‌بینیم. یک عصب رفلکس وجود دارد که تنها وظیفه آن تشخیص و مشاهده لبخند و خنده و ایجاد لبخند و خنده در مقابل است. رئیس محتاط و بی طنز، او به ندرت می‌تواند این کار را انجام دهد. از اعصاب خود با اعضای گروه خود استفاده کنید، اما آن‌ها می‌توانند رئیس عصبی را خوشحال کنند و بخندند. خنده‌های شلوغ و غیرقابل کنترل فابیو سالا  همچنین در تحقیقات خود دریافت که یک رهبر مؤثر در میان اعضای گروه، که گروه را در انجام فرآیندهای کاری منسجم می‌کند، باعث می‌شود زیردستان سه برابر بیشتر از یک مجری معمولی لبخند بزنند و نشان می‌دهد که افرادی که احساس خوبی دارند کار مؤثری انجام می‌دهند. نشان می‌دهد که اطلاعات خلاقانه‌تر و هوشمندانه‌تر پاسخ می‌دهند. به عبارت دیگر، لبخند شما این یک تجارت جدی است. این همه تفاوت را در بیمارستان دانشگاه بوستون ایجاد کرد. دو تا دکتر این بیمارستان به نام دکتر برک  و هامبلت و مدیر کل موسسه‌ای مثل این او بر بیمارستان و سایر بیمارستان‌ها نظارت داشت و آن‌ها را به اشتراک گذاشتند. آن‌ها هر دو پزشک متخصص و غیره بودند. آن‌ها بخش‌های بیمارستان را اداره می‌کردند و مقالات زیادی در مجلات معتبر منتشر می‌کردند، اما هر دو شخصیت‌های متفاوتی داشتند.


انجام دادند. دکتر برک شخصیتی قوی داشت، بر مأموریت متمرکز بود، بی‌رحم و کمال‌گرا بی‌رحم بود و باهوش بود و در عین حال از کارکنانش با لحنی مبارزه جو محافظت می‌کرد. ناظران می‌گویند مردم در بخش همبلت بیشتر از بخش بورک شوخی می‌کنند و می‌خندند. حتی ذهن آن‌ها با یکدیگر صحبت می‌کند.


استعدادهای ارزشمند بورک را ترک می‌کنند. از سوی دیگر، افرادی که از سایر بخش‌ها حذف شده‌اند، به دلیل فضای صمیمی و گرم بخش Humblet تمایل دارند در آنجا جذب شوند. شناسایی سبک رهبری هامبلت بر اساس هوش اجتماعی باعث شد که هیئت‌مدیره بیمارستان او را به عنوان مدیرعامل جدید انتخاب کند.

 

 

رهبر سازگار دهنده نهایی

 

مدیران مؤثر و کارآمد اغلب به رهبری داخلی و خارجی اشاره می‌کنند. سازگاری به طور گسترده به عنوان یک مزیت برای یک رهبر در متون مختلف ذکر شده است.


چه در بررسی وضعیت یک سازمان یا انجام یک مذاکره ظریف با یک رقیب، محققان رهبری این توانایی را به عنوان توانایی تشخیص الگوهایی می‌دانند که اغلب از تجربه مدیریت ناشی می‌شوند. توصیه آن‌ها این است که به غرایز خود اعتماد کنید، اما فقط زمانی که تصمیمی‌گرفته‌اید تا جایی که می‌توانید اطلاعات جمع‌آوری کنید. این مشکل علمی به نظر می‌رسد، البته مدیران همیشه زمان کافی برای مشورت و کسب ده ها اطلاعات دارند مردم ندارند.



فکر در عمل


شناسایی نقاط قوت و ضعف اجتماع مهارت‌های هوش اجتماعی شامل موارد زیر است. تصمیم بگیرید که در چه کاری و چه چیزی خوب هستید
کدام یک نیاز به بهبود دارد؟

 

 

برای تغییر برنامه‌ریزی کنید


بعد از اینکه نقاط قوت و ضعف را شناسایی کردید، نوبت به ایجاد یا تقویت مهارت‌های هوش اجتماعی می‌رسد. استفاده از یک مربی (ممکن است کسی آنچه را که می‌بینید زیر سؤال ببرد) و یادگیری مستقیم از طریق الگوسازی، راه‌های قدرتمندی برای ایجاد تغییرات رفتاری لازم است.
مثال جانیس به عنوان یک مدیر بازاریابی و نقاط قوت او در مهارت‌های مرتبط با کسب‌وکار و تفکر استراتژیک را در نظر بگیرید. و از مهارت‌های مقابله‌ای استفاده می‌شود. اما او در شش ماه اول کارش با چالش‌هایی روبرو شد. برخی از مراجع او را مبهم و ریاکار می‌دانستند و اهمیتی نمی‌دادند که چه می‌گوید.


رئیس در آن برنامه مربی دارد. او یک بررسی 360 درجه انجام داد و متوجه شد که جنیس نمی‌داند چگونه با دیگران روابط خوب برقرار کند. علاوه بر این، آن‌ها همچنین می‌توانند بدانند که چه کاری انجام دهند. او قادر به پیروی از هنجارهای اجتماعی و تشخیص علائم عاطفی دیگران نیست. از طریق برنامه آموزشی، جانیس یاد گرفت که چگونه ایده‌ها و نظرات خود را به درستی منتقل کند و بدون آسیب رساندن به روابط، با دیگران مخالفت کند. هنگام تغییر مکان کار او تحت نظارت یک مربی هوش اجتماعی قرار گرفت، جایی که جانیس توانست مهارت‌های خود را توسعه دهد. با یادگیری نقد مؤثر و کارآمد از کار دیگران، خود را قدرتمند کنید. او سپس دو پله بالا رفت، اما این بار از توانایی‌های جدید خود بر روی تابلوهای معاونی که همچنان او را نگاه می‌کرد استفاده کرد. حس خوبی نداشت، یاد گرفت. سرمایه‌گذاری شرکت (تعهد به تغییر) تأثیر بسیار مثبتی بر عملکرد مالی شرکت داشت.


یافته‌های علوم اعصاب این را تأیید می‌کند این رویکرد احتمالاً بیش‌ازحد محافظه‌کارانه است. شهود نیز توسط دست اعصاب مغز تولید می‌شود که به دلیل شکل آن‌ها سلول‌های دوکی نامیده می‌شوند. این سلول‌ها حدود چهار برابر بزرگ‌تر از این سلول‌ها هستند. سلول دیگر مغز است. آن‌ها همچنین دارای شاخه‌های طولانی هستند که به راحتی به سلول‌ها و سایر سیستم‌ها متصل می‌شوند. احساسات خود را به سرعت بیان کنند. این ارتباطات سریع، عواطف، نظرات و قضاوت‌ها آنچه را که رفتارگرایان سیستم هدایت اجتماعی می‌نامند، تشکیل می‌دهند

.
سلول‌های اسپیندل که شبکه‌های طبیعی را فعال می‌کنند، زمانی استفاده می‌شوند که بهترین پاسخ باید از بین چندین گزینه انتخاب شود. برای فعالیت‌های بسیار رایج مانند اولویت‌بندی لیست کارهای روزانه علاوه بر این، این سلول‌ها به ما کمک می‌کنند تا شایستگی یک فرد را برای این شغل تشخیص دهیم

.

در بیست ثانیه، سلول‌های دوکی با اطلاعاتی درباره احساس ما نسبت به یک شخص فعال می‌شوند. این قضاوت‌ها می‌توانند بسیار دقیق باشند. بنابراین، اگر این قضاوت‌ها با نگرش‌های دیگران همخوانی داشته باشد، رهبران نباید از عمل بر اساس آن‌ها هراس داشته باشند.
این نوع سازگاری کاملاً فیزیکی است. پیروان یک رهبر مؤثر، تجربیات مناسب و منسجمی را به او ارائه می‌کنند و رفتارهای اجتماعی را تقویت می‌کنند.


بسیاری از این احساسات ناخودآگاه به وجود می‌آیند و این مشکل این به دلیل وجود اعصاب رفلکس و مدارهای سلول دوکی است، اما گروه متفاوتی از اعصاب نیز در این فرآیند شرکت کنند. اسیلاتورها نحوه و زمان حرکت بدن افراد را تنظیم می‌کنند.هماهنگی فیزیکی به عنوان نمونه‌ای از فعالیت نوسانگرها می‌توان به بوسه دو نفر اشاره کرد که در آن یک نفر به دیگری پاسخ مشابهی می‌دهد. مثال پویا دیگر زمانی است که وقتی دو نفر با هم بازی می‌کنند، هارمونی‌ها فقط نت نیستند اما سمت راست دو مغز موزیکال به دلیل وجود نوسانگرها هماهنگی بیشتری نسبت به سایر قسمت‌های مغز افراد در اجرای بازی دارند

 

 


Social intelligence and biology of leadership

part 1

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

.

۵
از ۵
۳ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها