رشد پس از سانحه و پرورش خصلت بهبودپذیری قسمت دوم

 

 


رشد پس از سانحه و پرورش خصلت بهبودپذیری

قسمت دوم

تاریخ انتشار : مارس 2011

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

سارا گرین: حالا تمایل دارم بدانم چگونه تمام اطلاعات را درباره رشد و سانحه در برنامه‌ای گنجاندید که برای ارتش آمریکا نتیجه می‌دهد.

 

سلیگمن: حدود ۲۰ سال پیش و پس از کار روی درماندگی آموخته شده این سؤال را به تدریج پرسیدیم چه کاری می‌توانیم روی انسان‌ها انجام دهیم تا. مقابل درماندگی آموخته شده در مواجهه با سانحه در آن‌ها شکل بگیرد. برای همین برنامه تاب‌آوری دانشگاه پنسیلوانیا را طراحی کردیم. سپس از مدارس، ابتدا از کلاس‌های درس و سپس از کل مدارس، بازدید کردیم‌. سپس سراغ نظام‌های آموزشی ملی رفتیم و مجموعه مهارت‌هایی را به معلمان یاد دادیم. معلمان سپس آن‌ها را به دانش‌آموزان یاد دادند. ما میزان اضطراب و افسردگی را در دانش‌آموزان سنجیدیم.

 

برای همین، آنچه اساساً از ۲۱ بار شبیه‌سازی برنامه دانشگاه پنسیلوانیا با دادن آن به معلمان برای تدریس یافتیم، این بود که طی دو سال بعدی شاگردان این معلمان در مقایسه با دیگر دانش آموزان افسردگی و اضطراب کمتری داشتند. این مقدمه کار با ارتش بود. در مرحله بعدی دوباره با ژنرال کیسی ملاقات کردیم. وقتی پیشنهاد کردم ارتش کل افراد را به سمت رشد و بهبودپذیری حرکت دهد، گفت مقالات شما در زمینه آموزش مثبت نگری را مطالعه کرده‌ایم و می‌دانیم این مهارت‌ها را به معلمان یاد می‌دهید و معلمان هم آن‌ها را به دانش‌آموزان یاد می‌دهند. دکتر سلیگمن، این طرح شما الگوی ارتش است. گفتم :واقعاً؟ گفت: بله. ۴۰ هزار معلم در ارتش داریم که افسر آموزشی هستند. سپس گفت کار ما باید آموزش این مهارت‌ها به ۴۰ هزار افسر آموزشی باشد. آن‌ها نیز این مهارت‌ها را به کل ۱/۱ نیروی ارتش یاد می‌دهند و ما هم به دقت بررسی می‌کنیم این کار مانع اختلال اضطراب پس از سانحه می‌شود یا نه. مهم‌تر از همه، ارتش بیمارستان نیست و عملکرد و آنچه را خوانندگان نشریه کسب‌وکار هاروارد بهره‌وری می‌نامند، افزایش می‌دهد. اکنون در اواسط این مرحله‌ایم.

 

سارا گرین: خوب می‌دانم این کار هنوز در حال انجام است؛ ولی می‌توانید تصویری از اوضاع آن به ما بدهید؟

 

مارتین سلیگمن: می‌توانم تصویری ذهنی بدهم؛ ولی نمی‌توانم نتایج را به شما اعلام کنم. نه به این دلیل که از آن‌ها اطلاع ندارم، بلکه کنگره هنوز گزارش آن را دریافت نکرده است.

 

برای همین به نظرم طی یکی دو ماه آینده عنوان اصلی خبرها می‌شود. ولی در حال حاضر می‌توانم به شما واکنش‌ها را بگویم. تا به حال ۳۱۰۰ افسر آموزشی دوره دانشگاه پنسیلوانیا را گذرانده‌اند و ساختار کار به گونه‌ای است که هر ماه ۱۸۰ افسر درجه‌دار به دانشگاه می‌آیند و آموزش ۱۰ روزه‌ای درباره برنامه بهبودپذیر پنسیلوانیا می‌بینند. این آموزش سه بخش دارد.

 

بخش اول سرسختی ذهنی است. بخش دوم رهبری با اتکا به نقاط قوت است و بخش سوم هم مهارت‌های اجتماعی برای رهبری است. این ده روز تقسیم می‌شود. ابتدا افراد یاد می‌گیرند چگونه از این مهارت‌ها در زندگی خود استفاده کنند و سپس نحوه آموزش آن‌ها را یاد می‌گیرند. نتایج به دست آمده بسیار حیرت‌آور است.

 

این افسران آموزشی افرادی بسیار قوی هستند، به عراق و افغانستان اعزام شده‌اند، قهرمان جنگی‌اند و اهمیت آن‌ها فراتر از حد تصور است. خیلی از آن‌ها در دو ساعت اول می‌نشینند و به صندلی خود تکیه می‌زنند. به جلو بعد در پایان روز اول، خم می‌شوند و مشارکت فعالی می‌کنند. نگران بودیم آن را بچگانه، احساسی یا روان‌شناسانه توصیف کنند. بعد از ۱۰ روز در کمال ناباوری دریافتیم میانگین نمره داده شده به این برنامه۴/۹ از ۵ است. صدها نفر از آن‌ها گفتند بهترین آموزشی بود که تا به حال در ارتش دیده بودند.

 

مصداق آن هم افسری بود که یک روز بعد از آموزش واکنش سازنده فعال به وقایع خوب، پیش من آمد و گفت که دیشب من و پسر ۱۱ ساله‌ام تلفنی درباره عملکردش توی لیگ نونهالان در آن روز صحبت می‌کردیم‌. کار خوبی انجام داده بود. بعد از ۵ دقیقه، پسرم گفت که بابا واقعاً خودتی؟ می‌گویم نتایج آن برای افراد به شکل انتزاعی، غیر منتظره و حیرت‌آوری مثبت بوده است. یکی دو ماه دیگر هم پنتاگون انتشار نتایج را آغاز می‌کند. در حال حاضر اجازه انتشار آن‌ها را ندارم.

 

سارا گرین: واقعاً دلگرم‌کننده به نظر می‌رسد و می‌توانم صدای چرخیدن چرخ‌دنده‌ها را در سر شنوندگان بشنوم که می‌گویند درست است برای معلمان نتیجه داد، برای همه افسران آموزشی نتیجه داد، باید کاری کنم مدیرانم این کار را انجام دهند. می‌توانید اندکی درباره دشواری‌های تطبیق این برنامه در موقعیت‌سازمانی مختلف صحبت کنید؟

 

مارتین سلگمن: تا حد زیادی ساده است. برای همین باید بگویم برنامه بهبودپذیری پنسیلوانیا چگونه به ذهن ما رسید. ابتدا آن را روی نوجوانان عادی و زوج‌های مطلقه انجام دادیم. سپس آن را برای شرکت‌ها تطبیق دادیم. به این ترتیب، مدلی کلی متشکل از سرسختی ذهنی، رهبری با نقاط قوت و در نهایت مهارت‌های جزئی و رهبری ایجاد کردیم. به این ترتیب، مدلی کلی داشتیم که برنامه تاب‌آوری پنسیلوانیا در موقعیت‌های مختلف از آن استفاده کرد. عمدتاً آموزشی است؛ شرکتی نیز هست. وقتی پای ارتش به آنجا باز شد، مدل کلی را با موقعیت نظامی تطبیق دادیم. آنچه ما را متعجب می‌کرد این بود که فکر می‌کردیم باید برنامه ۱۰ روزه را تغییر اساسی دهیم چون به هیچ‌وجه متناسب با موقعیت نظامی نبود. ولی وقتی مصاحبه با سربازان را آغاز کردیم، متوجه شدیم بیشترشان در دهه سوم زندگی‌شان هستند. آن‌ها تلفن همراه داشتند و اختلال اضطراب پس از سانحه و طرد شدن در لزوماً به این معنی نیست که دوست فرد کشته شده است. طرد شدن اغلب از آن سوی دنیا، برای نمونه از کانزاس سیتی صورت می‌گیرد، مثل مشاجره تلفنی فرد با همسرش بر سر نمره بچه‌ها قبل از ورود به میدان جنگ، مسائل مالی یا دیده شدن او با فردی دیگر. همچنین دریافتیم بیشتر مثال‌هایی که در مدرسه برای معلمان، در زندگی شرکتی، برای زوج‌ها، برای افسردگی و بلوغ استفاده می‌کنیم، مناسب است. برای همین اساساً ۲۰ تا ۲۵ درصد محتوا را تغییر دادیم و اگر بخواهم کامل توضیح دهم، این برنامه به آسانی تطبیق‌پذیر است و در وضعیت‌های مختلف استفاده شده است و برای موقعیت شرکتی باید اندکی آن را تغییر داد.

 

سارا گرین: با مارتین سلیکمن از دانشگاه پنسیلوانیا مصاحبه کردیم. به او شکوفایی نام دارد و مقاله «ایجاد بهبودپذیری» او در شماره آوریل نشریه کسب‌وکار هاروارد چاپ شده است.

 

 


Post-traumatic growth and resilience

part 2

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها