ایجاد روحیه ورزشی در کسبوکار
قسمت یکم
تاریخ انتشار : نوامبر 2007
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
اگر یک خصوصیت باشد که مدیران اجرایی برای خودشان و کارکنانشان بخواهند، آن خصوصیت عملکرد عالی و مداوم با فشار روزافزون و تغییرات سریع است. اما منبع چنین عملکردی به اندازه اکسیر جوانی مرموز است. نظریهپردازان مدیریت سالهاست کوشیدهاند پی ببرند چه چیزی باعث میشود بعضی افراد تحت تأثیر فشار شکوفا شوند و دیگران کمر خم کنند. به اعتقاد ما، آنها فقط پاسخهایی جزئی پیداکردهاند: پاداشهای مادی چشمگیر، فرهنگِ درست و هدایت شدن با اهداف و مقاصد.
به عقیده ما، مشکل بیشترِ رویکردها این است که در بررسی افراد، فقط به ناحیه گردن به بالای افراد توجه میکنند و عملکرد عالی را در درجه اول با ظرفیت ذهنی مرتبط میدانند. در سالهای اخیر، توجه به ارتباط بین هوش هیجانی و عملکرد بالا افزایشیافته است. نظریهپردازان معدودی به بعد روحی توجه کردهاند؛ به اینکه چگونه ارزشهای عمیقتر و احساسِ هدفمندی و انگیزه بر عملکردِ فرد تأثیر میگذارد. تقریباً هیچکس به نقش تواناییهای جسمی توجهی نشان نداده است. اما ما معتقدیم برای رسیدن به عملکرد بالای پایدار، باید تمام عناصر در نظر گرفته شود و کلِ فرد را لحاظ کند. از این رو، نظریه جامع ما درباره عملکرد افراد، جسم، احساسات و ذهن و روح را در نظر میگیرد. ما این سلسلهمراتب را "هرم عملکرد" مینامیم. هریک از سطوح این هرم تأثیر عمیقی بر سطوح دیگر میگذارد و رسیدگی نکردن به هرکدام از آنها عملکرد کلی را تضعیف میکند.
رویکرد ما در دو دهه پیش کمکم شکل گرفت، وقتی جیم لوئر و همکارانش در شرکت ال جی ئی با ورزشکاران رده اول جهان کار میکردند. چند سال پیش، دو نفر از ما تدوین نسخه جامعتری از این فنها را برای آن دسته از مدیران اجرایی آغاز کردیم که در محیط کار انتظارات بیسابقهای از آنها میرود. ما متوجه شدیم این مدیران در واقع حکم «ورزشکار شرکتی» را دارند. و اگر قرار بود آنها در بلندمدت عملکرد بالایی داشته باشند، میبایست مشابه ورزشکاران رده اول جهان به شیوهای منظم و چندلایه تمرین میکردند. ما الگویمان را روی هزاران مدیر اجرایی آزمایش کردهایم. بهبود چشمگیر عملکردِ کاریِ آنها و تقویت سلامت و شادابی آنها فرضیههای اولیه ما را تأیید میکند. در ادامه، رویکردمان را کامل توصیف میکنیم.
هرم عملکرد عالی
عملکرد برتر در کسبوکار اغلب فقط وابسته به قدرت ذهن تلقی میشود؛ اما ما ساختار عملکرد را به صورت هرمی میبینیم که سلامت جسمی، قاعده این هرم است. بالاتر از آن سلامت روحی، سپس هوش و در رأس هرم، داشتن انگیزه قرار دارد. وضعیت عملکرد ایدئال یا همان عملکرد عالی وقتی وجود میآید که این طبقات و سطوح هماهنگ باهم عمل کنند.
برای نمونه، ورزش شدید میتواند با ایجاد سلامت روحی در ما، راه رسیدنمان به اوج عملکرد ذهنی را هموار کند.
شرایط عملکرد ایدئال
ما برای تمرین دادن ورزشکاران، هیچگاه روی مهارتهای اولیه آنها، مانند نحوه سرویس زدن، حرکت چوب گلف یا پرتاب در بسکتبال، تمرکز نکردهایم. در دنیای کسبوکار نیز به مهارتهای اولیه مانند سخنرانی عمومی، مذاکره یا تحلیل ترازنامه اهمیت نمیدهیم. در عوض، به مدیران اجرایی کمک میکنیم توانمندیهایی در خود ایجاد کنند که میتوان آنها را قابلیتهای مکمل یا فرعی خواند، مانند تحمل، استقامت، انعطافپذیری، کنترلِ خود و تمرکز. افزایش ظرفیت در تمام سطوح به ورزشکار یا مدیر اجرایی کمک میکند استعداد و مهارتش را کامل به کار گیرد و در گذر زمان، عملکرد بالای خود را حفظ کند، خصوصیتی که آن را شرایط ایدئال عملکرد (IPS) مینامیم. مطمئناً مدیران اجرایی حتی اگر اهل سیگار یا مصرف نوشیدنی الکلی باشند یا اضافه وزن داشته باشند، یا حتی بیبهره از مهارتهای احساسی یا انگیزه والاتر برای کار باشند، بازهم میتوانند موفق عمل کنند؛ ولی در گذر زمان، نمیتوانند ظرفیت خود را بهطور کامل بهکارگیرند؛ آنهم بدون ضرر زدن به خودشان، خانوادهشان یا شرکتهایی که برای آنها کار میکنند. به بیان ساده، برای بهترین عملکرد در بلندمدت باید در تمام سطوح و طبقات هرم عملکرد از انرژی مثبت استفاده کرد.
تحقیقات گسترده در علم ورزش نشان میدهد ظرفیتِ بهرهگیری از انرژی در زمان نیاز، زیربنای وضعیت عملکرد ایدئال است. طبق تحقیقات خود ما نیز مدیریت انرژی مؤثر دو جزء اساسی دارد. اولین جزء، تعادل میان مصرف انرژی (استرس) و تجدید انرژی(بهبود) است که آن را «نوسان» مینامیم. هرچند دور از ذهن به نظر برسد، طبق آزمایشها متوجه شدیم که دشمن اصلی عملکرد عالی، استرس نیست؛ بلکه در کمال تعجب، استرس در واقع محرک رشد است. درواقع مشکل، ناتوان بودن فرد در بازیابی منظم و متناوب انرژی است. استرس مزمن بدون بازیابیِ انرژی باعث تحلیل ذخایر انرژی میشود و به خستگی مفرط و فروپاشی میانجامد و در نهایت عملکردمان را تضعیف میکند. دومین عنصر عملکرد عالی، کارهایی است که موجب نوسان (استرس و بازیابی متوازن) میشوند. این الگوهای بسیار دقیق و آگاهانه در صورت تکرار منظم با گذشت زمان ماهیتی اجتنابناپذیر و خودبهخودی مییابند. ما همچنین متوجه شدیم همان روشهایی که ورزشکاران رده اول جهان را قادر میسازد تحتفشار به شرایط ایدئال عملکرد برسند، برای رهبران کسبوکار مؤثرتر است و شاید تأثیرشان در زندگی آنها بیشتر هم باشد.
انتظار از مدیران اجرایی برای حفظ عملکرد برتر در تمام روزها و سالها را نمیتوان با دشواریهای پیشِ روی ورزشکاران زیر نظر ما مقایسه کرد. برای نمونه، ورزشکاران حرفهای بهطورمعمول بیشتر وقتشان را به تمرین میگذرانند و تنها بخش اندکی از زمانشان، حداکثر چند ساعت در روز، صرف حضور در رقابت میشود. در مقابل، مدیران اجرایی تقریباً هیچوقتی برای تمرین و آمادگی ندارند و باید برحسب نیاز 10، 12، 14 ساعت در روز یا حتی بیشتر کار کنند. ورزشکاران چندین ماه را در تعطیلات میگذرانند و بیکارند؛ درحالیکه بیشتر مدیران اجرایی، اگر خوششانس باشند، سه یا چهار هفته در کل سال میتوانند به مرخصی بروند. عمر فعالیت یک ورزشکار حرفهای بهطور متوسط 7 سال است، اما برای یک مدیر اجرایی بین 40 تا 50 سال.
البته ورزشکاران شرکتی که در تمام سطوح تمرین میکنند نیز روزهای بدی دارند و با موانعی مواجه میشوند که نمیتوانند بر آنها غلبه کنند. زندگی سخت است و برای بسیاری از مدیران اجرایی پرکار، سختتر هم میشود. اما نکته ما دقیقاً همینجا است. با اینکه ما همیشه نمیتوانیم شرایط خارجی پیرامون خود را تغییر دهیم، میتوانیم برای مدیریت بهترِ شرایط درونیمان تمرین کنیم. هدف ما کمک به ورزشکاران شرکتی برای استفاده از تمام ظرفیتشان است تا در اوضاع سخت موفق شوند و با قدرت بیشتری از دوران پراضطراب بیرون بیایند و به استقبال مانع بعدی بروند.
Creating sport spirit in bussiness
part 1
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.