بهترین‌ها چگونه بهترین می‌شوند؟ قسمت یکم

 

 


بهترین‌ها چگونه بهترین می‌شوند؟

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

تا سال 1954، بیشتر افراد بر این باور بودند که هیچ انسانی نمی‌تواند یک مایل را در کمتر از چهار دقیقه بدود؛ ولی درست همان سال، راجر بنیستر، دونده انگلیسی، اثبات کرد اشتباه می‌کنند.

 

طی گذارشی، بنیستر پس‌ازآنکه این غیرممکن را ممکن کرد گفت:« دکترها و دانشمندان می‌گفتند شکستن رکورد دویدن یک مایل در چهار دقیقه غیرممکن است و اگر کسی این کار را بکند، خواهد مرد. برای همین، پس از عبور از خط پایان، وقتی از روی زمین بلند شدم فکر کردم مرده‌ام.» این اتفاق نشان داد در ورزش هم مانند کسب‌وکار، مهم‌ترین مانع در تحقق«غیرممکن»، شاید طرز فکری باشد که در آن، فرد خودش را محدود می‌بیند.

 

در جایگاه روانشناس ورزشی، بیشتر دوران حرفه‌ای‌ام را مشاور المپیک و قهرمان‌های جهانی در رشته‌های قایق‌رانی،شنا،اسکواش، دومیدانی، بادبانی، ترامپولین و جودو بوده‌ام. سپس در سال 1995، با همکاری آدریان مور هاوس،  شناگر دارنده مدال طلای المپیک، شرکت لین4 را تأسیس کردم؛ شرکتی که با کمک دیگر ورزشکاران رده اول جهان، مانند گِرگ سِرل، آلیسون ماوبری و تام ماری، درس‌های جمع‌آوری‌شده از عملکرد ورزشکاران نخبه را در اختیار شرکت‌های فورچون500 و فوتسی 100 می‌گذاشت.   

 

با اینکه ورزش و کسب‌وکار دو حیطه متفاوت هستند، مشابهت‌های چشمگیری بین این دو حیطه وجود دارد. در هردوی آن‌ها، نخبگان نخبه به دنیا نمی‌آیند، بلکه ساخته می‌شوند. بله، این درست است که ستارگان ورزش باید تا حدی از توانایی‌های ذاتی و طبیعی برخوردار باشند؛ استعدادهایی مانند هماهنگی، انعطاف‌پذیری جسمی و قابلیت‌های آناتومیک، همان‌طور که مدیران اجرایی ارشدِ موفق باید توانایی اندیشیدن به صورت راهبردی و برقراری ارتباط با افراد را داشته باشند. اما کلید واقعی برتری در هر دو حیطه ورزش و کسب‌وکار، تواناییِ سریع شنا کردن یا انجام ذهنیِ تحلیل‌های کمّی نیست، بلکه سرسختی ذهنی است.

 

نخبگان در هر دو حیطه، در وضعیت سختی و فشار پیشرفت می‌کنند و با افزایش جنب‌وجوش از دیگران پیشی می‌گیرند. صعود آن‌ها به اوج، نتیجه برنامه‌ریزی دقیق و تعیین صدها هدف کوچک و رسیدن به آن‌ها است. نخبگان از رقابت برای تقویت مهارت‌های خود استفاده می‌کنند و دائماً خود را از نو می‌آفرینند تا جلوتر از دیگر رقبا حرکت کنند. درنهایت، وقتی پیروزی‌های بزرگی به دست می‌آورند، برای جشن گرفتن پیروزی‌هایشان وقت می‌گذارند. در ادامه بررسی می‌کنیم این رفتارها در دنیای کسب‌وکار چگونه بروز می‌کند.

 

 

از فشار استقبال کنید

 

اگر در موقعیت‌های پرفشار احساس راحتی ندارید، نمی‌توانید در اوج باقی بمانید. در واقع، تواناییِ حفظ خونسردی در وضعیت سخت، یکی از خصوصیات نخبگان است که   ویژگی مادرزادی تلقی می‌شود. شما می‌توانید یاد بگیرید از تحت‌فشار قرار گرفتن لذت ببرید، زیرا فشار باعث می‌شود بهتر از آنچه فکرش را می‌کردید، عمل کنید. با این حال، باید تصمیم بگیرید خودتان را تا جایی که می‌توانید، وقف بهتر شدن کنید. بارها از گرگ سال، برنده مدال طلای قایق‌رانی المپیک، پرسیده شد که آیا موفقیت، ارزش زحماتش را داشته است یا نه. و پاسخ او همیشه این بوده است:« من هیچ‌گونه فداکاری‌ای نکردم، انتخاب‌های دیگری هم داشتم.» اگر شما فقط روی برتری‌تان تمرکز کنید، مدیریت فشار و کنار آمدن با آن بسیار ساده‌تر خواهد بود. ورزشکاران برتر اجازه نمی‌دهند پیروزی یا شکست دیگران تمرکزشان را به هم بزند. آن‌ها فقط روی داشته‌هایشان متمرکز می‌شوند و بقیه را فراموش می‌کنند. آن‌ها نمی‌گذارند وقایع بیرون از میدان رقابت، حواسشان را پرت کند. به‌عنوان‌مثال، دارن کلارک، گلف باز رده اول جهان، فقط شش هفته پس از درگذشت همسر محبوبش به پیروزی تیم اروپا در جام رایدر سال 2006 کمک کرد. نخبگان استاد تفکیک وظایف در ذهن خود محسوب می‌شوند.

 

در حیطه کسب‌وکار نیز اگر بلندپروازید، باید به همین اندازه روی خودتان متمرکز شوید و خود را هدایت کنید. ماجرای یکی از مدیران اجرایی را در نظر بگیرید که به او می‌گویم«جک». جک وقتی جوان بود، عاشق کشتی بود؛ حتی پیشنهاد دانشگاه هاروارد را رد کرد تا در دانشگاهی پایین‌تر اما با تیم کشتی بهتری ثبت‌نام کند. بعدها که جک مدرک فوق‌لیسانس مدیریت کسب‌وکار خود را گرفت، در یک شرکت معتبر سرمایه‌گذاری بانکی استخدام شد و درنهایت مدیر اجرایی آنجا شد. حتی در آنجا نیازی به جلب‌توجه دیران احساس نمی‌کرد. او یک‌بار به من گفت:« هیچ‌وقت فکر نکن این کار را برای پست و مقام می‌کنم، من این کار را فقط برای رضایت خودم می‌کنم. این کاری است که حتی زیر دوش حمام هم به آن فکر می‌کنم.حتی اگر یک سنت هم از آن درآمد نداشتم، بازهم انجامش می‌دادم.»

 

افرادی که از خودشان انگیزه می‌گیرند، مانند جک یا دارن، به‌ندرت در دام سرزنش کردن خود می‌افتند. این به این معنا نیست که نخبگان به خودشان سخت نمی‌گیرند؛ اگر به خودشان سخت نمی‌گرفتند، به این جایگاه نمی‌رسیدند. ولی وقتی اوضاع خراب می‌شود، ابرستارگانِ دو حیطه کسب‌وکار و ورزش خودشان را جمع‌وجور می‌کنند و به مسیرشان ادامه می‌دهند.

 

عامل دیگری که به این ستارگان کمک می‌کند از فشار لذت ببرند، توانایی آن‌ها در ادامه یا توقف اقداماتشان یا به‌اصطلاح «روشن و خاموش» کردن خود است. یک راه خوب برای این کار، داشتنِ علاقه ثانویه در زندگی است. به‌عنوان نمونه، آلیسون ماوبری قایق‌ران، با وجود برنامه تمرینات ورزشی طاقت فرسایش، همیشه زمانی را برای تمرین پیانو در نظر می‌گیرد. او نه تنها مدال نقره المپیک 2004 را به دست آورد، بلکه در این مدت یکی از پیانیست‌های معروف شد.

 

برای مدیران موفق، فوران آدرنالین ناشی از شغلشان می‌تواند آنقدر اعتیادآور باشد که به سختی بتوانند از آن دست بکشند. اما اگر نتوانید همچون ورزشکاران نخبه وقایع روزمره را پشت سر بگذارید، یقیناً با خطر فرسودگی مواجه خواهید شد. بسیاری از اهالی سرشناس حیطه کسب‌وکار، اشتیاق بسیاری نسبت به سرگرمی‌هایشان دارند؛ مثلاً ریچارد برانسون به علت ماجراجویی‌هایش با بالن معروف شده است. با این حال، حتی تفریحات کوچک می‌تواند در حد قابل‌توجهی به مدیران اجرایی کمک کند تمرکز خود را بازیابند و انرژی دوباره‌ای بگیرند.

 

 


How do the best become the best

Part 1

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

۵
از ۵
۳ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها