خوداتکایی و خوش‌بین بودن

 

 


خوداتکایی و خوش‌بین بودن

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

افراد طبقه متوسط معتقدند که بدبین بودن، زیرکی است؛ اما ثروتمندان معتقدند که خوش بین بودن، زیرکی است. 

 

اکثریت مردم بر اساس تفکر مبتنی بر ترس عمل می‌کنند و این باور محدودکننده را پذیرفته‌اند که بدبینی امن‌ترین فکر است. با این حال، ترسشان به آن‌ها می‌گوید: اگر انتظار زیادی نداشته باشم نا امید نخواهم شد. ثروتمندان از طریق رویکردی خوش‌بینانه به تجارت و زندگی به ثروت می‌رسند. آن‌ها معتقدند به هرچه دست بزنند طلا خواهد شد و اگر این‌طور نشد، معتقدند که ایده بعدی آن‌ها می‌شود. خوش‌بینی، یک عایق برای شکست در روانشناسی است که آن‌ها را وادار به حرکت رو به جلو می‌کند. اشتباه نکنید: بهترین‌ها هم شکست می‌خورند. درواقع، آن‌ها آن‌قدر شکست می‌خورند که ممکن است به آن‌ها برچسب " بازنده‌های حرفه‌ای" بزنید. تفاوت در این است که وقتی بیشتر افراد شکست می‌خورند، ناراحت و افسرده می‌شوند و دیگر هرگز هیچ‌چیز قابل‌توجهی را دوباره امتحان نمی‌کنند. وقتی میلیونرها شکست می‌خورند، آن را نادیده می‌گیرند و به سمت ایده بعدی‌شان می‌روند. آن‌ها می‌دانند که شکست وجود دارد و از نظر آن‌ها مانند یک پله برای موفقیت بعدی به نظر می‌رسد. و از آنجایی که وقتی شکست می‌خورند، درد روانی مشابه افراد طبقه متوسط را تجربه نمی‌کنند، ایده‌های جدید را تا زمانی که به طلا دست یابند، امتحان می‌کنند. قدرت واقعی آن‌ها در خوش‌بینی نهفته است. آن‌ها شجاعت این را دارند که ترس خود را کنار بگذارند و وقتی زمین خوردند، مجدد بلند شوند. در مراحل اولیه قبل از اینکه ثروتمند شوند، شکست آن‌ها باعث می‌شد که توسط دوستان، خانواده و هرکسی که آن‌ها را احمق می‌دید مسخره شوند و سخنان نیش‌دار بشنوند. وقتی که آن‌ها بالاخره شکست را پشت سر می‌گذارند و ثروت خود ا می‌سازند، همین افراد آن‌ها را خوش‌شانس می‌نامند. درحالی‌که شکاکان به دنبال راه‌های جدیدی برای توضیح موفقیت تکان‌دهنده دوستان و بستگانشان هستند، ثروتمندان درحال انجام پروژه‌ی بعدی خود هستند که وعده ثروتمندتر شدن آن‌ها را می‌دهد. آن‌ها یاد گرفته‌اند که منتقدانی را که کنار زمین نشسته‌اند و موفقیتشان را تحقیر می‌کنند، نادیده بگیرند، درحالی‌که خوش‌بین هستند روزی روشن را خواهند دید.

 

" بدبینی منجر به ضعف و خوش‌بینی سبب قدرت می‌شود."

_ ویلیام جیمز

 

  • منبع ثروت: مبانی مالی: راهنمای مدیریت پول برای دانشجویان؛ نوشته‌شده توسط سوزان ناکس
  • سؤال تفکر برانگیز انتقادی: از یک تا هفت، چقدر خوش‌بین هستید؟ اگر کمتر از هفت هستید، چه کاری باید انجام دهید؟
  • تمرین: از امروز تصمیم بگیرید که به یک فرد خوش‌بین در سطح جهانی تبدیل شوید.

 

افراد طبقه متوسط معتقدند که ثروتمندان باید از فقیران حمایت کنند؛ اما ثروتمندان به خوداتکایی اعتقاد دارند.

 

از آنجایی که بیشتر مردم معتقدند افراد موفق از طریق شانس، پول بادآورده، یا مزیت‌های اجتماعی ثروتمند می‌شوند، معتقدند این عادلانه است که ثروتمندان پول خود را با کسانی که پول کمتری دارند تقسیم کنند. این فلسفه سوسیالیستی(به معنای جامعه خواهی یا جامعه‌گرایی) ریشه در این باور دارد که هرکس حافظ برادرش است. ثروتمندان معتقدند که هر شهروندی که در اقتصاد بازار آزاد زندگی می‌کند، فرصت این را دارد که ثروتمند شود. آن‌ها معتقدند ثروتمند شدن یک انتخاب است درحالی‌که افراد ثروتمند بیشترین بخشش را دارند و خیرترین افراد روی کره زمین هستند، آن‌ها کمک را به‌عنوان هدیه می‌دهند نه به خاطر هرگونه قانون اخلاقی یا فشار اجتماعی. آن‌ها اعتقاد دارند که دادن پاداش‌های بادآورده به مردم، لذتی که از موفقیت‌های خودشان تجربه خواهند کرد، را از آن‌ها سلب می‌کند. بسیاری از خانواده‌های ثروتمند این اشتباه را مرتکب شده‌اند که ثروت نامحدودی را به فرزندان خود می‌بخشند و تخریب روانی ناشی از آن را تجربه می‌کنند. ثروتمندان به خوداتکایی و اعتمادبه‌نفس به‌عنوان یک اصل راهنما در زندگی خود اعتقاد دارند، اما درعین‌حال آن‌ها، تمایل طبقه متوسط رو به سقوط با یک ذهنیت قربانی را که انتظار دارند شخص دیگری از آن‌ها مراقبت کنند، نیز پی می‌برند. کل اقتصادها بر این فلسفه بنا شده‌اند که ثروتمندان را به تأمین اجباری مالی هم‌وطنان ناموفق خود وادار می‌کنند. افراد طبقه متوسط با توجه به تفکر مبتنی بر ترس و کمبود که دارد، این روش را نه‌تنها عادلانه، بلکه تکامل‌یافته‌ترین روش دولت می‌دانند. از نظر دیدگاه فراوانی، این نوع سرمایه، مطمئن‌ترین راه برای فلج کردن مردم از نظر روانشناسی است تا افراد را به این باور برساند که نمی‌توانند از خود مراقبت کنند و هیچ امیدی ندارند که به‌تنهایی کاری را انجام دهند. برخی از قدرت‌ها این را می‌دانند و از آن به‌عنوان ابزاری برای کنترل بیشتر مردم استفاده می‌کنند. ثروتمندان این فلسفه را رد می‌کنند و از آن به کشورهایی مانند آمریکا که موفقیت فردی، مورد تشویق و قدردانی قرار می‌گیرد پناه می‌برند. جنایت روان‌شناختی زمانی اتفاق می‌افتد که مردم متقاعد شوند که قادر به اداره زندگی خود نیستند. اما بیشتر مردم چنان در ترس فرورفته‌اند و نمی‌توانند ببینند که به‌طور سیستماتیک از درون نابود و تخریب می‌شوند و به هواپیماهای کنترل از راه دور تبدیل می‌شوند که هیچ‌گونه اطمینانی به توانایی خود برای موفق شدن با تلاش خودشان ندارند.

 

" اتکا به خود، تنها راه رسیدن به آزادی واقعی است و آقای خود بودن، پاداش نهایی آن است."

_ پاتریشیا سامپسون

 

  • منبع ثروت: از پول خود لذت ببرید! چگونه آن را بسازید، پس‌انداز کنید، آن را سرمایه‌گذاری کنید و به دیگران کمک کنید؛ نوشته‌شده توسط جی استیو میلر
  • سؤال تفکر برانگیز انتقادی: آیا معتقدید که خوداتکایی و اعتمادبه‌نفس برای موفقیت‌های مالی ضروری است؟
  • تمرین: از امروز تصمیم بگیرید که سطح اعتمادبه‌نفس خود را در تمام زمینه‌های زندگی بالا ببرید.

 


Self-reliance and optimism

 Harvard Business Review

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

۵
از ۵
۴ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها