آرزوی تاثیر بر دنیا
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
افراد طبقه متوسط معتقدند که میلیونر ها خودخواه و خودشیفته هستند؛ ثروتمندان هم معتقدند که افراد پولدار، خودخواه و خودشیفته هستند.
درست خواندید افراد طبقه متوسط و ثروتمندان هر دو معتقدند که افراد پولدار خودخواه و خودشیفته هستند. تفاوت در این است که افراد طبقه متوسط فکر میکنند این بد است اما افراد ثروتمند میدانند این خوب است. بیشتر مردم در دوران کودکی طوری برنامهریزیشدهاند که باید نیاز دیگران را نسبت به نیاز خودشان، در الویت قرار دهند. با آنکه به نظر میرسد این یک فلسفه سطح بالا و روح محور است، اما این بدترین توصیهای است که میتوانید دریافت کنید. هنگامی که با یک هواپیما پرواز میکنید، اولین چیزی که مهماندار به مسافران میگوید این است که" در مواقع اضطراری، ماسک اکسیژن جلوی شما میافتد، لطفاً قبل از اینکه بخواهید به دیگران کمک کنید، ابتدا ماسک خود را روی صورت خود قرار دهید." این استراتژی خودخواهانه، زندگی هزاران نفر را نجات داده است و فرضیه آن ساده است: اگر از خودتان مراقبت نکنید، در وضعیتی نیستید که بتوانید به دیگران کمک کنید. شما نمیتوانید چیزی را که ندارید به دیگران بدهید. اگر برای پرداخت بدهی قبض دستوپا میزنید، در حالی که چهار روز در هفته کار های داوطلبانه میکنید، احتمالاً شما به دیگران بیشتر آسیب میزنید تا اینکه به آنها کمک کنید. فلسفه افراد ثروتمند این است که ثروتمند شوید، آنچه را که میخواهید به دست آورید و به هر طریقی که میخواهید، به دیگران کمک کنید. کارهای داوطلبانه شما با اینکه شرافتمندانه هستند، اما مانند ایجاد یک محصول یا خدمات جدید که زندگی را برای سایر افراد آسانتر یا بهتر میکند و به آنها کمک کنید، مؤثر نیست. هر میلیونر خودساختهای به شما خواهد گفت که در اوایل فرایند ثروتمند شدنتان، یک دوره زمانی وجود دارد که باید بر روی خودتان و کسبوکارتان تمرکز کنید تا به سطح شگفتانگیزی از موفقیت برسید. آنها میدانند این بالاترین سطح فکری نیست، اما برای ایجاد موفقیت عظیم، ضروری است. به محض اینکه ثروت آنها تأمین شد، آنها میتوانند در صورت تمایل، سطح تفکر خود را با کمک به حل رنج و گرفتاری مردم بالا ببرند. آنها معتقد نیستند که موظف به پس دادن هستند، اما در بسیاری از مواقع این تصمیم را میگیرند.در همین حال، افراد طبقه متوسط با بهترین نیتها زحمت میکشند در حالی که نمیتوانند چیز زیادی به خود یا دیگران بدهند. آنها قادر به انجام هر چیزی هستند که افراد ثروتمند فکر میکنند و انجام میدهند، اما فقط تعداد کمی از آنها شکست نمیخورند زیرا آگاهی آنها در اعتقاداتشان ریشه دارد و آنها را نسبت به سطوح بالاتر فکری، کور نگه میدارد.
" خودخواهی میتواند یک فضیلت باشد. خودخواهی برای بقا ضروری است و بدون زنده ماندن نمیتوانیم از کسانی که بیشتر از خودمان دوستشان داریم محافظت کنیم."
_ دوک الینگتون
- سؤال تفکر برانگیز انتقادی: آیا معتقدید تمرکز بر ثروتمند شدن و به دست آوردن آنچه میخواهید، شما را به شخص بدی تبدیل میکند؟ اگر چنین است، پیشنهاد میکنم این باور را به چالش بکشید زیرا به احتمال زیاد مانع ثروتمند شدن شما میشود.
- تمرین: همین امروز تصمیم بگیرید که باورهای محدودکننده طبقه متوسط را نادیده بگیرید و دانشآموز تفکر در سطح جهانی شوید.
افراد طبقه متوسط آرزوی پول کافی برای بازنشسته شدن را دارند؛ اما ثروتمندان آرزوی پول کافی برای اثر گذاشتن بر دنیا را دارند.
زمانی که در سال 1984 شروع به مطالعه بر روی افراد فوقالعاده موفق و ثروتمند کردم، فکر میکردم که آنها بلندپروازتر از مردم عادی هستند. بعدها، بعد از هزاران مصاحبه فهمیدم که این نبودن میل جاهطلبی نیست که طبقه متوسط را از ثروتمند شدن باز میدارد، بلکه به خاطر عدم باور به تواناییهای خودشان برای تحقق آن بود. افراد معمولی آنقدر باورهای محدودکننده در مورد پول دارند که معجزهای لازم است تا پول زیادی به دست آورند. بدون تغییر، خوششانسی یا قرار گرفتن در معرض کتابی مانند این، اکثر مردم شانس کمی برای ثروتمند شدن دارند یا اصلاً شانسی ندارند. نکته غمانگیز این است که آنها همه چیزهایی که برای به دست آوردن پول بیشتر از آنچه که میتوانند خرج کنند را دارند، و در صورت حذف کردن باورهای طبقه متوسط میتوانند این کار را انجام بدهند. به افراد طبقه متوسط هرگز آموزش داده نمیشود که باورها بر رفتارها و نتایج انسانها تأثیر میگذارد. باورها واقعاً همهی کارهایی را که انجام میدهیم کنترل میکنند، مگر اینکه آگاهانه از طریق اراده قطع شوند یا از طریق برنامهریزی ارتقا پیدا کنند. این موضوع، دانشی رایج در میان متخصصان علوم رفتاری و کارشناسی است که در مورد ذهن مطالعه میکنند، اما عموم مردم از آن غافل هستند. تفکرات مبتنی بر ترس و کمبود آنها باعث میشود که هر چیزی را با فیلتر شک و بدبینی که به عنوان یک مکانیزم دفاعی است، ببینند. این امر آنها را از مطالعه کتابهای تغییردهنده زندگی و شرکت در سمینارهای تغییر باور که توسط رهبران فکری در این زمینه برگزار میشوند، باز میدارد. در نتیجهی این باور محدودکننده، هدف اصلی بیشتر مردم از پول این است که در 65 سالگی بازنشسته شوند و امیدوارانه پول کافی برای زنده ماندن تا زمان مرگ را داشته باشند. ثروتمندان، با آنکه جاهطلبی بیشتری ندارند، اما هدفشان تأثیرگذاری بر جهان با ثروتشان است. برخی این کار را از طریق بشر دوستی انجام میدهند، برخی دیگر از طریق تجارت یا وسایل مالی مختلف. آنها همه این کارها را در حالی انجام میدهند که از نظر مادی، زندگی خوبی دارند و از آرامش ذهنی که همراه با ثروتمند شدن است هم لذت میبرند.
" ثروت قدرت است؛ با ثروت خیلی چیزها ممکن است."
_ جورج کلاسون
- منبع ثروت: مدیریت پول برای کسانی که چیزی ندارند؛ نوشتهشده توسط جیمز ال.پاریس
- سؤال تفکر برانگیز انتقادی: اگر شما یک میلیونر بودید، برای تأثیر مثبت در جهان چه میکردید؟
- تمرین: لیستی از پنج راه تهیه کنید که میتوانید در صورت داشتن پول برای افراد دیگر تغییر ایجاد کنید، سپس هزینهی تقریبی آن را تخمین بزنید.
Desire to influence the world
Harvard Business Review
ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدیپور
انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.