سعید سعیدی‌پور

کار کردن برای کسب درامد یا تحقق آرزوها؟

کار کردن برای کسب درامد یا تحقق آرزوها

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد

افراد طبقه متوسط معتقدند کار کردن برای پول در اوردن است، اما افراد ثروتمند معتقدند که کار کردن برای خوشحالی و تحقق آرزوها است.

بیشتر مردم توصیه‌های اشتباهی در مورد ارتباط پول و شغل ارائه داده‌اند. فلسفه آن‌ها این است که بیشتر ساعات هفته را تنها صرف تلاش و زحمت برای هدف بقای اقتصادی کنند، و برای این تلاش هم سپاس‌گزار باشد. به استثنای مواقعی که این توصیه بهترین نصیحت برای جامعه بود، این نه‌تنها یک استراتژی بد برای به دست آوردن پول است، بلکه در کل یک نقشه‌ی افتضاح برای زندگی کردن است. در آمریکای امروزی و هر اقتصاد بازار آزاد دیگری، این طرز تفکر به روح انسان حمله می‌کند. ثروتمندان همیشه می‌دانستند که کار کردن با هدف کسب درآمد، بدترین استراتژی برای ثروت سازی است. بزرگان به طور گسترده منبع درون خودشان را بررسی می‌کنند تا کشف کنند چه چیزی را دوست دارند انجام بدهند و آن را با استعدادها و توانایی‌های منحصربه‌فرد خود ترکیب کنند. به نظر می‌رسد این افراد سخت کار می‌کنند، اما حقیقت این است که آن‌ها اصلاً کار نمی‌کنند! آن‌ها این کار را رایگان انجام می‌دهند زیرا عاشق آن هستند.شریک تجاری مرحوم من، بیل گو بزرگ، در سراسر جهان به‌عنوان پدر صنعت سخنرانی عمومی حرفه‌ای شناخته شده بود. یکی از بزرگ‌ترین جملات خرد آمیزی که از او شنیدم این بود: وقتی کاری را انجام می‌دهی که دوستش داری، تنها پاداشی که به آن نیاز داری تجربه انجام آن است. پارادوکس فوق‌العاده این درس این است که وقتی کاری را انجام می‌دهید که دوست دارید و در آن بسیار خوب هستید، دنیا شما را با خوشحالی ثروتمند خواهد کرد. به جای تلاش برای یافتن کاری با بیشترین پتانسیل سود، روی کاری تمرکز کنید که بیشترین پتانسیل خوشحال کردن شما را دارد. هنگامی که آن را پیدا کردید، آن‌قدر از قلب و روح خود در آن کار سرمایه‌گذاری کنید تا به یکی از شایسته‌ترین افراد در زمینه خود تبدیل شوید. شما یک ثروت غیرمعمول پاداش خواهید گرفت. علت اصلی ثروتمند شدن یا طبقه متوسط شدن، سطح آگاهی است که افراد به کار می‌گیرند. افراد طبقه متوسط آگاهی مبتنی بر کمبود و ترس و افراد ثروتمند آگاهی مبتنی بر عشق و فراوانی را به کار می‌گیرند. این تفاوت در آگاهی باعث می‌شود یک گروه در جست‌وجو زنده ماندن باشند و یک گروه در جست‌وجوی رویایشان باشند. تنها سؤال مهمی که وجود دارد این است: شما جزو کدام دسته هستید ؟

فرد موفق کسی است که صبح از خواب بلند می‌شود و شب به تخت خواب می‌رود و در این بین کاری را انجام می‌دهد که دوست دارد."

_ باب دیلن

منبع ثروت: میلیونر بدون بدهی اثر آنتونی مانگانیلو
سؤال تفکر برانگیز انتقادی: چقدر از شغل حال حاضرتان خوشحال و خوشنود هستید؟ از یک تا هفت به آن نمره بدهید.
تمرین: اگر نمره‌تان در سؤال قبلی هفت نیست، برای 12 الی 24 ماه آینده یک برنامه برای خودتان تعیین کنید و کاری را انجام بدهید که دوستش دارید. بهانه نیاورید، شما می‌توانید آن را انجام دهید.

افراد طبقه متوسط معتقدند باید کاری کنند تا ثروتمندان شوند. اما افراد ثروتمند معتقدند که باید کسی باشند تا ثروتمند شوند

یک فلسفه غیرخطی معروف وجود دارد که افراد موفق و زیرک به آن اعتقاد دارند که می‌گوید: کاری که انجام می‌دهید، ثروتمند شدن شما را تضمین نمی‌کند، چیزی که هستید آن را تضمین می‌کند. این افراد معتقدند این کار نیست که ثروت را می‌سازد، بلکه تفکر پشت‌کار، آن را می‌سازد. به همین دلیل است که افرادی مانند دونالد ترامپ از یک فرد میلیونر به فردی با 9 میلیارد دلار بدهی تبدیل می‌شوند و دوباره ثروتمندتر از همیشه بازمی‌گردند. بیشتر مردم این موضوع را یک فرصت خوب، استعداد فوق‌العاده یا حتی شانس می‌بینند اما تحقیقات نشان داده است که مسئله مهم‌تری وجود دارد که آن، داشتن آگاهی افراد ثروتمند است. افرادی مانند ترامپ یک باور اصلی دارند که قرار است ثروتمند، خوشحال و راضی باشند. آن‌ها معتقدند که حق دارند ثروتمند باشند و مهم نیست که چند بار شکست بخورند؛ در نهایت روزی برنده خواهند شد. این پیشگویی به‌ندرت شکست می‌خورد زیرا آن‌ها را به سمت رفتارهایی سوق می‌دهد که از باورهایشان حمایت می‌کند. در حالی که افراد طبقه متوسط بر انجام دادن و نتایج فوری اقدامات خود تمرکز می‌کنند، بزرگان از هر تجربه‌ای، چه موفقیت چه شکست، درس می‌گیرند و رشد می‌کنند. دانستن پاداش واقعی، باعث می‌شود که به یک ماشین موفقیت انسانی تبدیل شوند که در نهایت، موفقیت تولید می‌کند. راز آن‌ها تمرکز کردن روی تبدیل شدن به فردی است که قابلیت این را دارد به هر نتیجه‌ای که می‌خواهد برسد. این یک استراتژی عالی است زیرا افراد را تحت کنترل موفقیتشان قرار می‌دهد و آن بستگی به وضعیت بازار، شانس یا هر چیز دیگری ندارد. نقطه شروع انجام این استراتژی از دوست و مربی من، جیم کتکارت، یکی از موفق‌ترین سخنران‌های حرفه‌ای جهان، می‌آید. جیم به مخاطبانش پیشنهاد کرد که این سؤال را هر روز از خودشان بپرسند: برای تبدیل شدن به شخصی که آرزویش را دارم باید چه‌کارهایی انجام دهم؟ این سؤال، افراد را طوری برنامه‌ریزی می‌کند که انرژی ذهنی‌شان را بر قوی‌ترین نقطه متمرکز کنند؛ روی ساختن انسانی بهتر.

" پول از شما می‌خواهد که به جای فروش ضعف خود در برابر حماقت مردم، استعداد خود را در برابر منطق آن‌ها بفروشید."

_ آین رند

منبع ثروت: کتاب پول و دگرگونی اثر دیو رمزی
سؤال تفکر برانگیز انتقادی: برای ساختن رؤیایی که می‌خواهید زندگی کنید باید چه نوع آدمی شوید؟
تمرین: یک لیست تهیه کنید که به شما کمک می‌کند به فردی که می‌خواهید و باید باشید تبدیل شوید.