رهبر باید چه خصوصیاتی داشته باشد-قسمت یکم

 

 

 


رهبر باید چه خصوصیاتی داشته باشد

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

همه افرادی که در امر کسب‌وکار فعالیت داشته‌اند روایت‌های بسیار زیادی از مدیران باهوش و ماهر دارند که وقتی به پست رهبری ارتقا پیداکرده‌اند با شکست مواجه شده‌اند از طرفی هم حکایت‌هایی از مدیرانی دارند که فقط توانایی فکر و مهارت‌هایی در حد قابل قبول داشته‌اند و خیلی هم استثنائی نبوده‌اند اما خیلی سریع به موفقیت دست پیداکرده‌اند .

 

این فعالیت‌ها نشان‌دهنده این است که پیدا کردن رهبران مناسب برای امور بیشتر هنر است تا علم اما سبک   شخصی رهبران با هم متفاوت است بعضی از رهبران بسیار آرام مسائل را تحلیل می‌کنند بعضی دیگر انگار از نوک قله کوه دستور می‌دهند و انواع موقعیت‌های خود را در رهبری جستجو می‌کنند در بعضی موارد ادغام برای این بود که یک مذاکره‌کننده‌ی حساسی در رأس امور قرار بگیرد درحالی‌که بسیاری از نوسازی‌ها به یک فرد مقتدر نیازمند است .

 

اما من متوجه شده‌ام که مؤثرترین رهبران در یک ویژگی بسیار مهم با هم شبیه هستند آن‌ها همه هوش هیجانی بالایی دارند البته منظور من این نیست که رهبر احتیاج به مهارت فنی و آی‌کیو ندارد این‌ها نیز مهم هستند ، برای پست‌های اجرایی این‌ها  قابلیت آستانه هستند تحقیقات من همراه با سایر مطالعات اخیر نشان داده که هوش هیجانی برای رهبری الزام‌آور است

 

بدون آن ممکن است یک فرد با بهترین آموزش جهان تیزهوش و ذهنی تحلیل‌گرا  داشته باشد و ایده‌های هوشمندانه ارائه کند اما هرگز به رهبری بزرگ تبدیل نشود طی سال‌های گذشته من و همکارانم توجه خود را بر هوش هیجانی متمرکز کردیم ما رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد مؤثر را در رهبران بررسی و نقش هوش هیجانی را در کار مشاهده کردیم برای مثال ما متوجه شدیم که چگونه   می‌توان فهمید که کسی هوش هیجانی بالایی دارد و چگونه می‌توان به وجود آن در خود پی ببرد در صفحات بعد به بررسی این پرسش‌ها خواهیم پرداخت و به نوبت یک‌به‌یک اجزای هوش هیجانی، خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزش همدلی و مهارت اجتماعی را تشریح خواهیم کرد .

 

 

ارزیابی هوش هیجانی

 

بیشتر شرکت‌های بزرگ امروزی روانشناسان آموزش‌دیده‌ای را استخدام کرده‌اند تا بتوانند شرکت‌ها را در رساندن شرکت به مدل شایستگی هدایت کنند این روانشناسان به این شرکت‌ها در شناخت آموزش و ارتقای ستاره‌های احتمالی در آسمان مدیریت کمک می‌کنند این روانشناسان مدل‌هایی برای پست‌های سطوح پایین‌تر نیز  برای توسعه ارائه داده‌اند من در سال‌های اخیر مدل‌های شایستگی را در188 شرکت بررسی کرده‌ام که بیشتر آن‌ها شرکت‌های بزرگ و جهانی نظیر لو سنت تکنالوجیز بریتیش ایرویز  و کردیت سوئیس بودند. هدف من از انجام چنین کاری شناختن قابلیت‌های شخصیت‌هایی که می‌توانند موجب عملکرد برجسته در این سازمان‌ها شوند و البته اینکه میزان تأثیرگذاری آن‌ها را بررسی کنم من به این نتیجه رسیدم که قابلیت‌ها را می‌شود به سه دسته تقسیم کرد .

 

1- مهارت‌های صرفاً فنی شامل حسابداری و برنامه‌ریزی تجاری

 

2- توانایی شناختی مانند استدلال‌های تحلیلی

 

 3-شایستگی‌هایی که هوش هیجانی را نشان می‌دهد مانند کار با دیگران و اثربخشی در رهبری تغییر برای ایجاد بعضی از مدل‌های شایستگی روان شناسان از مدیران ارشد شرکت‌ها خواستند تا قابلیت‌هایی که الگوی برجسته‌ترین رهبران سازمان است را مشخص کنند .

 

روانشناسان برای ایجاد مدل‌های دیگر از معیارهای عینی مانند سودآوری یک واحد استفاده کردند تا بدین‌وسیله در سطوح ارشد سازمان‌هایشان افراد برجسته را از مدیران معمولی متمایز کنند سپس افراد را به‌طور مفصل مصاحبه کنند و مورد آزمایش قرار دهند و قابلیت‌های آن‌ها را با هم مقایسه کنند درنتیجه‌ی این فرآیند لیستی از ویژگی‌های رهبران اثربخش به دست آوردند که این فهرست شامل 7 تا 15 ویژگی مانند ابتکار عمل و چشم‌انداز امتداد استراتژیک بود .

 

وقتی همه داده را بررسی و تحلیل نمودم به نتایج مهمی دست پیدا کردم این درست است که هوش می‌تواند عامل مهمی در عملکرد برجسته باشد ، هوش اهمیت بسیار زیادی  در توانایی اندیشیدن به دورنمای بزرگ و چشم‌انداز بلندمدت دارد اما وقتی‌که نسبت مهارت‌های فنی و هوش هیجانی را به‌عنوان محرک‌های اصلی محاسبه کردم به این نتیجه رسیدم که هوش هیجانی برای کلیه مشاغل و کلی سطوح به‌اندازه دو برابر مهم‌تر است .

 

علاوه بر این‌ها از این تجزیه‌وتحلیل‌ها به این نتیجه رسیدم که در بالاترین سطوح شرکت که مهارت‌های فنی در آن خیلی مهم نیستند هوش هیجانی نقش مهم‌تری بازی می‌کند به‌عبارت‌دیگر هرچه قدر هوش هیجانی فردی که می‌خواهیم ستاره  شود بالاتر باشد نقش  اثربخش‌تری در شرکت‌ها خواهد داشت هنگامی که به افرادی که در نقش رهبری ارشد بودند عملکردشان را با افراد معمولی مقایسه کردم متوجه شدم که تقریباً 90 درصد آن‌ها موفقیتشان را مدیون هوش هیجانی هستند تا توانایی‌های شناختی .

 

 

خلاصه مطلب  بکار گیری نتایج پنج جزئی هوش هیجانی در عمل

 

چه چیزی رهبران بزرگ و برجسته را از رهبران خوب متمایز می‌کند؟ دانیل گلمن عقیده داشت این بهترین بودن به خاطر آی‌کیو و یا مهارتی فنی آن‌ها نیست بلکه به خاطر هوش هیجانی آن‌ها می‌باشد این ویژگی خود از پنج مهارت برخوردار است که به رهبران این امکان را می‌دهد که عملکردشان را به حداکثر برسانند وقتی مدیران با قابلیت هوش هیجانی دست پیدا می‌کنند تعدادی از آن‌ها توانستند ۲۰درصد نسبت به اهداف درآمد سالانه بهتر عمل کنند .

 

مهارت‌های هوش هیجانی عبارت‌اند از :

 

1- خودآگاهی _شناخت نقاط ضعف ,قوت محرکه‌ها ,ارزش‌ها و تأثیری که خودشان بر دیگران می‌گذارند

خودتنظیمی- کنترل یا تغییر جهت انگیزه‌ها و خلقیات مخرب

3- انگیزش- لذت بردن از موفقیت به خاطر خود

 4- همدلی- درک شخصیت و احساسات دیگران

5- مهارت‌های اجتماعی- ایجاد روابط دوستانه با دیگران برای ایجاد انگیزه در مسیرهای مطلوب همه‌ی ما با سطحی از هوش هیجانی به دنیا می‌آییم اما در طول دوران زندگی خود می‌توانیم با پشتکار تمرین و تلاش و همین‌طور با بازخورد گرفتن از همکاران و مربیان و خود آن را تقویت کنیم.

 

 

پیشنهاد ابتکار عمل

 

شناخت اجزای هوش هیجانی

 

اجزای هوش هیجانیتعریفصفت بارزمثال
خودآگاهی

شناخت احساسات

نقاط قوت و ضعف

انگیزه‌ها ارزش‌ها و هدف‌های خود و تأثیر آن بر دیگران

اعتمادبه‌نفس

ارزیابی واقعی از شخصیت خود

برخورد محترمانه با خود همراه با شوخ‌طبعی

با اشتیاق زیاد برای انتقاد سازنده

یک مدیر خوب می‌داند که ضرب العحل های فشرده ممکن است او را در بدترین شرایط قرار دهد بنابراین وقت خود را برنامه‌ریزی می‌کند تا کار ها را به‌موقع انجام دهد
خودتنظیمی

کنترل یا هدایت

تغییر احساسات و انگیزه‌های مخرب خود

قابلیت اعتماد

درستکاری

پذیرفتن راحت یا ابهام و تغییر

وقتی تیمی در پروژه‌ای سرهم‌بندی می‌کند رهبر گروه از اینکه بلند

شکست تیم را فریاد بزند مقاومت می‌کند در عوض به تیم یاد می‌دهد که پیامدهای شکست چه چیزهای می‌تواند باشد و به دنبال راه‌حل می‌پردازد

انگیزهشوق و اشتیاق برای رسیدن به موفقیت

شوق و هیجان برای خود کار و چالش‌های جدید کاری

انرژی پایان‌ناپذیر برای بهبود

خوش‌بینی نسبت به آینده

یک مدیر پرتوقع در شرکتی سرمایه‌گذاری می‌بیند صندوق او برای سه ماه متوالی سقوط می‌کند و مشتریان عمده او به سراغ شرکت‌های دیگر می‌روند او به‌جای اینکه کسی را سرزنش کند اوضاع را بررسی می‌کند و سعی می‌کند

تجربه به دست آورد و راه‌های جدید برای رونق در کارش پیدا کند

همدلیدر نظر گرفت احساسات دیگران مخصوصاً در هنگام تصمیم‌گیری

تخصص در جذب استعدادها و حفظ آن‌ها

توانایی انگیزه دادن به دیگران

حساسیت نسبت به تفاوت‌های بین فرهنگی

مشاور آمریکایی به همراه تیمش پروژه‌ای را به کارفرمای ژاپنی پیشنهاد می‌دهد کارفرمای ژاپنی سکوت می‌کند و آمریکایی‌ها سکوت را دلیل نپذیرفتن تلقی می‌کنند ولی مشاوران زبان بدن کارفرما را درک می‌کنند و می‌دانند که او علاقه‌مند به موضوع است جلسات ادامه پیدا می‌کند و تیم ژاپنی کا را شروع می‌کند
مهارت اجتماعی مدیریت رابط افراد را در جهت مسیرهای مطلوب جهت‌دهی می‌کنند اثربخشی در رهبری تغییر قدرت قانع کردن دیگران شبکه‌سازی گسترده تخصص در ایجاد و رهبری تیم‌ها مدیری می‌خواهد که شرکتش استراتژی دسترسی اینترنتی بهتری داشته باشد او افراد هم‌نظر خود را پیدا می‌کند و یک تیم از افراد موفق تشکیل می‌دهد او موافقان خود را در تیم‌های دیگر نیز تشویق می‌کند تا بودجه مشارکت شرکت در قرارداد را تأمین کنند و شرکت یک بخش اینترنتی راه‌اندازی می‌کند و او را به مسئولیت آن می گماند

 

 

هوش هیجانی خود را تقویت کنید

 

 با تمرین و گرفتن بازخورد از دیگران مهارت‌های ویژه   هوش هیجانی خود را تقویت کنید

 

برای مثال :مدیری از دیگران شنیده بود که او با کارمندانش حس همدلی ندارد و به حرف‌های آن‌ها گوش نمی‌دهد بعد از یک مربی خوب خواست به هنگام دیدن این رفتار از او به او هشدار دهد تا رفتار خود را اصلاح کند و خود نیز به تمرین به این رفتار خوب بپردازد قطع نکردن حرف دیگران می‌توانست از این گزینه‌ها باشد او با زیر نظر گرفتن رفتار سایر مدیرانی که در گوش دادن به حرف کارمندان خود مهارت داشتند دقت کرد و سعی کرد آن را تقلید کند.

 

 تعریفویژگی
خودآگاهیتوانایی شناخت خلق‌وخوی احساسات و انگیزه‌های فرد و تأثیر آن بر روی دیگران

اعتمادبه‌نفس

ارزیابی واقع‌بینانه از خود به نقد پرداختن خود همراه با شوخ‌طبعی داشتن اعتماد و صداقت پذیرفتن ابهامات پذیرفتن تغییرات مهارت پیدا کردن استعدادها و حفظ آن

خودتنظیمی

توانایی کنترل و تغییر خلق‌وخویی‌های مخرب پرهیز از قضاوت دیگران فکر کردن قبل از انجام هر عملی

حساسیت پیدا کردن به اختلافات فرهنگی خدمات‌رسانی به کارفرمایان و مشتریان انگیزه قوی را برای موفقیت و امیدوار بودن حتی در صورت شکست

متعهد بودن به سازمان مؤثر بودن در اجرای تغییر تجربه در ایجاد قدرت اجتماع داشتن

تبحر در ایجاد رهبری تیم

 

 

پژوهشگران دیگر نیز تائید کرده‌اند که هوش هیجانی نه‌تنها رهبران برجسته را از هم متمایز می‌کند بلکه باعث می‌شود عملکرد قوی‌تری نیز داشته باشند دیوید مکل لند پژوهشگر معروف رفتار انسانی و سازمانی دست‌آوردهای دستاوردهای خوبی را در این زمینه دارد

 

مکل لند در سال 1996 در تحقیقی درباره یک شرکت جهانی غذا و نوشیدنی به این نتیجه رسید که وقتی مدیران ارشد آن شرکت دارای هوش هیجانی هستند درآمد سالانه آن‌ها 20 درصد اضافه‌تر از بخش‌هایی از شرکت است که مدیران آن فاقد هوش هیجانی هستند می‌باشد.

 

یافته‌های  مکل لند به‌طور شگفت‌انگیزی در بخش‌هایی از ایالات‌متحده و بخش‌هایی از آسیا و اروپا صادق بود به‌طور خلاصه می‌توان گفت این اعداد و ارقام روایتی قانع‌کننده در مورد ارتباط میان موفقیت شرکت و هوش هیجانی رهبران آن به ما می‌دهد این تحقیقات بیانگر این نکته است که اکثر افرادی که رفتاری درست در پیش بگیرند می‌توانند هوش هیجانی خود را پرورش دهند به روایت دیگر آیا افراد می‌توانند هوش هیجانی خود را پرورش دهند؟ آیا قابل یادگیری است؟

 

 

خودآگاهی

 

اولین چیزی که در هوش هیجانی مؤثر است خودآگاهی است پیشگوی دلفی هزاران سال پیش به همه توصیه کرده بود خودت را بشناس که در اینجا اهمیت آن معلوم می‌شود خودآگاهی یعنی شناختن عمیق از احساسات، نقاط ضعف و قوت، نیازها و انگیزه‌های خود افرادی که به خودآگاهی نیرومندی دارند هیچ‌وقت بیش‌ازاندازه معترض نیستند و نه خیلی امیدوار در عوض آن‌ها با خود و دیگران صادقانه رفتار می‌کنند .

 

افرادی که از خود بینش بالایی دارند به درستی می‌دانند که احساسات آن‌ها چه تأثیری بر رفتار آن‌ها و همین‌طور عملکرد شغلی‌شان خواهد داشت بدین ترتیب شخصی که می‌داند در  ضرب‌الاجل‌های فشرده، عملکرد او را به هم خواهد ریخت  وقت خود را برنامه‌ریزی می‌کند و کار خود را قبل از اینکه مورد آن به سر آید  انجام می‌دهد .

 

شخص دیگری که خودآگاهی بالایی دارد به‌خوبی می‌تواند از عهده کار با مشتریانی که انتظارات بالایی دارند کار کند او تأثیر انتظارات مشتریان را بر خلق‌وخوی خود و اینکه چه چیزهایی باعث سرخوردگی‌اش  خواهد شد را می‌داند و ممکن است که موضوع را برای خود چنین توضیح دهد که انتظارات بی‌اهمیت مشتریان ما را از کار درست دور خواهد کرد و حتی ممکن است عصبانیت خود را به عملکرد سازنده تبدیل کند.

 

 


 What qualities should a leader have

Part 1

 Harvard Business Review

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

۵
از ۵
۶ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها