13 کاری که افراد با ذهن قوی انجام نمیدهند
کار هشتم
نویسنده : ایمی مورین
جان پاول:
افراد دارای ذهن قوی، یک اشتباه را چندین بار مرتکب نمیشوند
تنها اشتباهی که واقعیت دارد، اشتباهی است که هیچ درسی از آن نمیگیریم.
زمانی که کریستی به دفترم مراجعه کرد، نخستین حرفی که زد این بود: من مدرک دانشگاهی دارم و یک کارفرمای موفق هستم. با این وجود که هیچوقت سر کارکنانم فریاد نمیکشم، نمیدانم چرا دائماً سر فرزندان خود داد میزنم. او هرروز صبح که بیدار میشد، به خودش این قول را میداد که سر فرزندان نوجوانش داد نزند اما شبهنگام زمانی که کمی به کارهای آن روزش میاندیشید، متوجه میشد که زیر قولش زده است.
او گفت به این علت سر آنها داد میزند که به حرفش گوش نمیسپارند. این اواخر، از دستشان به ستوه آمده بود، زیرا بههیچوجه به او توجه نمیکردند. دختر سیزدهسالهاش، معمولاً کارها و وظایفش را به انجام نمیرساند و پسر پانزدهسالهاش، هیچکدام از تکالیف خود را نمینوشت. هر وقت کریستی پس از یک روز طولانی کاری به خانه بازمیگشت آنها تنها سرگرم تماشای تلویزیون و بازیهای ویدیویی بودند و وقتی به آنها میگفت که به کارشان برسند، اغلب حاضرجوابی میکردند و کریستی هم فریادی بلند میکشید.
کربستی خوب میدانست که داد زدن سر بچههایش کار درستی نیست و فقط شرایط را بدتر میکند. او به خودش افتخار میکرد که باهوش و موفق است؛ ولی وقتی قادر نبود مهار این قسمت از زندگیاش را در دست بگیرد بسیار متحیر میشد.
در چند جلسهٔ شروع مشاورهام با کریستی، در خصوص این موضوع حرف زدیم که چرا یک اشتباه را چندین بار تکرار میکند. سرانجام، فهمید که واقعاً نمیداند بدون داد زدن، چگونه به کارهای روزمرهٔ بچههایش نظم بدهد و تا زمانی که آنها وظایف و تکالیفشان را نصفهنیمه رها کرده بودند، نمیتوانست داد زدن را کنار بگذارد. پس روی شیوههای مختلفی کار کرد تا برای پاسخ دادن به رفتار بیادبانه و جسورانهٔ فرزندانش از آنها بهره ببرد. کریستی تصمیم گرفت به آنها تذکر بدهد و اگر بچهها مطابق خواستهاش عمل نکردند، عواقبش را نشان آنها بدهد.
همچنین او باید میآموخت که قبل از داد زدن و خشمگینشدن، خشم خود را مهار کند، زیرا ظاهراً اشتباه او این بود که وقتی آرامش خود را از دست میداد روی تفکرات منطقیاش هم تسلط نداشت. بهخصوص بینظمی خانه و بیمسئولیتی فرزندانش او را بهکلی پریشان میکرد.
با کریستی بیشتر کار کردم تا دید متفاوتی نسبت به نظم پیدا کند. اولین بار که پیش من آمد، احساس میکرد که فرزندانش به هر بهایی باید از دستوراتش پیروی کنند چون در غیر این صورت برای به این معنا بود که آن دو وروجک برندهشدهاند. ولی ظاهراً این شیوه همیشه نتیجهای برعکس میداد. وقتی کریستی توانست ایدهٔ برنده شدن را کنار بگذارد دیدگاه جدیدی در مورد نظم، کسب کرد. این بار، اگر فرزندانش به دستورات او گوش نمیکردند بدون هیچگونه جدال و تنشی، گوشی و تبلتشان را برمیداشت و این به نظرش راهحل بهتری بود.
کریستی نیازمند تمرین بود تا شیوههای فرزند پروریاش را دچار تغییر کند. گاهی متوجه میشد که هنوز هم به داد زدن پناه میبرد؛ اما اکنون به شیوههای جایگزین داد زدن روی آورده بود. هربار متوجه میشد در حال لغزیدن است، محرکهای خود را مرور و شیوههایی مییافت تا دفعهٔ بعد از بالابردن صدایش دوری کند و خشمش را مهار کند.
تکرار اشتباهات گذشته
با وجود اینکه دوست داریم از نخستین بار که اشتباهی از من سر زد درس بگیریم، باید قبول کنیم که همه گاهی اشتباهاتشان را تکرار میکنند. بهقول معروف، انسان جایزالخطاست. اشتباهها میتوانند رفتاری همچون دیر رفتن به سرکار، یا شناختی باشند. شاید هم فکر کنید دیگران از شما خوششان نمیآید. اکنون به موارد زیر توجه کرده و بگویید کدامیک برای شما آشناست:
✓ زمانی که میکوشید به یک هدف برسید، معمولاً میبینید که در یک نقطه گرفتار شدهاید.
✓ زمانی که با مانعی مواجه میشوید، به یافتن شیوههای جدید برای تسلط بر آن میپردازید.
✓ ترک کردن عادات بد برایتان دشوار است، زیرا همچنان به روشهای قدیمی عمل میکنید.
✓ زمان چندانی را صرف بررسی این موضوع نمیکنید که چرا تلاشهایتان برای دستیابی به اهدافتان، نتیجهبخش نیست.
✓ از خودتان خشمگین میشوید، زیرا نمیتوانید از شر برخی عادات بدتان رها شوید.
✓ گاه چنین چیزهایی میگویید: هیچوقت دیگر این کار را دوباره انجام نخواهم داد. اما دوباره انجامش میدهید.
✓ گاهی به نظر میرسد یادگیری شیوههای جدید انجام کارها به سعی زیادی نیاز دارد.
✓ معمولاً به دلیل نداشتم نظم شخصی، احساس یأس میکنید.
✓ بهمحض اینکه احساس ناراحتی میکنید، انگیزهٔ انجام متفاوت کارها در وجودتان از بین میرود.
آیا این موارد در مورد شما هم صادق است؟ گاهی همان دفعهٔ اپل از اشتباهاتمان درس نمیگیریم؛ ولی میتوانیم بهمرور قدمهایی برداریم تا از تکرار اشتباهات ناسالمی که جلوی رسیدن ما به اهدافمان را میگیرند، دوری کنیم.
چرا همان اشتباهات را تکرار میکنیم
کریستی با وجود ناامیدی زیادش، هیچوقت به این نیندیشید که چرا داد میزند یا چه روشهای جایگزینی برای مؤثرتر است. در آغاز، هنگام اجرای برنامههای جدید تربیتیاش تردید داشت، زیرا نگران بود این کار تنها کودکانش را خشمگینتر کرده و جدال بین آنها را به اوج برساند. او قبل از آنکه از تکرار همان اشتباهات دست بردارد، باید از قابلیتهای فرزند پروریاش اطمینان حاصل مییافت.
اگر کسی میگوید: هرگز این کار را تکرار نمیکنم، پس چرا باز هم بارها به همان کار ادامه میدهد؟ واقعیت این است که رفتار ما پیچیده است.
تا زمانی طولانی، بسیاری از معلمها باور داشتند که اگر کودکی به یک پرسش، پاسخی غلط بدهد، امکان دارد این پاسخ غلط را ناخودآگاهانه برای همیشه به خاطر بسپارد. بهعنوان مثال اگر کودکی حدس بزند که ۶=۴+۴، همیشه ۶ را بهعنوان جواب درست به یاد میآورد؛ حتی زمانی که پاسخ درست را میگفتند؛ بدون اینکه به آنها اجازه بدهند جواب صحیح را حدس بزنند.
تحقیقی که در سال ۲۰۱۲ در مجلهٔ روانشناسی تجربی: یادگیری، حافظه و شناخت منتشر شد، نشان داد که وقتی به شرکتکنندگان در این بررسی فرصت یادگیری اطلاعات درست داده شد، توانستند از اشتباهات قبلی درس بگیرند. محققان فهمیدند که وقتی کودکان به اشتباهات پیشین خود پی بردند، حتی اگر آن پاسخها غلط بود، آمار عکسالعمل آنها به پاسخهای صحیح، زیاد شد.
نتایج تحقیقات ثابت میکند که هرچند میتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم، از یاد بردن کامل آنچه که در سنین پایینتر یاد گرفتهایم، سختتر است. شاید در سنین رشد خود، آموخته باشید بهجای آنکه با عواقب اشتباهات خود مواجه شوید، آنها را پنهان کنید. مدرسه تنها جایی نبود که متوجه شدیم چگونه با اشتباهاتمان برخورد کنیم. در این بین، افراد مشهور، سیاستمداران و ورزشکاران، الگوهای اجتماعی معروفی هستند که تلاش میکنند اشتباهات خود را مخفی کنند. آنها دروغ میگویند و واقعیات رفتاری خود را دچار تغییر میکنند؛ حتی وقتی شواهدی برعکس آن موجود است. وقتی اشتباهات خود را انکار میکنیم، احتمال کمتری دارد که از آنها عبرت بگیریم و همین موجب میشود بیشتر مستعد تکرار آنها در آینده باشیم. تمامی ما قبلاً این را شنیدهام: من از تصمیماتم حمایت میکنم. این تأییدی بر اشتباهات رفتاری ماست که قطعا، ریشه در غروری دروغین دارد. کلهشقی هم عامل بزرگی برای تکرار اشتباهات است. شاید فرد کلهشقی که بهاشتباه سرمایهگذاری کرده، بگوید: خب، من سرمایهگذاری زیادی برای این کار کردهام. پس باید همچنان به مسیرم ادامه دهم؛ وگرنه ضرر میکنم. زیرا کلهشقتر از آن است که دست نگه دارد. کسی که مشغول کاری است که از آن بیزار است، امکان دارد بگوید: ده سال عمرم را به این شرکت اختصاص دادم. حالا نمیخواهم همهچیز را ترک کنم و بروم. ولی بدون شک ادامهٔ یک مسیر اشتباه، کاری اشتباهتر است.
دلیل دیگر تکرار اشتباهات، بدون فکر عمل کردن است. راه منطقیتر این است که قبل از آنکه دوباره اشتباهی را تکرار کنید، ببینید که اصلاً چرا دوار این اشتباه شدهاید.
خود را گرفتار اشتباهاتی میبینید که دائم در حال تکرارشدن هستند؟ شاید بارها این اتفاق برایتان افتاده باشد. امکان دارد زنی بعد از یک رابطهٔ اشتباه وارد یک رابطهٔ اشتباه دیگر شود، زیرا تمام چیزی که از روابط احساسی و زناشویی میداند همین است. امکان دارد همچنان با مردانی در همان حلقهٔ اجتماعی که مشکلاتی شبیه به هم دارند قرار بگذارد، زیرا اعتمادبهنفس ندارد که به دنبال مورد بهتری باشد. بهطور مشابه، امکان دارد یک مرد وقتی احساس اضطراب دارد، به سمت الکل برود، زیرا نمیداند چگونه با مشکلاتش در حالت هوشیاری کنار بیاید. بنابراین، دوری از آن مشکلات و انجام کاری متفاوت، برایش احساس آزاردهندهای به دنبال خواهد داشت.
گاهی، بعضی از افراد با وجود رسیدن به موفقیتهای باارزش در زندگیشان باز هم احساس ناراحتی و شکست میکنند؛ تا جایی که همین روحیه نتیجهٔ کوششهایشان را هدر میدهد. حتی زمانی که اوضاع خوب پیش میرود، باز هم احساس اضطراب میکنند. از اینرو، برای ترک آن اضطراب به عادات خود تخریبکنندهی قدیمیشان برگشته و همان اشتباهات را تکرار میکنند.
مشکل تکرار کردن اشتباهاتمان
کریستی فهمید که با داد زدن سر بچههایش کمکی به آنها نمیکند. در حقیقت، او با عکسالعمل به آنها نمیآموخت که چگونه مشکلاتشان را بهصورت مؤثر حل کنند، بلکه در عوض آن دو نوجوان میآموختند که داد زدن، رفتاری عادی و قابلقبول است. کریستی هرچه بیشتر سر آنها داد میزد، در عوض آنها هم بیشتر سر او فریاد میکشیدند. آیا تاکنون سگی را دیدهاید که دایرهوار به دنبال دم خودش میدود؟ این دقیقا همان حالتی است که هنگام تکرار اشتباهاتتان حس میکنید. خسته میشوید؛ اما طبیعی است که به هیچ کجا نمیرسید.
روزی جولی برای مشاوره به دفترم مراجعه کرد، زیرا از دست خودش شدیدا عصبانی بود. سال گذشته هجده کیلو کم کرده بود؛ ولی آهسته، در طول شش ماه، تمام آن وزن برگشته بود. البته، این نخستین بار نبود که چنین اتفاقی افتاده بود، بلکه تقریباً ده سالی میشد که همان هجده کیلو را کم و مجدد اضافه کرده بود. دیگر بهکلی مأیوس شده بود.
هربار که وزن کم میکرد، کمی آرام میشپ، شرایط را سرسری میگرفت و به خودش این اجازه را میداد که شام یا بستنی بخورد یا چند تمرین ورزشی را حذف کند. به این ترتیب، قبل از آنکه حواسش باشد، مجدد دچار اضافه وزن میشد. در این زمان، بهسرعت از خورش بیزار میشد و میگفت: چطور نمیتوانم شرایط بدنم را مهار کنم؟ داستان جولی قطعا برای خیلی از شما آشناست. از نظر آماری، اکثر افرادی که وزن کم میکنند مجدد همان وزن را میافزایند. کاهش وزن کار سختی است. بنابراین چرا کسی باید کاهش وزنش را متحمل شود وقتی دوباره وزنش برمیگردد؟ چون افراد شروع میکنند به تکرار همان اشتباهاتی که در آغاز منکر به اضافهوزن آنها شده است.
تکرار همان اشتباهات منجر به ایجاد مشکلاتی میشود؛ از جمله:
✓ به اهدافتان دست نمییابید. فارغ از اینکه برای پنجمینبار میخواهید از وزن خود بکاهید، یا برای بار دهم میخواهید سیگار را ترک کنید اگر همچنان دست به تکرار همان اشتباهها بزنید هرگز به اهدافتان دست نمییابید. در عوض، در همان منطقه گرفتار میمانید و هیچ پیشرفتی نمیکنید.
✓ مشکل حل نمیشود. این یک دور باطل است. زمانی که اشتباهی را تکرار میکنید، آن مشکل همیشگی شده و احتمال بیشتری وجود دارد که همچنان همان کار را به انجام برسانید. سرانجام، هیچوقت قادر نخواهید بود که مسئله را حل کنید تا زمانی که کاری متفاوت انجام دهید.
✓ تفکر متفاوتی در مورد خودتان خواهید داشت. در این شرایط، خودتان را یک شکستخوردهٔ کامل میبینید، زیرا نمیتوانید از یک مانع خاص عبور کنید.
✓ امکان دارد بهسختی نکوشید. اگر تلاشهای آغازین شما موفقیتآمیز نباشد، احتمال بیشتری دارد که تسلیم شوید. پس وقتی بهدشواری نمیکوشید، احتمال کمتری برای موفقیت موجود است.
✓ ممکن است با تکرار دوبارهٔ همان اشتباه، عدهای را ناامید کنید. اگر همیشه خودتان را درگیر مشکلات مشابهی میکنید، امکان دارد دوستان و خانواده از شنیدن شکایتهای شما خسته شوند. بدتر از آن، اگر وادار باشند شما را از این شرایط خارج کنند، تکرار اشتباهاتتان به روابط شما لطمه وارد میکند.
✓ امکان دارد به خاطر بهانه آوردن برای اشتباهاتتان، در ذهن خودباورهای غیرعاقلانه به وجود آورید. بهجای اندیشیدن به اینکه رفتارتان جلوی پیشرفت شما را میگیرد، امکان دارد که تقصیر را بر گردن وقایع بیرونی بیندازید. بهعنوان مثال، فردی که دارای اضافهوزن است و در جدال برای کاهش وزن میکوشد، شاید بهراحتی چنین توجیهی بیاورد: من استخوانبندی درشتی دارو و قرار نبوده جثهام کوچکتر از این باشد.
از تکرار اشتباهات غیرمنطقی دوری کنید.
برای شکستن چرخهای که کریستی خود را گرفتار در آن دید، اول باید شیوهٔ زندگی و رفتارش را بررسی میکرد. او میدانست که در ابتدا، فرزندانش با محدودیتهای جدید او ناسازگاری خواهند کرد. پس وقتی برای مقابله با احساساتش برنامهریزی دقیقی کرد توانست با حفظ خونسردی و مهار خشمش، بدرفتاری آنها را هم مدیریت کند.
اشتباهات خود را بررسی کنید
در اواسط دههٔ ۱۸۰۰، رولند میسی یک فروشگاه خشکبار در ماساچوست تأسیس کرد. با وجود اینکه فروشگاهش در حومهٔ شهر بود و مشتری کمی داشت، اطمینان داشت که موفق خواهد شد؛ ولی او دچار اشتباه میشد و برای باز نگهداشتن فروشگاهش خیلی زود با مشکل مواجه شد. با وجود این، باز هم دست از کوشش برنداشت و رژهی عظیمی را ترتیب داد که یک گروه مارش نظامی همراهیاش میکرد تا از طریق این کار، مردم را راهی خیابانها کند. رژه در مقابل یک فروشگاه به پایان میرسید که قرار بود تاجر مشهور بوستون مقابل آن سخنرانی کند؛ ولی متأسفانه به دلیل هوای بهشدت گرم آن روز، استقبال زیادی از آن مراسم نشد. به این ترتیب، اشتباهات او در حوزهٔ بازاریابی منجر به ضررهای او شد.
با وجود این، رولند از اشتباههایش درس گرفت و چند سال بعد، خشکبار آراچ میسی را در مرکز نیویورک تأسیس کرد. بعد از چهار شکست تجاری پیاپی، این پنجمین فروشگاه او بود. نکتهٔ مهم این بود که او از هر اشتباهی درس میگرفت. سرانجام، وقتی که فروشگاه خشکبار آراچ میسی را تأسیس کرد، چیزهای زیادی در مورد مدیریت یک کسبوکار و بازاریابی موفق آموخته بود.
در نهایت، فروشگاه بزرگ میسی به یکی از موفقترین فروشگاههای جهان تبدیل شد. برخلاف نخستین رژهٔ رولند که در اوج گرمای تابستان برگزار شد این فروشگاه رژهٔ روز شکرگزاری میسی را در سرمای زمستان برگزار میکند و نهتنها جمعیت زیادی را راهی خیابانها میکند بلکه این مراسم مجلل هرساله در تلویزیون برای بیش از چهل میلیون مخاطب هم پخش میشود.
رولند میسی برای شکست کسبوکارش به دنبال بهانه نبود بلکه واقعیات شغلی خود را بررسی کرد و مسئولیت خود را در هر اشتباهی پذیرفت؛ سپس توانست از تجربههایش بهره ببرد تا بار دیگر، کاری متفاوت انجام دهد.
اگر قصد دارید که از تکرار یک اشتباه، دوری کنید زمانی را صرف بررسی آن کنید. هرگونه احساس منفی را کنار بگذارید، عواملی را که منجر به اشتباهاتتان شده را بررسی کنید و از آنها درس بگیرید؛ سپس بدون بهانهگیری به دنبال یک دلیل صحیح باشید و گزینههای زیر را از خودتان بپرسید:
✓ چرا مرتکب این اشتباه شدم؟ کمی به اشتباهاتتان بیندیشید و سعی کنید با واقعیت مواجه شوید. شاید هر ماه بیش از بودجهٔ موردنظر خود خرج کردهاید، زیرا نمیتوانید در برابر خرید مقاومت کنید، یا شاید چندین بار با همسرتان بحث کردهاید چون در حقیقت مسئله هیچوقت خودبهخود حل نمیشود. باید ببینید که کدام دسته از افکار، رفتارها و عوامل خارجی به این اشتباه دامن زدهاند.
✓ چه کاری را میتوانستم بهتر به انجام برسانم؟ وقتی در مورد شرایطی تعمق میکنید، در پی کارهایی باشید که میتوانستید بهتر انجام دهید. شاید کاری را به مدت کافی انجام ندادید. بهعنوان مثال، شاید تنها پس از دو هفته از سعی برای کاهش وزن دست کشیدید. شاید اشتباهتان این است که برای ورزشنکردن بهانههای زیادی مییابید و در نتیجه، به یک روال مؤثر کاهش وزن ادامه نمیدهید. پس باید خودتان را صادقانه بسنجید.
✓ دفعهٔ بعد قادر به انجام متفاوت چه کاری هستم؟ بیان اینکه دیگر اشتباهی را تکرار نمیکنید و انجام ندادن آن، دو موضوع کاملاً متفاوت است. به این بیندیشید که دفعهٔ بعد قادر به انجام متفاوت چه کاری هستید تا از انجام همان اشتباه دوری کنید. راههایی را بشناسید که میتوانید برای دوری از پناه بردن به رفتار قدیمیتان از آن بهره ببرید.
برنامهای دقیق بریزید
به یاد دارم که در دورهٔ دانشجویی، در مرکز بازپروری مواد مخدر و الکل، مشغول کار بودم. اکثر بیمارانی که به این مکان مراجعه میکردند، قبلاً برای ترک، کوشیده بودند و زمانی که به مرکز ما میآمدند کاملاً ناامید شده و باور کرده بودند که قادر به ترک الکل و مواد مخدر نیستند؛ ولی پس از مدتی، به آینده امیدوار میشدند و تصمیم میگرفتند که این بار، به عادات قدیمی خود برنگردند.
پیش از آنکه بیماران بتوانند برنامه را تمام کنند، به یک برنامهٔ ترخیص مشخص نیازمند بودند تا همان چشمانداز مثبت را بعد از ترک مرکز هم حفظ کنند. برای دوری از بازگشت به عادات قدیمی، آنها باید تغییرهایی جدی در شیوهٔ زندگیشان به وجود میآوردند.
به این ترتیب اکثر افراد، وارد یک حلقهٔ اجتماعی تازه میشدند. حتی قادر نبودند با همان دوستان قدیمیشان که به الکل یا مواد مخدر اعتیاد داشتند، رفتوآمد کنند. بعضی از آنها شغلشان را نیز باید دچار تغییر میکردند. ایجاد عادات سالمتر میتواند به معنای پایان دادن به رابطهای ناسالم با جایگزین کردن مهمانیها با جلسات گروهی باشد.
هر فرد در برنامهای اختصاصیافته به خود شرکت میکرد و افرادی که در فرایند بهبودیشان موفقتر عمل کرده بودند، برنامههایشان را مصرانهتر از پیش دنبال میکردند. در این بین، افرادی هم که به شیوهٔ زندگی قدیمی خود برمیگشتند، انگار نمیتوانستند در برابر انجام همان اشتباهات مقاومت کنند زیرا عوامل وسوسهبرانگیز و ناسالم خیلی زیادی اطرافشان وجود داشت. فارغ از اینکه قصد دارید از چه اشتباهاتی دوری کنید، کلید موفقیت، ایجاد یک برنامهٔ مکتوب دقیق و خوب است.
برای نوشتن یک برنامهٔ دقیق که کمککنندهٔ شما در پرهیز از تکرار اشتباهاتتان باشد، باید راههای زیر را بپیمایید:
1- یک رفتار جدید را جایگزین رفتار پیشین خود کنید. بهجای مصرف الکل برای چیرگی بر اضطراب و نگرانی، شیوههایی همچون قدمزدن یا تماسگرفتن با یک دوست را جایگزین کند؛ سپس بررسی کنید که کدام رفتار درست به شما کمک میکند تا از تکرار رفتارهای نادرست دوری کنید.
۲- علامتهای هشدار را بشناسید. باید مراقب الگوهای رفتاری نادرست قدیمی باشید چرا که امکان دارد بازگردند. شاید وقتی شروع به خرید با کارت اعتباری میکنید، متوجه شوید که عادات ولخرجیتان مجددا در حال بازگشت است.
3- همیشه نسبت به کارهای خود، پاسخگو باشید. هنگامی که در مقابل اعمال خود پاسخگو باشید، مخفی کردن اشتباهات یا نادیده گرفتن آنها دشوارتر است. مشورت با دوست یا یک فامیل مورد اعتماد که متمایل است در این راه به شما کمک کند و اشتباهات غیرمنطقیتان را به شما گوشزد کند، یک راهکار اثرگذار است. همچنین با بهرهگیری از یک تقویم برای ثبت پیشرفتتان، میتوانید در این مسیر ثابتقدم و مسئولیتپذیر بمانید.
انضباط شخصی را تمرین کنید.
تمام افراد، توانایی افزایش انضباط شخصی را در خود دارند. نه گفتن به یک بسته چیپس یا چند کلوچه و حتی تعهد داشتن به یک برنامهٔ ورزشی روزانه به انضباط شخصی نیازمند است. دوری از آندست از اشتباهاتی که شما را از مسیر پیشرفت خارج میکند، نیاز به مراقبت و سختکوشی همیشگی دارد.
اکنون توصیه میشود برای افزایش انضباط شخصی، موارد زیر را در ذهن داشته باشید:
✓ تحمل ناراحتی را تمرین کنید. اگر احساس تنهایی میکنید و وسوسه شدهاید به همسر پیشینتان، که مناسب شما نیست، پیامی ارسال کنید یا دلتان لک زده برای آن شیرینی خوشمزهای که رژیمتان را به هم میزند تحمل ناراحتی را تمرین کنید، چرا که هربار که تسلیم میشوید، میزان انضباط شخصیتان را کم میکنید.
✓ به مکالمههای مثبت با خود بپردازید. تکرار جملات تأکیدی واقعبینانه به شما کمک میکند تا در برابر وسوسه در لحظات ضعف، مقاومت کنید. بیان جملاتی مثل من میتوانم این کار را انجام بدهم یا در مسیر اهدافم عالی کار میکنم به شما کمک میکند تا در مسیر روبهرویتان ثابتقدم بمانید.
✓ اهدافتان را در ذهن خود، حک کنید. تمرکز بر اهدافتان به کاهش وسوسههای ذهنی شما کمک میکند. بنابراین اگر بر احساس مثبت ناشی از پرداخت بدهی ماشینتان متمرکز شوید، برای ولخرجی و اتلاف بودجهٔ ماهانهتان کمتر وسوسه میشوید.
✓ محدودیتهایی برای خودتان به وجود آورید. اگر میدانید که وقتی با دوستانتان هستید پول زیادی خرج میکنید، تنها مقدار اندکی پول نقد به همراه خودتان ببرید. مسیرهایی را بپیمایید که زمان وسوسه شدن، تسلیمشدن را برایتان مشکل کند.
✓ از تمام دلایلی که چرا نمیخواهید اشتباهاتتان را تکرار کنید، یک فهرست تهیه کنید. این فهرست را همیشه همراه خود داشته باشید. وقتی وسوسه میشوید به الگوی اشتباه قبلی برگردید، این فهرست را مطالعه کنید زیرا منجر به افزایش انگیزه و مقاومت شما در مقابل تکرار الگوهای قدیمی میشود. بهعنوان مثال، فهرستی از دلایلی بنویسید که چرا باید بعد از شام به پیادهروی بروید. زمانی که وسوسه میشوید بهجای ورزش کردن به تماشای تلویزیون بپردازید، این فهرست را بخوانید تا انگیزهٔ شما را برای حرکت روبهجلو افزایش دهد.
درس گرفتن از اشتباهات، از شما آدم قویتری میسازد.
میلتون هرشی پس از ترک تحصیل در سن دوازدهسالگی در یک دفتر فنی مشغول به کار شد؛ ولی خیلی زود متوجه شد که علاقهای به این کار ندارد. به همین خاطر، در یک فروشگاه آبنبات و بستنی مشغول به کار شد؛ سپس در نوزدهسالگی، تصمیم گرفت یه یک شرکت تولید آبنبات تأسیس کند. او به حمایت مالی از خانوادهاش پرداخت و کسبوکار مستقل خویش را پایهگذاری کرد. اگرچه، شرکت هرشی به موفقیت چندانی دست نیافت و پس از چند سال وادار به اعلام ورشکستگی شد
او بعد از این ورشکستگی، به این امید که در صنعت نقره ثروتمند شود به کلرادو رفت؛ ولی نتوانست کاری بیابد. در نهایت نزد آبنباتساز دیگری کار پیدا کرد و آنجا بود که متوجه شد چگونه از شیر تازه، آبنباتی عالی و خوشمزه بسازد؛ سپس به نیویورک سفر کرد تا دوباره کسبوکار آبنبات خویش را تأسیس کند، چرا که امید داشت با تجربهها، قابلیتها و دانشی که به دست آوردهبود، این بار به موفقیت دست یاید؛ ولی میلتون هر شب سرمایهٔ کافی نداشت و فروشگاههای آبنبات زیادی در آن ناحیه وجود داشت. به همین خاطر، باز هم کارش شکست خورد و بسیاری از اعضای خانوادهاش که در تأمین بودجهٔ موردنیاز کارآفرینیاش به او کمک کرده بودند، بهمرور به خاطر اشتباهاتش از او اجتناب کردند.
هرشی باز هم تسلیم نشد. این بار به پنسیلوانیا بازگشت و یک شرکت کاراملسازی تأسیس کرد. روزها آبنبات تولید میکرد و غروبها با یک چرخدستی، در خیابانها به فروش کارامل میپرداخت. در نهایت، سفارش بزرگی گرفت و توانست وام بانکی موردنیازش را به دست آورد. بهمحض اینکه مبلغ آن سفارش را دریافت کرد، وام را پرداخت کرده و شرکت لانکستر کارامل را تأسیس کرد. کمی بعد، هرشی نهفقط میلیونر شد بلکه به یکی از موفقترین کارآفرینان منطقهٔ خود تبدیل شد.
او به توسعهٔ کسبوکارش ادامه داد و به شکلاتسازی پرداخت؛ سپس در سال ۱۹۰۰، شرکت لانکستر کارامل را فروخت و کارخانهٔ شکلاتی را تأسیس کرد. هرشی با روحیهای خستگیناپذیر به تنها سازندهٔ شکلات شیری در ایالات متحده تبدیل شد که این خوراکی دوستداشتنی را در حجم زیادی تولید میکرد و در سرتاسر جهان به فروش میرساند.
در جنگ جهانی اول که شکر کمیاب بود، هرشی کارخانهٔ تصفیهٔ شکر خویش را در کشور کوبا تأسیس کرد؛ اما بهمحض پایانیافتن جنگ، بازار شکر هم سقوط کرد. یکبار دیگر هرشی با مشکل مالی مواجه شده بود. در نتیجه، از بانک وام گرفت؛ ولی باید املاکش را به رهن میگذاشت تا وام پرداخت شود. با وجود این، هرشی طی دو سال واکنش را پرداخت.
او نهتنها یک شرکت شکلاتسازی موفق را تأسیس کرد، بلکه شهری موفق هم ساخت. طی رکود بزرگ، هرشی توانست کارکنانش را مشغول به کار نگه داشت. علاوه بر این، ساختمانهای مختلفی در شهر ساخت، از جمله یک مدرسه، یک سالن ورزشی و یک هتل. همین ساختوسازها هم برای افراد زیادی ایجاد شغل کرد. او در تمام زمان موفقیتش، به مردم خدمت کرد، از اشتباهات خود درس گرفت و در نتیجه توانست بعد از مدیریت کارخانهٔ شکستخوردهٔ آبنبات به مالکیت بزرگترین شرکت شکلاتسازی جهان دست پیدا کند. حتی امروز، این شهر که به هرشی پنسیوانیا مشهور است، با چراغهای خیابانی به شکل شکلات تزئین شده است و سالانه بیش از سه میلیون بازدیدکننده برای تور کارخانهٔ جهانی شکلات هرشی میآیند تا یاد بگیرند که میلتون هرشی چگونه قادر شد که از یک دانه شکلات، یک تخته شکلات بسازد.
زمانی که اشتباهها را نه چیزی منفی بلکه فرصتی برای بهبود خود میبیند، میتوانید وقت و انرژی صرف کنید تا اطمینان یابید که آنها را تکرار نمیکنید. درواقع، افراد دارای ذهن قوی معمولاً متمایلاند اشتباهات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند تا جلوی تکرار آنها را بگیرند.
وقتی کریستی از هرروز داد زدن بر سر فرزندانش دست کشید، احساس رهایی کرد. او فهمید این عادی است که گاهی فرزندانش پا روی قواعد بگذارند؛ اما انتخاب شیوهٔ عکسالعمل با او بود. احساس میکرد وقتی بر سر هم داد نمیزنند، خانهشان تبدیل به مکانی شادتر میشود. وقتی کریستی از تکرار اشتباهات انضباطیاش دست کشید و توانست عواقب مؤثری را برای فرزندانش در نظر بگیرد، احساس کرد که مهار بیشتری بر خود و زندگیاش دارد.
گرهگشایی و تلههای متداول
اغلب، راههای متفاوت زیادی برای حل یک مشکل ویژه وجود دارد. اگر روش کنونی شما موفقیتآمیز نبوده، بهتر است راه جدیدی را بیازمایید. یادگیری از هر اشتباه نیاز به خودآگاهی و تواضع دارد؛ ولی میتواند یکی از بزرگترین کلیدهای دستیابی به ظرفیت کاملتان باشد.
آنچه که کمک میکند:
مسئولیتپذیری در مقابل هر اشتباه.
برنامهریزی مکتوب برای مقابله با تکرار اشتباه.
شناسایی محرکها و نشانههای هشدار برای الگوهای رفتاری قدیمی.
بهکارگیری شیوههای انضباط شخصی.
آنچه که کمک نمیکند:
بهانه آوری یا بیمسئولیتی.
پاسخ شتابزده و بدون تفکر.
قرارگیری در شرایطی که احتمالاً با شکست مواجه شدهاید.
اینکه فرض کنید همیشه قادر به مقاومت در برابر وسوسهها یا محکومبه تکرار اشتباهاتتان هستید
Thirteen things that strong minded people don't do
NO.8
Written by : Amy morin