چگونه میتوان رهبری کارآفرین استخدام کرد ؟
منتشر شده در مجله کسبوکار هاروارد
قهرمانان دنیای کسبوکار، کارآفرینان هستند. همانگونه که «رابرت مک نامارا» و همکارش «فورد»، درگذشتۀ نهچندان دور، ستارۀ درخشان دنیای کسبوکار بودند، امروزه «مارک زاکربرگ» و «استیو جایز» به نمادهای کارآفرینی تبدیلشدهاند.
در دانشکده بازرگانی هاروارد _که من در آن به مشاورۀ توسعۀ شغلی مشغولم_ حتی دانشجویانی که قصد پیوستن به شرکتهای نوپا را ندارند و ترجیح آنها پیوستن به شرکتی باتجربه و جااُفتاده است؛ اگر به آنها گفته شود که کارآفرین نیستید قطعاً ناراحت خواهند شد. میدانید چرا؟ چون داشتن خصلت کارآفرینی در بازار کار امروزی ارزش بسیار بالایی دارد. شرکتها، اغلب در پی آن هستند که نوآور، چابک و چالاک به نظر برسند که تمام این ویژگیها مختص کارآفرینان است. بااینحال روش علمی پیچیدهای، برای استخدامهای کارآفرینان واقعی از دیگر متقاضیان وجود ندارند. البته گاهی اوقات به کلیشهها متوسل میشوند.
من در تحقیقاتم با بررسیهای فراوان به مواردی دستیافتهام که طبق آن شرکتها میتوانند مشکلات خود را برطرف کنند. یک آزمون روانشناختی برای درک اینکه چه ویژگی میتواند کارآفرینان را خاص کند بر روی ۴۰۰۰ کارآفرین موفق و ۱۸۰۰۰ رهبر تجاری از چندین کشور مختلف انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که این دو گروه وجوه مشترک بسیاری داشتند. در میان ۲۸ بُعد از ۴۱ بُعد، تفاوت ناچیزی باهم داشتند. اما هنگامیکه با دقت بیشتری به علایق زندگی و دادههای مربوط به ویژگیهای شخصیتیشان نگاه کردم، متوجه شدم که کارآفرینان دارای ۳ ویژگی متمایز هستند:
- توانایی شکوفایی در شرایط ناپایدار
- تمایل پرشور به انجام پروژهها و مالکیت آنها
- مهارت منحصربهفرد در ترغیب دیگران
همچنین متوجه شدم بسیاری از صفاتی که به رهبران کارآفرین نسبت میدهند، واقعاً کاربردی ندارند. بهعنوانمثال: کارآفرینان همیشه خلاق نیستند، اما بسیار کنجکاو و بیقرار هستند؛ آنها اهل ریسک کردن نیستند، اما ابهامزدایی و نوآوری به آنها انگیزه میدهد. در این مقاله قصد دارم حقایق ظریفی از تفاوتهای افسانهای کارآفرینان را توضیح دهم. همچنین توصیههایی مبتنی بر پرسشهای مطرحشده در مصاحبۀ متقاضیان ارائه خواهم داد، تا مدیران در استخدام کارآفرینان بتوانند متقاضیان بااستعداد را از دیگران تشخیص دهند.
احتیاجات خود را بشناسید
مدیران باید پیش از استخدام رهبری کارآفرین، به این پرسش مهم پاسخ دهند: آیا شرکت واقعاً به چنین فردی نیاز دارد؟ تمام چالشهایی که در یک سازمان وجود دارد به رویکرد کارآفرینی نیاز ندارند. در تحقیقاتم، بنیانگذاران موفق گروهی که میل به قدرت و کنترل بیشتری داشتند، در مقابل دیگر مدیران امتیاز بالاتری به دست آوردند.
این ویژگی در شرایطی که تقسیم اطلاعات و قدرت اهمیت حیاتی داشته باشد، میتواند موجب اختلاف شود. علاوه بر این، ویژگی کارآفرینی اغلب در سازمانهایی که ساختار ماتریسی دارند و به سطوح بالایی از همکاری نیاز دارند، کارایی خوبی نداشته است.
هنگام استخدام مدیران باید چالش ویژۀ رهبری که برای آن تصمیم به استخدام گرفتهایم را بهدقت مدنظر قرار دهیم. اگر شرایط فعلی ایجاد ساختوسازی جدید باشد که نیاز به ابتکارِ ویژه داشته باشد، احتمالاً کارآفرینی ارزشافزوده خواهد داشت. اما اگر شرایط سازمان مستلزم یک ماتریس کاملاً وابسته از واحدهای کاری مختلف باشد، بهتر است به دنبال رهبری با ویژگیهای کاملاً متفاوت باشیم.
اگر سرانجام به این نتیجه برسیم که وجود رهبری کارآفرین همان چیزی است که سازمان به آن نیاز دارد، در آن صورت درک شخصیت کارآفرین به روشی ظریف و پیچیده مهم است. حال بیایید به برداشتهای رایج در مورد کارآفرینی نگاهی بیندازیم و مشاهده کنیم که طبق این تحقیقات، چه چیزی افرادی را که در کارآفرینی خوب هستند به عمل سوق میدهد.
خلاصهی ایده
مسئله
هرچند کارآفرینان قهرمانان دنیای کسبوکار هستند اما اغلب شرکتها فاقد رویکردهای علمی در استخدام مدیرانی با خصوصیات کارآفرینی هستند و اصولاً به کلیشهها تکیه میکنند.
راهحل
نتایج آزمون روانشناختی بیش از ۴۰۰۰ کارآفرین و ۱۸۰۰۰ مدیر نشان داد که سه عامل مهمی وجود دارد که کارآفرینان را از دیگران متمایز میکند: توانایی شکوفایی در شرایط ناپایدار، اشتیاق به انجام پروژه و مالکیت آن، توانایی در اقناع.
نتیجه
کارآفرینان همواره خلاقتر از مدیران نیستند اما از کنار زدن مرزها لذت میبرند؛ آنها به دنبال ریسک کردن نیستند اما تازگی به آنها انگیزه میدهد؛ آنها مانند هنرمندان به دنبال پروژههایی هستند که خود مالک آن باشند؛ آنها بهطور ذاتی فروشنده هستند. هنگام استخدام مدیران باید به دنبال این ویژگیها در افراد باشید.
کلیشه: کارآفرینان بهطور غیرمعمول خلاق هستند.
واقعیت: کارآفرینان مشتاق کنجکاوی، یادگیری و فرصت هستند.
تصور عامیانه این است که کارآفرینان و افرادی که از تغییر مداوم لذت میبرند خلاقتر از دیگران هستند. اما انواع مختلفی از خلاقیتها در کسبوکار وجود دارد.
بهعنوانمثال: مدیرانی که در درست کردن وسایل شکسته شده خلاقیت به خرج میدهند، از بازگرداندن سیستم به وضعیت سابق عملکرد بهینهاش لذت میبرند.
کارآفرینان در تفکرات اصیل و مبتکرانه سرآمد هستند اما بسیاری از افرادی که کارآفرین نیستند نیز اینگونه هستند. درواقع آنچه کارآفرینان را متمایز میکند کمی متفاوت است، چیزی وسیعتر و عمیقتر ازآنچه معمولاً با واژۀ «خلاقیت» معرفی میشود.
یکی از جنبههای مهم این بُعد، استقبال از تجربیات جدید است. در تحقیقاتم دریافتم که این ویژگی بهتنهایی رهبران کارآفرین را از همسالان سنتیشان متمایز میکند. استقبال از تجربیات جدید به معنای نیاز بیوقفه به کشف و یادگیری است. این ویژگی صرفاً تمایل به پیشبرد در محیطهای غیرقابلپیشبینی و بلاتکلیف نیست بلکه احساس انگیزۀ شدید هنگام ورود به ناشناختهها و آزمون نشده است. برای افرادی که امتیاز بالایی در این بُعد شخصیتی کسب کنند، ناشناختهها منبع هیجان میشود، نه منبع نگرانی و اضطراب.
شارلوت ییتس را در نظر بگیرید، پیش از آنکه برای کمک به تأسیس شرکت ارتباطات راه دور «تل ورز» عازم شود، شیوۀ رهبری کارآفرینی خود را به اسپرینگ و آی بی ام"میبَرد. هنگامیکه او در یک شرکت بزرگ فعالیت داشت، متوجه شد رویکردی در پیش گرفته است که با رویکرد اکثر همکارانش متفاوت است. او میگوید:«من روند طراحی آیبیام و زنجیرۀ فرماندهی عادی آن را دنبال نکردم، زیرا کاری که در نظر داشتم به این صورت هرگز انجام نمیشد. من خود را در یک کادر تعریفشده نمیدیدم، من مرزها را نمیدیدم. من به تکه کاغذی سفید نگاه میکردم و به خود میگفتم: «حال میخواهم چه چیزی اینجا خلق کنم؟»
کارآفرینان از فرایند « رؤیاپردازی برای آینده» لذت میبرند. بهعنوانمثال ییتس که همانند به دیگر همکارانشان محدود به عرف و سنت نبوده و احتمال این وجود دارد که نتیجهگیری کنند؛ کارها را میتوان به روش بهتری انجام داد. به همین دلیل آنها در محیطهایی بهتر عمل میکنند که یا فرصتی برای بازار وجود دارد اما هیچ کالا یا خدماتی به چشم نمیخورد و یا محصولی وجود دارد اما استراتژی ورود به بازار مشخص نیست. آنها از مراحل اولیۀ پروژه لذت میبرند اما بهمحض قرار گرفتن پروژه به روال معمول، پایدار و یکنواخت، مشارکت کمتری از خود نشان میدهند.
کلیشه: کارآفرینان از ریسک کردن لذت میبرند.
واقعیت: کارآفرینان با ریسک کردن احساس بهتری دارند.
دیدگاه اغلب افراد بر این است که کارآفرینان عاشق ریسک هستند و از هیجان آن لذت میبرند. اما این حقیقت ندارد؛ کارآفرینان چتربازان دنیای کسبوکار نیستند. آنها همانند یک تاجر موفق در پی به حداقل رساندن ریسک هستند. بااینحال، بسیاری از مطالعات نشان داده که کارآفرینان نسبت به مدیران سنتی، ریسکپذیری بیشتری دارند. بهعبارتدیگر، هنگامیکه پذیرش ریسک برای رسیدن به یک هدف مطلوب ضروری باشد، کارآفرینان بهراحتی میتوانند با آن کنار بیایند و اضطرابهایی را مدیریت کنند که ممکن است برای دیگران ناتوانکننده باشد. تحقیقات من نشان داد که رهبران کارآفرین نسبت به مدیران سنتی درزمینۀ برخورد با ریسک امتیاز بالاتری دارند.
رهبران کارآفرین لزوماً مقاومتر و مضطربتر از همتایان خود در شرکت نیستند. من در رتبهبندی تابآوری آنها به هیچ نوع تفاوت قابلتوجهی برخورد نکردم، در مقابل نکتۀ قابلتأمل این بود که محیطهای مبهم و غیرقابلپیشبینی برای رهبران کارآفرین منبع انگیزش هستند. این دومین دلیل شکوفایی در شرایط ناپایدار است.
ارزیابی توانایی رشد و شکوفایی در شرایط ناپایدار
استقبال از تجربیات جدید و راحتی با ریسک، دو عنصر اصلی عملکردی خوب، در محیطهای غیرقابلپیشبینی است. اگرچه برخی افراد تصور نادرستی از سختگیری، سرسختی و تابآوری دارند، این ویژگیها برای یک رهبر بسیار مطلوب تلقی میشود. ( وضعیت شرایط شرکت شما ممکن است طالب این موارد باشد) اگر به دنبال رهبری کارآفرین هستید این نکات را حتماً در نظر داشته باشید.
حال باید بررسی کرد: آیا فرد موردنظر ملاکهایی در خصوص ماجراجویی، یادگیری در خصوص تعهدات و به حداقل رساندن ریسک دارد؟ بهعنوانمثال: گذراندن دورههای دانشگاهی برای دنبال کردن یک اشتیاق خاص؛ سپری کردن یک سال در خارج از کشور در شرایط سخت بهمنظور کسب تجربه و رشد کردن؛ فعالیت در یک شرکت کوچک خلاق بهجای یک شرکت بزرگ معروف؛ رفتن به مسافرتی که سختی بسیاری به همراه دارد اما تجربیات خارقالعادهای نیز کسب میکند؛ زندگی کردن در قسمتهای مختلف و جالب شهر بهجای محلههای بهتر و متداولتر؛ ریسکپذیری در نقشهای سازمانی قبلی و انجام پروژههایی که منابع کمیاب و نتایج نامشخصی دارند.
مدیران هنگام مصاحبه، پرسشهای جسورانهای مطرح میکنند. در گفتوگو ابتکار عمل دارند و هیچگونه اضطرابی در پاسخ به سؤالات ندارند. اشتیاقی خاص از خود نشان میدهند و از هر فرصتی که به متقاضیان کمک کند تا ظرفیتهای خود را به نمایش بگذارند استفاده میکنند.
پرسشهای زیر به شما در شناخت متقاضیانی که در شرایط ناپایدار شکوفا میشوند، کمک میکند. بااینحال شما به دنبال بهترین پاسخ نباشید بلکه بدانید که برای متقاضی اکتشاف، یادگیری رویکردهای جدید و پذیرفتن ریسکْ ارزشمند تلقی شود.
- از چه چیزی بیشتر میترسید: اضطراب یا سرخوردگی؟
- آیا برای اتفاقی مهم حاضرید خود را به دردسر بیندازید؟
- کدام ارزشمندتر است: غریزه یا خِرد؟ چرا؟
- کدامیک ارزشمندتر است: تخیل یا تحلیل؟ چرا؟
- فضانوردی به دنبال ساکن کردن افرادی در مریخ است، گفتوگویی شکل دهید که در آن بخشی از شما مخالف این کار است و بخشی دیگر از شما مخالف آن است.
- ما (بهعنوان یک رقیب) تصمیم گرفتیم محصولی را عرضه کنیم، چطور میتوانیم این کار را به طریق مختلف انجام دهیم؟
بهسرعت از هریک از واژههای زیر یکی را انتخاب کنید؟
- ثبات یا انعطاف
- بالقوه یا بالفعل
- محتاط یا جسور
- اکتشاف یا استقرار
- قابل پیشبینی یا احتمالی
- پاداش یا حقوق
- امنیت یا فرصت
- پیروزی یا نشاط
- پازل یا بوم خالی
- چابک یا یکنواخت
- تغییر یا ثبات
- شناخته یا ناشناخته
- صبر یا هیجان
- مرز یا خانه
- تنظیمشده یا قابل تنظیم
- وحشی یا اهلی
- تنوع یا تبات
- ساختن یا به ارث بردن
کلیشه: کارآفرینان نسبت به دیگر رهبران جاهطلب هستند.
واقعیت: کارآفرینان در جهت مالکیت دانستن محصولات، پروژهها و ابتکاراتْ حرکت میکنند.
همانطور که پیشتر متذکر شدیم، رهبران کارآفرین ازلحاظ قدرت و کنترل، امتیاز بسیار بالایی نسبت به مدیران عمومی دارند. (هرچند که مدیران عمومی نیز در این زمینه از امتیاز نسبتاً بالایی برخوردار هستند).
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه با کارآفرینان مصاحبهای ترتیب دادم. بهتدریج متوجه تغییرات جالبی شدم که در نیاز به قدرت رهبران کارآفرین وجود دارد. برای مثال: توجه آنها به تسلط کمتر و به تملک بیشتر است. این به معنای برتری بر زیردستان یا به دست آوردن احترام و اقتدار نیست؛ این به معنای کنترل بر محصول نهایی است. بدینجهت کارآفرینان بیشتر شبیه نویسندگان و هنرمندان هستند تا دیکتاتورها.
مدیران کارآفرین علاقه دارند در میانۀ همهمه و بحثها باشند و از اینکه پروژهای در حال شکلگیری است، لذت میبرند. در این حین، پا به جهان میگذارند، شروع به حرکت میکنند و سپس بهسرعت در جریان کار آن قرار میگیرند و آن را پیش میبرند. آنها کسانی نیستند که در گوشهای از محل کارشان بنشینند و مهرههای شطرنج جابهجا کنند. آنها هنرمندانی هستند که میخواهند با دست خود گِل را به کوزه تبدیل کنند. آنها دوست دارند قطعهای که پختهشده را از کوره بیرون بیاورند و بگویند: «این مال من است.» نه با لحن خودپسندی یا تصاحب، بلکه به معنای اینکه؛ «من موادی را شکل دادهام و به چیزهای ارزشمندی تبدیل کردهام»
پسازآن که شرکت اپل به یکی از بزرگترین شرکتهای تاریخ تبدیلشده بود،استیو جابز همچنان مسئول بحثهای مربوط به انتقاد طرحها بود؛ نمونههای اصلی را در دست داشت و تمام جزئیات را از سیر تا پیاز ارزیابی میکرد. از دیدگاه کارآفرینی قدرت مالکیت و نیروی محرکه، همان ابتکار عمل است.
آندره کیمل مدیرعامل شرکت «سوئیت کیدلز» که سازنده وسایل مراقبت از کودکان است این موضوع را اینگونه مطرح کرد: «دوست دارم مردم مرا بهعنوان فردی که میتواند ایدهها را به واقعیت تبدیل کند بشناسند. ازنظر من ریاست بدین معنی است که؛ افراد سازمان برای ایجاد تغییرات نزد من بیایند و با تلاش و پشتکار، اتفاقات جدیدی خلق کنیم.»
قدرت مدیریتی (که بر اساس جایگاه شماست) باقدرت کاریزماتیک (که براثر تأثیرپذیری مردم از شخصیت شماست) و قدرت تخصصی (که برحسب میزان دانش شماست) تفاوت دارد.
اصولاً رهبران کارآفرین خود را در رأس هرم نمیبینند و نسبت به دیگران اعمال قدرت نمیکنند بلکه خود را در مرکز دایره میبینند. آنها ممکن است شخصیتی کاریزماتیک داشته باشند یا نداشته باشند اما راه و روش آنها این نیست که در گردهماییهای سالانه از مردم الهام بگیرند و سپس عقبنشینی کنند و به گوشهای پناه ببرند. آنها میخواهند ازآنچه در پیش روی چشمشان میگذرد مطلع و در آن حیطه فعال باشند.
منظور این نیست که رهبران کارآفرین جنبههایی از اقتدار، تخصص و کاریزما را از خود به نمایش نمیگذارند، نکته قابلتأمل این است که جنبهای که آنها را متحد میکند تمایل به تصمیمگیری نیست بلکه خطرپذیری در این جهان است.
ارزیابی میزان اشتیاق به مالکیت
برای آنکه دریابید چه کسی مشتاق مشارکت تام در پروژههاست، باید موارد زیر را بررسی کنید:
آیا متقاضی بنیانگذار بوده یا بعداً به تیم ملحق شده است؟ بهعنوانمثال: آیا تمایل دارد بهجای فعالیت در یک سازمان باسابقه، خود پروژه جدیدی را آغاز کند؟
آیا او مشاغلی را انتخاب کرده که در آن میزان خلاقیتش سنجیده شده باشد؟
آیا مسیر پیشرفت شغلی او، مسیر معمولی بوده یا یک مسیر فرصتطلبانه؟
آیا او از همان سنین کودکی مسئولیت زندگی خود را بر عهده داشته است؟
آیا در مرحلهای (موفق یا ناموفق) کارآفرین بوده است؟
سپس به این موارد توجه کنید:
آیا متقاضی، مصاحبه را با ترسیم چشماندازهایی که از او خواستهاید شروع میکند؟
آیا بدون هیچ تکبری به مقابله با مسائل شرکت میپردازد؟
آیا در خصوص اینکه استقلال لازم را برای رهبری داشته باشد از شما کندوکاو میکند؟
برخی از پرسشهایی که هنگام مصاحبه باید مدنظر قرار داده شود:
- کدامیک از رهبران تجاری را تحسین میکنید؟ چرا؟
- به چه چیزهایی افتخار میکنید؟
- چه عواملی باعث میشوند که پروژههای تجاری منجر به شکست شوند؟ مشارکت نکردن یا نبود رهبری کارآفرین؟
- کدامیک نگرش مناسبتری برای رهبر تجاری محسوب میشود: شور و اشتیاق یا حرفهای نبودن؟
بهسرعت یکی از واژگان را انتخاب کنید. ( سعی کنید به دنبال پاسخ درست نباشید بلکه دنبال یک الگوی کلی بگردید)
- مالکیت یا مدیریت
- پیشنهاد کردن یا هدایت کردن
- رهبری کردن یا مشارکت کردن
- فرمانده یا ناوبر
- مالکیت یا واگذاری
- لطف یا قدرت
- کامل یا بازتاب
- آرزو کردن یا انجام دادن
- عضویت یا مالکیت
- دانش یا قدرت
- رئیسجمهور یا وزیر
- سود یا سهام داشتن
کلیشه: کارآفرینان ذاتاً فروشنده هستند.
واقعیت: اینیک مورد کاملاً صحیح است.
تحقیقاتم اهمیت اعتمادبهنفس و اقناعگری رهبران کارآفرین را تأیید کرده است.
هنگامیکه رسیدن به هدفی والا دارای اهمیت باشد اما مشخص نباشد که به چه طریقی میتوان این کار را انجام داد؛ در ابتدا باید به این باور برسید که میتوانید به اهداف خود دست پیدا کنید و سپس به دنبال افرادی باشید که میتوانند در رسیدن به اهدافتان یاریتان کنند.
کارآفرینان باید قادر باشند پیش از آنکه چیزی ارائه دهند، دیدگاه خود را به اعضای تیم عرضه کنند. افراد بسیاری مجبورند ایدههای خود را به سرمایهگذاران و شرکای آنان ارائه دهند. درواقع اینکه کارآفرینان بتوانند ایدههای خود را به مشتری بقبولانند، یک نوع مهارت است.
همین امر در مورد افرادی که هدایتگر پروژههای جدید در شرکتهای بزرگ هستند نیز صدق میکند. لی یاکوکا مدیرعامل شرکت سازنده خودروسازی در ایالاتمتحده آمریکا، رهبری کارآفرین بود که بیشتر سوابق شغلیاش، فعالیت در شرکتهای بزرگ بود. هرچند که بهعنوان مهندس آموزشدیده بود اما بهسرعت به سمت بازاریابی رفت و این توانایی بازاریابی او را خاص کرده بود.مهارت متقاعد کردن او در هرجایی به او کمک میکرد. دو مورد از موفقیتهای بزرگ او در متقاعد کردن، جایگاه افسانهای برایش به وجود آورده بود: متقاعد کردن برای رهبری «فورد» مبنی بر اینکه شرکت باید سرمایهگذاری بزرگ برای ایجاد خودروی ورزشی ارزانقیمت داشته باشد (که به موفقیت خارقالعاده موستانگ منجر شد) و دیگری متقاعد کردن کنگره برای تصویب طرح بیسابقه ضمانت کرایسلر.
سنجش اقناعگری
ارزیابی متقاعد کردن با توانایی شکوفایی در شرایط ناپایدار و اشتیاق مالکیت پروژه، متفاوت است. این شواهد اغلب با تعامل مستقیم متقاضیان بهدستآمدهاند. رهبرانی که از این بُعد امتیاز بالایی کسب کنند، بهراحتی میتوانند شما را متقاعد کنند که از پس این کار برمیآیند. اعتمادبهنفس آنها هوچیگری نیست بلکه کاملاً محکم و استوار به نظر میرسند. آنها هوشمندانه در مسائل بالقوه کندوکاو میکنند و صادقانه با ناشناختهها برخورد میکنند اما درعینحال از تواناییهایی خود برای غلبه بر شرایط احتمالی دریغ نمیکنند.
در اینجا به برخی از پرسشهای مصاحبه در مورد گذشته شغلی متقاضی میپردازیم که ممکن است مفید باشد. باید کارآفرین را طوری ارزیابی کنید که گویی درصدد استخدام مدیر فروش هستید.
- درزمینهٔ فروش چه تجربههایی دارید؟
- آیا میتوانید در مورد تجربه فروش چالشبرانگیزی که تابهحال داشتهاید صحبت کنید؟
- آیا میتوانید شرایطی را توصیف کنید که در آن تغییر دادن عقاید دیگران برای شما اهمیت داشته باشد؟
- متقاعد کردن مدیران همتای خود با متقاعد کردن یک مشتری برای خرید یک محصول، چه تفاوتهایی باهم دارند؟
رهبران استثنایی، اشتراکات زیادی باهم دارند و اکثر آنها میتوانند خود را با چالشهای سازمانی که با آن روبهرو هستند، سازگار کنند. اما رهبرانی که کارآفرین واقعی هستند، هنگامیکه مالکیت کامل بر پروژهای داشته باشند، انگیزه بیشتری پیدا میکنند و در متقاعد کردن دیگران توانایی فوقالعادهای از خود نشان میدهند. اینان نسبت به دیگران سرآمدتر هستند. اما این ویژگی گاهی میتواند دردسرساز شود، بهخصوص در شرکتهای پیچیدهای که رهبران باید بهصورت روزمره اطلاعات و اختیارت را به اشتراک بگذارند. اما اگر سازمان شما به شخصی نیاز دارد که بتواند ایدههای نو را به یک کسبوکار تمامعیار تبدیل کند، پس اکنون زمان آن فرار رسیده که رهبری کارآفرین را به خدمت بگیرد. شما میتوانید با پیروی از توصیههای این مقاله اطمینان حاصل کنید که به دنبال چه هستید.
How to recruit entrepreneurial leadership
Harvard Business Review