خلاصه کتاب : راه کم گذر، سفری بیپایان در مسیر رشد معنوی
نوشته : ام اسکات پک
عنوان اصلی : THE ROAD LESS TRAVELED
این یک کتاب خودیاری است که افرادی آن را خواندهاند که معمولاً کتابهای خودیاری را نمیخوانند. این کتاب حاوی هیچ یک از قولهای وسوسهانگیز برای رسیدن به شادی بیپایان که کتابهای خودیاری معمولاً تبلیغش را میکنند نیست با این حال همچنان یک کتاب پرفروش باقی مانده است. این کتاب که با جمله معروف «زندگی سخت است» آغاز میشود موضوعات غمانگیزی همچون: افسانه عشق رمانتیک، شر، بیماری روانی و بحرانهای روحی و روانی نویسنده را در بر میگیرد.
شاید به دلیل عدم وجود خوشبینی معمول کتابهای خودیاری در این کتاب، به راحتی بتوانیم به آن اعتماد کنیم زیرا روی این فرضیه کار میکند که وقتی بدانیم بدترین اتفاقی که ممکن است برایمان بیفتد چیست با آزادی میتوانیم از آن فراتر برویم. کتاب راه کم گذر الهامبخش است اما به یک روش قدیمی زیرا انضباط فردی را در رأس همه ارزشهای لازم برای برخورداری از یک زندگی خوب قرار میدهد. اگر معتقد باشید که هیچ راه سادهای برای رسیدن به روشنگری و هیچ سلامت روانی کاملی وجود ندارد و عواملی مانند تعهد و مسئولیتپذیری بذرهای موفقیت و رضایت هستند به قلمرو دکتر پک تعلق دارید.
پک یک رواندرمانگر سنتی است اما در جنبشی که باعث شد علم روانشناسی مراحل رشد روحی و معنوی را مورد توجه قرار بدهد تأثیرگذار بوده است. او ویژگی بزرگ عصر ما را سازگاری و ترکیب جهانبینی علمی و معنوی میداند. کتاب راه کم گذر، تلاش پک برای از بین بردن بیشتر شکاف میان جهانبینی علمی و معنوی است و کاملاً در این زمینه موفق بوده است. هر کسی که میان علم روانشناسی و جستجوی معنوی، سرگردان مانده بود از این کتاب استقبال کرده است.
انضباط
انضباط فردی اساس خودیاری به روش پک است. او میگوید:
«بدون وجود انضباط فردی نمیتوانیم هیچ مشکلی را حل کنیم. اگر از کمی انضباط برخوردار باشیم فقط میتوانیم کمی از مشکلاتمان را حل کنیم. اگر از انضباط کامل برخوردار باشیم میتوانیم همه مشکلاتمان را حل کنیم.»
کسی که توانایی به تأخیر انداختن پاداشهایش را داشته باشد به بلوغ روانی رسیده است در حالی که شتابزدگی یک عادت ذهنی است که به دلیل دوری از فرصتهای دردناک باعث ترس و اضطراب میشود. اکثر مشکلات بزرگی که داریم نتیجه روبرو نشدن با مشکلات کوچک گذشته و «نپذیرفتن حقیقت» است. بزرگترین اشتباه مردم این است که فکر میکنند مشکلات خود به خود از بین میروند.
این عدم پذیرش مسئولیت از راههای دیگری به ما ضربه میزند. فرهنگ ما آزادی را تحسین میکند اما همانطور که اریک فروم در کتاب گریز از آزادی میگوید: مردم میلی طبیعی برای پذیرش استبداد سیاسی دارند و قدرتهای فردیشان را به راحتی تسلیم میکنند. اگر لازم باشد ما به همان اندازه که از نزدیک شدن به مسائل منفی خودداری میکنیم، از آزادی و حق انتخاب واقعی دست میکشیم. انضباط فقط به معنی «رشد کردن» از نظر پذیرش واقعیت نیست بلکه به معنی درک حق انتخابهای فوقالعاده زیادی که داریم نیز هست.
راه کم گذر و پاداشهایش
یکی از مسائل اصلی مطرح شده در این کتاب این است که چه تعداد کمی از مردم راه معنوی را انتخاب میکنند. درست همانطور که گروهبانهای واجد شرایط زیادی وجود دارند که نمیخواهند به درجه افسری برسند زیرا افسر بودن از نظر آنها سخت است. افرادی که برای رواندرمانی مراجعه میکنند اغلب علاقه بسیار کمی به قدرت ناشی از سلامت کامل روانی دارند. زندگی به صورت ماشینی برای این افراد بر هر چالش بزرگی برتری دارد.
این کتاب پر از داستانهای واقعی است. بعضی از این داستانها تغییر یک زندگی را نشان میدهند اما در موارد دیگر مردم از تغییر کردن پرهیز میکنند یا بالاخره به خودشان زحمت تغییر کردن را نمیدهند. آیا این واقعیت دارد؟ در این موارد غیر افراطی است که به احتمال زیاد ما میتوانیم تصویر خودمان را ببینیم که به آرامی از داشتن یک زندگی شجاعانهتر و غنیتر پرهیز میکنیم. پک میگوید اکثر ما به جای درگیر شدن با یک بیماری روانی باید با رنج ناشی از فرصتهای از دست رفته روبرو شویم.
اگر پاداش قدم گذاشتن در این راه تا این حد زیاد است چرا این کار را نمیکنیم؟ راه کم گذر ممکن است راه معنوی باشد که در مقایسه با راه بغل دستی که بزرگراه معمولی زندگی است و مردمی که از آن عبور میکنند به اندازه کافی شاد هستند، پر از سنگ و کمنورتر به نظر برسد. پک میگوید فقط در صورتی یک انسان میپرسد «چرا به خودم زحمت عبور از این راه را بدهم؟» که چیزی در مورد شادی نداند. پاداشهای زندگی معنوی، بزرگ هستند: آرامش و رهایی از نگرانیهای واقعی که مردم هرگز فکر نمیکنند ممکن باشد. وقتی در این راه قدم بگذاریم همیشه آماده از میان برداشتن مشکلات هستیم زیرا میدانیم که مشکلات دیگر فقط متعلق به ما نیستند.
با این حال معنویت عمیق با خودش مسئولیت نیز به همراه میآورد؛ در حالی که ما از معنویت کودکی به معنویت بزرگسالی تغییر وضعیت میدهیم این مسئله گریزناپذیر است. پک جملهای را از سنت آگوستین نقل میکند که میگوید: «اگر مهربان و سختکوش باشید احتمالاً هر کاری را که بخواهید میتوانید انجام بدهید.» همانطور که کنارهگیری ما از زندگی معنوی و تنبلی (الآن میتوانیم بفهمیم) باعث شده بود که حیات محدودی داشته باشیم، انضباط فردی در را به روی حیات بی حد و مرز میگشاید. فقط کسانی که به روشنبینی رسیدهاند میتوانند به حرف کسانی که فکر میکنند باید زندگی خستهکننده و محدودی داشته باشند بخندند. دیوارهایی که از بیرون، بی روح و تاریک به نظر میرسند شاید مانع از دیدن درخشش هیجان و شادی درون باشند.
عشق یک انتخاب است
با این حال معنویت عمیق با خودش مسئولیت نیز به همراه میآورد؛ در حالی که ما از معنویت کودکی به معنویت بزرگسالی تغییر وضعیت میدهیم این مسئله گریزناپذیر است. پک جملهای را از سنت آگوستین نقل میکند که میگوید: «اگر مهربان و سختکوش باشید احتمالاً هر کاری را که بخواهید میتوانید انجام بدهید.» همانطور که کنارهگیری ما از زندگی معنوی و تنبلی (الآن میتوانیم بفهمیم) باعث شده بود که حیات محدودی داشته باشیم، انضباط فردی در را به روی حیات بی حد و مرز میگشاید. فقط کسانی که به روشنبینی رسیدهاند میتوانند به حرف کسانی که فکر میکنند باید زندگی خستهکننده و محدودی داشته باشند بخندند. دیوارهایی که از بیرون، بی روح و تاریک به نظر میرسند شاید مانع از دیدن درخشش هیجان و شادی درون باشند.
عشق یک انتخاب است
چه سوختی انرژی مورد نیازمان را برای قدم برداشتن در راه کم گذر تأمین میکند؟ مطمئناً عشق و پک به بهترین شکل ممکن عشق را که نمیتوان به خوبی توصیف کرد، توصیف میکند. ما عشق را بدون زحمت میدانیم و میگوییم: «عشق آمدنی بود نه آموختنی.» در حالی که عشق چیز رمزآلودی به نظر میرسد ممکن است پرزحمت نیز باشد، عشق یک تصمیم است: اشتیاق عشق ورزیدن خودش عشق نیست بلکه عشق در عمل ثابت میشود.
احساس شادی و هیجان ناشی از عاشق بودن تا حدی بازگشت به دوران کودکی است، زمانی که ما فکر میکردیم با مادرمان یکی هستیم. در این حالت با هستی در تعامل هستیم و همه چیز به نظر ممکن میآید. اما همانطور که نوزاد نهایتاً متوجه میشود که خودش به تنهایی یک فرد محسوب میشود عاشق نیز بالاخره به خودش بر میگردد. پک میگوید که در این مرحله کار عشق «واقعی» آغاز میشود. هر کسی میتواند عاشق شود اما هر کسی کاوالد تصمیم بگیرد که عشق بورزد. شاید نتوانیم آغاز شدن عشق را کنترل کنیم اما میتوانیم با استفاده از انضباط فردی، پاسخمان را در قبال عشق کنترل کنیم. و وقتی این «ماهیچههای» عشق مورد استفاده قرار بگیرند قوی میشوند و ما را قادر میسازند که عشقمان را به حیاتبخش ترین و مناسبترین راه ممکن راهنمایی کنیم.
نکاتی چند :
خواننده نکتهسنج متوجه تضاد میان اعتقاد پک به اینکه تغییر روانشناختی ضرورتاً کند است و نظر روانشناسی شناختی که اگر بدانیم که چطور محدودیتهایمان را از بین ببریم میتوانیم بدون دردسر این کار را بکنیم میشود (رجوع کنید به مارتین سلیگمن، دیوید دی. برنز و آنتونی رابینز. این یک شکاف اساسی در کتابهای خودیاری است: ایده سختکوشی که شامل ساختن شخصیت و شناخت روح میشود و باور به تکنولوژی ذهن که میگوید مشکلات ما عمیق نیستند و میتوان با استفاده از روشهای عملی روانشناسی تکنولوژیکی، آنها را حل کرد. اگر ویژگیهای راه اول، انضباط و خودشناسی باشد راه دوم معتقد است که اگر ابزار مناسب را در اختیار داشته باشیم میتوانیم به هر کسی که بخواهیم تبدیل شویم.
آن دسته از خوانندهها که از روش دوم خوششان میآید باید با خواندن کتاب پک در خودشان تعادل ایجاد کنند. مثلاً پک از تجربهای صحبت میکند که در روانشناسی مدرن اصلاً به آن اشارهای نشده است: عنایت الهی. یعنی فوران ناگهانی آرامش، شکر و آزادی. پک گمان میکند که این والاترین نوع تجربه بشری است؛ میوه یک عمر انضباط و هدفمندی.
شاید تأکید پک روی اخلاقیات، انضباط و تحسین رنجهای طولانی باعث شود که نوشتههایش قدیمی به نظر برسند. با این حال وقتی او رواندرمانی را به خاطر نپذیرفتن انسانها به عنوان موجودات معنوی محکوم میکند همرنگ جماعت نشده است. این کتاب با استقبال از مفاهیم مدرن ناهشیاری جمعی و همزمانی که یونگ ابداع کرده بود بسیاری از خوانندگانش را غافلگیر کرده است. به دلایل نامعلومی ترکیب مسیحیت، افکار مدرن و روانشناسی آکادمیک مؤثر واقع میشود.
کتاب پک ممکن است به نظر بعضی از مردم یک کتاب جدی و برای بعضی دیگر حاوی ایدههایی باشد که میتواند زندگیشان را تغییر بدهد. این کتاب یکی از بزرگترین کتابهای خودیاری است که بیش از هفت میلیون نسخه از آن به فروش رسیده و عنوانش به صورت یک اصطلاح درآمده است. بر خلاف نظر پک که میگفت مردم در برابر معنویت مقاومت میکنند جمعیت افرادی که در این راه قدم میگذارند در حال افزایش است.
ام اسکات پک نویسنده کتاب راه کم گذر
اسکات پک در سال ۱۹۳۶ میلادی در یک خانواده مرفه در نیویورک به دنیا آمد و به مدرسه اکسکلوسیو پرپ و دانشگاه هاروارد رفت. او در سال ۱۹۶۳ میلادی از دانشگاه کیس وسترن ریزرو مدرک پزشکی گرفت و پس از آن به مدت نه سال در بیمارستان ارتش مشغول خدمت شد. در طول ده سال بعد خودش رواندرمانی را شروع کرد.
با اینکه کتاب راه کم گذر در اوائل دهه ۱۹۷۰ میلادی نوشته شد یعنی زمانی که پک ۳۹ ساله بود تا سال ۱۹۸۳ میلادی وارد فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز نشد. سپس آن قدر در این فهرست باقی ماند که وارد کتاب رکوردهای گینس شد. کتاب دیگری که پک در ادامه راه کم گذر نوشت در ادامه راه کم گذر نام دارد.
کتابهای دیگر پک عبارتاند از: روانشناسی شرارت و امید به درمان آن (مطالعه مردمان دروغ) (۱۹۸۳میلادی) درباره درمان شرارت انسان، طبل متفاوت (The Different Drum)(۱۹۸۷میلادی) درباره زندگی اجتماعی، دنیایی در انتظار زاده شدن (A World Waiting to be Born) (۱۹۹۳میلادی) نگاهی به مسئله تمدن و فرهنگ در سطح فردی و اجتماعی و کتاب انگار روح (denial of the Soul) (۱۹۹۸میلادی) درباره اوتانازیا (یعنی قبل از روی ترحم یا به عبارت دیگر خاتمه دادن به زندگی به درخواست صریح شخصی که مرگش حتمی است «مترجم») و بیماریهای لاعلاج.
پک به عنوان یک مصرفکننده مشروبهای مارتینی و کسی که سیگار پشت سیگار روشن میکند نمیتواند یک مرشد معمولی خودیاری به حساب بیاید. او کتابی را در مورد رزمی مورد علاقهاش یعنی گلف نوشته است که گلف و روح (Golf and the Spirit) نام دارد. پد با همسرش لیلی در کانکتیکات و خلیج بودگا در کالیفرنیا زندگی میکند.
جملات طلایی کتاب :
«اکثر مردم کاملاً متوجه این واقعیت نیستند که زندگی سخت است. بنابراین کم و بیش به طور دائم در مورد بزرگی مشکلات، زحمات و سختیهایشان در زندگی غر میزنند انگار که زندگی معمولاً آسان است و زندگی آنها است که مشکل دارد. انگار که اصلاً زندگی باید آسان باشد.»
«همانطور که بنجامین فرانکلین میگوید: اتفاقات ناراحتکننده، شخصیت انسان را میسازند. به همین دلیل است که انسانهای عاقل یاد میگیرند که از مشکلات نترسند بلکه از آنها و در واقع از درد ناشی از مشکلات نیز استقبال کنند.»
«این ابزار، تکنیکهای رنج بردن و شیوههای استفاده سودمند از درد ناشی از مشکلات چه هستند که من اسمشان را انضباط گذاشتهام؟ اینها چهار مورد هستند. به تأخیر انداختن پاداش، پذیرفتن مسئولیت، تسلیم حقیقت شدن و برقراری تعادل این ابزارها ساده هستند و تقریباً همه بچهها تا سن ده سالگی در استفاده از این اصول مهارت پیدا میکنند. با این حال رئیسجمهورها و پادشاهان اغلب فراموش میکنند که از این اصول استفاده کنند که در نتیجه سقوط میکنند و شکست میخورند.»
چکیده:
وقتی اعتراف کنید که «زندگی سخت است» دیگر این حقیقت عواقب بزرگ و غیرقابلکنترلی نخواهد داشت. وقتی مسئولیت را بپذیرید میتوانید بهتر تصمیم بگیرید و بهتر انتخاب کنید.