مراقبت از روح

خلاصه کتاب : مراقبت از روح

نوشته : توماس مور

عنوان اصلی : CAREBOF THE SOUL

 

 

کتاب مراقبت از روح یکی از اولین عناوین فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز بود و تقریباً یک سال در این فهرست باقی ماند. به ندرت پیش می‌آید که یک کتاب خودیاری تا این حد مورد تحسین قرار بگیرد. این یک کتاب خودیاری معروف است اما مانند هیچ کتاب خودیاری دیگری نیست. تئوری مور که عمق و اهمیت زیادی دارد می‌گوید زندگی‌های مدرن خالی از رمز و راز هستند و موفقیت این کتاب ظاهراً نشان می‌دهد که اکثر ما با این نظریه موافق هستیم.

 

خواندن این کتاب تجربه آرامش بخشی است تقریباً شبیه نامه‌ای از طرف یک دوست بخشنده و با گذشت است؛ دوستی که در حالی که همه چیز را در مورد شما می‌داند در مورد تقوا و پرهیزکاری‌تان شکی ندارد. این اثر شاید ناشی از مطالعات گسترده مور و تجربه‌های مختلفش به عنوان یک روان‌درمانگر و راهب باشد. این کتاب که از اسطوره‌ها، تاریخ و هنر الهام گرفته سرشار از غنای تجربیات بشری است. مهم‌ترین افراد تأثیرگذار روی مور فروید جستجوی اطلاعات در بخش پنهانی ذهن)، یونگ (اعتقاد به اینکه روان‌شناسی و دین از هم غیرقابل تشخیص هستند)، جیمز هیلمن (رجوع کنید به کتاب رمز روح) و مردان عصر رنسانس فیچینو و پاراتسلسوس بودند. 

 

 

مراقبت از روح چیست؟

مراقبت از روح، «کاربرد احساسات در زندگی روزمره» است و تجسم و خیال را وارد آن بخش‌هایی از زندگی‌مان می‌کند که از این دو خالی‌اند. همچنین شامل تجسم مجدد چیزهایی می‌شود که باور داریم درکشان کرده‌ایم. روابط ارزشمند و پرثمر، کار رضایت‌بخش، قدرت فردی و آرامش ذهنی همه هدایای روح هستند. به دست آوردن این‌ها بسیار سخت هستند زیرا اکثر ما به روحمان توجه نمی‌کنیم و به این ترتیب به جای این که روحمان از طریق رضایت‌مندی و آرامش، وجودش را به ما ثابت کند از طریق علائم فیزیکی، شکایت، رنج، احساس خلاء یا ناراحتی عمومی خودش را نشان می‌دهد.

 

کار با روح می‌تواند فوق‌العاده ساده باشد. اغلب اوقات فقط با پذیرفتن و عمیق تو در چیزهایی که از آنها متنفر هستید مثلاً شغلتان، کسی که با او ازدواج کرده‌اید یا مکانی از آن بدتان می‌آید حالتان بهتر می‌شود. در این کتاب جمله‌ای از شاعر معروف والای استیونز آمده است که می‌گوید: «شاید واقعیت به یک پیاده‌روی دور دریاچه بستگی داشته باشد.» به جای اینکه سعی کنیم احساسات و تجربیات بد را با دقت از ذهنمان پاک کنیم صادقانه‌تر و انسان منشانه تر این است که مستقیماً به «آن چیز بد» نگاه کنیم و ببینیم به ما چه می‌گوید. اگر پیام روح را سرکوب کنیم هرگز نمی‌فهمیم که روحمان می‌خواهد به ما چه بگوید. تلاش برای درمان چه از طرف خود فرد باشد و چه از طرف شخص کمک‌کننده ممکن است باعث شود که نفهمیم واقعاً اوضاع از چه قرار است. 

 

خودیاری و روان‌درمانی سنتی به دنبال حل مشکل هستند. اما حرف‌های مور در مورد روح، «ما را متوجه مشکل کرده و به فکر کردن در مورد آن وا می‌دارند.» روح باید با چرخش‌های سرنوشت مواجه شود که اغلب برخلاف انتظارات و مغایر با آرزوها و اراده‌تان هستند. این مسئله وحشتناک است اما تنها راهی که برای کم کردن از وحشت این مسئله وجود دارد این است که برای چرخش‌های سرنوشت جا باز کرده و به قدرت آن احترام بگزاریم. به گفته ویکتور هوگو در کتاب بینوایان:

 

«منظره بسیار زیبایی وجود دارد که از دریا بزرگ‌تر است و آن آسمان است. و منظره بسیار زیبایی وجود دارد که از آسمان هم زیباتر است و آن دنیای درون روح یک انسان است.»

 

 

 لذت بردن از عمق و پیچیدگی‌مان

مور از ما می‌خواهد که افسانه نارسیس را مجدداً ارزیابی کنیم؛ نارسیس مردی بود که عاشق تصویر خودش در برکه شد. خودشیفتگی بی‌روح و بی‌عشق او به یک تراژدی منجر شد اما شدت این اتفاق در نهایت او را به سمت زندگی جدیدی سوق داد که در آن به خود عمیق‌تر و محیط اطرافش عشق ورزیده و در موردشان تفکر می‌کرد. مور می‌گوید: «یک انسان خودشیفته فقط نمی‌داند که طبیعتش تا چه حد عمیق و جالب است.» خودشیفتگی مانند عاج است؛ زیباست ولی سرد و سخت است. او می‌توانست به یک گل تبدیل شود که ریشه‌هایی داشت و دنیایی از زیبایی. با این حال کشتن نارسیس درونمان کار درستی نیست. به جای اینکه درست در نقطه مقابل خودشیفتگی یعنی تواضع بیجا و زیاده از حد قرار بگیریم و اصلاً به خودمان علاقه‌ای نداشته باشیم بهتر است که آرزوها و ایده‌های والایمان را از دست ندهیم و سعی کنیم راه‌های مؤثرتری برای بروزشان پیدا کنیم.

 

مور از طریق تحلیل کردن اسطوره‌ها به این شکل به ما می‌گوید که باید از استواری ساده‌لوحانه‌ای که بعضی از کتاب‌های خودیاری، آن را پیشنهاد می‌کنند خودداری کنیم. انسان جنبه‌های مختلفی دارد. اگر نیازهایی مثل نیاز به تنهایی در مقایسه با زندگی اجتماعی را برای خودمان تأمین کنیم زندگی‌مان غنی‌تر می‌شود. ما می‌توانیم بعضی اوقات، خودمان را سرگرم کنیم و اوقات دیگر به یک مرشد گوشه‌نشین تبدیل شویم. هر دو این کارها ارزشمند هستند و لازم نیست همیشه فکر کنیم که زندگی معنا و مفهومی دارد.

 

 

روح هیچ کس مثل روح ما نیست

مور می‌گوید: «منحصر به فرد بودن هر انسان به اندازه بخش‌های منطقی و نرمال از بخش‌های غیر نرمال و ابلهانه شخصیتش نیز تشکیل می‌شود.» این مسئله را تقریباً با خواندن زندگی نامه همه افرادی که مورد تحسینتان هستند تأیید خواهید کرد. حتی زندگی آبراهام لینکن نیز در حال بازبینی است و عده‌ای می‌خواهند به مردم نشان بدهند که او فقط از جنبه‌های خوب شخصیتی برخوردار نبود بلکه بدی‌هایی نیز داشت. پس چرا شما باید متفاوت باشید؟ کتاب مراقبت از روح به ما هشدار می‌دهد که مخصوصاً از «اطو کشیدن شخصیتمان و صاف کردن چروک‌هایش» پرهیز کنیم زیرا این کار ممکن است به همرنگ شدن با جماعت منجر شده و در نهایت باعث شود که خود واقعی‌مان را از دست بدهیم.

 

اکثر شیوه‌های درمانی در حال حاضر روی مشکلات خاصی تمرکز می‌کنند که می‌شود در مدت زمان کوتاهی آنها را حل کرد تا فرد موردنظر به حالت نرمال برگردد. از طریق مصرف دارو، درمان شناختی و علومی مانند برنامه‌ریزی عصبی کلامی نیازی به خودشناسی است. اما مراقبت از روح هرگز به پایان نمی‌رسد زیرا روح خودش محدود به زمان نیست. فقط چیزهایی مانند اسطوره‌شناسی، طبیعت، هنرهای زیبا و رؤیاها که همه فارغ از محدودیت‌های زمانی هستند می‌توانند ما را با ناشناخته‌های روحمان آشنا کنند.

 

این کتاب چهار بخش و ۱۳ فصل دارد و کل گستره شرایط بشری را پوشش می‌دهد. موارد زیر از بخش اول کتاب انتخاب شده‌اند.

 

 

عشق

ما باید سعی کنیم که عشق را ابزاری ندانیم که «باعث بهبود روابطمان می‌شود» بلکه عشق «یک اتفاق در روح» است که ممکن است به طور تعجب‌آوری هیچ ارتباطی به این داشته باشد که اصلاً با چه کسی هستید. عشق نوعی آسودگی از طبیعت یکنواخت و استریلیزه زندگی مدرن و دری به سوی رمز و رازها است. به همین دلیل است که با چنین شدتی به آن چنگ می‌زنیم.

 

 

حسادت

مور یک ارباب رجوع جوان داشت که به خاطر روابط مشکوک دوست دخترش خودش را دیوانه کرده بود. با این حال اعتقاد داشت که وابستگی رمانتیک، مدرن و قابل قبول نیست. همین ناب و خالص بودن ایدئال باعث شده بود که امکان یک عشق واقعی از بین برود و نتیجه این کار، ایجاد حس حسادت در این مرد بود.

 

با این حال حسادت کاملاً بد نیست زیرا از طریق ایجاد محدودیت‌ها به روح خدمت می‌کند. مور برخلاف ایده‌های مدرنی که در مورد «وابستگی متقابل» وجود دارد می‌گوید پیدا کردن هویت خود از طریق ارتباط با یک فرد دیگر هیچ ایرادی ندارد.

 

 

قدرت

قدرت روح با قدرت خود تفاوت دارد. ما با کمک خود برای یک هدف، برنامه‌ریزی کرده و به منظور رسیدن به آن تلاش می‌کنیم. قدرت روح بیشتر شبیه جریان آب است. با اینکه ممکن است هرگز نفهمیم سرچشمه‌اش کجا است باید به آن فضا بدهیم و اجازه دهیم ما را هدایت کند. اگر به قدرتی که روحمان دارد پی ببریم دیگر به استدلالات بیهوده ذهن احتیاجی نخواهیم داشت.

 

 

خشونت

روح عاشق قدرت است اما وقتی جنبه‌های منفی آن راهی برای بروز پیدا نمی‌کنند به صورت خشونت خودش را نشان می‌دهد. وقتی کل یک جامعه یا فرهنگ از قدرت روحی بی‌بهره باشد روح در اشیائی مانند اسلحه خودش را نشان می‌دهد. همان طور که اسکار وایلد می‌گوید وقتی پاک‌دامنی خودش را از شر و بدی دور نگه دارد نمی‌تواند اصیل و واقعی باشد.

 

 

 افسردگی

مور می‌گوید هر فرهنگی که سعی کند در برابر جنبه‌های غم‌انگیز زندگی از خودش محافظت کند افسردگی را به دشمن خودش تبدیل می‌کند و در هر نوع جامعه‌ای که صرفاً به «روشنی اختصاص داده شده باشد» افسردگی فوق‌العاده زیاد خواهد بود تا سر پوشیده ماندن غیرعادی‌اش را جبران کند.

 

 

نکاتی چند :

مور در بخش‌های بعدی کتاب در مورد تابستانی صحبت می‌کند که آن را به کار کردن در یک آزمایشگاه گذراند و زندگی راهبانه‌ای را که به مدت ۱۲ سال طی آن مشغول گوشه‌نشینی بود رها کرد. او که از آزادی تازه‌اش لذت می‌برد وقتی یکی از همکارانش با اعتقاد کامل به او گفت که «تو همیشه کار یک کشیش را خواهی کرد» شوکه شد. موفقیت کتاب مراقبت از روح نمونه کاملی است که نشان می‌دهد چطور کتاب‌های خودیاری جای مراقبان سنتی روح را که زمانی ما به طور اتوماتیک به آیین‌ها و دستورات مذهبی‌شان رو می‌کردیم گرفته‌اند.

 

مور به جای «توهم رستگاری» که به اعتقاد او ویژگی کتاب‌های معاصر خودیاری است تلاش می‌کند ما را به خودشناسی سوق دهد که شامل سایه‌های موجود در شخصیت و پیچیدگی‌های وجودمان می‌شود. کتاب مور بر اساس راهنماهای خودیاری قرون وسطی و رنسانس شکل گرفته است که جاه‌طلبی کمتری داشتند و برای مشکلات زندگی حفظ آرامش را به عنوان راه حل پیشنهاد کرده‌اند. شاید کتاب مراقبت از روح در میان کتاب‌های خودیاری مدرن برجسته باشد اما در واقع ادامه یک سنت قدیمی و قابل احترام است.

 

مور به ما می‌گوید که پزشکان عصر رنسانس معتقد بودند روح هر انسانی از یک ستاره در اسمان نشئت می‌گیرد. و ایده مدرن این است که هر انسانی «خودش شخصیت خودش را شکل می‌دهد.» ما باید قدر آزادی انسان سازانه ای را که در زمان ما از آن لذت می‌برند بدانیم اما چیز کاملاً متفاوتی به ما می‌دهد: تشویق ما برای فکر کردن به چیزی که در وجودمان ابدی است.

 

 

توماس مور

مور علاوه بر ۱۲ سالی که به عنوان یک راهب کاتولیک به گوشه‌نشینی مشغول بود چهار مدرک دانشگاهی نیز اخذ کرد: دکترای مطالعات دینی از دانشگاه سیراکیوس،  فوق‌لیسانس الهیات از دانشگاه ویندزور، فوق‌لیسانس موسیقی‌شناسی از دانشگاه میشیگان لیسانس موسیقی و فلسفه از دانشگاه دیپاول

 

او به عنوان یک نویسنده و روان‌درمانگر نماینده اصلی مکتب روانشناسی کهن الگوها است که در آن بخشی از یک اسطوره مجدداً برای آموزش مورد استفاده قرار می‌گیرد. کتاب‌های دیگر او عبارت‌اند از: سیارات درون (The Planets Within)،  آیین خیال (Rituals of the Imagination)، اروس تاریک (Dark Eros)،  یاران غار (Soul Mates)، مجدداً از زندگی شاد باشیم  (.(The Re- enchantment of Everyday Life  او همچنین کتاب یک آتش آبی ( (A Blue Fire را که مجموعه ای از نوشته های جیمز هیلمن است ویرایش کرده است. کتاب های اخیر مور عبارت‌اند از: کتاب کار (The Book of Job) (۱۹۹۸)، خود اصیل: زندگی با تضاد و شک  (Living with Paradox and Uncertainty: Original Self) (۲۰۰۰) و دین روح     ( (The Soul Religion)  

مور با همسر و دو فرزندش در نیوهمپشیر زندگی می کند.

 

 

نکات اصلی :

«مراقبت از روح اساساً راه متفاوتی برای نگاه کردن به زندگی روزمره و جستجوی شادی است. مراقبت از روح یک روند مداوم است که بیشتر با جزئیات کوچک زندگی روزمره و تصمیمات و تغییرات بزرگ سر و کار دارد تا حل کردن یک مشکل اساسی.»

 

«روح نمی‌تواند در زندگی پرسرعت امروزی رشد کند زیرا تحت تأثیر چیزی قرار گرفتن، فکر کردن به آن و درک کردنش و در نتیجه رشد کردن، به زمان نیاز دارد.»

 

 

چکیده:

خلاء زندگی‌ات را از طریق توجه کردن به روحت پر کن. با پذیرفتن خصوصیات فردی و ویژگی‌های منفی‌تان فردیت خودتان را بروز بدهید.

۵
از ۵
۱۲ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها