مردان مریخی - زنان ونوسی

 

خلاصه کتاب : مردان مریخی - زنان ونوسی

نوشته : جان گری

عنوان اصلی : MEN ARE FROM MARS WOMEN ARE FROM VENUS

 

 

 

جان گری قبل از نوشتن کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی کتاب دیگری را تحت عنوان روابط صلح‌آمیز زن و مرد: آشتی با جنس مخالف نوشته و این کتاب را با یک داستان شروع کرده است.

 

پدر جان گری سر راهش و در حال رانندگی، یک مسافر را سوار کرده بود که فوراً پس از سوار شدن پول‌های پدر جان را دزدید و او را در صندوق عقب ماشین حبس کرد. دو نفر به پلیس خبر داده بودند که یک خودرو در جاده بدون سرنشین رها شده است اما به دلیل آدرس‌های اشتباهی که داده بودند پلیس نتوانست ماشین پدر جان را پیدا کند. بعد از تماس سومین نفر پلیس توانست خودش را به محل برساند اما دیگر خیلی دیر شده بود. پدر جان در اثر خفگی ناشی از گرما در صندوق عقب ماشین خودش جان سپرده بود.

 

وقتی جان برای مراسم خاک‌سپاری پدرش به خانه برگشت از خانواده‌اش خواست که او را در صندوق عقب ماشین پدرش بگذارند تا ببیند که ماندن در آنجا چه حسی دارد. در تاریکی صندوق، دست‌هایش را روی فرورفتگی‌هایی که پدرش با مشت ایجاد کرده بود کشید و دستش را از جای چراغ عقب ماشین که پدرش برای دسترسی به هوای تازه، آن را با مشت به بیرون انداخته بود بیرون آورد. برادرش به او پیشنهاد کرد دستش را بیشتر دراز کند تا ببیند که آیا می‌تواند دکمه صندوق عقب را فشار بدهد یا خیر. او این کار را کرد و توانست دکمه را فشار داده و صندوق عقب ماشین را باز کند.

 

جان کری از نحوه مرگ پدرش به عنوان نشانه‌ای برای کارش استفاده کرد یعنی آزاد کردن انسان‌ها از طریق آگاه کردن آنها از دکمه آزادی احساسی که در دسترسشان قرار دارد.

 

 

گری زیر میکروسکوپ

داستان خوبی بود اما آیا واقعاً کتاب جان گری موجب رهایی انسان‌ها می‌شود؟ از نظر فمینیستی به راحتی می‌توان کتاب گری را نقد کرد. وب سایت‌های زیادی با عنوان‌هایی از قبیل «جواب رد از طرف اورانوس» (سوزان هامسون) ایجاد شده‌اند که ادعا می‌کنند کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی زن ستیزی را نهادینه می‌کند.

 

تئوری نقش جنسیت که گری یکی از هوادارانش است می‌گوید مردان و زنان به طور طبیعی اختلافات زیادی با هم دارند و جنسیت هر فردی اساس شخصیت او را شکل می‌دهد. در نقدهایی که در مورد گړی شده به این نکته اشاره شده است که او مخصوصاً موذیانه عمل می‌کند زیرا هرگز عقایدش را به عنوان یک تئوری مطرح نمی‌کند بلکه فقط می‌گوید «وضعیت همین است نه طور دیگر.» یعنی اطلاعات بیولوژیکی را در اختیار خواننده می‌گذارد. و به این ترتیب میلیون‌ها خواننده کتاب‌های جان گری که گرفتار کولاک بازاریابی این کتاب شده‌اند گزینه‌های دیگر را نمی‌بینند و به این نکته توجه نمی‌کنند که در واقع نقش‌هایی که در جامعه به زن‌ها و مردها نسبت داده می‌شود از فرهنگ هر جامعه نشئت می‌گیرد نه بیولوژی آنها. هدف نهایی گړی، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، این است که زنان در یک فرهنگ مردسالار، در مورد درجه دوم بودن خودشان حس بهتری داشته باشند.

 

 

 خلاصه مردان مریخی

قبل از جانب‌داری باید این کتاب را توصیف کنیم. نکات اصلی حرف‌های گری چیست؟

کلید طلایی روابط بهتر، پذیرفتن تفاوت‌ها است. در زمان پدر و مادرهایمان همه قبول داشتند که زن و مرد با هم تفاوت دارند. اما فرهنگمان به شکلی تغییر کرده است که حالا دیگر هیچ تفاوتی را قبول نداریم.

 

زن‌ها می‌خواهند مردها را بهتر کنند اما مردها فقط می‌خواهند که زن‌ها آنها را بپذیرند. مرد هرگز از توصیه‌های ناخواسته زن استقبال نمی‌کند و این کار زن را یک انتقاد منفی می‌داند. زن به جای اینکه مشکل را طوری مطرح کند که انگار مرد خود مشکل است باید طوری به مرد نزدیک شود که انگار ممکن است او راه‌حل مشکل را بداند. مردها همیشه به قابلیت و کارایی‌شان توجه می‌کنند و اگر نتوانند مشکلات را حل کنند احساس می‌کنند که وقتشان را تلف می‌کنند. از طرف دیگر زن‌ها دوست دارند در مورد یک مشکل بحث کنند حتی اگر هیچ راه‌حلی برای آن وجود نداشته باشد زیرا این کار به آنها فرصت بسیار مهم ابراز احساسات را می‌دهد.

 

زنان مانند موج هستند؛ خیز می‌گیرند، می‌نشینند و دوباره خیز می‌گیرند. مردها باید بدانند که زنان در زمان نشستن موج بیشترین احتیاج را به مردان دارند. اگر مرد در این زمان با زن مهربان باشد و سعی نکند که او را فوراً از این حالت بیرون بیاورد، زن احساس ارزشمند بودن می‌کند. مرد برای اینکه انگیزه داشته باشد باید ببیند که کسی به او احتیاج دارد و زن برای اینکه انگیزه داشته باشد باید ببیند که او را دوست دارند.

 

مردها میان نیاز به صمیمیت و نیاز به تنهایی در نوسان هستند. فرو رفتن مردها به درون «غار تنهایی» شان یک تصمیم آگاهانه نیست بلکه کاملاً غریزی است. زن‌هایی که چیزی در مورد غار تنهایی مردها نمی‌دانند و دلشان می‌خواهد همیشه صمیمی باشند شاهد اغتشاش و ناآرامی در روابطشان هستند. مردها مثل یک کش لاستیکی گاهی کشیده می‌شوند اما معمولاً به حالت اولشان بر می‌گردند.

 

در اغلب مواقع شیوه بیان یک موضوع باعث مشاجره می‌شود و دیگر به محتوای مسئله توجهی نمی‌شود. چیزی که ناراحت‌کننده است نحوه بیان یک مسئله است. مردها متوجه نیستند که نظراتشان تا چه حد می‌تواند موجب ناراحتی و عصبانیت زن‌ها شود زیرا آنها روی خود مسئله تمرکز می‌کنند نه شیوه بیان آن.

 

اکثر مشاجرات به این دلیل شروع می‌شود که یک زن نگرانی‌اش را در مورد چیزی بیان می‌کند و مرد به او می‌گوید که مسئله موردنظر ارزش نگرانی را ندارد. این حرف مرد باعث می‌شود که زن احساس کند کارش اشتباه است و به این ترتیب از دست همسرش ناراحت می‌شود. سپس مرد عصبانی می‌شود زیرا همسرش بی‌دلیل از دست او ناراحت شده است. مرد به خاطر کاری که انجام نداده معذرت‌خواهی نمی‌کند و این مشاجره به مدت چندین ساعت یا چندین روز ادامه پیدا می‌کند.

 

یک مرد زمانی مشاجره می‌کند که احساس کند طرف مقابل به او اعتماد نمی‌کند، او را تحسین یا تشویق نمی‌کند و با لحنی حاکی از اعتماد و پذیرش با او حرف نمی‌زند. یک زن وقتی مشاجره می‌کند که مرد به حرف‌هایش گوش نکند و او را در صدر فهرست اولویت‌های زندگی‌اش قرار ندهد.

 

 

پیام مهم‌تر

گری می‌گوید در این برهه از تاریخ ما حق داریم که از روابط عاطفی‌مان رضایت کامل داشته باشیم. بدن و مغز ما که در طول هزاران سال تکامل پیدا کرده است به تفاوت میان زن و مرد احتیاج داشت تا بتواند به طرز موفق‌تری به حیاتش ادامه دهد. (همان‌طور که دانیل کلمن در کتاب هوش هیجانی می‌گوید ما انسان‌های مدرنی هستیم که مغزمان برای جلگه‌ها و جنگل‌هایی ساخته‌شده‌اند که اجداد بسیار دورمان در آنها زندگی می‌کردند.) بدون اطلاع از تفاوت‌های اساسی میان طرز فکر زن و مرد، انتظار برخورداری از روابط کامل و تمام عیار، ساده‌لوحانه است و باعث می‌شود که ناآگاهانه یک خرابکار را وارد کشتی عشقمان کنیم. گری در مورد طبیعت مرد و زن یا نحوه تربیت آنها صحبت نمی‌کند بلکه فقط می‌گوید مردان و زنان مایل‌اند طور خاصی رفتار کنند و اگر ما این را درک کنیم مشکلات کمتری در روابطمان خواهیم داشت. 

 

 

در دفاع از گری

همان‌طور که در ابتدا گفتم بیشترین نقدی که در مورد این کتاب می‌شود این است که شکاف میان زنان و مردان را بیشتر می‌کند. از همه این حرف‌ها گذشته ما در قرن بیست و یکم زندگی می‌کنیم؛ آیا نمی‌توانیم همدیگر را به عنوان انسان ببینیم نه مرد یا زن؟ آیا نمی‌شود به رنگ پوست، ملیت و موارد دیگر توجه نکنیم؟ و چرا گری اصلاً در مورد مردان هم‌جنس باز چیزی نمی‌نویسد؟ او اعتراف می‌کند که حرف‌هایش کلی هستند و همه انواع مردم را در بر نمی‌گیرند با این حال طوری می‌نویسد که انگار آنچه می‌گوید در مورد همه حقیقت دارد.

 

اینها همه نکات ارزشمندی هستند اما افرادی که این حرف‌ها را می‌زنند هیچ‌کدام متوجه هدف اساسی گړی نشده‌اند. او این کتاب را برای افرادی نوشت که متون مربوط به علم ژنتیک یا جامعه‌شناسی را مطالعه نمی‌کنند بلکه می‌خواهند فوراً روابطشان بهتر شود. کتاب مردان مریخی از جدیدترین تئوری‌هایی که در زمینه جنسیت وجود دارد صحبت نمی‌کند. و البته نمی‌گوید که مردان و زنان به جنسیتشان کاملاً وابسته هستند؛ مردان و زنان گرایش‌های مخصوص جنس خودشان را داند که اگر به آنها توجه کنند می‌توانند این گرایش‌ها را تحت کنترل دربیاورند و این یعنی که ما به جنسیتمان و در نتیجه گرایش‌های مخصوص به جنس خودمان به طور کامل وابسته نیستیم. گری هیچ جایی در نوشته‌هایش فراتر از این نمی‌رود که جنسیت، تعیین‌کننده شخصیت فرد است. اگر فراتر از این می‌رفت مطمئناً مردم به کتابش دست هم نمی‌زدند. اگر هدف از تمرکز روی تفاوت‌های جنسی، این باشد که از آنها فراتر برویم می‌شود گفت که جان گړی یک منجی است. 

 

 

نکاتی چند :

هزاران کتاب در مورد روابط نوشته شده‌اند. چه چیزی باعث شد که کتاب مردان مریخی در میان آنها برجسته شود؟

 

گری می‌گوید که خودش عمداً این کتاب را طوری نوشته است که «مردم در زمان خواندنش نیازی به فکر کردن نداشته باشند و به سادگی مطالبش را درک کنند.» این کتاب طوری نوشته شده که انگار برای برنامه‌ای تهیه شده است که مردم هنگام خوردن ناهار از تلویزیون تماشا می‌کنند. و شاید کلمه «واسمی» از نظر بسیاری از خوانندگان، چکیده این کتاب باشد! خواننده‌های علاقه‌مند به گفتگوی میان دو جنس که می‌خواهند کتاب هوشمندانه‌تری را در این زمینه مطالعه کنند شاید از کتاب‌های دبورا تانن، متخصص زبان‌شناسی، خوششان بیاید. (مثل کتاب تو هم مرا نمی‌فهمی و منظورم این نبود). شاید یک صفحه از کتاب تانن از ده صفحه کتاب گړی خواندنی‌تر باشد اما کلید موفقیت گری این است که حرف‌ها و مثال‌هایش در ذهن انسان می‌مانند و در بسیاری موارد به تفاوت‌های بسیار ظریفی میان زن و مرد اشاره کرده است.

نفوذ گړی در عرصه روابط به اندازه نفوذ دکتر بنجامین اسپاک در عرصه تربیت کودکان استکتاب‌های هردوشان به مراجع استانداردی در زمینه روابط و تربیت کودکان تبدیل شده‌اند. عقاید اسپاک به این دلیل مورد انتقاد قرار گرفتند که بعضی معتقد بودند عقاید او موجب پرورش صلح‌طلبان بزدل می‌شود اما میلیون‌ها نفر هم هستند که به عقاید او اعتماد کامل دارند. بالاخره در مورد کتاب مردان مریخی باید چه حکمی صادر کنیم؟ کسی چه می‌داند، اما به هر حال واضح است که این کتاب در زمان خودش بسیار مناسب بود و شاید واقعاً لازم است از تفاوت‌هایی که با هم داریم باخبر شویم تا بعد از آن بتوانیم از این تفاوت‌ها فراتر برویمهمان‌طور که امرسون گفته است: «بهترین انسان‌ها افرادی هستند که می‌توانند ویژگی‌های هر دو جنس را با هم و در یک جنس داشته باشند.» اگر تفاوت‌ها (جنسیت یا هر تفاوت دیگری) باعث شوند که حواسمان از خود افراد به عنوان انسان، منحرف شود نباید به این تفاوت‌ها توجه کنیم.

 

بهترین راه برخورد با عقاید گری این است که بعضی از حرف‌هایش را بپذیریم و به بقیه حرف‌هایش توجه نکنیم. اگر همه حرف‌های گری را بی چون و چرا بپذیریم یا همه حرف‌هایش را فوراً و بدون فکر رد کنیم؛ هر دو این کارها نشانه ذهن بسته ما هستند. رد کردن این کتاب کار ساده‌ای است. اما وقتی در یک مشاجره و دعوا با همسرتان به بن‌بست رسیدید این کتاب را بخوانید شاید برایتان جالب باشد. این کتاب به عنوان راهنمای ساده برخورد با فراز و نشیب‌های زندگی با جنس مخالف واقعاً از مقداری هوشمندی و زیرکی برخوردار است.

 

 

جان گری نویسنده کتاب مردان مریخی ، زنان ونوسی

جان گری در سال ۱۹۵۱ میلادی در شهر هوستون ایالت تگزاس به دنیا آمد. و بعد از به پایان رساندن دوره دبیرستان به دانشگاه سنت توماس و دانشگاه تگزاس رفت. او در سازمان مدیتیشن متعالیه (TM) در سوئیس به عنوان یک راهب هندی، دستیار شخصی رهبر این سازمان یعنی ماهاریشی ماهش یوگی نه سال از عمرش را گذراند و در رشته فلسفه شرق فوق‌لیسانس گرفت. وقتی گری به ایالات متحده آمریکا برگشت در رشته دکترای روانشناسی مشغول به تحصیل شد و از دانشگاه کلمبیا پاسیفیک واقع در سان رافائل مدرک دکترای روانشناسی و گرایشات جنسی انسانی گرفت. او مشاور خانواده است. سیزده میلیون نسخه از کتاب مردان مریخی تا به حال به فروش رفته و هنوز بعد از گذشت نه سال از انتشارش در بسیاری از فهرست‌های کتاب‌های پرفروش قرار دارد. این کتاب در دهه ۱۹۹۰ میلادی پرفروش‌ترین کتاب امریکا بود. در کل گری ۱۴ میلیون کتاب، برنامه‌های صوتی و تصویری و حتی یک بازی صحنه دار بازی که روی یک تخته یا مقوا انجام می‌شود (مترجم) را نیز به فروش رسانده است. او یکی از مهمانان همیشگی ایرا وینفری نیز بوده است. دیگر کتاب‌های او به شرح زیرند: مریخی‌ها و ونوسی‌ها در عشق، رمز رسیدن به آرزوها: راهنمای عملی و معنوی در جهت رسیدن به موفقیت‌های شخصی.

گړی به همراه همسرش به ونی و سه دخترش در کالیفرنیای شمالی زندگی می‌کند.

 

 

جملات طلایی کتاب :

«زن‌ها برای اینکه حالشان بهتر شود از مشکلاتی که در گذشته داشتند، مشکلات آینده، مشکلات بالقوه و حتی مشکلاتی صحبت می‌کنند که هیچ راه‌حلی برایشان وجود ندارد. هر چه بیشتر درباره مشکلاتشان صحبت و بحث کنند حالشان بهتر می‌شود. شخصیت زنان این طور است. نمی‌توانید از آنها چیزی غیر از این انتظار داشته باشید.»

 

همان طور که به یک لیوان آب می‌توان طوری نگاه کرد که نیمه پر یا نیمه خالی است وقتی یک زن در حال پیشرفت باشد خوبی‌های زندگی را می‌بیند و اگر مشکلی داشته باشد همه بدی‌هایی را که در زمان پیشرفت نادیده گرفته بود بیشتر مورد تمرکز قرار می‌دهد.»

 

چاک فکر می‌کرد هر چه پول بیشتری درآورد کمتر لازم است که به همسرش توجه نشان دهد زیرا پول جای خالی توجه را پر می‌کند و حداقل ۳۰ امتیاز به او می‌دهد. وقتی مطب خودش را باز کرد و درآمدش دو برابر شد فکر کرد که امتیازش در خانه دو برابر شده است. و اصلاً نمی‌دانست هر چقدر هم که حقوقش زیاد باشد از نظر همسرش، فقط یک امتیاز محسوب می‌شود.» 

 

 

چکیده:

قبل از اینکه با همدیگر به عنوان انسان برخورد کنیم باید به تفاوت‌های رفتاری‌مان به عنوان مرد یا زن توجه کنیم.

 

۵
از ۵
۱۰ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها