خلاصه کتاب : جادوی واقعی
عنوان اصلی اثر : REAL MAGIC
نام نویسنده : وین دایر
وین دایر نویسنده دوستداشتنی کتابهای پرفروش و سخنران فعالی است. او به همراه دوستش دیپاک چاپرا و افرادی همچون آنتونی رابینز، جان گری و جیمز ردفیلد (نویسنده کتاب پیشگویی آسمانی) موضوع تغییر زندگی را برای انسان به مهمترین پدیده عصر حاضر تبدیل کرده است. موفقیت کتاب «باورهای غلط شما: از تفکرات منفی بگریزید» که در سال ۱۹۷۶ به چاپ رسید باعث شد وین دایر از دانشگاه جدا شده و بیشتر به میزگردهای تلویزیونی و جلسات دیدار با خوانندگان کتاب بپردازد. اگر این کتاب، جالبترین کتاب وین دایر برای خوانندگان بوده باشد کاملترین و بهترین کتاب وین دایر جادوی واقعی است. این کتاب پر از الهامات و راهنمای خودشکوفایی است که بر اساس نظرات متفکرین شرقی و غربی نوشته شده است.
چند فصل از کتاب جادوی واقعی به سلامت جسمی، «چگونگی تبدیل شدن به یک انسان معنوی» و «شروع یک انقلاب معنوی» اختصاص دارد. دایر با ظرافت تمام و بدون این که از ادبیات پیچیده و عرفانی استفاده کند، درباره موضوعات غیرمادی صحبت میکند. او از تجربیاتش در رواندرمانی، تفکرات رایج در مشرق زمین و فرهنگ غربی، فلسفه و حتی فیزیک کوانتوم استفاده میکند تا بتواند نظریههایش را ثابت کند و در عین حال هیچ ژست روشنفکرانهای هم به خود نمیگیرد.
توانایی وین دایر در برقراری ارتباط با مخاطبانش باعث محبوبیت او شده است. به عقیده دوستدارانش، او نویسندهای است که توانسته است بین روش معنوی زندگی و انتظارات زندگی خانوادگی که به صبر و تحمل زیادی احتیاج دارد رابطه برقرار کند. او در جلسات عمومی که برای مردم برگزار میکند در مورد مسائل خانوادگی، بسیار جالب صحبت میکند؛ حتی یک بار برای حاضرین در جلسه تعریف کرد که دختر نوجوانش یک بار جلو در اتاقش ایستاد و به او گفت: «بابا امروز یه نفر تو مدرسه میگفت یه کتاب درباره تربیت بچهها نوشتی. بگو که دروغه!»
راز مهمی که وین دایر مطرح میکند، مدیتیشن است. او با اشتیاق این جمله پاسکال را مرتب نقل میکند: «همه رنجهای انسان ناشی از این است که نمیتواند چند دقیقه در یک اتاق ساکت بنشیند و با خودش خلوت کند.» اگر شما هم جزو کسانی هستید که نمیتوانید این کار را بکنید، حتماً کتاب جادوی واقعی را بخوانید.
جادوی واقعی چیست؟
دایر ایده «جادوی واقعی» را از یک تردست مشهور به نام هری هودینی گرفت. هودینی در اواخر دوران فعالیتش ادعا کرد که بیشتر شاهکارهایش را بر اساس استفاده از خطای دید بیننده انجام میداد اما برخی از آنها طوری بودند که حتی خود هودینی هم نمیتوانست چگونگی انجامشان را توضیح بدهد. او نام این دسته از تردستیهایش را «جادوی واقعی» گذاشته بود. اما منظور دایر از عبارت «جادوی واقعی» این است که هر انسانی میتواند به یک جادوگر تبدیل شود. ممکن است این کار کمی دور از ذهن به نظر برسد اما دایر میگوید که ممکن بودن یا نبودن این کار فقط به تعریف شما از خودتان بستگی دارد. دایر جمله معروفی را از تیار دو شاردن نقل میکند: «ما انسانهایی نیستیم که مسائل روحانی و معنوی را تجربه میکنیم بلکه موجودات روحانی و معنوی هستیم که انسان بودن را تجربه میکنیم.»
این کتاب غیرممکنهای زندگی را بررسی کرده و سپس به جای اینکه صرفاً شما را به نوشتن لیست هدفها و اعتقاد راسخ به محقق شدن آنها تشویق کند، به شما کمک میکند خودتان و آنچه را که میتوانید انجام بدهید به خوبی بشناسید. وقتی خودتان را کاملاً بشناسید هدفهایتان واضحتر و روابطتان با دیگران بیشتر معنوی و کمتر مادی میشوند، در حالی که کار میکنید احساس میکنید در همان «جریان» قرار گرفتهاید که چیکسنت میهای از آن حرف میزند و در نهایت تصمیمگیری در هر موردی برایتان راحتتر میشود.
وین دایر معتقد است که هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست. هر تجربهای که انسان از سر میگذراند، حتی اگر تلخ و ناراحت کننده باشد، او را به مرحله بالاتری در زندگی میبرد. وقتی انسان به گذشتهاش نگاه میکند، متوجه میشود که همه اتفاقات و رویدادهای زندگیاش بخشی از یک طرح بزرگ و گسترده بودند که به زندگیاش شکل دادهاند.
آگاهی از طریق هدف
موضوع اصلی کتاب جادوی واقعی ضرورت آگاهی از هدف اصلی انسان در زندگی است. انسانها از طریق سه روش زیر میتوانند از هدف زندگی و فلسفه وجود خودشان آگاه شوند:
* آگاهی از طریق رنج کشیدن. این حالتی است که انسان از خودش میپرسد: چرا من باید دچار این ناراحتی شوم؟ اتفاقاتی در زندگی انسان رخ میدهند و او چیزی یاد میگیرد. اما اگر رنج کشیدن تنها آموزگار انسان برای کسب آگاهی باشد، امکان وقوع معجزه از بین میرود.
* آگاهی از طریق رسیدن به نتیجه. در این حالت هدفهای انسان باعث میشود که زندگی برایش معنا پیدا کند. این روش بهتر از آگاهی از طریق رنج کشیدن است اما در این حالت هم مجبوریم دست و پا بزنیم و تلاش کنیم. و همچنان با آن سطح از آگاهی برتری که به معجزه منجر میشود نمیرسیم.
* آگاهی از طریق پی بردن به هدف متعالی. هر چیزی در دنیا یک هدف متعالی دارد. فقط از طریق زندگی کردن بر اساس هدف متعالیمان میتوانیم معجزه کنیم و به جای جنگیدن با زندگی، آنچه را که میخواهیم به طور معجزهآسایی به دست بیاوریم.
یک معیار برای اینکه بدانید آیا در مسیر هدف متعالیتان هستید یا خیر، این است که ببینید آیا وقتی کار میکنید توجهتان را به زمان از دست میدهید یا خیر. به عبارتی اگر در مسیر درستی قرار گرفته باشید باید کارتان آنقدر برایتان لذتبخش باشد که اگر قرار باشد فردا ۱۰ میلیون دلار برنده شوید، باز هم به کارتان ادامه بدهید و آن را ترک نکنید. وین دایر جمله زیبایی از دومونتین نقل میکند: «بزرگترین و پرافتخارترین شاهکاری که انسان میتواند خلق کند این است که زندگی هدفمندی داشته باشد.» آیا شما فقط زندهاید یا اینکه به دنبال خلق شاهکارتان هستید؟
ایجاد ذهنیتی که اعجاز میکند
جدا از هدفی که در زندگی داریم، میتوانیم با پیروی از اصول زیر، ذهنیتی در خودمان ایجاد کنیم که اعجاز میکند:
* اجتناب از قضاوت کردن درباره دیگران (شما با قضاوت خودتان دیگران را تعریف نمیکنید، بلکه خودتان را به دیگران معرفی میکنید.)
* تقویت حس الهام
* دانستن این که هدفهایتان به شما شکل میدهند
* سپردن خودتان به هستی برای اینکه نیازهایتان را برآورده کند
نکتهای که اهمیت بسیاری دارد این است که انسان باید کاری را که انجام میدهد از منافعی که انجام آن کار برایش در پی خواهد داشت جدا کند. در جامعه امروز که همه در آن به دنبال کسب چیزی هستند جدا کردن کار از منافع ناشی از آن، سخت است اما وین دایر به این نکته عجیب اما واقعی اشاره میکند که جاهطلبی میتواند مانع از موفقیت شود. انسان نمیتواند به معجزه دستور بدهد که اتفاق بیفتد اما اگر به جای تمرکز بر نتیجه یک کار بر خودکاری که انجام میدهد تمرکز کند؛ معجزه از طریق او اتفاق خواهد افتاد. هدف واضح و روشنی برای آیندهتان داشته باشید، اما اجازه ندهید این تصویر که به آینده مربوط میشود در زمان حال روی رفتارتان تأثیر بگذارد.
هدفمندی و روابط
هدفمندی حتی در روابط عاشقانه هم وجود دارد. وین دایر معتقد است که همه روابط انسان بخشی از یک نقشه الهی هستند بنابراین باید سعی کنیم از روابطمان با دیگران بیشترین بهره را ببریم. دوستان معنوی از نقاط مشترکی که با هم دارند فراتر میروند تا رابطهشان با هم باعث تکامل روحشان شود. اگر این طور فکر کنیم با سایر انسانها مانند هدیههای الهی رفتار میکنیم، با آنها مثل داراییمان برخورد نمیکنیم، سعی میکنیم مهربان باشیم و به انسانها فرصت کافی بدهیم و همین کار باعث بهبود و تقویت روابط انسانی میشود.
در نهایت این که چون با پیروی از حرفهای وین دایر می دانیم که هر انسانی یک شاهکار الهی است دیگر مجبور نیستیم درکشان کنیم بلکه فقط به «کسی که برایمان غیرقابل درک است، احترام میگزاریم.»
هدفمندی و شکوفایی فردی
وین دایر در زمینه ثروت ایده بسیار جالبی دارد. بیشتر انسانها به داشتن یا نداد ثروت فکر میکنند اما دایر میگوید که لازم نیست انسان چیزی را به دست بیاورد راهی به سوی ثروت وجود ندارد؛ ثروت، خود راه است. در واقع ثروت یک حالت ذهنی است مثل فقر و تنگدستی. ثروت و تنگدستی عوامل به دست آمدنی نیستند، بلکه شرایطی هستند که خود انسان آنها را خلق میکند. داشتن یک ذهنیت ثروتمند به این معناست که به نعمتهایی که در حال حاضر از آنها برخورداریم توجه کنیم. جملهای در انجیل وجود دارد که میگوید: «به کسی که دارد، بیشتر داده خواهد شد.» (یا به عبارتی شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند. «ویراستار»)
در مقابل، فقر و تنگدستی بر اساس احساس کمبودمان شکل میگیرد و در شرایط زندگیمان آشکار میشود. وین دایر به جملهای از جیمز آلن اشاره میکند: «شرایط زندگی به انسان شکل نمیدهند، فقط باعث میشوند که انسان خودش و ویژگیهایش را نشان بدهد.» البته این موضوع بسیار حساس است زیرا میشود این طور تفسیر کرد که فقرا حقشان است که فقیر باشند. دایر در اینجا به یک تفاوت مهم اشاره میکند: هر چند همه ما در زندگی بیپولی را تجربه کردهایم، اما فقر مجموعهای از رفتارها و باورهای انسان است که وقتی شرایط زندگی را مقصر ناکامیهایمان میدانیم، تشدید میشود. زندگی کردن بر اساس هدف متعالیمان، راه مطمئنی برای قرار گرفتن در مسیر ثروت است چون باعث میشود همواره در حال بخشش باشیم. یک راه دیگر برای ثروتمند شدن این است که حداقل ۱۰ درصد از آنچه را که به دست میآوریم ببخشیم، حتی اگر رقم قابلتوجهی نباشد.
هدف من در زندگی چیست؟
کتاب جادوی واقعی درباره هویت فردی همصحبت میکند. مهمترین نکته این است که تا وقتی که ندانیم شخصیت فعلیمان ثابت و دائمی نیست و میتوانیم آن را اصلاح کنیم، نمیتوانیم یک زندگی پر از معجزه را تجربه کنیم. شهود درونی بهتر از خود شما از تواناییها و امکاناتتان اطلاع دارد پس به آن توجه کنید و اجازه دهید که شکوفا شود. رشد شخصیت از طریق تمرکز کردن روی کمبودها به دست نمیآید بلکه از طریق شناخت دقیق تواناییهای فعلیمان حاصل میشود. تغییر شخصیت یعنی اینکه خود واقعیمان را بیشتر آشکار کنیم.
وین دایر
وین دایر در سال ۱۹۴۰ میلادی در شهر دیترویت واقع در ایالت میشیگان به دنیا آمد. او سومین فرزند خانوادهاش بود و سالهای زیادی از دوران کودکیاش را در خانه کودکان بیسرپرست گذراند. بعد از اتمام دوره دبیرستان برای خدمت در نیروی دریایی ثبت نام کرد و چهار سال در گوام به عنوان رمزگشای پیامهای الکترونیکی خدمت کرد. پس از پایان تحصیلاتش در کالج دیترویت به عنوان معلم مشغول به کار شد و مدرک فوقلیسانس مشاورهاش را اخذ کرد اما چون به ساعات کم کاری استادانش غبطه میخورد تدریس را رها کرد و در مقطع دکترای رواندرمانی تحصیلاتش را ادامه داد.
پس از اخذ دکترا، شش سال در دانشگاه تدریس کرد و در دانشگاه سنت جان واقع در نیویورک استادیار شد. در طول این زمان سه کتاب تألیف کرد. یکی از این سه کتاب باورهای غلط شما بود که پس از کشف محل دفن پدرش در شهر بیلوکسی آن را نوشت (این موضوع در کتاب چشم دل باز کن که جان بینی راهی به سوی تحول درون هم تأثیرگذار بوده است.) وین دایر یک سال به تبلیغ این کتاب پرداخت تا اینکه به یک کتاب پرفروش تبدیل شد.
مشهور است که وین دایر تا به حال بیش از پنجاه میلیون جلد از کتابهایش را به فروش رسانده است. این کتابها عبارتاند از: سررشته زندگی خود را در دست گیرید، چه کنیم تا فرزندان خوشبختی داشته باشیم، چشم دل باز کن که جان بینی، خود مقدس شما، آیین سرنوشت سازی، اندیشههای ماندگار (شامل ۶۰ مقاله درباره شخصیتهای بزرگ معنوی که در طول ۲۵۰۰ سال گذشته زندگی میکردند) و جدیدترین کتابش: برای هر مشکلی یک راهحل معنوی وجود دارد.
وین دایر یک سخنران پرکار است و به دویدن علاقه زیادی دارد. او متأهل است و با همسر و هشت فرزندش در ایالت فلوریدا زندگی میکند.
جملات طلایی کتاب :
«وقتی به گذشتهام نگاه میکنم متوجه میشوم هر عاملی که در زندگیام بود، ضروری و کامل بود. هر گامی که برداشتهام مرا به یک مرحله بالاتر در زندگی برد، حتی اگر این مرحله به صورت یک مانع با تجربه تلخ به نظر میرسید.»
«اگر یک انسان توانسته باشد از بیماری به سلامتی، از چاقی به تناسب اندام، از اعتیاد به یک زندگی سالم و آگاهانه، از فقر به ثروت، از بیتجربگی به مهارت، از ناکامی به موفقیت و از ناخشنودی به رضایتمندی برسد؛ به این نتیجه میرسیم که این توانایی در وجود همه انسانها نهفته است. اگر هم چیزی باشد که تا به حال اتفاق نیفتاده مثل درمان بیماری فلج اطفال که تا سال ۱۹۵۴ میلادی کشف نشده بود یا به پرواز درآوردن هواپیما که تا قبل از سال ۱۷۴۵ میلادی انجام نشده بود، همین کافی است که انسان ایدهای را در ذهن تصور کند تا امکان و شرایط بروز آن برایش فراهم شود.»
چکیده:
وقتی انسان با خود برترش همسو می شود و در مسیر هدف های متعالی اش قرار می گیرد، معجزه اتفاق می افتد.