خلاصه کتاب : آموزههای بودا
عنوان اصلی : DHAMMAPADA THE SAYING OF THEBUDDAHA
نوشته : بودا
شگفتانگیز است که انسان کتابی را که ۲۵۰۰ سال قبل نوشته شده است مطالعه کند و با استفاده از راهنماییهای کتاب به آرامش برسد. آموزههای این کتاب نه تنها مفید هستند، بلکه امروزی هم هستند. از آنجایی که بودائیسم از تعصب و تشریفات به دور است میتوان ادعا کرد که دین موردنیاز جامعه امروز است. با اینکه ما از سنتهای گذشته رها شدهایم هنوز هم به مقداری انضباط معنوی نیاز داریم؛ در آیین بودائیسم این انضباط معنوی بدون وجود باورهای محدودکننده که در اکثر مذاهب میبینیم وجود دارد. اساس بودائیسم دوری از تعصب است و به همین علت خیلی کم عبارت بودایی بنیادگرا را میشنویم.
ما به دلایل نامعلومی انتظار داریم که حقایق معنوی، پیچیده باشند و فقط عالمان مذهبی دانا بتوانند آنها را درک کنند. اما داماپادا میگوید که اصلاً اینطور نیست بلکه حقایق معنوی سادهاند و همه میتوانند آنها را درک کنند. توصیههای داماپادا که ممکن است شعارگونه به نظر برسند در واقع دقیقترین توصیهها برای یک زندگی عالی هستند.
آیا از کتابهای خودیاری امروزی خسته شدهاید؟ داماپادا یک راهنمای قدیمی برای آگاهی است و در بین کتابهایی که در مورد معنویت نوشته شدهاند یک اثر ارزشمند است. به علاوه مقدمه کاملی برای مکتب بودائیسم محسوب میشود زیرا توضیح کاملی را در مورد مهمترین موضوعات بودائیسم ارائه میکند.
عنوان کتاب از کلمه «دارما» در زبان سانسکریت گرفته شده که به معنای جهان و قوانین آن است و کلمه «پادا» که به معنای پا یا قدم است. بنابراین میتوان گفت که این کتاب مقدس راهنمای عبور از مسیر جهانی عشق و حقیقت است که میتواند انسان را به نیروانا یا همان آزادی فردی برساند. دممبادا هم به بیان قانون جهان میپردازد و هم به خواننده نشان میدهد که چطور بر اساس این قانون زندگی کند.
بودا چه کسی بود؟
سیزارتا گائوتاما بودا ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح زندگی میکرد. بودا اسم واقعی او نیست بلکه یک عنوان افتخاری است. او فرزند پادشاهی بود که در یک منطقه کوچک، که همان کشور نپال فعلی است، حکومت میکرد. اگر فیلم بودای کوچک را که کینو ریوز در آن نقش یک انسان روشن را ایفا میکرد دیده باشید، میتوانید خوشگذرانی ها و آسودگیهای پادشاه هند را در آن زمان به خوبی تصور کنید.
به هر حال وقتی سیزارتا در سن ۲۹ سالگی متوجه شد که مردم بیرون قصر در چه سختی و عذابی زندگی میکنند، از کاخ پادشاهی پدرش خارج شد و به جنگل فرار کرد تا گوشهنشینی کند. او زیر یک درخت به نام بودی نشسته بود که آگاهی و روشنگری به سراغش آمد. بر خلاف عیسی مسیح، بودا عمر طولانی داشت و ۴۵ سال باقی عمرش را به سفر به شمال هند و آموزش به مردم گذراند.
چرا بودا موفق شد؟
در میان صدها مذهبی که در آن زمان وجود داشت، بودا موفق شد. فکر میکنید علت این موفقیت چه بود؟ بودا تمام مردم جامعه را یکسان میدید و به نظام اجتماعی کست (کست به هر یک از طبقات اجتماعی هندوها میگفتند که ارثی بوده و با طبقات دیگر حق ازدواج نداشتند) و زبان و سایر مراسم مذهبی خاص هندوها و روحانیون برهمایی توجهی نداشت. او میدانست که قدرت، فساد به بار میآورد. بودا پایهگذار آیینی بود که در آن اندیشه تعصبآمیز وجود نداشت. او به دنبال رفع موانعی بود که میان انسان و آگاهی وجود داشتند. بودا خدا نبود، حتی پیامبر هم نبود. اما انسانی بود که توانست با تلاش و کوشش به آگاهی برسد و به الگویی برای همه انسانها تبدیل شود.
شیوههایی که بودا برای رهایی انسان از رنج و عذاب پایهگذاری کرد، گسترش بودائیسم را تضمین کرده بود. بودائیسم، یک روش شگفتانگیز بوده و هست. وعده این آیین برای رسیدن به یک زندگی بدون رنج، هنوز هم انسان را وسوسه میکند. توماس کلیری، محقق آیین بودائیسم، معتقد است بودا به این دلیل توانست موفق شود که آموزههایش محدود به زمان یا فرهنگ خاصی نبودند و بر اساس طبیعت انسان و رابطه او با جهان شکل گرفته بودند.
داماپادا چه میگوید؟
کتاب داماپادا سمبلی از جاودانگی و سادگی آموزههای بودا است. این کتاب شامل فصلهای مختلفی است اما هیچ ترتیب خاصی ندارد. هر جای کتاب را که باز کنید جملات الهامبخش بودا را خواهید دید. انگار با خود بودا صحبت میکنید. می گویند همان طور که بخش «عهد جدید» در کتاب انجیل به شکلی است که وقتی آن را میخوانید احساس میکنید حرفهای جوان پرشوری است که میخواهد جهان را تغییر بدهد، داماپادا به صورتی است که انگار یک پیر فرزانه، باتجربه و آرام با شما حرف می زند.
داماپادا شعرگونه درباره موضوعاتی که همیشه برای انسان اهمیت دارند مثل لذت، شادی و بدی صحبت میکند و برخلاف برخی نوشتههای موجود در بودائیسم، اصلاً ادبیات علمی و سختی ندارد و چون در هر مقطع زمانی و هر فرهنگی از نو تفسیر شده است قدیمی به نظر نمیرسد. در اینجا به بخشی از موضوعات مطرح شده در کتاب اشاره میکنم:
شادی
انسان وظیفه دارد خودش را از نفرت، بیماری و نارضایتی دور کند. البته نباید این کار را از طریق ترک دنیا انجام بدهد بلکه باید با پرورش و پراکندن عشق، سلامتی و آرامش در دنیا این کار را بکند. بهترین حالت برای انسان بهرهمند شدن از شادی است، البته شادی و نشاطی که خود انسان ایجاد میکند و از منبع بیپایان درون انسان سرچشمه میگیرد. در این صورت برای داشتن احساس خوشبختی و شادی تحت تأثیر حوادث و رویدادهای محیط نخواهد بود. وقتی بتوانیم به یک شادی خودجوش (درونی) برسیم خواهیم دید که جاهطلبی و مالکیت در مقایسه با آن، راههای کم ارزشی برای رسیدن به شادی هستند.
عدم وابستگی
غم و ناراحتی از عواملی ایجاد میشوند که برای انسان عزیز هستند و اهمیت زیادی دارند؛ منشأ ترس هم همین است. کسی که به چیزی دل نمیبندد دچار غم نمیشود. بنابراین از چیزی هم نخواهد ترسید؟
چطور میتوانیم دچار عشق و نفرت نشویم؟ شاید این کار غیرممکن باشد اما هر نوع وابستگی برای انسان هزینهای دارد. وقتی به چیزی دل میبندیم باید بدانیم که این دلبستگی به همراه خودش ترس از دست دادن آن چیز را هم دارد. وقتی به ذات ناپایدار جهان توجه کنیم و هر آنچه را که در زندگیمان رخ میدهد بپذیریم، میتوانیم وابستگیهایمان را کاهش دهیم و در نتیجه از ترس و رنج هم دور بمانیم.
تسلط به خود
نظم عامل مهمی است. جملات زیر که از داماپادا نقل شدهاند گویای این موضوع هستند:
«با استفاده از انرژی، هوشیاری و کنترل نفس، انسان عاقل میتواند جزیرهای بسازد که هیچ موجی نتواند آن را از بین ببرد.»
«انسانی که میتواند به تنهایی زندگی کند و از انجام وظیفه و مأموریتش خسته نمیشود، میتواند در مرز جنگل آرزوها و مستقل از آن بر خودش مسلط شود و از زندگیاش لذت ببرد.»
آگاهی
تصور رها کردن زندگی روزمره و شروع گوشهنشینی و زندگی عارفانه میتواند بسیار جذاب باشد! اما داماپادا میگوید تمایل به تنهایی یک نشانه ترس یا غرور و خودخواهی است.
بهتر است با چالشها و مشکلات زندگی و شغلمان برخورد آرام و درستی داشته باشیم و از این طریق به آگاهی و آرامش برسیم. کلیری میگوید مهمترین آموزه داماپادا «در دنیا اما از دنیا جدا بودن» است.
پرهیز از تلافی و مجازات
دو پاراگرافی که در اینجا آوردهام، جزو مهمترین آموزههای داماپادا هستند و در تمامی جنبههای زندگی هم صادق هستند:
«نفرت با نفرت از بین نمیرود، راهحل از بین بردن نفرت، عشق است. این یک قانون ابدی است.»
«با آرامش بر خشم پیروز شوید و با خوبی بر بدی غلبه کنید. با بخشش بر خساست چیره شوید و با حقیقت بر دروغگو غلبه کنید.»
توجه داشته باشید که در دو پاراگراف بالا اصلاً گفته نشده است که هیچ کاری نکنید. فقط به یاد داشته باشید هر کاری که میکنید آن را بر اساس عقل و آگاهی انجام بدهید، نه بر اساس احساسات.
انتقاد را به عنوان یک واقعیت بپذیرید
«انسانها از کسی که سکوت میکند انتقاد میکنند، از کسی که پرحرفی میکند هم همینطور. حتی از کسی که به اندازه حرف میزند هم انتقاد میکنند! هیچ انسانی در زندگی از انتقاد سایرین مصون نیست.»
شما هیچوقت نمیتوانید رضایت همه را جلب کنید. باید روی کار خودتان تمرکز کنید و حتی خودتان را از حرفهای مثبت و تعریف دیگران هم بینیاز کنید.
راه
عقیده اشتباهی درباره بودائیسم وجود دارد مبنی بر این که این مکتب نگاه بدبینانهای نسبت به زندگی دارد. اساس این تصور پنجمین جمله از فصل بیستم کتاب به نام «راه» است. ترجمه این جمله به شکل عامیانه چنین است: «همه چیز در زندگی گذرا است، همه چیز غمانگیز است. وقتی انسان این واقعیت را میبیند فراتر از این عوامل ناراحتکننده میگیرد. راه صحیح زندگی این است.» فرهنگ غرب تصور میکند که این جملات، زندگی را رنج آور نشان میدهند.
در واقع و همانطور که کلیری هم میگوید، بودائیسم اساساً نگاه خوشبینانه ای به زندگی دارد و معتقد است که هر انسانی میتواند از جهل، ترس و خشونت جدا شده و به آرامش پایدار برسد.
«وقتی انسان بفهمد که هر نوع وابستگی باعث رنج و ناراحتیاش میشوند. از این رنج کشیدن خسته میشوند، این راه رسیدن به اصالت و شادی در زندگی است.»
اگر انسان بتواند از ذهنش مستقل شود و از از بروز واکنشهای بدون فکر در مقابل مسائل محیطی پرهیز کند، در زندگی دچار رنج نمیشود. نیروانا یا آزادی فردی به معنای از بین بردن احساسات نیست بلکه به این معنی است که انسان با وجود داشتن احساسات، مستقل از آنها زندگی کند. در زبان هندی نیروانا به معنای از بین بردن حرص، نفرت، غرور، فریبکاری، شک و تردید و تفکر مستبدانه است.
چهار جمله بسیار مهم و معروف در بودائیسم به عنوان راهحل رهایی از رنج مشخص شدهاند که عبارتاند از:
* رنج و غم، حالتهای شرطی در زندگی انسان هستند.
* رنج و غم علت دارند.
* رنج و غم پایان دارند و همیشگی نیستند.
* راهحل رهایی از رنج و غم پیروی از اصول هشتگانهای است که در واقع راه رسیدن به نیروانا هستند.
اصول هشتگانه عبارتاند از:
* درک درست
* تفکر درست
* گفتار درست
* رفتار درست
* در پیش گرفتن راه درست
* تلاش درست
* آگاهی
* مدیتیشن