هفت قانون معنوی موفقیت

 

خلاصه کتاب :هفت قانون معنوی موفقیت

نوشته : دیپاک چاپرا

عنوان اصلی :THE SEVEN SPIRITUAL LAWS OF SUCCESS

 

 

خصوصیت برتر کتاب‌هایی که در قرن اخیر درباره موضوع خودیاری نوشته شده‌اند این است که پیام‌های معنوی را از طریق دستورالعمل‌های مادی به خواننده منتقل می‌کنند. مثلاً کتابی را با موضوع موفقیت تهیه می‌کنیم و می‌بینیم که درباره هوش کامل و سودمند هستی صحبت می‌کند و می‌گوید قانون موفقیت این است که سعی کنیم کارمای خوبی داشته باشیم و سپس آن‌قدر به هدفمان ایمان داشته باشیم که منتظر باشیم تا هستی ما را به خواسته‌مان برساند. اغلب دیپاک چاپرا را محکوم می‌کنند که ارزش‌های معنوی را برای رسیدن به ثروت تبلیغ می‌کند. این موضوع کاملاً درست است اما جای هیچ شرمندگی نیست. وقتی خود هستی منبع بیکران ثروت و توانگری است زندگی در فقر و نداری، هدر دادن عمر است.

 

موضوع اصلی این کتاب وحدت همه موجودات جهان است. با اینکه بیشتر از لفظ موفقیت در این کتاب استفاده شده است مسئله اصلی، قدرت است. هر چه انسان بیشتر با هستی هماهنگ باشد قدرتمندتر می‌شود. در حالیکه اگر غیر از این باشد، انسان در تضاد با هستی قرار می‌گیرد و ضعیف می‌شود. این کتاب به عنوان بهترین اثر در زمینه بهبود شخصیت، به انسان می‌آموزد که برای موفقیت باید به جای سروری و حکومت بر هستی، با آن هماهنگ و یکی باشد.

 

سادگی و تأثیر عمیق کتاب هفت قانون معنوی موفقیت نمونه برجسته‌ای از کتاب‌های خودیاری است. شما می‌توانید همه کتاب‌های دیگر خودیاری را کنار بگذارید و فقط با خواندن همین کتاب زندگی‌تان را تغییر بدهید.

 

ممکن است از نظر بعضی از خوانندگان کتاب تأکید بر موفقیت و ثروت ربطی به معنویت نداشته نباشد اما بحث اصلی این کتاب همین است. هر انسانی در این دنیا با اقتصاد سر و کار دارد مگر اینکه یک سالک گوشه‌نشین باشد که ترک دنیا کرده است و هر کسی که با اقتصاد سر و کار داشته باشد باید میان تولید ثروت و معنویت ارتباط برقرار کند. کتاب هفت قانون معنوی موفقیت هم یک کتاب مذهبی و هم راهنمایی برای موفقیت است بنابراین یکی از برجسته‌ترین کتاب‌هایی است که در حال حاضر در دسترس خوانندگان قرار دارد.

 

ویژگی مشترک همه کتاب‌های خودیاری این است که قوانین تغییرناپذیر موفقیت را به انسان می‌آموزند. هزاران سال است که کارما (یا همان قانون علت و معلول) و دارما (هدف زندگی) در زندگی انسان‌ها حاکم هستند و دو قانون از هفت قانون معنوی موفقیت چاپرا همین دو هستند. در اینجا به بررسی پنج قانون دیگر می‌پردازیم.

 

 

 قانون ظرفیت ناب و خالص هستی

ظرفیت ناب و خالص هستی همان جایی است که همه‌چیز از آن سرچشمه می‌گیرد و آنچه پنهان است آشکار می‌شود. انسان در این عرصه آگاهی خالص، به دانش ناب، نوازن، شکست‌ناپذیری و شادی می‌رسد. وقتی به ظرفیت خالص هستی دست پیدا می‌کنیم خود ناب و والایمان را درک کرده و می‌توانیم بفهمیم که زندگی از طریق نفس محدودمان به کار بیهوده‌ای است. در حالی که نفس انسان همیشه محتاط و ترسو است، خود برتر در آرامش به سر می‌برد:

«خود برتر تحت تأثیر انتقاد قرار نمی‌گیرد، از مشکلات نمی‌ترسد و خودش را از هیچ‌کس کمتر نمی‌داند. با این حال فروتن است و خودش را برتر از کسی نمی‌داند. چون می‌داند که همه انسان‌ها در سیرت، یکی و در صورت متفاوت هستند.»

 

وقتی نقاب نفس از بین می‌رود دانش، آشکار می‌شود و بینش انسان وسعت پیدا می‌کند. چاپرا به کارلوس کاستاندا اشاره می‌کند که می‌گوید: «اگر بتوانیم دست از نفس و اهمیتی که به خودمان می‌دهیم برداریم، بزرگی و عظمت هستی را خواهیم دید.» در درجه اول از طریق مدیتیشن و سکوت می‌توانیم به ظرفیت ناب هستی دست پیدا کنیم اما از طریق قضاوت نکردن درباره طبیعت و تحسین آن هم می‌توانیم به این ظرفیت ناب دسترسی داشته باشیم. اگر با این ظرفیت ناب هستی آشنا شوید همیشه می‌توانید مستقل از شرایطی که در آن قرار دارید و مستقل از احساسات، مردم و اشیاء، به این ظرفیت ناب دسترسی پیدا کنید. همه ثروت‌ها و خلاقیت‌ها از این منبع سرچشمه می‌گیرند. 

 

 

قانون بخشش

آیا هرگز به این موضوع توجه کرده‌اید که هر چه بیشتر می‌بخشید، بیشتر به دست می‌آورید؟ چاپرا می‌گوید دلیل اینکه این قانون همیشه درست است و هیچ استثنایی ندارد این است که ذهن و بدن انسان همیشه در حال بخشش به هستی و گرفتن از آنها است. خلق کردن، عشق ورزیدن و رشد کردن باعث می‌شود که این جریان ادامه داشته باشد. اما اگر انسان بخشش به دیگران را متوقف کند، این جریان هم متوقف‌شده و مانند خون، لخته می‌شود. هر چه بیشتر بخشش کنیم، بیشتر در چرخه انرژی هستی قرار می‌گیریم و در نتیجه بیشتر دریافت می‌کنیم. این دریافت ممکن است به شکل عشق، مادیات و حتی خوشبختی باشد. ثروت و مادیات عاملی است که باعث می‌شود جهان به حرکتش ادامه دهد، اما به شرطی که همان‌قدر که می‌گیریم همان‌قدر هم ببخشیم.

 

اگر تصمیم می‌گیرید چیزی را ببخشید، این کار را با لذت و شادی انجام بدهید. اگر می‌خواهید خیر و برکت وارد زندگی‌تان شود با فرستادن موجی از افکار مثبت برای مردم، خیر و برکت را وارد زندگی‌تان کنید. اگر پولی ندارید که به دیگران ببخشید به آنها خدمت کنید. انسان هیچ‌وقت برای بخشش، محدود نیست. چون طبیعت انسان بر پایه فراوانی و نامحدود بودن است. طبیعت، هر آنچه که انسان نیاز داشته باشد فراهم می‌کند. و ظرفیت ناب هستی، هوش و خلاقیت لازم را برای تولید بیشتر فراهم می‌کند.

 

 

کمترین تلاش

همان‌طور که شنا کردن، طبیعت ماهی و نورافشانی طبیعت خورشید است، طبیعت انسان این است که با کمترین تلاش رؤیاهایش به واقعیت تبدیل شوند. قانون حداقل تلاش ودائی (ودا کتاب مقدس قدیمی هندوها است «مترجم») می‌گوید: «کمتر تلاش کن و بیشتر به دست بیاور.» اما آیا این یک نظریه انقلابی است یا یک نظریه احمقانه؟ آیا کار سخت، برنامه‌ریزی و تلاش، وقت تلف کردن هستند؟

 

چاپرا معتقد است که اگر انگیزه رفتارهای انسان نه از تمایلات نفسانی بلکه از عشق سرچشمه بگیرد چنان انرژی ایجاد می‌شود که می‌تواند هر چه انسان می‌خواهد برایش فراهم کند. در مقابل حس قدرت‌طلبی و برتری بر دیگران یا نیاز به اینکه مورد تأیید دیگران قرار بگیریم باعث می‌شود انرژی انسان تحلیل برود. انسان معمولاً تلاش می‌کند که چیزی را ثابت کند اما اگر بتواند بر اساس خود برترش عمل کند فقط به این فکر خواهد کرد که کجا و چگونه به تکامل و فراوانی برسد.

 

اولین گام این است که پذیرفتن را تمرین کنیم. اگر مرتباً با هستی در جدال باشیم نمی‌توانیم از قدرت بی‌پایان آن بهره‌مند شویم. حتی در سخت‌ترین و بدترین لحظات زندگی به خودتان بگویید: «این لحظه همان‌طوری هست که باید باشد.» دومین کاری که باید انجام بدهید این است که به دنبال دفاع کردن از خودتان و توجیه رفتارهایتان نباشید. اگر همواره بخواهید از عقیده خودتان دفاع کنید و دیگران را مقصر جلوه دهید، امکان کسب تجربه‌ها و دانش جدید را از خودتان سلب می‌کنید.

 

 

قانون میل و هدف

این قانون پیچیده‌ترین و جذاب‌ترین قانون این کتاب است. چاپرا معتقد است برخلاف درخت که فقط یک هدف دارد (اینکه در خاک ریشه بدهد، رشد کند و عمل فوتوسنتز را به انجام برساند) هوش و دستگاه عصبی انسان به او امکان می‌دهند که از طریق شکل دادن به ذهن و طبیعت به هر چه می‌خواهد دست پیدا کند. این کار از طریق توجه و و قوانین هدفمندی حاصل می‌شود.

 

همان‌طور که توجه به چیزی باعث انرژی‌دار شدن و وسعت آن می‌شود، هدفمندی، انرژی و دانش را با هم ترکیب کرده و هدف موردنظر را به واقعیت تبدیل می‌کند. اما چطور اتفاق می افتد؟ نویسنده برای بیان چگونگی این حالت، ذهن انسان را با یک دریاچه مقایسه می‌کند. چاپرا می‌گوید اگر ذهن انسان آرام باشد می‌توانیم یک هدف را به صورت سنگریزه‌ای در آن بیندازیم تا موج‌هایی را در سطح آرام ذهن ایجاد کنند که به راحتی قابل مشاهده هستند. اما اگر ذهن انسان مثل یک دریای طوفانی، ناآرام باشد حتی اگر یک آسمان خراش را هم در آن بیندازیم هیچ اتفاقی نمی‌افتد!! اگر در حالت آرامش ذهنی هدفی را در ذهن تصور کنیم می‌توانیم برای رسیدن به هدفمان بر قدرت بی‌پایان هستی تکیه کنیم. در واقع ما فقط هدفمان را تعیین کرده و «به هستی اجازه می‌دهیم که به جزئیات کار شکل بدهد.» 

 

 

قانون بی‌اعتنایی توام با ایمان

وقتی هدفی دارید باید قبل از اینکه به هدفتان برسید نسبت به آن بی‌اعتنا باشید و نگران نباشید. یعنی این بی‌اعتنایی باید بر اساس یک ایمان قلبی که حتماً به هدفتان می‌رسید شکل بگیرد. ممکن است روی رسیدن به یک هدف خاص تمرکز کنید اما اگر همواره به یک هدف خاص فکر کنید این ترس و عدم اطمینان در وجودتان شکل می‌گیرد که آیا به هدفتان می‌رسید یا خیر. انسانی که با خود برترش هماهنگ باشد طوری به هدفش فکر می‌کند که نگران نتیجه نهایی نباشد.

 

دیپاک چاپرا این اصل را این‌طور توضیح می‌دهد: «فقط از طریق بی‌اعتنایی توام با ایمان است که انسان می‌تواند از زندگی لذت ببرد و بانشاط باشد. در این حالت نشانه‌های موفقیت و ثروت بدون دردسر آشکار می‌شوند. بدون تکیه‌بر قانون بی‌اعتنایی توام با ایمان، انسان زندانی نامید و ناتوانی است که اسیر خواسته‌های دنیوی می‌شود، همیشه نگران چیزهای کم‌اهمیت است، در ناامیدی به سر می‌برد و اسیر روزمرگی می‌شود. ذهن چنین انسانی پر از اندیشه‌های مربوط به فقر است.»

 

اگر از قانون بی‌اعتنایی توام با ایمان پیروی نکنیم تصور خواهیم کرد که باید راه‌حل مشکلاتمان را خودمان پیدا کنیم. اما با تکیه‌بر این اصل، هستی راه حل مشکلات را وارد زندگی‌مان می‌کنند.

 

فقط به خواندن همین جملات بسنده نکنید؛ حتماً کتاب هفت قانون معنوی موفقیت را بخوانید. ممکن است کمی طول بکشد تا معنی آن را درک کنید اما ثابت‌قدم باشید، این قوانین حتماً زندگی‌تان را تغییر خواهند داد. اگر این کتاب را چند بار بخوانید، هر بار معانی و مفاهیم جدیدی را درک می‌کنید؛ این، نشانه یک اثر برتر است.

 

درباره دیپاک چاپرا :

دیپاک چاپرا در سال ۱۹۴۷ میلادی و در شهر دهلی نو به دنیا آمد. پدرش یک متخصص برجسته قلب بود به همین دلیل او هم قبل از اینکه در سال ۱۹۷۰ میلادی به آمریکا بیاید، در رشته پزشکی تحصیل کرد. چاپرا توانست در ایالت بوستون آمریکا به عنوان یک متخصص غدد داخلی فعالیت کند و در دانشگاه بوستون و دانشکده پزشکی تافتس تدریس کند. به علاوه او جراح ارشد بیمارستان New England Memorial هم بود.

 

پس از اینکه با یوگی ماهاریشی ماهش، یک انسان روحانی و مقدس که در دهه ۱۹۶۰ میلادی به آمریکا آمد تا مدیتیشن را در آنجا گسترش دهد، ملاقات کرد تخصص قبلی‌اش را رها کرده و تصمیم گرفت یک مرشد شود. فعالیت دیپاک چاپرا در زمینه مدیتیشن با شهرت دوباره فلسفه شفابخش هندوها که آیورودا نام دارد همزمان شد و به همین دلیل چاپرا انجمن آمریکایی پزشکی آیورود یک» را تأسیس کرد. او در سال ۱۹۹۹ میلادی مجله تایم، دیپاک چاپرا را در لیست ۱۰۰ چهره برتر و جزء قهرمانان قرن بیستم قرارداد و از او به عنوان «پیامبر درمانگری شرقی» یاد کرد. چاپرا در سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی و آکادمی علوم شوروی سخنرانی کرده است. او بیش از ۲۵ جلد کتاب تألیف کرده است که برخی از آنها عبارتند از: شفای کوانتومی (۱۹۸۶میلادی)، ذهن بی‌انتها، جسم پردوام (۱۹۹۳میلادی)، ایجاد ثروت  (Creating Affluence) (۱۹۹۳میلادی) و چگونه خدا را بشناسیم: سفر روح به حیطه سرالاسرار (۲۰۰۰میلادی). آثار دیپاک چاپرا به بیش از ۳۵ زبان دنیا ترجمه شده‌اند. به علاوه او مجموعه اشعار رابیندرانات تاگور را ویرایش کرده و رمانی به نام ارباب روشنایی  (The Lords of Light) نوشته است.

 

دیپاک چاپرا در لاجولا واقع در ایالت کالیفرنیا زندگی می‌کند.همچنین این کتاب از وی در سال 1994 منتشر شد. مرکز سلامت چاپرا، دوره‌های آموزشی سلامت را در همین شهر برگزار می‌کند.

 

 

جملات طلایی:

«وقتی ما این قوانین را درک و از آنها پیروی کنیم، هر چیزی را که بخواهیم به دست می‌آوریم. چون همان قانونی که طبیعت برای خلق جنگل‌ها، کهکشان‌ها، ستاره‌ها و انسان به کار می‌گیرد، می‌تواند به ما کمک کند تا به خواسته‌هایمان برسیم.»

 

«بهترین راه برای به کار انداختن قانون بخشش این است که هر وقت با کسی روبرو شدیم، چیزی به او بدهیم. لازم نیست چیزی که می‌دهیم حتماً مادی باشد. می‌توانیم یک شاخه گل به او بدهیم، از او تعریف یا حتی دعای خیری در حقش بکنیم. دادن هدیه‌هایی مثل محبت، توجه، عاطفه، تحسین و عشق، بسیار ارزشمند هستند و هیچ هزینه‌ای برایتان نخواهند داشت.»

 

«چهارمین قانون موفقیت، قانون کمترین تلاش است. این قانون می‌گوید هوش طبیعت بر اساس تلاش کمتر و آسودگی بیشتر عمل می‌کند. یعنی انسان باید کمتر تلاش کند و اصلاً در برابر هستی مقاومت نکند. وقتی این قانون را از طبیعت یاد بگیریم، به راحتی می‌توانیم به خواسته‌هایمان برسیم.»

 

 

چکیده:

راه ساده‌تری برای رسیدن به خواسته‌هایتان در زندگی وجود دارد: هماهنگی با طبیعت و هستی.

۵
از ۵
۱۲ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها