خلاصه کتاب : در جستجوی ستاره شمال
عنوان اصلی : FINDING YOUR OWN NORTH STAR
نوشته : مارتا بک
ستاره شمال که نام دیگر آن استلا پولاریس است در سمت شمال آسمان قرار دارد. ازآنجاییکه برخلاف سایر ستارگان هیچوقت حرکت نمیکنند همیشه دریانوردان از آن استفاده میکنند تا مسیرشان را پیدا کنند. ستاره شمال به عنوان سمبل یک زندگی درست به ذهن مارتا بک خطور کرد. منظور خانم بک از زندگی درست یعنی وضعیتی که از آن کاملاً راضی و خشنود باشیم؛ زندگی درست مختص هر انسانی وجود دارد و منتظر است تا انسان آن را کشف و به واقعیت تبدیل کند.
ما چگونه میتوانیم ستاره شمالمان را پیدا کنیم؟ هرگاه ابرها و طوفانهای زندگی راه را تاریک و ناپیدا کنند ما با استفاده از قطب نمای درونیمان که در قالب واکنشهای فیزیکی غیرارادی، الهام و کششهای عجیب و غریب ظاهر میشوند میتوانیم راهمان را پیدا کنیم. این قطب نمای درونی، ما را راهنمایی میکند تا دوباره به مسیر اصلیمان برگردیم. بک معتقد است کلید داشتن یک زندگی درست این است که تفاوت بین «خود حیاتی» و «خود اجتماعی» را بدانیم. به همین دلیل، ابتدا به تعریف این دو میپردازیم
خود حیاتی و خود اجتماعی
خود حیاتی همان صدایی است که در درون شماست و هرگاه اسیر یکنواختی میشوید از شما میخواهد که نوآوری کنید و طبل جدیدی بزنید. خود اجتماعی همان صدایی است که در درون شماست و ممکن است بیشتر تصمیمهایی را که تاکنون در زندگی گرفتهاید شکل داده باشد، احتمالاً مهارتهایتان را پرورش داده است، ارتباطات اجتماعی شما را شکل داده و در کل مسئولیت زندگیتان را بر عهده دارد. بیشتر مردم به خود اجتماعیشان برتری میدهند. اما اگر شما میخواهید از زندگیتان لذت ببرید باید برعکس عمل کنید و اختیار امور را از خود اجتماعیتان گرفته و به خود حیاتیتان بدهید تا شما را به جایی که دوست دارید هدایت کند.
بک در محیطی تحصیل کرد که در آن اعتقاد داشتند انجام دادن کارهای «سخت»، ارزشمند است. به همین دلیل در دانشگاه، زبان چینی را بهعنوان زبان دوم برگزید تا هم کار تحسینبرانگیزی انجام داده باشد و هم هوش خود را نشان بدهد. البته خیلی زود از زبان چینی متنفر شد چون یادگیری آن خیلی سخت بود. یک معتقد است اگر کاری که انجام میدهید به شما استرس میدهد، هرچقدر هم که ارزشمند باشد، به احتمال زیاد در مسیر زندگی درستتان نیستید. اگر کاری میکنید که برایتان لذتبخش است و با انجام آن به سادگی به موفقیت میرسید احتمالاً در مسیر ستاره شمالتان قرارگرفتهاید یعنی همان کاری که در فلسفه شرق به آن بیعملی میگویند.
درگذشته اگر رفتار مطیع و سازگارانه داشتید، بهتر میتوانستید از نظر مالی پیشرفت کنید؛ چون هر فرد بخشی از یک مجموعه بزرگتر بود و باید بر اساس قواعد آن رفتار میکرد. اما در قرن بیست و یکم این موضوع تغییر کرده و ثروت نصیب کسانی میشود که شخصیت، مهارت یا محصول منحصر به فردی دارند. به یاد داشته باشید که خلاقیت از هیچ موسسه و سازمانی به شما داده نمیشود بلکه از درون خودتان و از «خود حیاتی» نشئت میگیرد.
نشان دادن خود حیاتی
خود حیاتی مثل یک دامون یا روح است که جیمز هیلمن در کتاب خود به نام رمز روح به آن اشاره میکند. خود حیاتی نمیتواند حرف بزند بنابراین همه کار میکند تا شناخته و کشف شود. بسیاری از بیماران خانم بک معتقد بودند که خودشان به خودشان آسیب میرسانند: مثلاً در امتحان یا مصاحبهای که باید نتیجه خوبی کسب میکردند، بدترین نتیجه را میگرفتند و هیچ دلیلی هم برای این مسئله نداشتند. اما چیزی که یک شکست غیرقابل توضیح به نظر میرسد شاید در بلندمدت در راستای خواسته واقعیتان عمل کند.
یکی از مهمترین اصول برای احیای خود حیاتی این است که یاد بگیرید «نه» بگویید. معادل ژاپنی نه، کلمه iie است که گفتن آن در جامعه سازگار و سنتی ژاپن، حالت زشتی دارد. همه ما از کودکی یاد میگیریم که با دیگران همراهی کنیم و خود اجتماعیمان را به خود حیاتیمان ترجیح بدهیم. اما درست مثل ببری که اگر کسی وارد حریمش شود به او حمله میکند، خود حیاتی هم میداند که چه زمانی از کلمه «نه» استفاده کند. شما باید این اجازه را به خود حیاتیتان بدهید تا بتواند حریم و چارچوب خودش را مشخص کند. در هر این صورت اگر همیشه بخواهید با دیگران مهربان باشید، خودتان دچار رنجش و ناراحتی روحی میشوید.
جسم و مغزتان به شما خواهند گفت که چه زمانی خود حیاتیتان را نادیده گرفتهاید و این مسئله یعنی نادیده گرفته شدن خود حیاتی را از طریق بیمار شدن، پرخاشگری بیدلیل، دلمردگی، تپق زدن و اشتباهت لپی یا اعتیاد نشان میدهند. فقط کافی است به صدای بدنتان گوش کنید.
برعکس، همسویی با ستاره شمال تان باعث رها شدن نیرویی در وجودتان میشود که وقتی کودک بودید خیلی از آن لذت میبردید. شما دوباره به خودتان عشق میورزید، موضوعات مختلف را بهتر به خاطر میسپارید، سلامت جسمی دارید و میتوانید کاملاً روی مسائل مختلف تمرکز کنید و نسبت به دیگران با مهربانی رفتار خواهید کرد. ممکن است اینکه فقط به دنبال هدف خودتان باشید در نظر دیگران کمی خودخواهانه باشد. اما آیا آنها به دنبال هدفهایشان نیستند؟
جهش به سمت خواستههای درونی
وقتی تصمیم میگیریم تغییری در زندگیمان ایجاد کنیم (مثلاً بچهدار شویم، شغلمان را عوض کنیم یا یک سال استراحت کنیم) صدایی در درونمان اعتراض میکند و میگوید: «اگر این کار را بکنی همه میگویند دیوانه شدهای، همه از تو متنفر میشوند و...» این حالت واقعاً ناراحتکننده است. کاری که باید بکنیم این است که بپذیریم «همه» فقط شامل چند نفر هستند. علم روانشناسی این پدیده را تحت عنوان «دیگری تعمیمیافته» میشناسند. مثلاً مدتها طول کشید تا مارتا بک متوجه شد که فقط برای راضی نگهداشتن پدرش است که وقتش را برای نوشتن مطالب معمولی در یک نشریه دانشگاهی تلف میکند.
اگر بدانیم که درباره هر موضوعی ممکن است میلیونها نقطهنظر متفاوت وجود داشته باشد، دیگر در برابر چندنفری که در اطرافمان هستند احساس وظیفه نمیکنیم تا طبق میل آنها رفتار کنیم بلکه در عوض با آرامش کامل به دنبال آنچه که میخواهیم میرویم. خانم بک میگوید: «همیشه به یاد داشته باشید خود اجتماعی برای پرهیز از خطر، برنامهریزیشده است، حتی اگر این خطر یک خیالپردازی ذهنی باشد. اما اگر به دنبال رؤیاهایتان باشید، میتوانید رابطه جدید و مثبتی با ترستان برقرار کنید.»
نکاتی چند:
کتاب در جستجوی ستاره شمال یک اثر کامل درباره موضوع خودیاری است (این کتاب ۳۸۰ صفحه دارد) و موضوعات مختلفی چون احترام به زیبایی، بخشندگی، استقبال از تغییر حتی در شرایطی که هیچ اشکالی وجود ندارد، تشخیص ترس و نگرانی در خودتان و دیگران، غصه، بروز خشم و نفرت و چگونگی شناخت الهامات درونی را بررسی میکند. اما این موضوعات چه ربطی به پیدا کردن ستاره شمال دارد؟ قرار نداشتن در مسیر هدف روی تمام امور زندگیتان میگذارد. بنابراین لازم است نسبت به احساسات و حالتهای درونیتان آگاه باشید و بتوانید دوباره خودتان را در مسیر درست قرار بدهید. آخرین بخش کتاب به بررسی چهار حالت مختلفی میپردازد که شما در مسیر درست قرار بدهید. آخرین بخش کتاب به بررسی چهار حالت مختلفی میپردازد که شما در مسیر پیدا کردن ستاره شمال با آنها روبرو خواهید شد. تعدادی آزمون و تمرین نیز در این کتاب ارائهشدهاند تا خجالت را کنار بگذارید و با اعتمادبهنفس با دیگران صحبت کنید.
درباره مارتا بک نویسنده کتاب در جستجو ستاره شمال:
خانم بک فارغالتحصیل دانشگاه هاروارد است و مدارک لیسانس، فوقلیسانس و دکترایش را از همین دانشگاه گرفته است. او در دانشگاه هاروارد و در دانشکده مدیریت بینالمللی توسعه شغلی تدریس کرده است. یک پس از اتمام دانشگاه مشاور طراح زندگی شد و موسسه مشاوران خانواده را تأسیس کرد. این موسسه به مراجعین خود کمک میکند تا قدرت واقعیشان را در زندگی کشف کنند.
سایر کتابهای پرفروش مارتا بک عبارتند از: در انتظار حضرت آدم: داستان واقعی تولد (Expecting Adam: A True Stry of Birth)، تغییر و عشق بیقید و شرط(Transformation and Unconditional Love) و نقطه شکست: چرا زنان با مشکلات عاطفی روبرو میشوند و از پا درمیآیند و چگونه میتوانند زندگی خودشان را احیا کنند؟ (Breaking Point: Why Women Fall Apart and How They Can Re - Create Their Lives) بهعلاوه خانم بک در برخی نشریات آمریکایی هم مقاله نوشته است.
مارتا بک به همراه خانوادهاش در شهر فینیکس ایالت آریزونا زندگی میکند.همچنین او این کتاب را در سال 2001 میلادی منتشر کرد.
جملات طلایی:
با دقت گوش کنید: خانواده شما نمیتوانند شما را به سمت ستاره شمال راهنمایی کنند. وقتی کوچک بودید نتوانستند، الآن هم نمیتوانند و هیچوقت دیگر هم نخواهند توانست کسانی که از حمایت و پشتیبانی خانوادهشان بهرهمند بودهاند میدانند که عشق خانوادگی نمیتواند در تمام طول زندگی، آنها را به سمت خواستههایشان هدایت کند.»
«بسیاری از کسانی که به من مراجعه میکنند نمیدانند که از شغلشان چه انتظاراتی دارند. تا اینکه سلامت جسمیشان را با استراحت عمیق چندهفتهای یا حتی چندماهه احیا میکنند. آنچه که جسمتان به شما میگوید به احتمال زیاد خوب است و میتواند شما را به سمت ستاره شمال راهنمایی کند.»
چکیده :
اگر احساس میکنید زندگیتان در مسیر نادرستی قرار دارد، این کتاب برای شما مفید خواهد بود.