خوش‌بینی آموخته شده

خلاصه کتاب : خوش‌بینی آموخته شده

نوشته : مارتین سلیگمن

عنوان اصلی : LEARNED OPTIMISM

 

 

مارتین سلیگن یک روانشناس شناختی است که سال‌های زیادی را صرف آزمایشات بالینی در مورد ایده «عجز آموخته شده» کرده استآزمایشات او در دادن شوک‌های الکتریکی ملایم به سگ‌ها ثابت کرد که اگر سگ‌ها باور داشته باشند که در هر حال شوک همچنان به آنها وارد می‌شود دیگر برای فرار کردن تلاشی نمی‌کنندیک محقق دیگر این اصل را روی انسان‌ها امتحان کرد ولی به جای شوک از سر و صدا استفاده کرد و فهمید که عجز آموخته شده می‌تواند به همین راحتی روی انسان‌ها پیاده شودبا این حال در این آزمایشات یک نابهنجاری وجود داشت: همانند آزمایشی که در مورد سگ‌ها انجام شده بود یکی از هر سه انسان از فشار دادن دکمه برای خاموش کردن سر و صدا «دست بر نمی‌داشتند» چه چیزی این افراد را از دیگران متفاوت می‌کرد؟

 

سلیگن این سؤال را در مورد زندگی واقعی پرسید: چه چیزی باعث می‌شود که یک نفر پس از اینکه معشوقش دست رد به سینه او زد مجدداً از جا برخیزد و دیگری با وجود اینکه می‌بیند کارش به جایی نمی‌رسد همچنان ادامه بدهد؟ او متوجه شد توانایی بعضی از مردم در اینکه بعد از یک شکست ظاهری مجدداً از جا برمی‌خیزند همانی نیست که ما از روی احساسات، «غلبه نیروی اراده انسان» می‌نامیم. این افراد به جای اینکه به طور ذاتی موفق باشند، شیوه‌ای برای توضیح دادن حوادث دارند که شکست را دائمی نمی‌دانند و معتقد هستند که شکست ارزش‌های اساسی‌شان را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. این ویژگی چیزی نیست که «یا از آن برخوردار باشیم یا نباشیم» خوش‌بینی شامل یک سری مهارت‌ها می‌شود که می‌توان آنها را یاد گرفت و کسب کرد.

 

 

روش توضیح مثبت

افراد بدبین معمولاً فکر می‌کنند که بدبختی تقصیر خودشان است. آنها معتقدند که علت بدبختی خاص آنها، یا مشکل عمومی که دارند (مثلاً حماقت، عدم وجود استعداد یا زشت بودن دائمی است و بنابراین برای تغییر دادن وضعیتشان به خودشان هیچ زحمتی نمی‌دهند.

 

تعداد کمی از ما کاملاً بدبین هستیم اما اکثر ما به بدبینی اجازه خواهیم داد که در برای اتفاقات گذشته زندگی‌مان کنترل کامل را به دست بگیرد. در متون علمی روان‌شناسی این عکس‌العمل‌ها «نرمال» محسوب می‌شوند. اما سلیکمن می‌گوید لزومی ندارد که این طور باشد و اینکه روش متفاوت توضیح دادن موانع برای خودتان («روش توضیحی») از اینکه بحران‌ها موجب افسردگی‌تان شوند جلوگیری خواهد کرد. سلیگمن می‌گوید حتی اگر بدبینی شما در حد معمولی باشد میزان موفقیت شما را در هر عرصه‌ای از زندگی (کار، روابط، سلامتی) کاهش می‌دهد.

 

این نویسنده کشفیات جدیدی را با استفاده از روش‌های جدید برای یک شرکت بیمه عمر به نام مت لایف انجام داد. فروش بیمه عمر به عنوان یکی از سخت‌ترین انواع فروشندگی شناخته شده است که واقعاً روحیه افراد مشغول به این کار را تضعیف می‌کند. این شرکت هر ساله میلیون‌ها دلار صرف آموزش فروشندگانش می‌کرد ولی اکثر آنها این شغل را ترک کرده و به جای دیگری می‌رفتندسلیگمن پیشنهاد داد که این شرکت به جای استفاده از معیار معمول برای استخدام کارمندان (سابقه کار و از این قبیل) آنها را بر اساس رتبه‌ای که در امتحان خوش‌بینی و استفاده از شیوه توضیحی کسب می‌کنند استخدام کنددر نتیجه فروشنده‌هایی که بر این اساس استخدام شده بودند در سال اول ۲۰٪ بهتر از بقیه و در سال دوم ۵۷٪ بهتر از بقیه عمل می‌کردند. روشن بود که این افراد در برخورد با نه جواب رد از سوی هر ده نفری که برای بیمه عمر به آنها مراجعه می‌کردند شیوه بهتری داشتند که موجب می‌شد دست از کار نکشند و ناامید نشوند

 

 

خوش‌بینی و موفقیت

معمولاً مردم فکر می‌کنند که موفقیت موجب خوش‌بینی می‌شود اما مدرکی که سلیگمن ارائه می‌کند نشان می‌دهد که عکس این قضیه درست است یعنی خوش‌بینی موجب موفقیت می‌شود. خوش‌بینی اگر تکرار شود و دائمی باشد موجب موفقیت می‌شود همان‌طور که تجربه فروشندگان بیمه عمر نشان داده است. درست در همان لحظه‌ای که یک فرد بدبین کمرش خم می‌شود و خسته می‌شود فرد خوش‌بین از یک مانع نامرئی عبور می‌کند و موفق می‌شود.

 

عبور نکردن از این مانع معمولاً تنبلی یا عدم وجود استعداد تفسیر می‌شود. سلیگمن متوجه شد کسانی که به سادگی تسلیم می‌شوند هرگز تعریفی را که از شکست یا تحقیر دارند مورد سؤال قرار نمی‌دهند. کسانی که معمولاً «از موانع عبور می‌کنند» به مکالمه درونی خودشان گوش می‌دهند و با افکار محدود کننده خودشان مقابله کرده و فوراً دلایل مثبتی را برای رد شدن از مانع پیدا می‌کنند.

 

 

ارزش بدبینی

با این حال در کتاب خوش‌بینی آموخته شده این نکته آمده است که بدبین‌ها در یک زمینه از خوش‌بین‌ها موفق‌تر هستند: توانایی افراد بدبین در بررسی دقیق‌تر یک وضعیت. بعضی از مشاغل (مثلاً کنترل مالی و حسابداری یا مهندسی امنیت) و همه کارخانجات به چند فرد بدبین احتیاج دارند تا بتوانند واقعیت را ببینند. در کتاب تجارت با سرعت فکر: کاربرد سیستم عصبی دیجیتال، بیل گیتس در مورد همین ویژگی بحث می‌کند و می‌گوید آن دسته از کارمندان شرکت مایکروسافت را که بتوانند به او بگویند که کجای کار ایراد دارد تحسین می‌کند.

 

با این حال یادمان باشد بیل گیتس بهترین رؤیاپرداز دنیا است که در سن بسیار کمی با خودش دنیایی را تصور کرد که در آن در هر خانه و اداره‌ای از برنامه ویندوز او استفاده می‌کنند. سلیگمن به طور واضح در مورد این نکته صحبت می‌کند که موفقیت در کار و زندگی وقتی اتفاق می‌افتد که هم بتوانیم واقعیت موجود را به طور دقیق درک کنیم و هم اینکه یک آینده جذاب و جالب را با خودمان تصور کنیم. بسیاری از مردم در یکی از این دو مورد خوب عمل می‌کنند اما در مورد دیگر این طور نیستند. کسی که می‌خواهد خوش‌بینی را یاد بگیرد باید در حالی که رؤیاپرداز بهتری می‌شود توانایی درک دقیق واقعیت موجود را نیز داشته باشد. ترکیب این دو غیرقابل شکست است. 

 

 

اکثر افسردگی‌ها نتیجه بد فکر کردن است

کمی عجیب است که کتاب خوش‌بینی آموخته شده اکثر اطلاعاتش را از مطالعاتش در مورد افسردگی به دست آورده است. قبل از پیدایش شناخت درمانی، افسردگی را نتیجه «خشم‌های فرو خورده» (فروید) یا مشکل شیمیایی در بدن می‌دانستند. اما محققین پیشکسوت شناخت درمانی، آلبرت آلیس و آرون تی بک، (رجوع کنید به کتاب شناخت درمانی) با بیان جزئیات، ثابت کرده‌اند که افکار منفی از علائم افسردگی نیستند بلکه به افسردگی منجر می‌شوند. همه ما از نظر عقلی این را می‌دانیم اما روان‌درمانی به ما اجازه می‌دهد که باور کنیم با چیزی روبرو هستیم که از کنترل ما خارج است.

 

سلیگمن یک مرجع مهم در زمینه تفاوت جنسی در افسردگی است. او می‌گوید زن‌ها دو برابر بیشتر از مردها در معرض افسردگی قرار دارند زیرا با اینکه مردها و زن‌ها افسردگی ملایم را به یک اندازه تجربه می‌کنند شیوه فکر کردن زن‌ها به مشکلات باعث افزایش افسردگی‌شان می‌شود. کار افراد افسرده این است که همه‌اش به یک مشکل فکر می‌کند آن را به یک جنبه «غیر قابل تغییر» وجودشان ربط می‌دهند. مؤسسه ملی سلامت روان آمریکا میلیون‌ها دلار خرج کرد تا بفهمد که افسردگی (یعنی نوع استاندارد آن نه بیماری‌ها روانی) نتیجه عادت‌های فکری هست یا خیر. سلیگمن نتایج را در یک کلمه برایمان می‌گوید: «بله» مضاف بر اینکه تقویت ماهیچه‌های خوش‌بینی ذهن احتمال افسرده شدن را کاهش می‌دهد.

 

 

خوش‌بینی از روی عادت

این ما را به یک سؤال بزرگ‌تر راهنمایی می‌کند که چرا این همه افسردگی دور و برمان وجود دارد؟ سلیگمن این طور استدلال می‌کند که مشغولیت ما با فردگرایی، قید و بندهای ذهنی خاص خودش را ایجاد کرده است. اگر از ما دعوت شود که به توانایی‌های بی‌پایان خودمان باور داشته باشیم هر نوع شکستی دیوانه کننده خواهد بود. حالا همین را به فروپاشی حمایت‌های روانی گذشته (ملت، خدا، خانواده گسترده) اضافه کنید تا دلیل همه‌گیر شدن افسردگی را بفهمید.

 

 با اینکه داروهایی مانند پروزاک می‌توانند در کاهش افسردگی مفید باشند میان افسردگی که با موفقیت درمان شده است و خوش‌بینی از روی عادت، تفاوت وجود دارد. با استفاده از شیوه توضیحی مثبت که سلیگمن پیشنهاد می‌کند مشکلات موقت، خاص و بیرونی دیده می‌شوند نه بیان گریزناپذیر شکست ما به عنوان انسان. شناخت درمانی شیوه دید انسان را نسبت به جهان تغییر می‌دهد و وقتی دید انسان به این روش تغییر کرد معمولاً به طور دائم همین‌طور می‌ماند.

 

 

نکاتی چند :

کتاب خوش‌بینی آموخته شده محصول تغییر بزرگی است که طی دهه ۱۹۶۰ در حوزه روان‌شناسی اتفاق افتاد. تا قبل از این زمان باور روان شناسان این بود که رفتار انسان یا ناشی از ضرورت‌های درونی (فرویدیسم) است یا اینکه در نتیجه پاداش‌ها و تنبیهاتی که جامعه فراهم می‌کند (رفتارگرایی) اتفاق می‌افتند.

 

درست برعکس، شناخت درمانی نشان داد که مردم با وجود گرایشات ناخودآگاه یا شرطی‌سازی جامعه می‌توانند روش فکر کردنشان را تغییر بدهند. همان‌طور که سلیگمن در اواخر کتاب اشاره می‌کند اغتشاش دوره جدید از قبیل مهاجرت‌های جمعی، ایجاد تغییرات شخصیتی سریع را لازم کرده است؛ در حال حاضر این مسئله مطلوب و پسندیده است. با این حال فرهنگ ما فرهنگ پیشرفت فردی است زیرا می‌دانیم که پیشرفت فردی امکان‌پذیر است و نه فقط تجربه بلکه علم روان‌شناسی هم این را ثابت می‌کند.

 

کتاب خوش‌بینی آموخته شده کتاب مهمی در حوزه خودیاری است زیرا برای بسیاری از ادعاها پایه و اساس علمی فراهم می‌کند. این کتاب به این دلیل پرفروش شد که خواننده‌هایی را جذب خودش کرد که در حالت عادی ایده‌های مربوط به پیشرفت فردی را به قول خود نویسنده «تقویت‌کننده متافیزیکی» می‌دانستند. بنابراین این کتاب نه فقط در مورد خوش‌بینی (اگرچه احتمالاً شما را به یک فرد خوش‌بین تبدیل می‌کند) نیست بلکه در مورد ارزش تغییرات فردی و طبیعت پویای شرایط بشری نیز هست. آخرین کتاب سلیگمن شادی اصیل  )Authentic happiness (، از بسیاری از یافته‌ها و ایده‌های کتاب خوش‌بینی آموخته شده استفاده کرده است اما در این کتاب به طور جدی‌تر و بیشتر در مورد «روان‌شناسی مثبت بودن» حرف می‌زند. خواندن این کتاب را قویاً به شما توصیه می‌کنم.

 

 

مارتین سلیگمن خلاصه کتاب خوش‌بینی آموخته شده

سلیگمن در آلبانی واقع در نیویورک بزرگ شد. او در رشته فلسفه مدرن و سپس روان‌شناسی از دانشگاه پرینستون مدرک کارشناسی گرفت. سلیگمن که در سال ۱۹۷۳ میلادی در پنسیلوانیا برای انجام روانشناسی مجوز گرفت به مدت ۱۴ سال آموزش روانشناسی بالینی دپارتمان روان‌شناسی دانشگاه پنسیلوانیا را به عهده داشت.

 

کتاب‌شناسی سلیگمن شامل ۱۴ کتاب و ۱۴۰ مقاله می‌شود. به غیر از خوش‌بینی آموخته شده بقیه کتاب‌های معروف او به قرار زیراند: چیزهایی که می‌توانید و چیزهایی که نمی‌توانید تغییر بدهید (What You Can Change... and what You Cant) (۱۹۹۴میلادی) و کودک خوش‌بین (که به همراه ریویش، جایکوکس و گیلهام در سال ۱۹۹۵ میلادی نوشته است.) کتاب‌های دیگر او که بیشتر تحقیقاتی هستند عبارتند از: عجز (Helplessness) (۱۹۷۵میلادی) و روانشناسی غیرطبیعی (Abnormal Psychology) (۱۹۸۲میلادی).

 

او در گذشته رئیس مؤسسه روان‌شناسی آمریکا بود که از آنجا دو جایزه «همکاری برجسته علمی» دریافت کرده است. سلیگمن در حال حاضر استاد روان‌شناسی دانشگاه پنسیلوانیا و در صف مقدم جنبش «روانشناسی مثبت» است.

 

 

جملات طلایی کتاب :

دیدگاه سنتی که در مورد موفقیت وجود دارد مانند دیدگاه سنتی که در مورد افسردگی وجود دارد به تجدید نظر نیاز دارد. در محل کار و مدارس بر اساس این فرضیه عمل می‌کنند که موفقیت نتیجه ترکیب استعداد و اشتیاق است. و وقتی شکستی اتفاق می‌افتد به این دلیل است که با استعداد وجود ندارد و با اشتیاق اما شکست می‌تواند حتی زمانی اتفاق بیفتد که استعداد و اشتیاق فراوان وجود دارد ولی خوش‌بینی در کار نیست.

 

رواج داشتن این مسئله که مردم زیر بار مشکلات از پا درمی‌آیند به این معنی نیست که این وضعیت، قابل قبول است یا اینکه زندگی باید این طور باشد. اگر از روش دیگری برای توضیح دادن وضعیتی که در آن قرار دارید استفاده کنید برای برخورد با مشکلات مجهزتر خواهید بود و از اینکه مشکلاتتان شما را به سمت افسردگی ببرند جلوگیری خواهید کرد.

 

چیزی که ما می‌خواهیم خوش‌بینی کورکورانه نیست بلکه خوش‌بینی انعطاف‌پذیر است یعنی خوش‌بینی با چشم‌های باز. ما باید بتوانیم در صورت لزوم از چشم تیزبین بدبینی برای دیدن واقعیت استفاده کنیم اما نباید مجبور باشیم که در سایه‌های تاریک بدبینی به زندگی کردن ادامه بدهیم.

 

 

 چکیده:

کسب یک طرز فکر خوش‌بینانه به طرز فوق‌العاده زیادی شانس شما را برای سلامت، ثروت و شادی بیشتر می‌کند.

 

۵
از ۵
۱۴ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها