هنر شروع

خلاصه اثر: هنر شروع 

نوشته : گای کاوازاکی

عنوان اصلی : ART START 

 


گای کاوازاکی، بنیان‌گذار شرکت نرم‌افزاری، سرمایه‌گذار خطرپذیر و رئیس سابق و ارتقاد دهنده اپل کامپیوتر، زمانی که به نوشتن کتاب «هنر آغاز» نشست، این فرض را مطرح کرد که هرکسی که می‌خواهد یک شرکت جدید راه‌اندازی کند، لازم نیست حتماً در تئوری‌های مختلف غرق شوند؛ بلکه آنها می‌خواهند دنیا را تغییر دهند. هدف او این بود که " فقط اطلاعات مفیدی را ارائه دهد. یکی از اولین بینشهای او این است که کارآفرین بودن بیشتر یک حالت ذهنی است تا یک عنوان شغلی، و او جنبه‌های روانی و معنوی یکی بودن (مفهوم «یکی بودن» را متوجه نشدم) را پوشش میدهد و همچنین استراتژیهای عملی حیاتی را آشکار میکند. او خاطرنشان می‌کند که او این کتاب را نه فقط برای انواع دره سیلیکون، بلکه برای هر کسی که می‌خواهد یک سازمان بزرگ ایجاد کند، نوشت. این شامل اشخاص در شرکت‌های موجود میشود که میخواهند محصولات یا خدمات جدید و عالی را به بازار بیاورند و حتی قدیس‌هایی که میخواهند مدارس، کلیساها و نه برای سازمانهای انتفاعی راه‌اندازی کنند. سازمان‌ها ممکن است برای به دست آوردن پول راه‌اندازی شوند یا نشوند، اما آنچه که همه آنها باید یک چیز داشته باشند و آن دلیل معناداری برای بودن است.

 


معنی و مانترا
کاوازاکی میگوید بهترین دلیل برای شروع هر کاری جدید، معنا بخشیدن است. «معنا»می‌تواند صرفاً شامل تلاش برای بهتر کردن جهان باشد، اما می‌تواند به معنای اصلاح یک اشتباه یا نجات یک چیز خوب از پایان دادن باشد. زمانی که او به اپل پیوست، این شرکت معنای خود را از مأموریت جایگزینی ماشین‌های تحریر آیبیام با رایانه‌های مکینتاش دریافت کرد. بعدها، این تمایل برای پیشی گرفتن از مایکروسافت و سیستم عامل ویندوز آن بود. نظر او این است که شما باید دلیلی برای بودن داشته باشید که باعث شود شما بخواهید صبح به سر کار بروید، چالشی بزرگ جدا از پول یا مزایا. دنیا پر از بیانیه‌های مأموریت شرکتی خسته کننده است، اما چه کسی آنها را به خاطر می‌آورد یا به آنها اعتقاد دارد؟ کاوازاکی میگوید بسیار بهتر است که یک مانترا (یک «فرمول کلامی مقدس» یا افسونی که شامل قدرت و احساسات است) داشته باشید که معنای سازمان شما را در بر میگیرد. به اندازه کافی کوتاه خواهد بود که همه آن را بدانند و به آن ایمان داشته باشند و حتی لازم نیست که نوشته شود. به عنوان مثال، بیانیه مأموریت کوکاکولا این است که «شرکت کوکاکولا برای بهره‌مندی و شاداب کردن هر کسی که لمس می‌کند وجود دارد.» اما کاوازاکی میگوید مانترای آن، اگر یکی داشت، یک تازه‌سازی ساده و قدرتمند جهان بود. بین مانتراها (که واقعاً برای کارمندان است) و تگ لاین‌ها که برای مشتریان هستند تفاوت وجود دارد. برچسب نایک «فقط انجامش بده» است، اما شعار آن عملکرد ورزشی معتبر است. کاوازاکی نکات زیادی را برای استخدام و انتخاب افراد مناسب برای سازمان شما ارائه می‌دهد، اما نکته اصلی این است که افرادی را استخدام کنید که به معنای یا دیدگاه شما اعتقاد دارند، حتی اگر فاقد صلاحیت یا تجربه باشند. از طریق این شرکا، سازمان‌های بزرگ ساخته می‌شوند نه (آن‌طور که اسطوره نشان می‌دهد) از طریق یک فرد واحد. بسیاری از آنها نیروی محرکه یا شخصیتی دارند، اما کمی عمیق‌تر کنکاش می‌کنی و متوجه می‌شوی که آن‌ها شرکای تجاری داشتند که این رویا را به واقعیت تبدیل کردند.

 

 

چه کاری انجام می‌دهید، چگونه آن را انجام می‌دهید
کاوازاکی اشاره می‌کند که مدل‌های کسب و کار خوب (که اغلب در دنیای دات کام نادیده گرفته می‌شوند) برای موفقیت اساسی هستند. شما میتوانید نوآوری‌های بیپایانی در زمینه‌های دیگر داشته باشید، اما مدل کسب‌وکار شما (یا اینکه چگونه به طور قابل اعتماد پول خود را به دست میآورید) باید ثابت باشد. به احتمال زیاد، مدل کسب‌وکار شما تغییری در مدلی خواهد بود که از قبل وجود داشته است. باید بتوانید آن را در ده کلمه یا کمتر خلاصه کنید. نکته غیرمعمول کاوازاکی این است که ابتدا مفهوم مدل کسب‌وکار خود را توسط زنان اجرا کنید. او از طریق تجربه دریافته است که زنان در مورد فرصت‌های اقتصادی واقعی یک ایده بسیار واقع‌بین‌تر و باهوشتر هستند. ممکن است از ایجاد جایگاه بسیار کوچک برای محصول خود بترسید، اما او اشاره میکند که همه شرکتهای بزرگ و موفق در ابتدا از محصولات بسیار خاص با هدف بازارهای کوچک رشد کردند. این بخش‌ها رشد کردند و بازارهای دیگر معمولاً غیرمنتظره را آشکار کردند. حتی مایکروسافت با یک بازار (یک زبان برنامه‌نویسی خاص BASIC، برای یک سیستم عامل خاص) شروع به کار کرد که مشتریان و محصولات بالقوه بیشتری را گسترش داد و خود را ثابت کرد. او می‌گوید این راه واقعی موفقیت است، نه در داشتن اهداف بزرگ. او پیشنهاد می‌کند که یک رشته از نقاط عطف، فرضیات و وظایف - برای سازمان خود ببافید. شما باید اهداف روشنی داشته باشید که میخواهید به آنها برسید، باید مفروضاتی را بدانید که بخشی از مدل کسب‌وکار شما هستند، و باید بدانید که برای ایجاد یک سازمان عالی چه وظایفی باید انجام دهید.

 


زمین‌ها و طرح‌ها
در دوران «پیچ آسانسور» و غر زدن به سرمایه‌گذاران احتمالی، کاوازاکی با پیشبینی اریک ریس، پیشنهادی رادیکال ارائه میکند:  «روی طرح‌ها و برنامه‌ها تمرکز نکنید و در واقع ابتدا شروع به ساخت و فروش محصول خود کنید» تقریباً قبل از شروع کسب‌وکار خود، مشتریان خود را جذب کنید. طرح‌های تجاری برای شرکت‌های راه‌اندازی کاربرد محدودی دارند، زیرا همه آنها بر اساس ناشناخته‌ها هستند. شما نمی‌توانید آینده چیزی بدون سابقه را پیش‌بینی کنید. این اجرا و اجراست که اهمیت دارد. اگرچه طرح‌های تجاری میتوانند تمرین خوبی برای افراد درگیر برای شفاف‌سازی اهداف باشند، و سرمایه‌گذاران به آنها نیاز دارند، در واقع بعید است که یک طرح به یک طرف سرمایه‌گذار را تحت‌تأثیر قرار دهد. آنها احتمالاً قبلاً تصمیم خود را گرفته‌اند و این طرح فقط تأیید موقعیت آنها را ارائه می‌دهد. او می‌نویسد، هر وقت سخنرانی یا ارائه‌ای ارائه می‌دهید، مرد کوچکی را تصور کنید که روی شانه شما نشسته است و هر بار که چیزی می‌گویید، می‌گوید: «که چی؟» این شما را از تصور اینکه آنچه می‌گویید که بدیهی، الهام‌بخش یا حتی جالب است جلوگیری می‌کند. درعوض، هر زمان که یک بیانیه کلی میگویید، آن را با یک مثال پشتیبانی کنید. مردم می‌خواهند بدانند که یک چیز در عمل چگونه کار می‌کند.

 

 

بوت استرپینگ
جایگزینی برای دریافت بالشتک پول از سرمایه‌گذاران خطرپذیر یا سایر سرمایه‌گذاران برای شرکت شما، راهاندازی است (با شروع بسیار کم و حفظ هزینه‌ها). کاوازاکی می‌نویسد، ملاحظات اولیه برای کسب‌وکار در دام چکمه، ایجاد سهم بازار، رشد یا سود کاغذی نیست، بلکه جریان نقدینگی است. حداقل در مراحل اولیه، شما نیاز دارید که نقدینگی منظمی داشته باشید، حتی به قیمت فروش طولانی مدت و سودآورتر. این بدان معناست که محصول خود را در اسرع وقت وارد بازار کنید، حتی اگر کامل نباشد. کاوازاکی می‌گوید اگر به والدین خود اجازه می‌دهید از محصول شما در وضعیت فعلی استفاده کنند، آن را ارسال کنید. حتی اگر آن را فقط به یک بازار محدود بفروشید، درآمد نقدی به همراه بازخورد دنیای واقعی دریافت می‌کنید. این به شما امکان می‌دهد نسخه بهتر را زودتر منتشر کنید. نکته منفی این است که شما شهرت خود را به خطر می‌اندازید. با این حال، شاید بهتر است شهرت در معرض خطر بودن نسبت به عدم کسب و کار داشته باشید. چنین چیزهایی شرکت شما را به یک ماشین ناب تبدیل می‌کند که بر اجرا و نتایج آن متمرکز است. او میگوید اگر سرمایه‌گذاری زیادی را پشت سر داشته باشید، می‌تواند؛ مانند استروئیدها باشد: آنها میتوانند به شما کمک اولیه کنند، اما میتوانند شما را نیز بکشند. کسب‌وکار خود را از پول نقد تأمین کنید؛ زیرا  از همان ابتدا قوی خواهد بود.

 

 

قوانین بازاریابی


برای فروش مقدار زیادی از هر چیزی که در حال ساخت هستید، خود محصول باید مؤثر، ساده و متمرکز باشد. به قول پیتر دراکر، «این باید فقط یک کار را انجام دهد، در غیر این صورت، گیج‌کننده است. اگر ساده نباشد، کار نخواهد کرد.» در راه‌اندازی آن، کلمه کلیدی «همه‌گیری» است. به این معنا که وقتی مردم در مورد آن بشنوند یا از آن استفاده کنند، نمی‌توانند از گفتن آن به دیگران خودداری کنند . اما برای رسیدن به بزرگ‌ترین بازار بالقوه خود، باید موانع ورود را کاهش دهید (استفاده از آن را ارزان‌تر یا آسان‌تر کنید) تا افراد بیشتری از آن استفاده کنند و در مورد آن بدانند. این در افراد هیجان ایجاد می‌کنند، مطبوعات را جذب می‌کند، آنها در مورد شما می‌نویسند و تبلیغات رایگان و معتبری ارائه می‌دهند. مردم اشتباه می‌کنند که شرکت خود را خیلی جدی می‌گیرند. کاوازاکی توصیه می‌کند در بازاریابی خود به انسانیت دست یابید. این می‌تواند شامل نشان دادن کاربران محصول شما در مواد بازاریابی شما، مسخره کردن خود در تبلیغات، هدف قرار دادن جوانان، یا هدایت برخی از منابع خود به سمت نیازمندان باشد. او همچنین توصیه میکند که «قبل از اینکه به آنها نیاز داشته باشید - و حتی قبل از اینکه بتوانند به شما کمک کنند، دوستانی پیدا کنید.» او در نقش خود در اپل، از منابعی که هیچ‌کس نامشان را نشنیده بود، نه فقط نیویورک تایمز یا فوربس، به خبرنگاران کمک می‌کرد. بعدها، بسیاری از این روزنامه‌نگاران به سازمان‌های رسانه‌ای بزرگتر نقل مکان کردند و نام او را آوردند. کاوازاکی همچنین این نکات را در مورد نام‌گذاری شرکت شما ارائه می‌دهد:

  • نام باید با یک حرف در ابتدای حروف الفبا شروع شود، بنابراین شما همیشه در بالای هر لیستی هستید
  • اعداد در نام ندارند
  • نامی با پتانسیل فعل داشته باشید (مثلاً «Xerox it»، «Google her»)
  • از مدگرایی خودداری کنید (مثلاً حروف کوچک)

 

«هنر مرد بودن»


منش یک کلمه ییدیش است به معنای کسی که کار درست را انجام می‌دهد و به مردم کمک می‌کند. کاوازاکی می‌گوید اگر می‌خواهید یک شرکت بزرگ بسازید، باید استانداردهای اخلاقی و اخلاقی بالایی داشته باشید تا الگوی دیگران باشید. به عنوان مثال، روح توافقات را رعایت کنید و همیشه بهای چیزی را که دریافت می‌کنید بپردازید، خواه برای آن هزینه شود یا خیر. کار درست همیشه ساده‌ترین کار نیست، اما باید کارما خوبی خلق کنید. کمک به افرادی که هیچ راهی برای جبران نعمت ندارند راهی برای تشکر از کائنات به خاطر هدایای بسیاری است که دریافت کرده‌اید، از جمله خانواده و دوستان، سلامتی و موفقیت اقتصادی.

 

 

نظرات پایانی
ثروت و رفاه همیشه با یک ایده شروع می‌شود، اما ایده‌ها به تنهایی ارزش زیادی ندارند. همان‌طور که کاوازاکی اشاره می‌کند، هنر شروع خوب یک شرکت، هر دو جنبه عملی و روانی را با هم ترکیب می‌کند. تعداد زیادی از این نوع کتابها خواننده را تشویق میکنند که روی ایجاد معنا و مرد بودن تمرکز کند و در عین حال مطمئن شود که یک مدل تجاری قابل اعتماد و جریان نقدی خوب دارید. با این حال، نادیده گرفتن هر یک از این جنبه‌ها، تضمین میکند که یک کسب‌وکار از بین میرود یا کمتر از آن چیزی است که ممکن است بوده باشد. برای رونق درازمدت، باید هم معنی و اصالت در نیت و هم هوشمندی تجاری در مورد چیزهای عملی داشته باشید. این دیدگاه کل‌نگر چیزی است که کتاب هنر شروع را به یک خواندن ارزشمند تبدیل می‌کند. علیرغم تمرکز قوی کتاب در صنعت فناوری، بیشتر درسهای آن را میتوان برای ایجاد هر چیز جدیدی به کار برد، و در واقع زیرنویس آن این ادعا را دارد که زمان آزمایششده، راهنمای سخت‌گیرانه‌ای برای هر کسی که شروع به کار میکند. این شامل بچه‌دار شدن هم میشود، و کاوازاکی در وقف خود خاطرنشان میکند: «کودک بهترین استارت‌آپ است. من سه تا دارم. این من را ثروتمند می‌کند. « همان‌طور که تصمیم برای بچه‌دارشدن نباید تصادفی گرفته شود و نیاز به سال‌ها توجه محبت‌آمیز و سخت‌کوشی دارد، راه‌اندازی یک کسب‌وکار نیز نباید بدون انگیزه کافی انجام شود.به همین دلیل است که معناسازی از اهمیت اولیه برخوردار است. اگر چرا (دلیلی قوی برای انجام کاری که انجام میدهید) داشته باشید، میتوانید با هر نوع چگونه (موانع، مشکلات) که زندگی سر راهتان قرار میدهد کنار بیایید و فراتر از آن را ببینید.

 

 

گای کاوازاکی
کاوازاکی در سال 1954 میلادی در هونولولو، هاوایی به دنیا آمد. پس از ترک مدرسه به دانشگاه استنفورد رفت و در سال 1976 میلادی در رشته روان‌شناسی فارغ‌التحصیل شد. او قبل از گذراندن دوره MBA در دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس، مدت کوتاهی در دانشکده حقوق شرکت کرد. در حالی که هنوز دانشجو بود کار در تجارت جواهرات را آغاز کرد. موفقیت او در فروش، به علاوه علاقه فزاینده به نرم‌افزار، منجر به استخدام او در اپل شد. کاوازاکی شرکت Garage Technology Ventures را تأسیس کرد که یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر است. او در حال حاضر «مبلغ ارشد» برای Canva، ابزار گرافیک آنلاین، و عضو اجرایی در دانشکده بازرگانی Haast در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی است. در سال‌های 2015–2016 میلادی او در هیئت‌مدیره بنیاد ویکی‌پدیا بود و در پروژه خبری ویکی تریبون جیمی ولز مشارکت داشت. یکی از سخنرانان برجسته، کتاب‌های دیگر او شامل قوانینی برای انقلابیون (1999میلادی)، «افسون: هنر تغییر قلب‌ها، ذهن‌ها و اعمال» (2012میلادی)، «هنر رسانه‌های اجتماعی» (2014میلادی) و «بازاریابی دهان به دهان» (2015میلادی) است. «هنر شروع 2 (2015میلادی)» نسخه اصلاح شده کتاب اصلی است.

 

 

جملات طلایی کتاب :

بهترین دلیل برای راه‌اندازی یک سازمان، معنا بخشیدن است - ایجاد محصول یا خدماتی که دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کند؛ بنابراین اولین وظیفه شما این است که تصمیم بگیرید چگونه می توانید معنا بسازید.


خاص باشید. هرچه بتوانید مشتری خود را دقیق‌تر توصیف کنید، بهتر است. بسیاری از کارآفرینان می‌ترسند که ضایع شوند و  سپس به اهداف خود نرسند. با این حال، اکثر شرکت‌های موفق شروع به هدف قرار دادن بازارهای خاص کردند و (اغلب به طور غیرمنتظره) با پرداختن به بخش‌های دیگر به اندازه بزرگی رشد کردند. تعداد کمی با اهداف بزرگ شروع کردند و به آنها رسیدند.

 


چکیده :

قبل از هر چیز دیگری، هدف اساسی در راه‌اندازی هر شرکت جدید ایجاد معنا (ی جدید) است.

۵
از ۵
۱۱ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها