سری مصاحبه با رهبران موفق مصاحبه با جک نیکلاس قسمت یکم

 

 


سری مصاحبه با رهبران موفق

مصاحبه با جک نیکلاس

قاضی دستیار در دیوان عالی ایالات‌متحده

قسمت یکم

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

من کارنامه خوبی دارم، اما هرکسی می‌تواند نه فقط در بازی گلف، که در هر کاری و در هر مرحله‌ای که قرار دارد پیشرفت کند. ذهن انسان بخش مهمی از وجود اوست. شما آن کاری را می‌توانید انجام دهید که باور کرده باشید. باید یاد بگیرید در درون خودتان کار کنید و این کار را در تمام مراحل زندگی ادامه دهید. در ضمن، رکوردهای ورزشی ساخته می‌شوند تا شکسته شوند.

 

من بازیکن حرفه‌ای گلف نیستم و با توجه به اینکه استعداد ورزشی ندارم، یاد گرفتن آن برایم خسته‌کننده و زمان‌بر می‌باشد. اما هرگاه که از دور شاهد بازی جک نیکلاس بوده‌ام، او را تحسین کرده‌ام. برد او در بیشتر مسابقات که همواره با تواضع همراه بوده، باعث شد او را به عنوان الگویی برای رهبری در نظر بگیرم. او طوری رفتار می‌کند که همراه رقبا و بازیکنان، و هم هواداران این ورزش او را تحسین می‌کنند و برای او احترام خاصی قائل‌اند.

 

اما این پرسش مطرح است که جک نیکلاس چگونه توانسته بهترین بازیکن جهان و طراح موفق دوره‌های گلف باشد و در عین حال، هم به خانواده خود خیلی توجه داشته باشد و هم به کودکانی که درمان پزشکی نیاز دارند، به عنوان فردی خیر شناخته شود؟

 

جک دلیل تمام این موفقیت‌ها را ناشی از آن می‌داند که به خودش و موفقیت‌هایش باور دارد. او معتقد است اگر برای شما موفقیت اهمیت دارد، باید از خودباوری بالایی برخوردار باشید. باید باور کنید که می‌توانید، و در کاری که انجام می‌دهید موفق خواهید بود.

 

موفقیت ورزشی همیشه با تحسین مردم همراه نخواهد بود. اما تواضع جک نیکلاس و تعهد او نسبت به خانواده باعث شده تا جامعه بیش از نیم قرن برای تو احترام زیادی قائل باشد.

 

چند سال پیش در باشگاه بیرز و در محفلی از افراد خیر سخنرانی کردم که جک نیکلاس نیز در آنجا حضور داشت و متوجه شدم که او نیز بخش بزرگی از زندگی خود را به امور خیر و بشردوستانه، به ویژه درمان کودکان اختصاص داده است.

 

در حال حاضر، مهم‌ترین بیمارستان کودکان میامی به نام بیمارستان جک نیکلاس معروف است و دست‌کم، هفده مرکز مخصوص بیماران سرپایی و اورژانسی در سرتاسر فلوریدا وجود دارد که وابسته به بیمارستان جک نیکلاس می‌باشند. او و همسرش باربارا، بیشتر وقت خود را برای جمع‌آوری پول برای بنیاد خیریه بهداشتی درمانی نیکلاس صرف می‌کنند که پشتیبان بیمارستان مزبور می‌باشد و خدماتی را در سرتاسر آمریکا شمالی ارائه می‌کنند.

 

وقتی از او خواهش کردم تا در مورد حرفه و زندگی‌اش با وی مصاحبه‌ای داشته باشم، با اشتیاق درخواست من را پذیرفت. مصاحبه زیر در ماه سپتامبر ۲۰۱۹ در سالن بلومبرگ نیویورک و در حضور جمعی از مردم انجام شد.

 

نویسنده: راستش را بخواهید من گلف‌باز نیستم.

 

جک: من هم همین‌طور.

 

نویسنده: البته شما گلف‌باز مشهوری هستید. من نکته‌ای را متوجه نشدم، چرا این‌همه مردم دنبال چیزی هستند که برای عده‌ای دیگر بسیار بی‌ارزش و بی‌اهمیت است؟ بدیهی است که توپ معمولاً آنجایی که ما انتظار داریم نمی‌رود.

 

جک: واقعیت این است که ما همیشه پیگیر هدفی هستیم که دست‌نیافتنی می‌باشد. هیچ‌کس تا به حال آن‌گونه که انتظار دارد در بازی استاد نشده و مهارت کافی به دست نیاورده. من به این علت از این بازی لذت می‌برم که هرچی پیشرفت می‌کنم، باز هم راه ترقی و پیشرفت برایم باز است.

 

نویسنده: پدرتان شما را با بازی گلف آشنا کرد. آیا خود او هم بازیکن خوبی بود؟

 

جک: او وقتی بچه بود بازیکن خوبی بود. بعد بازی را به مدت ۱۵ سال رها کرد و پس از آنکه در بازی والیبال زانویش شکست، پزشکان بازی را برای اون قدغن کردند. اما او کم‌کم بازی گلف را پی گرفت. پس از آن بود که خود من هم به بازی گلف علاقه‌مند شدم. پدرم، هم دوست من بود و هم الگوی من. من او را خیلی دوست داشتم، او هم برای پیشرفت من به هر کاری دست می‌زد.

 

نویسنده: در آن روزها معلوم نبود که شما یک بازیکن حرفه‌ای و پول‌ساز خواهید شد. به همین دلیل به فکر آن بودید که داروسازی بخوانید یا حسابدار شوید.

 

جک: بیشتر بچه‌ها دوست دارند شغل پدرشان را دنبال کنند. پدر من داروساز بود و به همین دلیل من هم سعی می‌کردم کار او را یاد بگیرم. پیش از آنکه به دانشکده داروسازی بروم، پدرم سعی می‌کرد تا کارهای دیگری را نیز یاد بگیرم. به همین دلیل، شروع کردم به فروش بیمه و تا حدودی درآمدم خوب بود. پس از آن ازدواج کردم و نخستین فرزند ما به دنیا آمد. در آن زمان بود که برای بازی گلف تصمیم جدی گرفتم و این کار را آغاز کردم.

 

نویسنده: در آن روزها شما در فکر آن بودید که بازیکن حرفه‌ای شوید، اما اطمینان کافی نداشتید که موفق خواهید شد. به دیدن باب جونز، معروف‌ترین گلف‌باز آماتور رفتید. چطور به این نتیجه رسیدید که باید به دیدن او بروید؟

 

جک: وقتی ۱۵ سال داشتم و قرار بود نخستین بازی غیرحرفه‌ای خودم را آغاز کنم، او آخرین تمرین من را دید و گفت: « جوان، فردا می‌آیم تا بازی تو را ببینم.» و بدین ترتیب در نخستین بازی غیرحرفه‌ای من در پانزده سالگی، باب جونز، بهترین گلف‌باز غیرحرفه‌ای نیز حضور داشت و آمده بود تا بازی من را ببیند.

 

من خیلی خوب بازی کردم و اگرچه که آن بازی را باختم، اما تجربه خیلی خوبی بود. باب دوست و بهترین مشاور من شد. او مرد خیلی خوبی بود.

 

نویسنده: آیا بلافاصله پس از آنکه در دومین بازی غیرحرفه‌ای خود برنده شدید، تصمیم گرفتید بازی حرفه‌ای را آغاز کنید و شغل خوبی را برای خودتان رقم بزنید؟

 

جک: به عنوان یک بازیکن آماتور، کار دیگری نداشتم. اما قصد داشتم در بازی گلف تا جایی که ممکن است پیشرفت کنم. به همین دلیل به خودم گفتم: « تنها راه پیشرفت تو، بازی کردن در مقابل بازیکنان حرفه‌ای است.» این‌گونه بود که در گلف حرفه‌ای شدم.

 

نویسنده: در آن روزها درآمد شما خیلی خوب بود، البته نه به اندازه الان.

 

جک: درآمد من از بازی گلف به اندازه‌ی مبلغی بود که از فروش بیمه کسب می‌کردم.

 

نویسنده: در نخستین سال بازی حرفه‌ای، وضعیت شما چگونه بود؟

 

جک: در نخستین سال حرفه‌ای، در چهار بازی برنده شدم. البته درآمد آرنولد پالمر بیشتر از من بود.

 

نویسنده: ضمن اینکه پله‌های ترقی را طی می‌کردید، یک رقیب جدی هم مثل پالمر داشتید. وقتی شما قدم به عرصه حرفه‌ای‌ها گذاشتید، او بهترین بازیکن بود اما شما به هر ترتیب از او پیشی گرفتید. روزهای نخست که در حال تلاش کردن بودید و تو در اوج بود، چه حالی داشتید؟

 

جک: من شهرت زیادی نداشتم. در ضمن به جای اینکه رقیب پالمر باشم، از هواداران او بودم. او مرد خوبی بود و با هم دوست شدیم و همسرانمان نیز با یکدیگر دوست شدند.

 

من و پالمر به بازی‌های نمایشی به سراسر کشور می‌رفتیم و ایام خیلی خوبی را در کنار یکدیگر می‌گذراندیم. اگر گاهی می‌توانستم او را ببرم، به هیچ وجه ناراحت نمی‌شد. او ده سال بیشتر از من داشت ‌و البته که مرد بزرگی هم بود. من همچنان آرنولد را دوست دارم.

 

نویسنده: در دوران بازی حرفه‌ای‌تان هجده‌بار برنده شدید که یک رکورد محسوب می‌شود. تایگر وودز، با برد اخیرش، پانزده برد داشته است. اما بسیاری از مردم تصور می‌کنند شکستن رکورد شکن غیرممکن می‌باشد.

 

جک: نمی‌دانم. البته تایگر هم خوب بازی می‌کند.

 

 

ادامه دارد...


Interview series with successful leaders

Interview with Jack Nicklaus

American retired golfer

Part 1

Published in Harvard Business Journal

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها