خودتان را بشناسید قسمت چهارم

 

 


خودتان را بشناسید

قسمت چهارم

تاریخ انتشار : مارس 2007

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

درس‌هایی از ناملایمات

 

حادثه‌ای ناگوار مجبورتان می‌کند در زندگی و باورهایتان بازنگری کنید. از زمان فلج شدنم، با افراد بسیاری که دچار بحران شده دیده‌ام. برخی از آن‌ها کلیشه‌هایی است که از کودکی می‌دانید؛ ولی تا وقتی با چالشی جدی برای هویتتان مواجه نشوید، برایتان جا نمی‌افتد. در ادامه، تعدادی از درس‌هایی را که در این مدت گرفتم،به‌طور خلاصه آورده‌ام.

 

شما نمی‌دانید فردا چه اتفاقی رخ می‌دهد؛ و این به نفع شماست. اگر همه ما از اتفاقات خوب و بد آینده خبر داشتیم، احتمالاً توجه ما یکسره معطوف به آن بود که از وقایع بد پیشگیری کنیم. همان بهتر که به زمان حال مشغول باشیم.

 

نمی‌توانید اتفاقی را که می‌افتد، کنترل کنید، فقط می‌توانید کنترل واکنشتان را در دست بگیرید. افراد موفق عادت به کنترل کردن دارند، اما ناملایمات بی‌خبر راه می‌رسند. تنها راه اثرگذاری بر وقایع، تمرکز بر چیزهایی است که رویشان کنترل داریم؛ یعنی انتخاب‌هایی که در واکنش به وقایع زندگی انجام می‌دهید.

 

ناملایمات واقعیت را غیرعادی جلوه می‌دهد، اما حقیقت را روشن می‌سازد. اتفاقات ناخوشایند ترس‌هایمان را تشدید می‌کند، اما در عین حال آنچه در همین لحظه اهمیت دارد تأکید می‌کنند. ناملایمات همچنین بر باورهای ما نور می‌تابانند و نشان می‌دهند چه چیزی برایمان اهمیت دارد، چه کسی دوست ماست، قابلیت انجام دادن چه کارهایی را داریم و اهداف حقیقی و بلندپروازی‌های ما چیست.

 

حادثه ناگوار، چیزهایی باقیمانده را به ما نشان می‌دهد. دردسر شما را وادار یا شاید هم مجبور می‌کند که درباره داشته‌هایتان بیندیشید، از زیر سایه مسائل پیش پا افتاده و نامربوط خارج شوید و قدر داشته‌هایتان را بدانید.

 

خلق رویاهای جدید آسان‌تر از چسبیدن به رویاهای بر باد رفته است. ملایمات روابط ما را تغییر می‌دهند و ممکن است باعث تخریب آن‌ها شوند. وقایع ناخوشایند برخی رویاهای ما را ویران می‌سازد و بقیه را نامتحمل جلوه می‌دهد. برخی چیزها برای همیشه از بین می‌رود و تظاهر به وجود آن‌ها کاری احمقانه است. با این همه، اتفاقات نامطلوب فرصتی برای خانه‌تکانی درونی در اختیار ما می‌گذارد؛ کنار گذاشتن رویاهای قدیمی و باز کردن فضا برای رویاهای جدید.

 

خوشبختی شما مهم‌تر از اصلاح بی‌عدالتی است. خشم واکنشی طبیعی به حادثه‌ای ناگوار است؛ اما تلاش برای انداختن تقصیر به گردن این و آن یا عدالت‌خواهی، انرژی بر و اغلب بیهوده است. رها کردن خشم درونی و ادامه دادن به زندگیتان فواید بیشتری دارد.

 

بسیاری از ما توانایمان را در تحمل بحران دست کم می‌گیریم. خود من هم مطمئناً جزو همین افراد بودم. اگر پیش از آن حادثه از من می‌پرسیدید چگونه با فلج شدن کنار می‌آیی، احتمالاً چنین پاسخی می‌دادم که ترجیح می‌دهم مرا در گوشه‌ای بگذارید و به سویم شلیک کنید. اما نظرم در این باره خیلی سریع تغییر کرد. این‌طور نیست که از ویلچر خوشم بیاید. هر روز با محدودیت‌ها و دشواری‌های جدیدی که فلج شدن بر من تحمیل کرده است، دست‌وپنجه نرم می‌کنم.

 

ولی به جای آنکه دلم به حال خودم بسوزد، تصمیم گرفتم از دستاوردهای زندگی قبلیم در قالب پایه‌ای برای ساختن زندگی دوم که سرشار از هدف و فرصت است، استفاده کنم که البته برخی از آن‌ها به لطف مصدومیتم برای من آشکار شد. زندگی جدید من در جریان است و باید بخش‌هایی از خودم را هر روز بازآفرینی کنم. می‌دانم این زندگی سرشار از ماجراهای جدید است، حتی اگر از وجود همه این ماجراها اطلاعی نداشته باشم، ممکن است آن‌ها را در حالت نشسته، ولی سربلندتر از همیشه، پشت سر بگذارم.

 

 


Know yourself

part 4

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

۵
از ۵
۳ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها