جنگ بین فروش و بازاریابی را متوقف کنید _ قسمت یکم

 

 


جنگ بین فروش و بازاریابی را متوقف کنید.

قسمت یکم

تاریخ انتشار : ژانویه 2006

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

فیلیپ کاتلر، نیل راکهام و سوگ کریشناسوامی طراحان محصول سال‌ها پیش آموختند که اگر با همکاران خود در تولید مشورت کنند، می‌توانند در زمان و هزینه خود صرفه‌جویی کنند. به جای ایجاد طرح‌های جدید و ارسال آن‌ها برای دیگران. دو حوزه عملکردی متوجه شده‌اند که برای آن‌ها کافی نیست که با هم باشند، نه زمانی که بتوانند با هم برای ایجاد ارزش برای شرکت و. برای مشتریان شما فکر می‌کنید که تیم‌های بازاریابی و فروش، با همکاری نزدیک با هم، یافته‌های مشابهی خواهند داشت.

به طور کلی، آن‌ها حوزه‌های عملکردی مجزا در یک سازمان هستند و وقتی با هم کار می‌کنند، همیشه خوب با هم کنار نمی‌آیند. وقتی فروش ناامید می‌شود، تیم بازاریابی نیروی فروش را به خاطر عملکرد ضعیف سرزنش می‌کند، هزینه‌های بازاریابی را افزایش می‌دهد، فروشندگان بیشتری را استخدام می‌کند، یا به نمایندگان فروش درآمد بیشتری می‌دهد، بخش فروش معتقد است که بازاریابان می‌دانند که واقعاً چه اتفاقی برای مشتری می‌افتد تیم بازاریابی بر این باور است که نیروی فروش نزدیکبین است، دائماً به تجربیات فردی مشتری فکر می‌کند، از بازار بزرگتر اطلاع کافی ندارد و نسبت به آینده کور است. به طور خلاصه، هر دو گروه اغلب نقش و سهم گروه دیگر را دست‌کم می‌گیرند.

این عدم تعادل بر عملکرد شرکت تأثیر می‌گذارد. بارها در کارهای تحقیقاتی و مشاوره‌ای دیده‌ایم که هر دو گروه اشتباه می‌کنند و سازمان‌ها متضرر می‌شوند. چون با هم موافق نیستند. در عوض، شکی وجود ندارد که وقتی فروش و بازاریابی به خوبی کار می‌کنند، شرکتها پیشرفتهای قابلتوجهی در معیارهای عملکرد کلیدی، چرخههای فروش کوتاهتر، هزینه کمتر مالکیت در بازار و قیمتهای فروش پایینتر را تجربه می‌کنند.

این زمانی اتفاق افتاد که IBM گروه‌های فروش و بازاریابی خود را ادغام کرد تا یک منطقه کاربردی جدید به نام Channel Enablement ایجاد کند. به گفته مدیران ارشد IBM، Anil Menon و Dan Pelino، این دو گروه قبل از ادغام مستقل از یکدیگر فعالیت می‌کردند. فروشندگان فقط به تأمین تقاضای محصول اهمیت میدادند و بازاریابان نتوانستند هزینههای تبلیغاتی را به فروش واقعی مرتبط کنند. از آنجایی که این گروهها در شناخت واضح ارزش تلاشهای بازاریابی با یکدیگر هماهنگ نبودند، اعلامیههای محصولات جدید از بخش بازاریابی مکرر بود و فروشندگان آماده سرمایهگذاری نبودند.


کیفیت پیوند متقابل میان فروش و بازاریابی شما چگونه باید باشد؟ مؤلفان توصیه می‌کنند که ابتدا روابط را مشخص کنیم سپس در صورتی که شرایط اقتضا کند پیوند متقابل را تقویت کنیم

 

 

روابط کنونی چیست؟

 

در صورتی که فروش و بازاریابی..این رابطه .. است
سرشان به کار و کار پایه‌های خودشان گرم است تعریف‌نشده مگر در حالتی که اختلافی میانشان روی دهد. به صورتی مستقل توسعه‌یافته‌اند. جلسات میان خود را به حل اختلافات، نه همکاری ،مبتکرانه اختصاص می‌دهندتعریف نشده
قواعدی برای پیشگیری از منازعات دارند. تعریف‌شده زبان مشترکی برای حوزه‌های بحث برانگیز دارند برای مثال، تعریف مشتری بالقوه. از جلسات برای روشن کردن انتظارات متقابل استفاده می‌کنندتعریف‌نشده
مرزهای روشن و انعطاف‌پذیر دارند فروشندگان از همسو اصطلاحات بازاریابی استفاده می‌کنند؛ بازاریابان در فروش‌های سریع شرکت می‌کنند. در برنامه‌ریزی و آموزش مشترک شرکت دارندهمسو
سیستم‌ها متر و معیارها و سیستم‌های دستمزد یکپارچه مشترک دارند. چنان رفتار می‌کنند که گویی با هم موفق می‌شوند و با هم شکست می‌خورندیکپارچه

 


آیا نیاز به پیوند بیشتر دارید؟


تقویت ارتباط متقابل بین فروش و بازاریابی همیشه ضروری نیست، اگر شرکت شما کوچک است و تیم‌ها مستقل از یکدیگر کار می‌کنند و در عین حال روابط مثبت و غیر رسمی با یکدیگر دارند، شرکت‌هایی را راهنمایی می‌کند که نیاز به تغییر دارند.

 

ما از این نوع قطع ارتباط بین فروش و بازاریابی متعجب شدیم و یک نظرسنجی برای شناسایی روشهای موفقی که میتوانند به بهبود عملکرد مشترک و مشارکت کلی این دو حوزه کاری کمک کنند، انجام دادیم. ما هم با مدیران بازاریابی و هم با نمایندگان فروش مصاحبه کردیم تا نظرات آن‌ها را دریافت کنیم.


ما به رابطه بین فروش و بازاریابی در شرکتهای مختلف، از جمله یک تجارت تجهیزات سنگین، یک شرکت تولید مواد، یک شرکت خدمات مالی، یک شرکت سیستم‌های پزشکی، یک شرکت انرژی، یک شرکت بیمه، دو شرکت فناوری تولید کننده لوازم الکترونیکی پرداختیم. . و یک شرکت هواپیمایی یافته‌های ما عبارتند از:

ماموریت بازاریابی در شرکت‌های مختلف در مراحل مختلف چرخه عمر محصول اشکال مختلفی دارد که همه آن‌ها می‌توانند تأثیر عمیقی بر رابطه بین فروش و بازاریابی داشته باشند. مشکلات بین فروش و بازاریابی به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند: اقتصادی و فرهنگی. ارزیابی کیفیت رابطه بین فروش و بازاریابی برای شرکت‌ها دشوار نیست. این مقاله حاوی یک ابزار تشخیصی برای این است. زمانی که شرکتها مشخص کردند که این گروهها از کجا شروع می‌شوند، میتوانند گامهای عملی برای ایجاد روابط سازندهتر بین این دو حوزه بردارند.

در بسیاری از شرکت‌ها، فروش و بازاریابی مانند قبیله‌های رقیب هستند که از یکدیگر متنفرند. فروشندگان بازاریابان را متهم می‌کنند که خواسته‌های مشتریان را بیش از حد برآورد می‌کنند یا قیمت‌ها را خیلی بالا می‌گذارند. بازاریابان استدلال می‌کنند که فروشندگان بیش از حد بر روی مشتریان فردی و فروش کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند که به ضرر سود بلندمدت است. نتیجه؟ هماهنگی ضعیف بین این دو تیم فقط باعث افزایش هزینه ورود، طولانی شدن چرخه فروش و افزایش هزینه فروش می‌شود. چگونه تیم‌های فروش و بازاریابی را وادار به همکاری می‌کنید؟

کاتلر راکهام و کریشنا سوامی به شما توصیه می‌کنند که یک رابطه جدید بین آن‌ها پیدا کنید، رابطهای که مهمترین چالشهای کسبوکار شما را حل می‌کند و رابطه مشترکی بین هر دو برقرار می‌کند، مثلاً بازار شما بیشتر در مورد کالا است یا آداب‌ورسوم؟ اگر چنین است، فروش و بازاریابی را از طریق ارتباطات متقابل منظم و مکرر و پروژه‌های مشترک هماهنگ کنید. آیا رقابت پیچیده‌تر از قبل است؟ در این مورد، تیمها را با وادار کردن آن‌ها به استفاده از معیارهای عملکرد و پاداشهای یکسان، کاملاً یکپارچه کنید و بازاریابان را عمیقاً در مدیریت حسابهای بزرگتر مشارکت دهید. این باعث کاهش درگیری‌های داخلی می‌شود و به شبه‌نظامیان سابق اجازه می‌دهد درآمد و سود خود را افزایش دهند.

 

 

کیفیت همکاری بین نیروهای فروش و بازاریابی چگونه است؟

هدف از تهیه این ابزار، طبق جدول، کمک به شما در اندازه‌گیری سطح همسویی و یکپارچگی گروه‌های فروش و بازاریابی است. از مدیر فروش و بازاریابی (از جمله کارمندان آن‌ها) بخواهید به عبارت زیر در مقیاس 1 تا 5 امتیاز دهد، که در آن 1 به معنای کاملاً موافقم و 5 به معنای کاملاً موافقم. برای توصیف نوع رابطه بین هر چه امتیاز بخش فروش و بازاریابی شرکت شما بالاتر باشد، بهتر است. هر چه رابطه یکپارچه‌تر می‌شود. (بسیاری از شرکت‌ها دریافته‌اند که کارکنان فروش و بازاریابی برداشت‌های بسیار متفاوتی از کیفیت کار خود دارند. که بسیار جالب است)

 

 

به شدت مخالفم

مخالفم

نه مخالفم نه موافق

موافقم

کاملاً موافقم

1

2

3

4

5

1. ارقام فروش ما معمولاً به پیش‌بینی فروش نزدیک است.

 

 

 

 

 

2. اگر اوضاع خراب شود یا نتایج ناامیدکننده باشند، هیچ یک از دو واحد انگشت اتهام به سمت دیگری نمی‌گیرد

 

 

 

 

 

3کارکنان بازاریابی اغلب و در فرایند فروش با مشتریان مهم دیدار می‌کنند.

 

 

 

 

 

4بازاریابی به هنگام تهیه طرح ،بازاریابی، فروش را به مشارکت دعوت می‌کند

 

 

 

 

 

5 فروشندگان ما بر این باورند که بروشورها و جزوات تبلیغاتی که کارکنان بازاریایی تهیه می‌کنند ابزاری بسیار ارزشمند برای کمک به آن‌ها برای دستیابی به فروش بیشتر است.

 

 

 

 

 

6 نیروی فروش مشتاقانه در ارائه بازخورد درخواستی از سوی گروه بازاریابی همکاری می‌کند

 

 

 

 

 

7 میان نیروی فروش و نیروی بازاریابی زبان مشترک وجود دارد

 

 

 

 

 

8رؤسای فروش و بازاریابی به طور مرتب درباره مسائل مهمی نظیر تولید ایده حسگری بازار و استراتژی توسعه محصول با یکدیگر مشورت می‌کنند

 

 

 

 

 

9 فروش و بازاریابی برای تعریف رفتار خرید قسمت‌های بازار با یکدیگر همکاری می‌کنند.

 

 

 

 

 

10 هنگامی که فروش و بازاریابی با یکدیگر جلسه دارند نیازی به صرف وقت برای حل اختلافات و مدیریت بحران ندارند

 

 

 

 

 

.۱۱. رؤسای فروش و بازاریابی با یکدیگر روی طرح تجاری محصولات و خدماتی که زودتر از دو سال آینده به بازار نخواهد آمد همکاری می‌کنند.

 

 

 

 

 

۱۲ درباره متر و معیارهای تعیین موفقیت فروش و بازاریابی با یکدیگر بحث می‌کنند و از متر و معیارهای مشترک استفاده می‌کنند.

 

 

 

 

 

۱۳ بازاریابی فعالانه در تعریف و اجرای استراتژی فروش برای تک تک مشتری‌های عمده مشارکت می‌کند.

 

 

 

 

 

۱۴ رؤسای فروش و بازاریابی با استفاده از قیف‌ها، فرایندها یا خط لوله‌های فروش که کل زنجیره کسب‌وکار از حسگری اولیه بازار گرفته تا خدمات مشتری - را شامل می‌شوند و آن‌ها را به طور مشترک توسعه داده اند، فعالیت‌های خود را مدیریت می‌کنند

 

 

 

 

 

.۱۵ بازاریابی کمک بزرگی به تحلیل داده‌های ارائه‌شده از سوی قیف فروش می‌کند و از این داده‌ها برای بهبود پیش‌بینی پذیری و اثربخشی قيف استفاده می‌کند

 

 

 

 

 

۱۶. گروه فروش و بازاریابی در فرهنگ نیرومند یا با هم موفق می‌شویم یا با هم شکست می‌خوریم»، شریک هستند.

 

 

 

 

 

۱۷. کارکنان فروش و بازاریابی تحت مسئولیت مستقیم مدیر ارشد مشتری مدیر ارشد درآمد یا مسئولی معادل با یک مدیر ارشد کار می‌کنند.

 

 

 

 

 

۱۸. مبادله منابع انسانی قابل‌توجهی میان افراد فروش و بازاریابی وجود دارد.

 

 

 

 

 

۱۹ رؤسای فروش و بازاریابی به طور مشترک برنامه‌های آموزشی رویدادها و فرصت‌های یادگیری برای کارکنان خود را توسعه می‌دهند و به کار می‌گیرند.

 

 

 

 

 

۲۰. نیروهای فروش و بازاریابی به طور فعال در تهیه و ارائه طرح‌های یکدیگر به مدیران اجرایی ،ارشد شرکت می‌کنند.

 

 

 

 

 

 

 


Stop the war between sales and marketing

Part 1

Publish date : January 2006

Published in Harvard Bussiness Journal

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

 

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها