چطور به پرسنل خود انگیزه کافی بدهیم؟ قسمت یکم

 

 


چطور به پرسنل خود انگیزه کافی بدهیم؟  

قسمت یکم

تاریخ انتشار: ژانویه 2003

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

زمانی که روانشناس معروف آمریکایی فردریک هرزبرگ طی دهه­‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به دنبال پیدا کردن منابع انگیزش کارکنان بود، به یک دوگانگی رسید، که همچنان موجب سرگردانی مدیران است: عواملی که باعث ایجاد انگیزه و رضایت کارکنان می‌­شود نسبت به عواملی که عدم رضایت آن‌ها را به دنبال دارد، متفاوت است.

 

اگر از پرسنل خود بپرسید که چه چیزی باعث نارضایتی آن‌ها در محل کارشان می‌­شود، پاسخی که خواهیدشنید مواردی چون: مدیر نالایق، دستمزد پایین، شرایط کاری نامطلوب و قوانین غیرمتعارف و نابجا خواهد بود. شرایط نامساعد کاری موجبات نارضایتی کارکنان را فراهم می­‌کند. حتی باوجود مدیریت خوب به‌تنهایی، نمی‌­توان انتظار کار بهتر از افراد داشت بلکه در عوض لذت‌بخش و مهم بود، نبودن شغل و افزایش مسئولیت افراد است که رضایت آن‌ها را به دنبال دارد و به تبع آن رشد و بهره­‌وری سازمانی افزایش می­‌یابد.

 

کار هرزبرگ تأثیر بسیاری بر نسل جدید نخبگان و مدیران گذاشت، ولی نمی­‌توان با قطعیت اظهار داشت که بر نیروی کار سازمان­‌های آمریکایی هم اثرگذار بود.

 

تا به حال در چندین مقاله، کتاب و یا سخنرانی اظهار کرده­‌اند که: چطور می‌­توان کارمندی را استخدام کرد که خواسته‌­های ما را برآورده کند؟

 

روانشناسی انگیزش بسیار پیچیده است و هر آنچه از آن‌که تا به حال حل‌وفصل شده است درواقع بخش کوچکی از این مقوله بسیار وسیع است.

 

 

انگیزاندن با روش KITA

 

ساده­‌ترین، مستقیم‌­ترین و مطمئن­‌ترین راه برای اینکه کسی را به انجام کاری ترغیب کنیم، چیست؟ چنانچه از کسی بخواهیم تا کاری انجام دهد ولی وی پاسخ دهد که نمی­‌خواهد آن را انجام دهد در اینجا باید به دنبال علت آن از منظر روان‌شناختی بود. آیا پیشنهاد مالی به‌عنوان عامل انگیزاننده می­تواند راه‌گشا باشد؟ به نظر این‌چنین نیست و باید به دنبال راه ساده­‌تری گشت. بسیاری معتقدند که در این‌گونه موارد مدیر باید مستقیماً با فرد مشاجره کند و او را تنبیه نماید! ساده‌­ترین و مطمئن­‌ترین راه برای اینکه فرد را به کاری و اداریم آن چیزی است که آن را روش KITA می‌­نامیم. KITA دارای فرم­‌های مختلفی است که در زیر به برخی از آن‌ها اشاره می­‌کنیم:

 

 

فیزیکی منفی

 

این عبارت ازنظر کاربردی قدیمی است و سه نقطه‌ضعف دارد:

 

  1. غیراخلاقی است؛
  2. با ایده نوع‌دوستی که خیلی سازمان­‌ها آن را گرامی می­‌دارند در تضاد است؛
  3. از آنجا که این حرکت، نوعی حمله فیزیکی محسوب می‌­شود سیستم عصبی را تحریک می‌­کند و ممکن است حمله فیزیکی فرد مقابل را نیز دربرداشته باشد. طبق گفته روان‌شناسان، ادای جملاتی همچون: «مدیر به من بی‌محلی کرد»، «مدیر مدام دوروبر من است و کارهایم را زیر نظر می­‌گیرد» و غیره همه نشانه­‌هایی از رنجش روانی ناشی از KITA روان‌شناختی منفی هستند. این نوع KITA چندین برتری نسبت به روش فیزیکی دارد. اول اینکه حملات فیزیکی قابل‌مشاهده نیستند و انتقام­‌جویی­‌ها به تعویق می­‌افتد. دوم، از آنجایی که این شیوه قسمت‌­های فوقانی قشر مغز را تحت تأثیر قرار می‌­دهد، امکان حملات فیزیکی متقابل را کاهش می­‌دهد. سوم اینکه کانی که از این روش استفاده می­‌کنند مدام احساس رضایت کرده و به‌نوعی از درگیری فیزیکی منتفر می­‌شوند. و در آخر، کسانی که همواره از وضع موجود گله­‌مندند از طرف مدیران برچسب بیماری پارانویید می­‌خورند.

این موارد بیانگر آن است که KITA منفی عامل انگیزش نیست، بلکه عامل حرکت است.

 

 

KITA مثبت

 

در اینجا صحبت از انگیزش است. اگر من به شما بگویم که این کار را برای من انجام بده و در عوض من نیز هر آنچه ممکن است از قبیل پاداش، ارتقای شغلی و ... می‌­دهم، آیا من به شما انگیزه داده‌­ام؟ اگر این را از مدیران بپرسیم خواهند گفت «بله».

 

من یک سگ یک‌ساله دارم. وقتی کوچک‌­تر بود می­‌خواستم او را وادار به حركت كنم لگد به پشتش می‌­زدم و حرکت می­‌کرد. اکنون‌که با تمرین دادن او را رام خود کرده­‌ام با نگه‌داشتن بیسکوییت وادار به حرکتش می­‌کنم. به نظر شما اینجا من انگیزانده شده‌­ام یا سگ؟ سگ بیسکویت می‌­خواهد ولی این من هستم که می­‌خواهم تا او حرکت کند. پس در اینجا من انگیزاننده شده­‌ام و سگ حرکت کرده است.

 

چرا KITA عامل انگیزش نیست؟ این پروسه انجام کار از طریق وادار کردن زمانی قطع خواهد شد که فرد خود و با میل خود بخواهد کاری را انجام دهد. با در نظر داشتن این مطلب به چند نوع فعالیت انجام شده درزمینهٔ انگیزش می­‌پردازیم:

 

  1. کاهش زمان کاری: طی 50 - 60 سال گذشته ما به‌طور رسمی یا غیررسمی میزان ساعات کاری کارکنان را تا حد زیادی کاهش داده‌­ایم. واقعیت آن است که افراد باانگیزه ساعات کار بیشتری را ترجیح می­‌دهند.
  2. افزایش دستمزد: برخی معتقدند که این امر نمی­‌تواند انگیزش افراد را تضمین کند و در بعضی موارد می­‌بایست برای اطمینان از کار کردن افراد کاهش دستمزد را نیز در نظر داشت.
  3. مزایای شغلی: امروزه افراد کمتر از قبل به خاطر پول و امنیت کار می­‌کنند. مزایای شغلی بیشتر از آن‌که پاداش باشد، حق است. یک هفته کاری شش‌روزه بی‌انصافی است و یک روز کاری ۱۰ ساعته نوعی استثمار است. در اینجا اگر افزایش پاداش‌­ها صورت نگیرد، کارکنان واکنش روانی نشان می­‌دهند و گمان می­‌کنند که سازمان در حال به عقب کشیدن ساعت است!
  4. تمرین­‌های روابط انسانی: پس از سی سال تجربه تدرس و ممارست در فعالیت­‌های روابط انسانی همچنان این سؤال باقی می­‌ماند که: چگونه به کارکنان خود انگیزه بدهیم؟ درگذشته لازم بود که از افراد خواهش کنید تا آب دهان خود را روی محوطه نیندازند. امروزه چنین تذکری مستلزم این است که سه بار کلمه‌­ی لطفاً را ادا کنید. شکست در فعالیت­‌های روابط انسانی در زمینهٔ ایجاد انگیزه می‌­تواند این نتیجه را در برداشته باشد که خود مدیران در انجام صحیح قواعد مرتبط با روابط انسانی صادق نبوده‌­اند.
  5. تمرین حساسیت: آیا شما واقعاً خود را می‌­شناسید؟ آیا به دیگران اعتماد دارید و با آنان همکاری می­‌کنید؟ شکست این تکنیک هم توسط کسانی که آن را فرصت طلبانه انجام داده‌­اند توضیح داده می‌­شود .
  6. ارتباطات: یک استاد ارتباطات به دانشکده مدیریت دعوت شد تا نحوه فعالیت‌­های مدیریت را برای کارکنان از طریق برنامه‌­های آموزشی نشان دهد. علی­‌رغم افزایش تبلیغات در این زمینه و جلسات مختصر و مفیدی که انجام شد هیچ توفیقی درزمینهٔ انگیزش افراد صورت نگرفت. 
  7. ارتباطات دوسویه: مدیریت مستلزم بررسی‌­های اخلاقی، طرح‌­ها و برنامه­‌های پیشنهادی متعدد و همکاری همه افراد است که در این صورت هر دو طرف، مدیر و کارکنان، پای سخن یکدیگر می­‌نشینند. دانشمندان رفتاری، بر آن شدند تا نگاهی دوباره به ایده‌­ها و گفته­‌های خود در زمینهٔ روابط انسانی بی‌اندازند تا در این عرصه گامی به جلو لو بردارند که در اینجا دانشمندان معتقد به خودشکوفایی با دانشمندان گروه دیگر یعنی روابط انسانی مختلط گردیده و شاخ‌ه­ای دیگر از kita را به وجود آوردند.
  8. مشارکت شغلی: مشارکت شغلی تبدیل‌شده به یک تئوری: «به آن‌ها تصویر بزرگی ارائه كن». مثلاً اگر فردی در خط تولید یک کارخانه روزی ۱۰,۰۰۰ آجیل بسته‌بندی می­‌کند به وی بگویید که او در حال تولید شورولت است! پیشنهاد دیگر این بود که در افراد احساس موفقیت ایجاد شود و به آن‌ها بگوییم که شما در کارتان موفق بوده‌­اید. این درواقع فقط احساس موفقیت است و نه موفقیت واقعی.
  9. مشاوره کارکنان: این برگرفته از مطالعات هاثورن در کارخانه وسترن الکتریک در طول سال‌­های اولیه دهه ۱۹۳۰ بود. در آن زمان این‌گونه تصور می­‌شد که احساس بد کارکنان آثار بدی بر عملکرد سازمان دارد. مشاوره این امکان را به کارکنان می­‌داد تا مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند. اما بعدها و در نتیجه مسائل ناشی از جنگ‌جهانی دوم مشخص شد که خود این برنامه­ها نیز بر عملکرد سازمان تأثیر می‌­گذارند و مشاوران به‌جای گوش دادن به افراد بیشتر درگیر حل مشکلات آنان بودند.

 

 


How to motivate our staff

Part 1

Publish date : January 2003

Published in Harvard Bussiness Journal

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است

۵
از ۵
۲ مشارکت کننده

دسته بندی ها

نوشته های اخیر

دیدگاه‌ها