ایجاد قابلیت بهبودپذیری قسمت دوم

 

 


ایجاد قابلیت بهبودپذیری

قسمت دوم

تاریخ انتشار : آوریل 2011

منتشر شده در مجله کسب‌و‌کار هاروارد


 

خوش‌بینی کلیدِ موفقیت است

 

در حال حاضر لقبِ پدر علم روانشناسیِ مثبت نگر را به من داده‌اند و برای رسیدن به اینجا، راهی طولانی و سخت را از دل سال‌ها تحقیق درباره شکست و فلاکت طی کرده‌ام. در اواخر دهه 1960 عضو تیمی بودم که « احساسِ درماندگیِ آموخته‌شده» را کشف کرد. ما دریافتیم سگ، انواع موش و حتی سوسک،در صورت تجربه شوک دردناکی که هیچ کنترلی بر آن نداشتند، درنهایت شرایط را می‌پذیرفتند و تلاشی برای فرار از آن نمی‌کردند. در ادامه نشان داده شد انسان‌ها نیز همین واکنش را دارند. در آزمایشی که در سال 1975 من و دونالد هیروتو منتشر کردیم و بعد از آن بارها تکرار شد، آزمایش‌شوندگان، به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. اعضای گروهِ اول در معرضِ صدای بلند آزاردهنده‌ای قرار گرفتند که می‌توانستند آن را با فشار دادن یک دکمه در جلوی خود خاموش کنند. اعضای گروهِ دوم همان صدا را می‌شنیدند، ولی با وجودِ تلاشِ بسیار نمی‌توانستند آن را قطع کنند. اما اعضای گروهِ سوم، یا همان گروهِ نظارتی، هیچ صدایی نمی‌شنیدند. در ادامه، اغلبِ آزمایش‌شوندگان در روزِ بعد در موقعیتِ جدیدی قرار گرفتند و بازهم با صدا مواجه شدند. برای قطع کردن صدا کافی بود دستانِ خود را 30 سانتی‌متر  جابه‌جا کنند. افرادِ گروه اول و سوم متوجهِ این موضوع شدند و به‌راحتی، خلاص شدن از شرِ صدا را یاد گرفتند. ولی افراد گروهِ دوم اغلب کاری نکردند. در مرحله اول که شکست خوردند، متوجه شدند کنترلی بر اوضاع ندارند و منفعل شدند. در مرحله دوم، آن‌ها پیش‌بینی شکست، هیچ تلاشی برای فرار کردن از آن شرایط نکردند. آن‌ها درماندگی را یاد گرفته بودند.

 

با این حال، به شکلِ عجیبی حدودِ یک‌سوم حیوانات و انسان‌هایی که با شوک‌ها یا صداهایی مواجه می‌شوند که هیچ راه فراری از آن ندارند، هیچ‌گاه درمانده نمی‌شوند. چه چیزی چنین قدرتی به آن‌ها می‌بخشد؟ من و همکارانم طیِ بیش از 15 سال مطالعه دریافتیم که پاسخِ این پرسش، خوش‌بینی است. ما پرسش‌نامه‌هایی تهیه کردیم و محتوای سخنان و نوشته‌های پاسخ‌دهندگان را مو به مو تحلیل کردیم تا ارزیابی کنیم کلید معما است یا بدبینی. ما متوجه شدیم کسانی که تسلیم نمی‌شوند، عادت دارند موانع و شکست‌ها را موقتی، موضعی و قابل تغییر تفسیر کنند. « مشکل به سرعت برطرف می‌شود؛ مشکل در همین حد است؛ و من می‌توانم از پسِ آن برآیم.» این نکته نشان می‌دهد ما چگونه می‌توانیم افراد را در برابر درماندگیِ آموخته‌شده، در برابرِ افسردگی و اضطراب و در برابر تسلیم شدن بعد از شکست مصون کنیم: به آن‌ها یاد بدهیم مانند خوش‌بین‌ها فکر کنند.

 

ما با نظارتِ کارن رایویچ و جین گیلهام از دانشگاهِ پنسیلوانیا، برنامه بهبودپذیری دانشگاه پنسیلوانیا را برای جوانان و کودکان راه‌اندازی کردیم. مشابهِ این برنامه در 21 مدرسه مختلف، از حاشیه شهر تا مرکزِ آن و از فیلادلفیا تا پکن، اجرا شد. همچنین برنامه ده‌روزه‌ای را طراحی کردیم که در آن، معلمان، تکنیک‌هایی یاد می‌گیرند برای افزایشِ خوش‌بینی خودشان در زندگی و این که چگونه چنین تکنیک‌هایی را به دانش آموزان بیاموزند. ما دریافتیم این اقدام باعث کاهشِ افسردگی و اضطراب در کودکان و نوجوانان تحتِ نظرِ این معلمان می‌شود.(راه دیگرِ آموزش مثبت اندیشی، برنامه روان‌شناسی مثبت اندیشیِ کاربردی در مقطع فوق‌لیسانس، یا MAPP است که چند سالی است در دانشگاهِ پنسیلوانیا تدریس می‌شود.)

 

در نوامبر 2008، وقتی ژنرال جورج دبلیو کیسی، رئیسِ ستاد ارتش آمریکا و فرمانده سابق نیروهای چندملیتی در عراق، از من پرسید روان‌شناسی مثبت نگر چه راهکاری برای مشکلاتِ سربازان دارد، جوابِ ساده‌ای به او دادم: نحوه واکنش انسان‌ها به ناملایماتِ شدید از روندی متداول پیروی می‌کند. در یک‌سو افرادی قرار دارند که دچارِ فروپاشی، اختلال اضطراب پس از سانحه، افسردگی و حتی خودکشی می‌شوند. در میانه این طیف افرادی قرار دارند که ابتدا با نشانه‌های افسردگی و اضطراب واکنش نشان می‌دهند، ولی مطابقِ معیارهای جسمی و روحی، در عرض حدودِ یک ماه، دوباره در حالتِ قبل از سانحه قرار می‌گیرند. این همان بهبودپذیری است. و در سوی دیگر، افرادی قرار دارند که رشد پس از سانحه را در آن‌ها می‌بینیم. آن‌ها نیز ابتدا دچارِ افسردگی و اضطراب می‌شوند و اغلب اختلالِ اضطراب پس از سانحه را کامل تجربه می‌کنند، اما در مدت‌زمان تقریبی یک سال، حالشان بهتر از قبل از سانحه می‌شود. این‌ها مصداقِ همان سخنِ فردریک نیچه اند که « آنچه تو را نکشد، قوی‌ترت می‌کند».

 

به ژنرال کیسی گفتم ارتش می‌تواند افرادش را با آموزشِ مهارت‌های روان‌شناختی به سمتِ رشد حرکت دهد تا از فروپاشیِ روانی متداول بعد از شکست جلوگیری کند. او به ارتش دستور داد تواناییِ بهبودپذیری نظامیان را بسنجد و روان‌شناسی مثبت نگر را آموزش دهد تا نیرویی با آمادگی روحی و جسمیِ فراوان پرورش دهد. این طرحِ 145 میلیون دلاری که با نظارتِ سرتیپ روندا کورنام اداره می‌شود و امروزه آمادگیِ جامع سربازان(CSF) نام گرفته است، سه بخش دارد: آزمونِ سنجش آمادگیِ روانی، دروس رشدِ شخصی که پس از این آزمون ارائه می‌شود و آزمون اصلیِ بهبودپذیری برای مربیانِ ارتش. این دوره‌ها بر اساسِ PERMA طراحی و اجرا می‌شود: سرواژه احساسِ مثبت، مشارکت، روابط، معنا و موفقیت در انگلیسی که عناصر سازنده بهبودپذیری و رشد هستند.

 

 


Establishing the ability to improve

part 2

 

ترجمه و تدوین از وبسایت شخصی دکتر سعید سعیدی‌پور

انتشار مطالب فقط با ذکر منبع این وبسایت مجاز است.

 

۵
از ۵
۱ مشارکت کننده

دیدگاه‌ها