خلاصه کتاب : سلامت تن در سلامت روح
نوشته : لوئیز هی
عنوان اصلی : THE HUMAN BODY IN HEALTH AND ILLNESS
کتاب سلامت تن در سلامت روح با جلد تقریباً بچهگانهاش که روی آن تصویری از یک قلب رنگینکمانی طراحی شده است از عشق و حمایت بدون قید و شرطی صحبت میکند که باعث شده است این کتاب همه جا مشهور و محبوب شود. در طول ده سال سه میلیون نسخه از این کتاب در ۳۰ کشور دنیا به فروش رسیده و هی در حال حاضر مادر سالار جنبش خودیاری، جنبش عصر گریز از تجدد و گرایش به سنت و جنبش درمان کل نگرانه است. او علت موفقیت کتاب را فقط در این میداند که توانسته است «بدون مقصر دانستن مردم به آنها کمک کند.» جملات کتاب طوری نوشته شدهاند که انگار نویسنده آنها بدترین چیزها را در زندگی تجربه کرده و جان سالم به در برده و با آرامش خاصی حرف میزند عنوان کتاب وقتی واقعاً معنا پیدا میکند که آخرین فصل کتاب را بخوانیم؛ فصلی که تاریخچه زندگی هی را به زبان ساده بیان کرده است.
داستان هی
مادر هی خیلی زود سعی کرد که او را رها کند. وقتی پنج ساله بود یکی از همسایهها به او تجاوز کرد و تا ۱۵ سالگی مورد سوءاستفاده جنسی قرار میگرفت. در این سن خانه و مدرسه را ترک کرد تا در یک رستوران کوچک به عنوان پیشخدمت کار کند. یک سال بعد دختری را به دنیا آورد که یک نفر او را به فرزندی قبول کرد و هی هرگز دخترش را ندید. او قبل از اینکه جایگاهش را در نیویورک به عنوان یک مدل، مستحکم کند به شیکاگو رفت و چند سالی مشغول کارهای پست و حقیر شد. در آنجا با «یک مرد انگلیسی فرهیخته و تحصیلکرده» آشنا شد و با او ازدواج کرد. به مدت ۱۴ سال از زندگی مرفه و باثباتی برخوردار بود تا اینکه شوهرش با زن جدیدی آشنا شد و لوئیز را طلاق داد. حضور اتفاقی هی در یکی از جلسات جنبش علم مسیحیت در یکی از کلیساها زندگیاش را تغییر داد. او بعدها مشاور کلیسا شد و بعد از شرکت در کلاسهای ماهاریشی در دانشگاه ایووا به مراقبه مشغول شد.
بعد از اینکه هی خودش به یکی از مقامات کلیسا تبدیل شد و مشاوره دادن به مردم را شروع کرد کتابی به نام شما میتوانید بدنتان را درمان کنید (You Can Heal Your Body) نوشت که در آن با جزئیات در مورد دلایل متافیزیکی بیماریهای جسمی مطلب نوشته بود. در همین زمان متوجه شد که به سرطان مبتلا شده است اما از طریق رعایت یک رژیم سخت و انجام تکنیکهای ذهنی درمان شد. پس از اینکه بیشتر عمرش را در سواحل شرقی گذراند به لوسآنجلس برگشت و قبل از مرگ مادرش نزد او رفت. هی در حال حاضر که در دهه ۷۰ سالگی عمرش به سر میبرد یکی از مشهورترین سخنرانان و نویسندگان انگیزشی در دنیا است که اغلب با افرادی همچون دیپاک چاپرا وین دایر و جیمز ردفیلد سفر میکند.
خود کتاب
کتاب سلامت تن در سلامت روح پیام فردی است که به سختی خودش را از قربانی شدن نجات داده و این جنبه از کتاب گیرایی و جاذبه بسیار زیادی داشته است؛ علی الخصوص برای زنهایی که سرنوشت مشابهی داشتهاند. عصاره آموزشهای هی عشق به خود و کنار گذاشتن احساس گناه است؛ کاری که به اعتقاد او و تصدیق علم ایمن شناسی روانی ما را از نظر ذهنی، آزاد و از نظر جسمی، سلامت نگه میدارد.
در این کتاب به همه پیامهای آشنای کتابهای خودیاری توجه شده است از جمله: کنار گذاشتن افکار محدودکننده، جایگزین کردن ترس با ایمان و. بخشش. و درک این نکته که افکار ما حقیقتاً به واقعیت تبدیل میشوند. بعضی از نکات اصلی این کتاب به شرح زیر هستند:
بیماری ناشی از حالتهای ذهنی است. او معتقد است که نبخشیدن دیگران ریشه همه بیماریها است.
برای درمان باید از شر الگوهای ذهنی نادرستی که ما را به اینجا کشاندهاند خلاص شویم. به ندرت پیش میآید که واقعاً «مشکلی وجود داشته باشد. موارد سطحی در مورد خودمان که از آنها خوشمان نمیآید روی این باور عمیق سرپوش میگذارند که «ما خوب نیستیم.» عشق اصیل به خودمان (نه در حد خودپرستی) اساس همه خوددرمانیها است. فصل ۱۵ این کتاب تقریباً در مورد هر بیماری و انسداد ذهنی مربوط به آن صحبت میکند. افرادی که به این حرفها شک دارند در صورتی که با ذهنی باز این کتاب را بخوانند احتمالاً خواهند فهمید که این فهرست بسیار دقیق است.
عبارتهای تأکیدی برای این هستند که خود واقعیمان را به یاد بیاوریم و از قدرتش استفاده کنیم. بنابراین برای رسیدن به آرزوهایتان به قدرت عبارات تأکیدی اعتماد داشته باشید. این عبارتها باید همیشه مثبت و به زمان حال باشند. مثلاً: «من کاملاً سالم هستم» یا «فرصتهای شغلی عالی به من پیشنهاد میشوند.» این کتاب حاوی عبارتهای تأکیدی بسیاری است که میتوانید از میانشان انتخاب کنید.
«روی هر چیزی که تمرکز کنیم بیشتر میشود؛ پس روی بدهیهایتان تمرکز نکنید.» زیرا با این کار بدهیهایتان بیشتر میشوند. شکرگزاری برای چیزهایی که دارید باعث بیشتر شدنشان میشود. از ذخیره بینهایت جهان آگاه باشید؛ به طبیعت توجه کنید تا این نکته را درک کنید. درآمد شما کانالی برای جاری شدن نعمت است نه منبع آن.
«منبع امنیت شما شغل، حساب بانکی، سرمایهگذاریهایتان، همسرتان یا والدینتان نیستند. منبع امنیت شما تواناییتان در برقراری ارتباط با قدرت کیهانی است که خالق همهچیز در این دنیا است.» اگر بتوانید ذهنتان را آرام کنید و با توجه به این نکته که تنها نیستید بتوانید برای خودتان آرامش ایجاد کنید دیگر هرگز احساس ناامنی نخواهید کرد.
وقتی کسی به دیدن چی میآید یکی از اولین حرفهایی که هی به او میزند این است که «خودت را سرزنش نکن!» یک عمر است که این کار را میکنیم اما عشق واقعی به خود که یکی از کارهای اساسی برای درمان کردن خود است زمانی آغاز میشود که تصمیم میگیریم با خودمان با سختگیری برخورد نکنیم تا زندگی برایمان آسانتر شود.
نکتههای نهایی
کتاب سلامت روح در سلامت تن برای همه نوشته نشده است. این کتاب کاملاً عرفانی و در قالب «سفر به درون برای رسیدن به تکامل» نوشته شده است که در حال حاضر بسیار معمول شده اگرچه هی در این زمینه پیشرو بود. شاید این کتاب از نظر کسانی که در زمینه خودیاری کتابهای زیادی خواندهاند سادهلوحانه به نظر برسد و مطالب جدیدی نداشته باشد. مطمئناً این کتاب یک کتاب علمی نیست اما از نوعی صراحت و شور و حرارت برخوردار است که باعث میشود مطالبش در ذهن خواننده بمانند. و دیگر اینکه به طور غریزی میتوانیم بفهمیم که نوشتههای هی منطقی هستند.
این کتاب که به معنای واقعی کلمه یک کتاب خودیاری است به حل مشکلات قناعت نمیکند بلکه به خواننده کمک میکند تا تقصیر را به گردن خودش نیندازد. این طرز فکر که در نظر اول سادهلوحانه است در واقع از نظر فلسفی حقیقت دارد. اگر با مشکلاتتان زندگی کنید غیرقابل حل میشوند اما اگر به امکاناتی که دارید توجه کنید امید و انگیزه در شما ایجاد میشوند. زندگی میلیونها انسان شبیه هی بوده است اما هر کسی برای پشت سر گذاشتن مشکلاتش اراده ندارد یا حتی نمیداند که میتوان این کار را کرد. محرومیت باعث ایجاد این توهم میشود که «این وضعیت همهچیزی است که میتواند نصیب من شود و بهتر از این امکان ندارد.» تلقینهای هی به خودش مبنی بر اینکه دردها و موانع، شخصیت او را تعریف نمیکنند او را از چندین سیاهچاله روانی نجات داد. کتاب اون از اعتبار چنین فرار موفقیتآمیزی برخوردار است.
لوئیز هی
هي مدت زیادی از وقتش را از طریق گروه حمایتی هیراید صرف کار با مبتلایان به ایدز کرد. در سال ۱۹۸۸ میلادی کتاب ایدز (The AIDS Book) را نوشت. اولین کتابش می توانید جسم تان را درمان کنید بود. آثار بعدی او شکرگزاری (Gratitude) و هزاره دوم (2000 Millennium) بودند که در تهیه هر دو کتاب افراد زیادی نقش داشتند. هی کتاب دیگری نیز به نام راهنمای بانوان برای زندگی بهتر و تعداد زیادی برنامه های صوتی و تصویری دارد.
او با اینکه در حال حاضر به کشاورزی و باغداری می پردازد همچنان به سفرهایی برای سخنرانی می رود. هی ستونی را به نام «لوئیز عزیز» برای ۳۰ مجله در ایالات متحده آمریکا و دیگر نقاط دنیا می نویسد.
جملات طلایی :
«اگر میخواهید پدر و مادرتان را بیشتر درک کنید از آنها بخواهید در مورد دوران کودکیشان با شما حرف بزنند. اگر با حس همدردی به خاطراتشان گوش کنید خواهید فهمید که ترسها و الگوهای سخت و غیرقابل انعطافشان از کجا ناشی میشوند.»
«آنها اغلب به من میگویند که نمیتوانند خودشان را دوست داشته باشند زیرا خیلی چاق هستند یا همانطور که یکی از آن دخترها به من گفت: «خیلی گرد و قلمبه» هستند. توضیح من این است که آنها به این دلیل چاق هستند که خودشان را دوست ندارند. وقتی ما شروع میکنیم به دوست داشتن و پذیرفتن خودمان، وزن اضافهمان را از دست میدهیم.»
«به خاطر چیزهایی که دارید شکرگزار باشید تا نعمتهایتان بیشتر شوند. من میخواهم به خاطر خانهام، گرما، آب، نور، تلفن، اثاثیه، لولهکشی، لوازم برقی لباسها، وسایل حمل و نقل، شغلم، پولم، دوستانم، تواناییم در دیدن، احساس کردن، چشیدن، لمس کردن، راه رفتن و لذت بردن از این سیاره خدا را شکر کنم.»
چکیده:
فقط وقتی میتوانید تغییر دادن زندگیتان را شروع کنید که یاد بگیرید چطور خودتان را دوست داشته باشید.